نرسیدن به عشق دردی فراتر از هر درد است. هر دردی را می توان تحمل کرد، می توان با جای زخمش کنار آمد، می توان آن را قسمتی از بازی روزگار دانست اما نرسیدن به عشق چه؟ آیا می توان زخمش را دید و دم نزد؟ آیا می توان آن را پذیرفت و با آن کنار امد؟ جواب این را فقط عشاقی می دانند که به معشوقشان نرسیده اند.

کآیا تا به حال عاشق کسی یا چیزی شده اید که با او نرسید؟ اگر جواب تان منفیست که هیچ ولی اگر مثبت است، در ادامه متن هایی قرار داده ایم که متناسب با شرایط روحی شماست. شما می توانید آن متن ها را بخوانید و از خواندن شات لذت ببرید. همراه ما باشید.

متن درباره نرسیدن دو عاشق به هم

مهم نیست به عشقت نرسیده یا از او دور باشی، به هر حال هر دوی شما در قلب هم خانه هایی ساخته اید که هیچکس نمی تواند آن ها را ویران سازد. وقتی کسی در قلبت جای دارد< دیگر نباید نگران دوری یا نداشتنش باشی.

فاصله میان عاشق و معشوق معنایی ندارد. وقتی دو قلب به هم نزدیک باشند، وقتی دو دل بهم گره خورده باشند، نام آنها در آسمان عشق شان در کنار یکدیگر نوشته خواهد شد.

از نرسیدن دو عاشق بگویم که ناراحت کننده ترین داستان دنیاست. وقتی کسی را با تمام وجود دوست داری اما از داشتنش محروم می شوی، گویی تو را از زندگی در دنیا محروم کرده اند، گویی تو را محکوم به زندگی در جهنمی کرده اند که دقیقا در کنار آن بهشتی زیبا قرار دارد.

اگر واقعا دو نفر یکدیگر را دوست داشته باشند به هم خواهند رسید. عشقی حسی ناب است، حسی پاک است و این دنیا برای پاکی و صداقت پاداش خوبی می دهد. اگر به کسی که نامش را معشوق گذاشته ای نمیرسی شاید واقعا عاشق او نیستی، شاید حس تو حسی سرشار از وابستگیت و این وابستگی را به نام عشق تعبیر کرده ای، شاید درون تو حسی از مالکیت است که دوست داری شخص مقابل را از آن خویش سازی. در عاشق جای هیچ یک از این حس ها نیست، در عشق حتی اگر از لحاظ فیزیکی به او نرسیدی اما روحت و قلبت همواره در کنار او خواهد بود و این یعنی وصال در عشق.

به افسانه ها نگاه کن. همه آنها داستان نرسیدن دو عاشق به هم را روایت میکنند. حال میخواهی افسانه ای دیگر رقم خورد؟ افسانه ای که شخصیت های اول آن من و تو هستیم؟ اگر اینطور نیست، پس دست بکش از عشقی که نتیجه اش جدایی من از توست.

متن درباره دو عاشق دور از هم

وقتی به عشقت نرسیدی، وقتی از تو دور شد و وقتی که حس کردی دیگر از ‌آن تو نیست،‌ آن وقت است که این دوری آتشی به جانت می اندازد، آتشی به نام دوری از عشق. شاید شعله های این آتش را نبینی اما جوری وجودت را می سوزاند که حتی خاکسترت هم باقی نخواهد ماند.

عشاق دور از هم را دیده ای؟ درست است که به هم نرسیده اند و نام شان هیچوقت کنار هم نیامده اما با این حال از صحت و سلامت هم آگاه اند، اما می دانند که هنوز دیگری نفس میکشد و یعنی هنوز عشق آنها وجود دارد. وقتی عاشق کسی هستی، دوری اش برایت مهم نیست. همین که زنده است و نفس میکشد، یعنی هنوز هم دلیلی برای ادامه زندگی داری.

دور نشو از من. کجای دنیا را دیده ای که معشوقی از عشقش دور شود و زندگی خوبی برای خود مهیا سازد؟ عشق ما با تمام دست اندازها و با تمام موانع بالاخره پایانی خوش دارد. بیا تا در کنار هم این پایان خوش را بسازیم.

چرا نمی توانیم کنار هم باشیم؟ چرا سهم من و تو از عشق مان دوریست؟ دلیلش غیر از همین مردمیست که خود برای عشق شان هر کاری میکنند؟ پس چرا من و تو دست به کاری نزنیم؟ چرا بگذاریم فاصله اندازه عشق ما را تعیین کند؟ اگر من بخواهم، اگر تو بخواهی، شعله های عشق مان وجود تمام کسانی که علیه مان هستند را خواهند سوزاند.

عشقی که من نسبت به تو دارم عشقی پاک و حقیقیست. همین حقیقت عشق باعث می شود از تو دور شوم، چون می دانم هر چقدر هم که فاصله بگیرم باز هم عاشقت خواهم ماند و باز هم عاشقانه دوستت خواهم داشت. در داستان عشق من و تو فاصله معنایی ندارد، وقتی به یاد هم باشیم، بزرگترین فاصله ها در برابر عظمت عشق مان هیچ اند.

متن درباره حکمت نرسیدن به عشق

مهم نیست حکمت نرسیدن مان به هم چه باشد، من به نرسیدن ها و نشدن ها عادت دارم. گویی این دو واژه تمام زندگی مرا به تسخیر خود در آورده اند.

عشق برای خیلی ها یکی از دارایی های پیش فرضشان است. اما حکمت چیست که من برای داشتن عشق محکوم به دویدن ها و به نتیجه نرسیدن ها هستم؟

اگر به عشقت نمیرسی حکمتی در کار است! خدا مظهر عشق است و عشاق را دوست دارد. اگر به مانعی برخوردی، به جای ملامت زندگی و دنیا، دلیل آن مانع را کشف کن و آن را از بین ببر. با قانون دنیا در نیفت. اگر تو را به عشقت نرساند حتما بر خلاف قوانین عمل کرده ای. به جای مخالفت با قوانین نحوه عمل کردن به آنها را بیاموز.

من حس میکنم دیگر حکمتی در کار نیست، تمام کائنات دست به دست هم داده اند تا مرا از کسی که دوستش دارم، از کسی که نامش را عشق میگذارم دور کنند. ناخواسته های من تمام حکمت زندگی مرا تشکیل داده اند.

خدایا، خدای من، مگر تو از سر عشق انسان را نیافریدی؟ پس چرا داشتن آن را برای بنده ات جرم می دانی؟ حکمتش چیست که هر که عاشق شد، محکوم به خوردن چوب عاشقیست. همان چوبی که مانند چوب تو گرچه صدایی ندارد اما بسیار دردناک است.

میان دور شدن من از تو حکمتیست. کاش حکمتش را درک کنیم. در برابر بازی دنیا نمی توان ایستادگی کرد. دنیا حریفی قدرتمند است که اگر سر جنگ با او برداری، تو را به بدترین شکل ممکن زمین خواهد زد.

متنفرم از تمام چیزهایی که نامش را حکمت گذاشته اند. من تو را دوست دارم و تو هم مرا دوست داری و این یعنی عشقی پاک که میان من و توست. اکنون بیا تا تمام شرایط، موقعیت ها و افرادی که علیه عشق ماند هستند را کنار بزنیم تا دیگر حکمتی برای جدایی من از تو باقی نماند.

متن در مورد ترس از نرسیدن به عشق

از نرسیدن به عشقت نترس. گویی خدا دنیا را بر همین اساس آفریده. اگر به عشقت رسیدی یعنی یک جایی از کار دنیا مشکل پیدا کرده.

ترس از نرسیدن به عشق از خود نرسیدن به عشق بدتره. وقتی که عاشق کسی میشی، ترس نداشتنت تمام وجودت رو در بر میگیره. شاید وقتی واقعا به او نمی رسیدی، اون چیزهایی که در ذهن میپرورندی اتفاق نمیفتادن. اما قبل از نرسیدن، این ترس تو رو از پا در میاره. کاش با به وجود اومدن عشق، خدا تضمین میکرد که عاشق و معشوق هیچوقت از هم جدا نمیشن.

وقتی که عاشق شدی ترس هات رو زیر پا بذار. عشق حسی به مراتب قوی تر از ترس هست. اگر واقعا عاشق شده باشی، شهامت رسیدن به عشق رو در خودت به وجود خواهی آورد و ترس هات رو نادیده خواهی گرفت.

ترس عاشق باران است، بارانی که از چشم های من و تو می بارد. بیا تا آن را زیر پا گذاریم و به هم برسیم تا او هم یک بار به مانند تمام کسانی که مانع رسیدنشان به هم شده، داغ نرسیدن به عشقش بر سر دلش بماند.

دیگر ترسی از نرسیدن به عشق ندارم. چشمانم انتظار کشیدن را خوب آموخته اند.

به دلی که تو سهم آن نیستی، به قلبی که تو مال آن نیستی و به چشمانی که حق دیدنت را ندارند آموخته ام که ترسی از فاصله ها نداشته باشند. قسمت من و تو نرسیدن است.

ترس نرسیدن به تو را دارم. وقتی دیدمت، چشمانم به چشمانت گره خورد. گویی با این گره، گره از جایی دیگر گشوده شد. آن گره، گره قلبم بود. تو آن را گشودی و این قلب تا ابد فقط به روی تو باز خواهد بود.

جملات انگیزشی بعد از شکست عشقی

این دنیا پر از‌ آدم هاییست که تو را تکمیل میکنند و آنچه که آن را عشق می نامی ارزانی ات خواهند داشت. پس دلت را تا آخر عمر فقط به یک انسان گره نزن، بختت را فقط با او ننویس و آینده ات را فقط با او نبین. هزاران هزار عامل می تواند به وجود آید که تو را از او جدا کند. اگر در این بین تو به وابسته باشی، دیگر نمی توانی طعم عشق را بچشی و اینگونه طعم لذت بخش زندگی را هم از خود دریغ خواهی کرد.

اگر شکست عشقی خوردی، این شکست به منزله شکست زندگی نیست. تو بی نهایت فرصت دیگر برای عاشق شدن داری. اما برای این کار به خود زمان بده. بگذار تا رابطه قبلی ات را به فراموشی سپاری تا ایجاد رابطه جدید به تو سخت نگذرد.

ما آدم ها رسم بدی داریم. این رسم را می توان در یک ضرب المثل توضیح داد. خدا یکی، یار یکی. این دنیا برایت اتفاقات پیش بینی نشده ای به ارمغان می آورد، اتفاقاتی که ممکن است یار را از تو بگیرد. حال اگر وجودت به وجود او گره خورده باشد و به معنای واقعی به او وابسته شده باشی، بیشترین ضربه را از دنیا و رسمش خواهی خورد. پس در جهانی که رسم آن بر رسم آدم ها اولویت دارد، سعی کن طبق رسم همان جهان عمل کنی.

تمام شدن یک رابطه را به معنای تمام شدن زندگی ندان. زندگی هنوز فرصت های ناب و بسیاری دارد که تو آنها را تجربه نکرده ای. پس با اتمام یک رابطه فرصت تجربه شان را از خود نگیر. حق داری! شکست خورده ای و نیاز به زمان داری. به جای اینکه دست به کار احمقانه ای بزنی، این زمان را به خود بده. ما آدم ها توانایی خاصی به نام عادت داریم. تو به شرط اینکه عجولانه رفتار نکنی به شرایط عادت خواهی کرد.

دل کندن و نرسیدن به کسی که دوستش داشتی یکی از عذاب آور ترین و تلخ ترین اتفاقاتی است که یک نفر می تواند آن را تجربه کند. تو آن را تجربه کردی! حال با خود بیندیش که چقدر قوی تر شده ای، چقدر شخصیتت ارتقا پیدا کرده و چقدر بینشت به دنیایی که در آن زندگی میکنی نسبت به آدم های دیگر بزرگتر شده. این اتفاق از تو انسانی پخته تر ساخت. برای راحت کنار ‌آمدن با اتفاقات تلخ، همیشه به جنبه های منفی آنها نگاه نکن.

تو درگیر رابطه ای شدی که در تقدیرت نبود، سرنوشت آن را برای تو نمی خواست و دنیا هر کاری کرد تا شما از هم جدا شوید. گویا سهم شما از عشق نرسیدن بود. حال تمام این حرف های منفی را شنیدی. چیزی تغییر کرد؟ خیر! فقط دردی که داشتی بیشتر شد. اما تو که این را نمی خواهی. تو باید از شرایط بدی که در‌ آن قرار گرفته ای خارج شوی و تنها راه خارج شدن از این شرایط ایجاد نگرش مثبت است. پس به دنبال مرور خاطرات و ورق زدن دفتر سرنوشت نباش. سعی کن از این به بعد زندگی را از نو شروع کنی. چون اگر هنوز زنده ای یعنی دلیلی برای زندگی کردن داری.

جملات در مورد نرسیدن به عشق اول

عشق اول، عشق آخر بعضی از آدمهاست. آنها هیچ وقت او را فراموش نمیکنند، از دل نمی برند و جایش را همیشه در بالاترین قسمت قلب شان محفوظ نگاه خواهند داشت. مهم نیست تقدیر چه باشد. رسیدن یا نرسیدن، به هر حال جای عشق آنها همیشه در قلب شان محفوظ خواهد بود.

چطور می خواهی اولین کسی که عاشق او شده ای را فراموش کنی؟ وقتی تو عاشق شدن را با او آموختی، همیشه در ذهنت خواهد ماند. او مانند اولین معلم است. درست است که از اولین معلم جدا می شوی و شاید دیگر او را نبینی اما همیشه در یاد و خاطرت خواهد بود.

سهم خیلی ها از عشق اولشون نرسیدنه. عشق اول نسبت به سایر عشق ها حرمتی بالاتر داره. آدما با عشق اوله که عشق رو یاد میگیرن و بلد میشن که عشق بورزن و با عشق زندگی کنن.

عشق اول خیلی از ما آدم ها مانند بارانی بهاریست. حال و هوایی دیگر دارد، گویی وجودت را زنده میکند و از نو میسازد اما ماندگار نیست و خیلی زود برای همیشه می رود.

اگر به عشق اولت نرسیدی خودت رو سرزنش نکن، دنیا رو مقصر ندون، به سرنوشت لعنت نفرست. تو برای اولین بار طعم عاشق شدن رو چشیدی. مطمئن باش که از این به بعد انسان های زیادی سر راهت قرار میگیرن و تو میتونی با اون ها عشق رو تجربه کنی. به جای درگیر شدن به چیزی که سهم تو نبود، سازگاری رو یاد بگیر. اینجوریه که واقعا در عشق به خوشبختی میرسی.

---

در ادامه حتما ببینید :

عکس نوشته در مورد نرسیدن به عشقت

متن های ناب و زیبا درباره عشق به همسر (2)

مجموعه متن های زیبا درباره ی فراموش شدن

متن زیبا درباره گریه مرد + عکس نوشته

متن خداحافظی از عشقت واسه همیشه

---