انشا اگر من عکاس بودم

انشا اگر من عکاس بودم : اگر من عکاس بودم، تمام روزم را به گشت و گذار در طبیعت و ثبت زیبایی‌ های آن می‌ گذراندم. عکاسی از طبیعت برای من بیش از یک سرگرمی، یک عشق بود. می‌ خواستم با عکس‌ هایم، زیبایی‌ های طبیعت را به دیگران نشان دهم و آن‌ ها را نیز به عشق به طبیعت دعوت کنم.

Essay if I were a photographer

انشا در مورد اگر من عکاس بودم 

اگر من عکاس بودم ، تمام روزم را به گشت و گذار در طبیعت و ثبت زیبایی‌ های آن می‌ گذراندم. از طلوع آفتاب تا غروب ، از کوه‌ های بلند تا ساحل‌ های آرام ، از جنگل‌ های انبوه تا دشت‌ های سرسبز ، همه جا را به دنبال سوژه‌های عکاسی می‌گشتم. 

می‌ خواستم از زیبایی‌ های طبیعی جهان برای دیگران ثبت خاطره کنم. می‌ خواستم به آنها نشان دهم که دنیا چه جای شگفت‌ انگیزی است. می‌ خواستم آنها را به تحسین طبیعت وادار کنم.

عکاسی از طبیعت برای من بیشتر از یک سرگرمی بود، یک رسالت بود. می‌خواستم با عکاسی، به حفاظت از محیط زیست کمک کنم. می‌ خواستم مردم را با اهمیت حفظ طبیعت آشنا کنم.

اگر من عکاس بودم، همیشه دوربینم را همراهم می‌بردم. هر جا که می‌رفتم، از آنچه می‌ دیدم عکس می‌گرفتم. حتی از ساده‌ ترین چیز ها هم عکس می‌گرفتم، چون می‌دانستم که هر چیزی می‌تواند یک اثر هنری باشد.

عکاسی برای من یک راه برای بیان احساساتم بود. از طریق عکاسی، می‌ توانستم زیبایی‌ های جهان را ببینم و آن را با دیگران به اشتراک بگذارم.

می‌ دانستم که عکاسی یک کار سخت است، اما برای من ارزشش را داشت. عاشق عکاسی بودم و می‌ خواستم تمام عمرم را به آن اختصاص دهم.

اگر من عکاس بودم، دنیا را به جای بهتری تبدیل می‌کردم. با عکاسی از زیبایی‌های طبیعت، مردم را به تحسین آن وادار می‌کردم. با عکاسی از مشکلات محیط زیست، آنها را به حفاظت از آن ترغیب می‌کردم. و با عکاسی از احساساتم، به دیگران کمک می‌کردم تا دنیا را از دیدگاه من ببینند.

Essay if I were a photographer

انشا دوم در مورد اگر من عکاس بودم

اگر من عکاس بودم ، تمام روزم را به گشت و گذار در طبیعت و ثبت زیبایی‌ های آن می‌ گذراندم. از لحظه طلوع خورشید تا غروب آن ، از ساحل دریا گرفته تا کوه‌ های بلند ، از جنگل‌ های سرسبز تا صحراهای بی‌ کران ، هر جایی که می‌ رفتم ، دوربینم را به همراه داشتم تا لحظات فراموش نشدنی را ثبت کنم.

عکاسی از طبیعت برای من بیش از یک سرگرمی بود ، یک عشق بود. از دیدن زیبایی‌ های طبیعت و ثبت آن‌ ها در قالب یک عکس لذت می‌ بردم. می‌ خواستم با عکس‌هایم، زیبایی‌ های طبیعت را به دیگران نشان دهم و آن‌ ها را نیز به عشق به طبیعت دعوت کنم.

عکاسی از طبیعت سختی های خاص خودش را داشت. گاهی اوقات مجبور بودم ساعت‌ ها منتظر بمانم تا نور مناسب برای عکاسی فراهم شود. گاهی اوقات نیز باید از مسیرهای سخت و صعب العبور عبور می‌ کردم تا به مکان مورد نظرم برسم. اما این سختی ها برای من ارزشمند بود ، زیرا به من این فرصت را می‌داد تا زیبایی‌های طبیعت را از زوایای مختلف ببینم و ثبت کنم.

عکاسی از طبیعت به من کمک کرد تا قدردان زیبایی‌ های اطرافم باشم. با عکاسی از طبیعت ، یاد گرفتم که باید از هر لحظه زندگی لذت ببرم و زیبایی‌ های اطرافم را به خاطر بسپارم.

اگر من عکاس بودم ، می‌ خواستم عکس‌ هایم را به نمایش بگذارم و آن‌ها را با دیگران به اشتراک بگذارم. می‌ خواستم مردم را با زیبایی‌ های طبیعت آشنا کنم و آن‌ها را به حفاظت از محیط زیست تشویق کنم.

عکاسی برای من یک راه برای بیان عشقم به طبیعت بود. با عکاسی ، می‌ توانستم زیبایی‌ های طبیعت را به دیگران نشان دهم و آن‌ها را نیز به عشق به طبیعت دعوت کنم.

Essay if I were a photographer

بیشتر بخوانید :

متن های کوتاه و زیبای انگلیسی درباره عکاسی با ترجمه فارسی

متن درباره عکاسی و دوربین

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...