تعبیر خواب تحقیر شدن
تحقیر شدن نوعی رفتار است که اتفاق افتادن آن باعث ایجاد احساس ناراحتی می شود. ممکن است در خواب، خود یا دیگران را در حال تحقیر شدن مشاهده کنید. بسیار اهمیت دارد که در خواب، به چه علت تحقیر می شوید و واکنش شما در مقابل افرادی که در حال تحقیر کردن شما هستند چیست. تفاوتی ندارد که در خواب خود، توسط چه کسانی در حال تحقیر شدن هستند. ممکن است از طرف افرادی تحقیر شوید که در زندگی بیداری هیچ مشکلی با آن ها ندارید یا حتی بین شما علاقه وجود دارد. این خواب نشان دهنده ی تحقیر شدن در دنیای واقعی توسط آن فرد نیست بلکه صرفا به برخی از ترس ها و ناراحتی های درونی شما اشاره دارد.
در تعبیر خواب روان شناسی، تمام انسان هایی که در خواب ظاهر می شوند، سمبل ابعاد مختلف افکار و شخصیت خودمان هستند. برای این که دلیل حضور سمبلیک دیگران را در خواب خود درک کنید، توجه داشته باشید که فکر کردن به این اشخاص، چه احساس یا فکری را در شما زنده می کند. زمانی که در خواب احساس می کنید که توسط دیگران در حال تحقیر شدن هستید، این خواب نشان دهنده ی این معناست که توسط برخی جنبه های شخصیتی خود زیر سوال برده شده اید و این موضوع باعث شده است که احساس بدی نسبت به خود و افکار و ایده هایتان پیدا کنید.
این احساس منفی ممکن است در شما نوعی ضعف یا فقدان را ایجاد کرده باشید. با دیدن این خواب سعی کنید که منشا این احساس منفی یا عدم اعتماد را پیدا کرده و به شیوه ای منطقی با آن رو به رو شوید. ایده های شما هر چه که باشند لایق این نیستید که خود را به خاطرشان سرزنش کنید. این خواب پیامی از جانب ناخودآگاه شماست تا به شما بگوید که عدم اعتماد به نفس تا چه اندازه برای شما می تواند آزار دهنده یا منزجر کننده باشد.
خوابی با موضوع تحقیر شدن از شما می خواهد تا ارزش خود را در چیزی ورای از هنجار های تعیین شده و قضاوت عمومی پیدا کنید. ارزش هایی که از چشم دیگران پنهان است و بر همین اساس نیز به دیگران نگاه کنید. ما نمی توانیم صرفا به ظاهر دیگران توجه کرده و درباره ی استعداد ها و روحیات آن ها قضاوت کنیم. این خواب از شما می خواهد تا اگر از احساس مقحور بود رنج می برید، توجه داشته باشید که در ابتدا باید دیدگاه شما به دیگران تغییر کند.
همچنین این خواب به شما یادآور می شود که تداوم و تکرار به شما کمک می کند تا احساسات و افکار منفی یا احساس افسردگی و مقحور بودن را از خود دور کنید. به رفتار ها و افکاری که به شما احساس حقیر بودن می دهند توجه کنید و هر بار که به ذهنتان خطور کردند، مسیر خود را عوض کنید. این کار را به طور مداوم در پیش بگیرید تا به صورت یک عادت در شما نهادینه شود و احساس بهتری به خودتان پیدا کنید.
مطلب پیشنهادی :
سلام خسته نباشيد اقا من خواب ديدم دارم ميرم سر كلاس دانشگاه انگار ك به علت بيماري كرونا كسي زياد نيومده دانشگاه رفتيم سر كلاس فزيك هسته اي (رشته مكانيك و درس فديك هسته اي ندارم) من بودم يه دوستم ك رسته اونم برق بود با دوتا دختر ديگ استاد اومد سر كلاس و شروع كرد به درس دادن. من با دقت نگاه استاد و تخته ميكردم. و همينطوري با رفيقم حرف زدم استاد روشو برگردوند گفت اگ سوالي داريد از خودم بپرسيد گفتم ن سوال درسي بود يهو رفت سمت حضور غياب ك منو بشناسه. حضور غياب كرد منو شناخت. و رفت ادامه درس منم با دقت گوش ميكردم جوري ك احساس ميكردم چشاش داره بزرگ ميشه باز به من گير داد استاد و رفت نشست رو صندلي. من ك چيزي از درسش نفهميده بودم برا ك بگم دارم درس گوش ميكنم اشاره كردم ك مثلا اين قسمت دوباره توضيح بدين استاد گفت اين سوال هم (انگار يه سوال نوشته بود من متوجه نبودم ) جواب ميدم رفت سوال جواب داد كلاس تموم شد اومد پشت من نشست و گفت شما بوديد شكليت كرديد ك چقدر استاد بي اعصاب هستن خودتون ك بي اعصاب تريد. من از خودم دفاع كردم ك اشتباه ميكنيد اينا ولي استاد لبخند زد. رفت از كلاس من دوستم از. كلاس اومديم بيرون. يهو يادم اومد ك انگشتر و ساعت مو يادم رفته رفيقم گفت با خودم اوردمش هم ساعت داد دست من هم انگشتر رو يهو رفيقم گفت منم يه چيزي يادم رفته بريم تو كلاس و بياريمش ك يهو يكي ديگ از رفيقاي قديمم (كه تو واقعيت زده بود انگشترمو خراب كرده بود البته خودش هم رفت درستش كرد) اومد پيشم و گفت ك انگشتر رو بدمش ك باز يه رفيق ديگ اومد ك (تو واقعيت. كسي ك هيلي قلدر بود زور ميگفت ) منم دست دادم ك سلامش كنم دست منو نگرفت. تعادلم از بين رفت و افتادم روي زمين. رفيق رشته برقي پرسيد چرا سلام نكردي بهش اونم گفت چون چند بار تماس گرفتم باهاش ولي جواب منو نداد ممنون ميشم تعبيرش كنيد
سلام سپاس به نگرانی و ها و دغدغه هاتون اشاره داره سوره ی مزمل را زیاد بخونین در این دوران
سلام من خاب دیدم تو جمع مهمونی بودیم ی فحش کوچیک دادم شوهر خالم منو دست انداخت با همون ی حرفم تحقیرم کرد و جوری شد ک پدرم از دستم عصبی شد و بعد از اینم چن بار دیگم تحقیرم کرد و وقتی رفتن پدرم از عصبانیت منو سرزنش کزد و منم حرفاشونو مثل همیشه به بازی گرفتم البته بعد از اینکه میخاستن از خونه برن بیزون کلید ب در گذاشته بودن یعنی یادش رفته بود شوهر خالم ک کلیدو از در در بیاره منم با همین موضوع تلافی کردم و گفتم مگه بچه ای ک این کارارو میکنی خلاصه تحقیراش منو ازرده کرد
سلام دلخوری هایی از دیگران دارین
سلام خدمت شما.من چندوقتیه بخاطر خطاهایی که خودم مرتکب شدم اصلا اروم و قرار ندارم خیلی حس بدی دارم به خودم و آیندم.وچند ماه پیش کسی که خیلی همو دوس داشتیم بخاطر یه اشتباه ازمن آبرومو تو کل فامیلم برد و همین احساس خیلی بدی بمن داده. خواب دیدم یکی از پسرداییام که قبلنم بمن ابراز علاقه کرده منو سوار ماشینش کرده بود نمیدونم کجا میخاستین بریم که یهو داداشش جلو ماشین سبز شد و از اینکه من کنارش بودم خییلیی عصبانی شده بود و بهش گفت مگه مامان بهت نگفته بود حتی نگاه شم نکنی منم خیلی از این حرف ناراحت شدم پسرداییمم که کنارم بود حق و به داداشش میاد تو صورتش پیدا بود ولی به داداشش گفت فقط میخوام برسونمش چیزی نیست. میشه تعبیرشو بهم بگید. البته باید بگم در واقعیت همون پسر داییم زن گرفته که میخاست منو برسونه
من خواب دیدم رفتم کفش بخرم چون زانو هایم درد میکردند فروشنده کفش برایم اورد من بسمت مامانم کردم گفتم مامان اینا برای معلول ها نیستن ناخدا گاه فروشنده گفت برو من کفش ندارم و بعد تحقیرم کرد و کلی حرف زد منم خیلی حس بدی داشتم
سلام خواب میدیدم برادرم خیلی کوچیک شده بود انگار شده بود اندازه یه کف دست بعد البته برادرم بیست سالشه بعد دیدم مامانم اونو روی دامنش گذاشته و داره بهش پوشک می‌بنده بعد از بستن پوشک دستش رو گرفت تا بهش راه رفتن یاد بده دلم واسش می‌سوخت چجوری اینقدر کوچک و ضعیف شده
من یک شب خواب دیدم که ی جمعی (نمیدونم چه کسانی بودند ) در مورد کاری علاقه دارم من را مسخره می کردند و می گفتند آره تو میخوای جای اونو بگیری و می خندیدند من بهشون گفتم وقتی رکورد اونو زدم میخواین چیکار کنین آنوقت دوباره اون جمع زدن زیر خنده
سلام
سلام مادربزرگ من خواب دیده مادرم منو شدیدا دعوا میکرد و من گریه میکردم تعبیرش چیه؟
سلام مادربزرگ من خواب دیده مادرم منو شدیدا دعوا میکرد و من گریه میکردم تعبیرش چیه؟
سلام من خواب دیدم در جمعی هستم که کسی که ازش خوشم نمیاد زیاد مرا جلوی بقیه تحقیر کرد و گفت دهانم خیلی بو می‌دهد و بوی بد دهنم همه جا را گرفته و همش تکرار میکرد و همه به من خیره شده بودند و با تعجب نگاهم میکردن و من خیلی خجالت زده شده بودم مخصوصا که یک نفر از آن جمع خیلی برام مهم بود من و چیزی نمیگفتم و خودمم توش شوک بودم و نمی‌دانستم باید چیکار کنم. میشه بگین تعبیر خوابم چیست؟
سلام من خواب دیدم که پدرم من را با گرفتن پول ازدیگران به بهانه این که من بی پولم و ازم کار میکشن و حقم را بهم نمیدن و این پول ۶ هزار تومان بود. که در جیبم توسط فرد دیگری گذاشته شد و این موضوع بهم گفت و من در خواب خیلی عصبانی و احساس میکردم پدرم منو جلوی دیگران تحقیر زیاد کرد
سلام من خواب دیدم ک تویه یه مجلس نشستیم ک توش همه فامیلای پدرم (دختر عمه ها عمه ها مادرم پدربزرگو مادربزرگم با چن نفر ک غریبه بودن) و یهو شروع کردن ب صحبت کردن از من وتهمت زدن هرچی تونستن گفتن یهو رو کردم ب دختر عمم گفتم ت اینارو از کجا میدونی ک انقد مطمعن میگی گفت عمت بهم گفته منم مثله ی دیوونه شدم هی توضیح میدادم ک اینجوری نیس ولی کسی باور نمیکرد (درواقعیتیم افرادی خیلی بهم تهمتایه ناروا زدن)
و همش هم گریه‌میکردم
با سلام درود. من خواب دیدیم ..رفتم داخل ی مکان مث مسجداهل سنت ..تو جمع نمازشون شرکت کردم بعد از نماز .ی اتفاق جالب پیش اومد نماز که تموم شد همه برگشتن طرف من با چهره خندان.. یکاری کرده بودم که از نظر اونا من تعغیر مذهب دادم و شدم سنی ..مکروفن بهم دادن گفتن نظرت را بگو چطوو شده ..دقیق یادم نیست ی حرفایی زدم خیلی جذاب خیلی دلنشین به طوری که معروف شدم بین اون مذهب ..ولی طول نکشید همه فهمیدن من اهل شیعه ..من خیلی احساس بدی بهم دست داد ضایع شدم دلهوره داشتم از سوال میکردن چرا اینکارو کردی چرا این حرفا رو زدی دین مرا مسخره کردی
سلام من در کودکی پدر و مادرم رو از دست دادم . و خوابی که دیدم فکرمو بهم ریخته . در خواب چه غریبه و چه اشنا نیت تعرض به من رو داشتن ولی موفق نمیشدند و من در خواب پر از گریه و ناراحتی از انها دلیل این کارو میپرسیدم و اونها ب من یتیم بودنم رو سر کوب میکردن . و جوری حرف میزدند و خودشون رو توجیح میکردند که چون بی کسم این کارو میکنن
سلام من خواب دیدم که دارم توسط همه حتی خانوادم توی مدرسه تحقیر میشدم کامل یادمه که تو خواب کاری برای عذاب وجدان گرفتن نداشتم اما تو خواب بخاطر تحقیرا عذاب وجدان و حس حقارت میکردم
من تو خوابم دیدم که برای پسر خالم که. خیلی موفق شده بود جشن گرفته بودن من با اون پسر خالم با هم در رابطه هستیم بعد اون داشت می‌رفت بیرون من هم دنبالش رفتم گفتم منم بیام یهو گفت نیا زشته به دختر با یه پسر بعد من اصرار کردم اونم داد زد رو من جلو همه بعدش که رفتم داخل مامانم شروع کرد سرزنش کردن من برای اینکه رشته هنر نرفتم من الان دارم رشته ریاضی میخونم و خیلی خوب پیش می‌ره و هیچ مشکلی خانوادم باهاش ندارن ولی توی خوابم مامانم ملی ناراحت بود و کلی منو سرزنش کرد و گفت فقط بلدی به پسرا بچسبی و هیچ چیزی یادتمیگیری برا آینده خودت اوت اینقدر موفق شده نگاه خودت کن و نی رو من داد زد و تی گریه کرد در حدی که منم داشتم تو واقعیت گریه میکردم
سلام من تا قبل طلوع آفتاب ۲بار خواب دیدم یکیش مهمونای اومدن خونمون که نصفشون غریبه بودن و برای پذیرایی ازشون شربت کم اومد ولی هرچی گشتم پیدا نکردم .جزعیات بیشتر.اون پنج تا شربتی هم که آماده بود یکی از مهمان ها خودش آماده کرده بود خواب دوم .تو گوشی دختری که قبلاً دوسش داشتم فیلمی بهم نشون داد که خودش یه لزبین برده شده و در حال تحقیر شدنه که منم یه حس خوبی داشتم.
سلام من خواب دیدم همه دوستام داره منو مسخره میکنن و ازم فاصله می‌گیرن
سلام من چند روزه خواب میبینم که با دوست هایی که کاملا قهر هستیم باهم اشتی کردم و با رفتار خوبی باهم حرف میزنن تعبیر این خواب چیست؟
سلام من خواب دیدم ک تو مهمونیم و گوشیم هی خود به خود اهنگ پخش میکرد، دختر عمم که ازش بدم میاد گفت چرا اینو دانلود کردی منم گفتم دوست دارم( اتفاقا شبش تو همون مهمونی بودم و دختر عمم بهم گفت این هروق رژ میرنه ماسک میزنه درصورتی ک من به خاطر دلیل دیگه ای ماسک میزنم ولی بازم نتونستم از خودم دفاع کنم و گفتم نه و رفتم اتاق) و شب همش خواب میدیدم که بهم گیر میدن و واقعا داشتم گریه میکردم خیلی حس بدی داشتم... تعبیرش چی میشه؟
سلام من خواب دیدم که بعد از کلی مدت ها تونستم با کراشم صحبت کنم و صمیمی بشم اما همون لحظه اون ماشین ما رو دید که بخاطر اینکه مدلش یکم پایینه منو جلوی همه ی دوستام و دوستاش تحقیرم کرد و گفت من واقعا چرا با تو حرف زدم فلان و بعد گذاشت رفت میشه لطفا بگید تعبیرش چی میشه
سلام من یکی رو خیلی دوست دارم ولی اون نمی دونه تو خواب دیدم من مهربون نگاهش کردم اون آهنگ میخوند تف میکرد به سمتم من تو حیاط بودم و اون طبقه بالا من بازم واکنش بد نشون ندادم همون طور با محبت نگاهش میکردم اون ولی همین طور ادامه میداد بعد موزی که چند تا گاز بیشتر هم نزده بود ازش رو پرت کرد پایین جلو پام