تعبیر خواب مشتری مغازه

مشتری مغازه و یا فروشگاه در رویاهای ما بیانگر رزق و روزی است که کم یا زیاد می شود اگر تعداد بسیار زیادی از مشتریان را ببینی که در صف مغازه ات ایستاده اند این یک خبر خوب برای بهتر شدن کسب و کارت است نوید دهنده ی رونق و برکت در کارت و مالت ، اگر ببینی با مشتریان در حال دعوا کردن و یا بگو مگو هستی بیانگر ضرر زیاد در کاسبی ست اگر ببینی با صدای بلند همراه با آن های میخندی نشانگر دزدی شدن و یا خراب شدن برنامه ها و کارها در مغازه ست ، و فقط در یک صورت است که این خواب معنی خوبی دارد اینکه فقط تو شاهد مشتری باشی و تعداد تعداد مهم هست

سوال : خواب دیدم اعصابم به هم ریخته بود و روی نیمکتی در مغازه ی خودم نشسته بودم که ناگهان چشمم به چند تا از مشترهای بدحسابم خورد که مدت های بود به آن ها میگفتم حسابتون را بیارید ولی توجهی نداشتند اینبار هم به آن ها گفتم که زودتر تصفیه حساب کنید که حرف های سربالا تحویل من دادند از کوره در رفتم و همشون را با کمربند کتک زدم و خون زیادی ازشون اومد تعبیرش چیست؟

پاسخ: کتک کاری کردن در این رویا خوب نیست مخصوصا دیده شدن خون نیز نحسی تعبیر را دو چندان میکند ممکن است شکست و یا ضرر جبران ناپذیری را در یکی از معملات خود در روزهای آینده تجربه کنید پس مراقب رفتار خود باشید

تعبیر خواب داشتن مشتری به روایت شیخ طوسی: اگر تعداد آن ها زیاد بود نشانه ی پیشرفت در زندگی و سعادتمند شدن است و اگر کم بود یا کمتر شدند بیانگر بی ثمر ماندن تلاش هاست 

تهیه و تنظیم: توپ تاپ

48 نظر

  1. ararsays:

    با سلام من دیشب خواب دیدم مغازه مون که پسرم اونجا کار میکنه درب نداره و مغازه بغلی خیلی شلوغه و چند تا بچه اونجا بازی میکنن. وقتی از صاحب مغازه بغلی در مورد مغازش پرسیدم گفت اینجا رو 80 میلیون تومن رهن کردیم. در ضمن من اون فرد که مغازه رو رهن کرده بود میشناختم. ممنون میشم تعبیرش رو لطف کنید.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، پسرتان می باید در برخی از امور کاری خود محتاط باشند و در مورد کارهای ریسکی فکر و خیال نکنند و به همین زندگی مطلوبی که پیش رو دارند قانع باشند !

  2. سمانهسمانهsays:

    سلام...دیدم که دارم به سمبوسه خیس البته فقط نونه سرخ شدشو بیشتر یادمه دست زدم و میخواسم وردارمش که بیرون مغازه یجای نسبتا دور بود(هیچ جای خاصی نذاشته بود)بعد مغازه داره رو از تو مغازش دیدمنو حس کردم حواسش هست به وسالش یا نمیدونم خجالت کشیدم ورش دارم. که دیگه انگاری پشیمون شدم ازش. سپاس از لطف شما

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، با کلام دلنشین می توانید دیگران را به سوی خود جلب کنید و به تقویت عشق و محبت بپردازید.

  3. حنا نیکحنا نیکsays:

    سلام . من خواب دیدم در فروشگاهی هستم که متعلق به نیروی انتظامی هست و حتی کارکنان آن هم از نیروی انتظامی هستن. من با پدرم بودم ولی پدرم اصلا صحبت نمیکردن ، انگار قدرت کلام ندارن و کاملا مثل آدمای مسخ شده بودن ، من شروع کردم به نگاه انداختن یکی از قفسه ها که شامپو و نرم کننده موی سر بود و نرم کننده آیی که همیشه میزنم ( یه مدتها نمیخرم ) پیدا کردم و میخواستم قیمتشو پیدا کنم که نشد ، کوچکش هم بود و دست کشیدم با کلی کلنجار رفتن که یکی از همون پلیس ها بهم گفتن شما هم میتونید مثل بقیه از فروشگاه به صورت رایگان خرید کنید ( یک خانومی هم داشتن با آرامش خرید میکردن که واسه اون خانوم هم رایگان بود همه چی) من ملی هیجان زده شدم و اول به قفسه نوتلا نگاه کردم و گفتم خواهر و برادرم و بقیه دوست دارن نوتلا و خواستم بزرگترین شود بردارم که خجالت کشیدم و سایز متوسط رو برداشتم و یسری خرید دیگه کردم که دیدم چراغ ها داره کم میشه و گفتن باید ببندیم فروشگاه رو نمیدونم ساعت هفت شب بود یا پنج ولی هوا تاریک بود و من مجبوری رفتم پای صندوق و دیدم پدرم تو خیابون پشت شیشه فروشگاه ایستادن و انگار منتظر من بودن که بیام و من یهو یادم اومد که برادرم و مادر بزرگم کیک دوست دارن و ما نداریم و رفتم سریع یه بغل کیک برداشتم و ریختم رو جایی که داشتن حساب میکردن که یکیش افتاد رو زمین سمت صندوق دار و وقتی حساب کردگفتن خرید شما شده ۳۳۰ یا ۳۱۳ یادم نیست درست ولی یکی از این دوتا بود و یهدپنج هزاری و یه دو هزاری یا هزاری و چندتا پول خورد هم دادن گفتن این هم ماله شماست ... خواستم بیام که یکی بهم گفت این فروشگاه کسایی حق خرید دارن که قرآن میخونن ، فقط کسایی که قرآن میخونن می‌تواند استفاده کنند از این فروشگاه و یه حس خیلی عجیب و خوبی پیدا کردم ( من یک ماهی هست که هر روز زیارت عاشورا میخونم و از قبل خیلی قرآن می‌خوندم) ممنون میشم تعبیر کنید برام

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب به نیاز درونی شما برای استراحت و پرداختن به کار هایی اشاره دارد که به شما کمک می کنند تا احساس بهتری نسبت به خودتان داشته باشید.

  4. ممsays:

    با سلام من دیشب خواب دیدم در منطقه ی ناشناسی قدم میزنم که سربالایی بود وقتی به آخر خیابون رسیدم دیدم ی رستوران اونجا هست ی نفر بهم گفت که عموی تو این رستوران رو به نام تو زده من خیلی خوشحال شدم و به اعضای خانوادم گفتم ولی اونها باور نمیکردن. رفتم جلوی مغازه دیدم که بالای مغازه بزرگ اسم و فامیل منو نوشتن خیلی ذوق داشتم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نشانه آن است که وقایع مطلوبی در انتظار شماست.

  5. محسن انوریمحسن انوریsays:

    من خواب دیدم درون یک مغازه آب آبمیوه و برنج فروشی هستم .بیرون رفتم از مغازه و وقتی وارد شدم دیدم شاگردم مشتری دارد و مقداری پول درون دخل هست نصف آن را برای قفل برداشتم .تعبیر آن چیست؟

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، بطور کلی میتواند نشانه ای از سرگرمی ، لذت های زودگذر و یا تفریح و شادی باشد.

  6. حجت رضاییحجت رضاییsays:

    خواب دیدم تو بازار ابزار و یراق تهران داشتم مغازه هارو به همراه دوستم دید میزدم بعد از جلوی یه دستگاه مکانیکی نجاری رد شدیم که دو تا جوون داشتن با مهارت بالایی چوبها رو میبریدن و ما ازشون تعریف کردیم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      امیدتان به خدا باشد و با یاد خدا باطن خود را جلا دهید. برای داشتن آینده نیکو تلاش و اراده قوی لازم است

  7. حجت رضاییحجت رضاییsays:

    خواب دیدم وارد یک پاساژی شدم که چنتا مغازه داشت بعد دیدم دو تا جوون دارن با صدای موزیک حرکات آکروباتیک خیلی اماتور انجام میدن که واسم جالب نبود بعد رفتم جلوی یک مغازه یه اقایی اومد گفت عسل داری صاحب مغازه گفت دارم کیلیویی ۱ میلیون مشتری هم گفت واسه کدوم شهره؟ یارو گفت فلان جا بعد مشتری گفت اینا تقلبی هستن و کیلویی ۵۰ هزار تومن بیشتر نمیرزه و بعد از پاساژ اومدم بیرون.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      بیانگر از دست دادن کنترل احساستان است.

  8. حجت رضاییحجت رضاییsays:

    خواب دیدم رفتم تو یک مغازه عطاری به فروشنده گفتم برای افسردگی چه چیزی دارید گفتش یه گیاه دارویی دارم به اسم افتیمون اگه بخوری بهتر میشی گفتم چه مدتی باید اینو بخورم گفت فعلا یه ماه بخور بهتر میشی...

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نشانه این است که در کارهای خود به موفقیت و کامیابی می رسید

  9. MozhganMozhgansays:

    سلام من دیشب خواب دیدم به یه مغازه خیلی بزرگ رفتم پر از ماشین های مختلف ولی پولی نداشتم که چیزی بخرم صاحب مغازه اومد گفت یه ماشین دارم با قیمت مناسب بهت میدم که بتونی داشته باشیش. من خوشحال شدم و رفتم جلو ماشین رو دیدم یه ماشین پیکان وانت بود ولی خییییلی بزرگتر و خوشگل تر بود بجای دوتا صندلی چهار صندلی داشت که نو و شیک بود صندلی ها بروزومثل ماشینای مدل بالا بودن بعد بیرون ماشی دیدم سفید بود رنگش و پشتش خیلی بزرگ بود وبه اندازه یه مغازه جا داشت و وسیله خوراکی هم داخلش بود اطرافش پرازتلویزیون ازین کوچیک قدیمیا بود که به ماشین خیلی جذابیت داده بود برای زیبایی نصب کرده بودن همه اوناروهم بهم رایگان میدادن. من تصمیم گرفتم النگوم رو بفروشم تا ماشینو بخرم ی دفعه دیدم اطراف ماشین پرازجمعیته که خواهان ماشین هستن من ناراحت شدم ورفتم جلووگفتم من ماشینو میخوام مغازه دار گفت نگران نباش این ماشین بنام تو شده بعد دیدم پولش قبلا پرداخت شده و منم النگوم رو دارم هنوز... مغازه دار بهم گفتم دستت برام خیلی خوب بود و مشتریام زیاد شد.... منم رفتم اونطرف پراز بستنی و شیرینی بود که برای من میپختن منم از همش میخوردم. بعد دیدم که یه نفر برام گوشی جدید خریده و بهم داد ومن ذوق میکردم. تعبیر این خواب چیه؟

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، این رویا می تواند نمادی از پیشرفت های تدریجی در زمینه ی مالی یا اقتصادی در زندگی تان باشید و در حالت کلی مطلوب و مثبت خواهد بود.

  10. امیر علیامیر علیsays:

    سلام خواب دیدم که در مغازه پدر بزرگم {فوت شده} هستم و عمو هایم انجا بودند یکی که مغازه در اختیارش هست نشسته ابود وان یکی هم چاق شده بود وکنارش بود پدرم هم که فوت شده سرحال کنار یخچال روی صندلی نشسته بود وان یکی هم موهایش بلند بود مثل جوانیش وداشت راه می رفت ما نوه ها هم کوچک شده بودیم وزن عمویم هم با بچه هایش با وانت رفت جایی ایا تعبیری دارد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام نشان از ان دارد که تلاش و کوشش شما برای پیش بردن کاری در اثر حسادت دیگران خنثی میشود

  11. مریممریمsays:

    سلام خواب دیدم تو یه مغازه هستم مغازه شلوغ شد و من از بین افراد که رد شدم یکی بهم تنه زد و عینکم داشت از چشمم میافتاد و وقتی اونا رو نگاه کردم در بینشان یه خانمی بود که فامیلمون بود و من وقتی اونا رفتن داشتم عینکم رو چک میکردم که ببینم نشکسته دیدم عینکم سالم بود مغازه هم مال آقایی بود که تو خوابم میشناختم و با هم دوستی داشتیم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام تعبیر خوابتان نشانه تغیرات جدید در زندگیتان است

  12. زیبازیباsays:

    سلام من خواب دیدم رفتم مغازه و انگار با فروشنده آشنا بودم تو خواب و فروشنده بهم گفت برو هرچی دلت میخواد مجانی بردار و من خیلی خوشحال شدم رفتم کلی چیز میز برداشتم همه چی بود خوراکی ، لوازم التحریر ، اسباب بازی و غیره و خیلی حس خوبی بود ممنون میشم تعبیر کنید

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام تلاش و کوشش شما برای از بین بردن حسادت ها به نتیجه خواهد رسید

  13. مژیمژیsays:

    سلام من خواب دیدم مغازه هستم مغازه شلوغ بود مغازه دار همون پسره مغازه دارمحلمون بود که از من خوشش میاد... من توی کیفم پول نداشتم ولی گفتم اشکال نداره جورمیکنم مولشو و به کارگرش سه تا بستنی سفارش دادم گفتم روش توت فرنگی باشه اما کارگرش خرما گذاشت روشون برام من خیلی ناراحت شدم و بهش گفتم که نمیخوام و برام از همون بستنی ک خواستم بذاره اما کارگره اهمیت نداد... پسرمغازه داره زیر چشمی و بعضی وقتا هم از آیینه منو نگاه میکرد طوری که متوجه نشم... من ناراحت شدم از کارگرش و از مغازه رفتم بیرون و گفتم که هیچی نمیخوام... وقتی اومدم بیرون پسرمغازه داره با کارگرش دعوا کرد ک چرامنو ناراحت کرده و اومد دنبالم و اسممو صدا زد که از دلم دربیاره

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممکن است در روزهای اتی مواردی باعث خوشحالیتان شود

  14. ساراساراsays:

    سلام خواب دیدم رفتم تو یه مغازه و یه ظرف برای درست کردن بستنی برای پسرم خریدم ولی تو خواب دادن پوول رو ندیدم بعد جالبیش به این بود که فروشنده پیرمرد صابخونمون بود(در واقعیت اصلا صابخونمون فروشنده نیست)

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      تعبیر خوابتان نشانه بدست آوردن چیزهای جدید است

  15. امیرامیرsays:

    سلام .من خواب دیدم به دیدن یه مشتری خیلی عالی که از قبل میشناختمش ولی باهم کار نکرده بودیم رفتم و خیلی از فروشنده قبلی گله داشت و میگفت میخوام با شما از این به بعد کار کنم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام برروزمرگی تعبیر میشود

  16. MohammadiMohammadisays:

    سلام ببخشید من یه چند وقت پیش یه خوابی دیدم . خواب دیدم ساعت ۲نصف شب و من مجبور شدم برم مغازه مون یادمه کرکره رو یکم دادم بالا و رفتم تو مغازه و دیدم دوتا مشتری اومدن که فهمیدم معتادن و دزد که یهویی یکی منو تهدید کرد و می‌خواست پول برداره . بعد یهویی صبح شد و من مغازه بودم و بابامم بود که اون دزده هم اومد و با بابام حرف میزد و خیلی نرم و چرم حرف میزد و زبون بازی میکرد که یهویی من رفتم کنار بابام و بهش گفتم این دیشب اومده و می‌خواسته دزدی کنه و بابام به آرومی باهاش حرف زد و یهویی اون عصبانی شد و اومد یقه بابام رو گرفت من رفتم جلو و سعی کردم جدا کنمش . بعد دیدم بابام با چشمای قرمز و اشک آلود نشسته و داره سیگار میکشه . تو خواب فهمیدم وقتی اون یقه بابام رو گرفت به این فکر افتادم که آبروی بابام رفته جلوی شاگردمون و عزتش اومده پایین . و وقتی داشت سیگار می‌کشید من رفتم جلو بغلش کردم و گریه کردم تو بغلش میشه بگید تعبیرش چیه ؟ ممنون میشم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممکن است در زندگی و کار خود مورد حسادت دیگران قراربگیرید که با شادی شما ختم خواهدشد

  17. KhanomKhanomsays:

    سلام دیشب خواب دیدم مغازه دوممونم راه انداختیم سوپرمارکتی بود(اما اولی کیف و کفش،درعالم بیداری هم واقعا مغازه کیف و کفش داریم)به خواهرم گفتم من قیمتارونمیدونم چجوری میخوای منوتنها بزاری تو مغازه گفت بمون کاری نداره(آخه تو خواب گفتم من تازه قیمتای کیف و کفش رو یاد گرفتم حالا بیام اینجا جنسام ک اتیکد ندارن مثل کیف و کفش)،اولش یکم نشستم (خبریم نبود)اما فکر کنم نموندم،اونجا پر بود از مغازه (انگار مثل غرفه بودو در نداشت)بعد دوستمو دیدم که از سوپری بقلی خرید کرده بود ماست و ی حبه سیر(ترشی)خریده بود بردمش سوپری خودمون تا اونجا حساب کنه پولشو بده انگار ب نفعمون بود،میخواستم ب سودمون کاری کرده باشم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممکن است اخباری خوشایند به شما برسد و برر زیاد شدن رزق تعبیر میشود

  18. صباصباsays:

    سلام من مجردم خواب دیدم رفتم مغازه خرازی فروشنده یک خانوم جوان بودبهش گفتم لنزچشم داریدگفت اره بعدگفتم بیارمیخوام یکی انتخاب کنم وبخرم گفت اول یک کاری روبایدبکنی ولازمه گفتم چی هست انجام میدم که صدازدیک خانوم وآقایی اومدن باچندتاوسیله بعدبدونه اینکه بهم بگن اون خانوم نزدیکم شدوکناردوتاچشم هام نزدیک گوش باتیغ سه خط کوچیک کشیدزخمی شدامامن دردی نداشتم ولی بعداین کارش به آینه نگاه کردم دیدم مثل اونایی هست که میرن حجامت میکنن فقط فرقش اینه که خونی به لیوانی نکشیدچه تعبیری داره؟

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام میتواند نشانه ی تلاش و به ثمررسیدن تلاشتان باشد

  19. ......says:

    سلام خواب دیدم از پیاده رو دارم ردمیشم به یه مغازه پیرمردی رسیدم که وسایل مغازشو بیرون مغازم روکیسه ها پهن کرده بود چون راه بند اومده بود منم به حالت پرش یکی یکی رد میشد تااینکه پام به گوشه ی کیسه ا ی که برنج روش پهن بود خورد ویه کم پرت شد توخیابون منم توجهی نکردم ورد شدم یه دفعه متوجه شدم که دوتا از آشناهامون که زن بودن پشت سرم داشتن میومدن متوجه شدم که میخوان خسارتشو بدن منم خودم برگشتم وپولامو درآوردم اون پیرمردم از میون پولا یه صدتون ازم گرفت ممنون میشم تعبیرشو بگین

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      ممکن است در موقعیت های جدیدی قرار بگیرید

  20. رویارویاsays:

    سلام و عرض ادب.چند روز پیش در واقعیت به مغازه عینک مراجعه کردم و خرید نکردم.در خواب نیز دیدم به یه مغازه عینک و زیورالات رفته ام و یه عینک قیمت کردم گفت صد تومان بعد به همسایه اش که اونم عینک فروشی بود رفتم و بعد از انجابیرون امدم و به مغازه اولی رفتم.اینبار عینکی که قبلا صد گفته بود گفت هفتصد.منم با عصبانیت بیرون امدم.بعد که در کیفم را باز کردم دیدم همان عینک داخل کیفمه بدون اینکه بخرمش.ممنون از تعابیر خوابها.سپاس

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      ممکن است بزودی تصمیم به خرید چیزی بگیرید

  21. یونس قلندرپوریونس قلندرپورsays:

    دم غروب ساعت ۵ به بعد خواب دیدم رفتم مغازه باجناق پدرم که هم شغل خودمونه دیدم جنس زیادی داره و اون چند برابر و بیشتر جنسا یا کمربند بدلیجات که ما نگرفته بودیم رو گرفته بود برای مغازه خیلی زیاد بود تو مغازه تو ویترین......بعد اونا کار داشتن من موندم تو مغازه تا برگردن تو این فاصله میخواستم از جنسا عکس بگیرم و اینکه جنس مغازش جنس زیاد بود تو خواب مبهوت شده بودم خواستم ببینم تعبیرش چیه

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      تعبیر خوابتان نشانه پیشرفت و موفقیت در امور اقتصادی و مالی است

  22. نازینازیsays:

    سلام و خدا قوت دیشب خواب دیدم یه مغازه سه دهنه خیلی بزرگ دارم پر از لباس مشتری خیلی بود ولی خرید نمیکردن فقط میچرخیدن توی فکر بودم برم برا تامین جنس بیشتر برا این حجم مشتری توی خواب فقط بین مشتری ها میچرخیدم ازم دزدی نشه که نمی تونستم کنترل کنم در آخر تعدادشون کم شد ولی هنوزم توی مغازه فقط میچرخیدن از مغازه اومدم بیرون برم به سمت خونه از کوچه های خیلی تنگ و خلوتی مجبور شدم رد شم در نهایت رسیدم به یه تعداد پله که ظاهرا قفل بود در وردی یه آقایی پشت سرم بود گفت برو بالا در بازه گفتم از بالا میشه رفت بیرون گفت اره رفتم بالا اون مرد می‌شناختم بوسیدم از کنارش اومدم پشت در خواهرم وارد شد دنبالم می‌گشت که با هم رفتیم پیش خانواده ام

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      تعبیر خوابتان اشاره به اتفاقات روزمره زندگیتان دارد

  23. محمودمحمودsays:

    خواب دیدم به همراه پدرم (فوت شدن )در سوپرمارکتی کار میکنیم بسیار رونق داشت و شلوغ بود و پدرم خوشحال بود و با کمک هم داشتیم محل اداره میکردیم و برای بار اول بود پدرم همچین تو کار خوشحال میدیم چون قبل فوتشون دقیقا تو همون مغازه کار میکردیم با هم و الان میشه سه سال که فوت شدن ممنون میشم جواب بدین

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام. وقت بخیر. این رویا نشان می دهد که بایستی از تجربیات پیشین خود عبرت بگیرید و در جای مناسب از آن استفاده کنید.

  24. دخترمدخترمsays:

    سلام دیشب خواب دیدم که تو مغازمونم(مغازه کیف و کفش)کفشا بیشتریا رو زمین بودو داشتم به مشتریا سایز کفش میدادم،(بعد انگار کف زمین پر بود از کاغذای سفید)از اونور خیابون یه دختره به داخل مغازمون یه کاغذ با یه فلش پرت کرد تا بخونم(انگار یه پیام توش بود) کنار اون دختر یه پسری بود که خواستگار قبلیه خواهرمه ، اون از اون دختر خواست تا اینکارو بکنه خود اون پسر اینکارو نکردبخاطر اینکه بد نباشه کسی نبینه،انگار اینکارو به خاطر خواهرم کرد این کاغذی که توش چیزی نوشته شده بود مال خواهرم بود خواهرمم تو مغازه نبود اولش من تنها بودم ولی بعدش اومد انگار ممنون میشم تعبیر کنید

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام برای خواهرتون خواستگار میاد

  25. محمدمحمدsays:

    سلام خواب دیدم با خواهرزادم شغلمون که کاشی کاری هست به دلیل نارضایتی گذاشتیم کنار و شراکتی داخل نانوایی کار میکنیم کارمون خیلی رونق داشت بخاطر همین به فکر افتادم يه مغازه میوه فروشی هم بزنم وزدم نانوایی رو گفتم اداره کنه و من سر ميزنم به اون کار و بر میگردم به نظرم نزدیک بود ولی چند بار رفت و آمد راه هر بار دور تر و سخت تر ميشد هیچ مشتری هم برای خرید میوه مراجعه نمیکرد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام این رویا بیانگر به دست اوردن روزی و برکت بیشتر در زندگیتان است و بر تندرستی نیز دلالت دارد

  26. محمدمحمدsays:

    سلام خواب دیدم با خواهرزادم شغلمون که کاشی کاری هست به دلیل نارضایتی گذاشتیم کنار و شراکتی داخل نانوایی کار میکنیم کارمون خیلی رونق داشت بخاطر همین به فکر افتادم يه مغازه میوه فروشی هم بزنم وزدم نانوایی رو گفتم اداره کنه و من سر ميزنم به اون کار و بر میگردم به نظرم نزدیک بود ولی چند بار رفت و آمد راه هر بار دور تر و سخت تر ميشد هیچ مشتری هم برای خرید میوه مراجعه نمیکرد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام این رویا نشان دهنده نوید دهنده ی رونق و برکت در کار و مالتان میتواند باشد

  27. hdhdsays:

    سلام خواب دیدم داخل خیابان بزرگ وروشنی باهمسرم هستم همسرم روی صندلی چوبی پشت ی میز چوبی که دوتا صندلی داشت نشسته بود یادم نیست چیزی میخوردیانه منم باچادرمشکی ولباسهای ساده مثل لباس خونگی خودم چادری نیستم روبروش روی زمین دوتا سینی بزرگ مسی سفیدطرحداربالبه های دالبری که لبه هاش فقط کج وکوله شده بودن خوب یادم نیست هردوتاشون کج بودیایکیش همون لحظه مغازه داراشنامون بادوتا سینی مثل همینافقط نووسبکتر اومد خواستم اوناروبخرم که همسرم پشیمونم کردوگفت نمیخوادهمیناخوبن اون دوتارولازم نداریم وازاین حرفهااون دوتادیگه نخریدم وپشیمونم کرد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام به نظر میرسد در زندگیتان به دنبال پنهان کردن مسائلی هستید که برایتان حیاتی است

  28. YektaYektasays:

    سلام من خواب دیدم که یه مغازه مستطیلی نورانی داخلش هستم به عنوان فروشنده و نشری های هم بود که میومد و میرفت اما چندتا پسر بچه قدونیم قد میرفتند و میومدند و همش نگام میکردند ای مغازه داخل یه خیابون تاریک بود طوریکه مغازه فقط جای توجه میکرد میشه تعبیر کنید ممنون

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام این رویابیانگر فراز و نشیب های مالی است

  29. ابوالفضل مقدمیابوالفضل مقدمیsays:

    خواب دیدم تو یه جایی هستم یکی از مشتریام با دو سه نفر دیگه بحث میکنن تا منو تخریب کنن و از کارم ایراد تراشی کنن.

  30. مبین ممبین مsays:

    سلام من مزون دارم، من خواب دیدم یه مشتری که تعدادشون زیاد بود با فامیل و خوانواده اومده بودن تو پاساژ من راهنماییشون کردم تو مغازه انگار تو چادر نشسته بودیم شبیه همچین فضایی بود بعد از روی گوشی میخواستم عکس تاج ... رو بهشون نشون بدم هر کار میکردم اینستام بالا نمیومد اخر یکم با لهن خوب و خنده شاکی شدن که میخواستن برن بعد بردمشون داخل خود مغازه از نزدیک تاج ... رو بهشون نشون دادم که هم تاج ازمون گرفتن هم میخواست ژیپون و لباس عروس پرو کنه که بگیره

  31. Kami .malimrKami .malimrsays:

    دو شبه پشت هم خواب میبینم که مشتری میبرم سر زمین در حال صحبت کردنیم ک بیدار میشم . بعد دوباره ک میخوابم میبینم بهترین رفیقم به شوخی موهامو از ته با ماشین میزنه . شغلم املاکه

  32. FatiFatisays:

    سلام من خواب دیدم که با فامیل داریم تو یه جاده میریم که به مزرعه ای میرسیم وقتی داخل مزرعه میشیم یه چاه که گل الوده ولی بیشترش ابه میرم داخلش بعد دوباره در میام بعد به عموم میگم نگاه کن دوباره میرمو در میام ولی فقط تا گردن میام بیرون نگاهیی میندازم به خودم میبینم تمیرم فقط کمی پاهام گلیه به عموم میگم دیدی گلی نشدم

  33. FatiFatisays:

    سلام خواب دیدم که منو دختر خالم داریم از یه مزرعه رد میکنیم که گل الوده بعدش پامو میزارم داخل گل به دختر خالمم میگم بیا چیزی نیست واسه قدمای بعدی دیگه انقد گل الود نیست بلکه مثل اینکه اب بزارن رو چمن اونجوریه تکه تکه ابه رد میشم از اونجا دختر خالمم هنوز جای اوله زمینشم چمن نبود گل بود با کشت سبزه ای که نمیدونستم چیه ولی خیلی سبز نبود

  34. علیعلیsays:

    سلام،دم صبح بود که خواب دیدم در کارگاه خودم در حین کار هستم و یک خانم وارد کارگاه شد به عنوان مشتری واز کارهای ساخته شده کارگاه خیلی خوشش اومد و شروع به سفارش دادن شد

  35. آزیتا آذرآزیتا آذرsays:

    سلام حوالی ساعت ۳ شب از شدت خواب بلند شدم . در خواب در حال فروش در مغازه لباس زیر خود بودم که زمان اتمام کاری بود معازه پراز مشتری بود هرکدوم مشغول انتخاب بود و کلی مکافات از طرف مشتریان.در این حین خاله جانم معازه اومدن گفتن از اینجا رد می‌شدیم خواستم حالی ازت بپرسم . بعد یهوی خود رو بیرون از مغازه دیدم که جلوی درب مغاره که در طبقه پاساژ قرار دارد شروع شکسته شدن و فرو رفتگی میشد امتحان بسته کردن درب معازه نبود و نتونستم ببنم و مجبور ب فرار شدیم که با چنان سرعت فرار کردم و از طریق بلندگو اعلام کردن که پاساژ رو تخلیه نمایند

  36. احمد رفیعیاحمد رفیعیsays:

    سلام و درود خواب دیدم مغازه ام پرازمشتری هست و من نمیتونستم همه را راه بندازم و بعضی هاشون میرفتن تعبیرش چیست

  37. راحیل شمسراحیل شمسsays:

    سلام من خواب دیدم که با مادربزرگم رفتم مغازه برای خرید خوراکی بعد آقای فروشنده هم منو زیر نظر داشت دنبالم بود انگار دوستم داشت بعد به بهونه ی این که منو ببینه هی به من کار می‌گفت تعبیر خواب من چی میشه؟

  38. علیرضا کاظمیعلیرضا کاظمیsays:

    سلام من خواب دیدم که یکی از مشتریامون از یک زن میانسال به یک خانم جوان وزیبا تبدیل شده تعبیرش چیه

  39. مهدی الله یاریمهدی الله یاریsays:

    سلام وقت بخیر من شغلم سوپرمارکتی هستش امشب خواب دیدم محله کارم هستم مثله روزای عادی مشتری میادمیره راه میندازم میره ولی یه نفرازمشتریم هی منتظرحساب وکتاب کنم پول بده بره هی نمیتونم یااشتباه حساب میکنم یااینکه یه مشتری دیگه روراه میندازم زودحساب کنم بره تاشلوغ نشه تا درست باسه این مشتری بنده خدا حساب کنم ولی نمیشد ایشون همچنان معطل من وآخرش یه پسرجون بود انگارزیادی تحملش میکردم توخواب هی داشت بامشتری یادوستش که روبروم بودبنظرم حرف میزدویخورده نمیدونم پروهانه یامن اینطورفکرمیکردم واینکه دیدم یواش یواش داره میادپشت میزومن یه لحظه نفمیدم چیشدروصندلی نشسته بودم باپام یجورای بالگدیاباپافشارآوردم انداختم بیرون ازمیز عصبی شدبه رفیقش یامشتری گفت بزنگ ۱۱۰بعدنفمیدم چیشدیکی دیگه که مشتری همسایه یجورایی دوستیم اومد جلوم وایستاداون داشت آروم میکردباخنده وشوخی وآخرش اون مشتری بتده خداهمچنان منتظرمن بابت حساب کتاب ...خیلی فکرامودرگیرکرداین خواب ممنون میشم اگه تعبیرداره به مابگیدتشکر

  40. نصرالله پورنصرالله پورsays:

    سلام من خواب دیدم که توی یک مغازه لباس فروشی بودم و یک چند ثانیه یک حالت کمکی به اون مغازه داشتم بعد با خانواده از اون مغازه رفتیم بیرون تعبیر این خواب چیه

  41. نصرالله پورنصرالله پورsays:

    سلام من خواب دیدم که توی یک مغازه لباس فروشی بودم و یک چند ثانیه یک حالت کمکی به اون مغازه داشتم بعد با خانواده از اون مغازه رفتیم بیرون تعبیر این خواب چیه

  42. لیلالیلاsays:

    سلام و عرص ادب من دیشب خواب دیدم دریک خیابان شلوع بودم که یک مغازه یا یک فروشگاه بزرگ انجا بود که خیلی خیلی زیاد جمعیت در انجا وجود داشت و طاهرا مشتری اون مغازه بودن .توی خواب هم عجیب بود این همه مشتری در حال رفت و آمد بودن جلوی فروشگاه

  43. ماجد سعیداویماجد سعیداویsays:

    من در خواب در محل کار کار میکردم مشتری واسم مهم نبود ولی شیرینی اوردن تو مغازه نمیدونم برا چی شیرینی زیاد که مشتری یه زره خرید میکرد میرفت کلی شرینی میبرد با خودش که وقتی. مشتریا رد کردم شیرینی کم بود و بیدار شدم امروز من روزه هستم معنیش چیه ممنون میشم توضیح بدین

  44. شاهرخ ع ششاهرخ ع شsays:

    سلام دوست عزیز-مدتهاست خواب های عجیبی می بینم.در حال کار کردن در مغازه هستم و همان کاری را که روزها انحام میدهم کار کافینت.مانند روزها در حال راهنمایی کردن و انجام دادن کارها و مدارک لازم برای انجام کار یا چک و چانه زدن بر سر مبلغ و اینها هستم.یعنی روز و شب من هردو مثل هم در یک مغازه و یک شغل و اعمال شده.ت البته ناگفته نماند کار ما پر اسرساست چون همیشه مشتری عجله دارد و روزی ده ها بار این به ما ابراز میشه و استرس زیاد به ما وارد میشه

  45. علیعلیsays:

    سلام.خواب دیدم.مغازه ام در کنار خیابان بزرگی است ولی هرکسی که میخواهد داخل شود یا خارج شود عده زیادی جلو در و در خیابان جلوشان را میگیرند و به سمت خود میکشند.من بیرون میرم وبا عده ای از آنها دعوا میکنم و انها فرارمیکنن منم هم به دنبالشان برمیگردم تعدادشان بیشتر شده تعبیر میکنید لطفا

  46. شیواشیواsays:

    سلام :) خوبین وقتتون بخیر میخواستم ببینم تعبیر این خواب چیست؟؟؟ دیشب خواب دیدم که رفتم داخل غرفه ایی که ۱ ماه پیش اونجا مشغول به کار بودم و دیدم که همه جا تمیز و تر گل ور گل شده و خیلی مرتب و تمیزه بعد بی اختیار درب یکی از کمد های غرفه را باز کردم و یک سررسید تاریخ گذشته ایی که مربوط به سال ۹۹ بود را برداشتم که وقتی نگاه کردم دیدم مشتری داره به من نگاه میکنه منم گفتم که این سررسیدم هست اما مال سال ۹۹ هست اما مشتری با من حرفی نزد میشه تعبیر کل این خواب رو برایم بگید لطفا 💔💔💔💔😭😭😭✋🏻✋🏻✋🏻✋🏻✋🏻✋🏻✋🏻✋🏻

  47. Mary LuMary Lusays:

    با سلام و احترام، بنده دختری مجرد هستم که خواب دیدم رفتم به شهر بچگی ام و اونجا تو بازار یه خرازی بزرگ پیدا کردم و دارم تو مغازه دنبال وسایل خیاطی می گردم. به فروشنده گفتم که می خوام لباس عروسک بدوزم، یکی برای خودم یکی برای خواهر کوچیکترم که البته تو واقعیت من خواهر کوچیکتر ندارم فقط یه خواهر بزرگتر دارم. زن صاحب مغازه بهم پارچه صورتی و قیچی و تور داد ولی سوزن نداشتن و بهم گفت تو اون صندوقچه دنبال سوزن بگرد سوزن هست ولی هرچی گشتم پیداش نکردم و از خواب بیدار شدم. ممنون می شم اگه بفرمایین تعبیرش چیه و خیره یا نه؟ با تشکر.

  48. کیوان قنبریکیوان قنبریsays:

    سلام پدرم یک دهنه مغازه بهم داده دارم کم کم بازسازی میکنم تا کسب کارمو اونجا شروع کنم دیشب خواب دیدم هموز مغازم آماده نشده مشتری ها اومدن داخل حیاط منزل پدریم که پشت مغازست و دارن کارهاشونو بهم میدن و مادرم هم داخل حیاط کمی قدم میزد و من بهش سلام کردم و به مشتریعا گقتم وسیله هاتونو برای تعمیر بزارید و تشریف ببرین. من کارشناسی ارشد الکترونک میخونم و قراره تعمیر بردهای الکتونیک و لوازم خانگی شروع کنم. لطفا تعبیرشو بفرمائید