شهرام مظاهریsays:

سلام. دیشب خواب دیدم که تو خواب هستم وبلند شدم دیدم یه پرنده که تو خواب شبیه پرنده بلدرچین به نظرم میومد رو منه وقتی بیدارشدم از دیدن پرنده که به نظرم خیلی قشنگ میومد خیلی شاد شدم هواسم گرم پرنده بود که دوستم گفت تولدت مبارک این هدیه تولدته تو خواب خودم یادم نبود که تولدمه واسه همین خیلی خوشحال شدم که تولدمه بعدش دوستم گفت یه بیلیط ده روزه کربلاگرفتم واسه تو که همین امروز باید باهم بریم سوار هواپیما بودم که زنگ زدم به زن داداشم وبا گریه بهش گفتم تورو خدا هواست به مادرم باشه(لازم به ذکره که مادرم چندین سال مریضه ومن حتی یه شب تنهاش نذاشتم) من اولین باره که دارم مامان رو تنها میذارم هواستتون بهش باشه که زن داداشم گفت چرا اینقد میترسی برو هواسمون هست وبعدش من رفتم کربلا وبیدار شدم از خواب

ن عsays:

سلام من خواب دیدم که خونه ی پدرم یودم و پدرم باایما و اشاره میگفت که شوهرت میخواد بره کربلا تو خبر نداری چرا؟؟

Mojtabasays:

سلام دیشب خواب دیدم روزهای قبل اربعینه دارم با پای پیاده که کفش یا چیز دیگه ای پام نبود دارم میرم سمت کربلا که کلی زائر پشت سرم بودند ولی کسی جلوم نبود و منو یه پسر دیگه از همه جلوتر بودیم . تعبیرش چی میشه خیلی ممنون.

Mojtabasays:

سلام من چند بار به خواب دیدم که مادربزرگم برهنه و پریشان است مادربزرگم فوت کرده و این خواب روزهای دوشنبه یا سه شنبه میبینم اگه ممکنه برام تعبیرش کنید خیلی ممنون

ملیساsays:

سلام من دیشب بعد از نماز صبح خواب دیدم دارم میرم کربلا از یه جاده ایی که سخته ازش رد شد ماشین ها به خاطر این که توی ترافیک نمونن از اونجا رد میشدن از روی پای تمساح رد شد لاکپشتم بود ولی رخمی نشده بود حیوونا اعتراض داشتن چرا ماشینا از این جا میان بعد مادرم و دختر کوچیکم و خواهر زاده ام خسته شدن با ماشین رفتن کربلا یه جا قرار گذاشتیم که همو پیدا کنیم من و دختر بزرگم وسایل خودمون و جمع کردیم که پیاده بریم کربلا

lilisays:

سلام خواب دیدم خیلی اتفاقی با دوستام افتادیم تو پیاده روی بین الحرمین میشه برام تعبیرش کنین

ملیحه رستمیانsays:

سلام.دیشب خواب دیدم ک بااقوام پدرم دستجمعی رفتیم کربلا.باهم خونه گرفتیم وباهم بودیم .خانمهای عراقی رومیدیدم ک مشغول خونه تکونی بودن ،جای قشنگی بود ولی حرم ندیدم توخواب.همه میخاستن پیاده برگردن .دخترعموم‌خیلی اصرارکرد.من چون‌ کمرم دردمیکنه گفتم من ک نمیتونم پیاده بیام ،به خودم گفتم حالا برن من شایدپشت سرشون برم.داشتم باهمسرم تلفنی مشورت میکردم ک پیاده بیام‌یانه.بعد گفتم حالاباماشین ازمرزمیرم ازمسیرسرسبزهم لذت میبرم .هم نمی افتم خدایی نکرده از درد .

Maha.arsays:

سلام ، عصر امروز دم غروب خواب ديدم كه از سفر پياده روي كربلا برگشتيم با كل خانواده رفته بوديم .. همه ب استقبالمون اومده بودند خيلي شلوغ بود من پر بغض بودم واشك نميدونم تعبيرش چيه !

Dsays:

سلام خواب دیدم با خانواده خودم و دوتا عمه هام و دختراشون پیاده روی به کربلا میرفتیم تعبیرش کنین ممنون میشم

حلیتوsays:

سلام وقتتان بخیر من بعدازاذان صبح خواب دیدم که دارم توخونه توی کوله پشتیم دوتالقمه وگوشی خودم وپدرم که وسط راه شارژهرکدوم تموم شدبادیگری زنگ بزنم خانواده برداشتم ویه سری وسيله دیگه هم توکولم بودانگار... به مادرم گفتم کاش برام بسته اینترنتی میگرفتی که بتونم از عراق باهاتون درارتباط باشم..بعدیهوخودموتویه جاده دیدم که همه داریم به سمت کربلاپیاده میریم. هواتاریک بود... موقع پیاده روی یادمه ازشوقم گریه کردم که انقدراتفاقی امام حسین منوبه این سرعت طلبیده ومنم برای اولین بارمیرم کربلا... توی راه مادربزرگموپدربزرگم وزنداییم ایناکنارجاده نشسته بودن.. من متوجهشون نشدم تااینکه یه نفرمنوبه اسمم صداکردبرگشتم دیدم مادربزرگمه کناربقیه نشسته ومنم تعجب کردم ازدیدنشون (همگی زنده هستن)... مادربزرگ من باوجوداینکه توی خواب انگار اونا رفته بودن وازگربلا برگشته بودن وحالا استراحت میکردن،ولی طبق عادت که داره یکم حسوده بهم گفت چرابی خبر میری کربلا میخواستی من نیام باهات؟؟من هرچی میگفتم ناگهانی شده باورنمیکرد تااینکه یه دليل دروغ پیداکردم گفتم که انقدر عصبیم نکنه داشت دیوونم میکرد انقدر حرص خوردم.. بعدش به مامانم زنگ زدم که بگم اصلش اینه همه از نجف پیاده برن تاکربلا ولی ماازهمین مرز ایران داریم پیاده میریم پولم ندارم اتوبوس سوارشم برم مسیرم خیلی طولانی میشه من نمیتونم... مامانم گفت تامرز رفتی کافیه سلام کن از دور برگرد.. برگشتم خونه فهمیدم اصلا پاسپورتم نداشتم که برم... !!! میشه بگید تعبیرشولطفا؟؟؟

زهراsays:

سلام من خواب دیدم بچم به بغلمه و با گروهی که یموقعی همکلاسی قرآنی بودیم داریم راهی رو طی میکنم که انگار میدونستم راه کربلاست،و از جاهایی عبور میکردیم که انگار شبیه رواق باشن ک با درهای بزرگ به هم وصل بودن و انگار چندتا پشت هم از این درها و رواق ها بود ک باسختی طی میکردیم..تعبیرش چیه؟

milad.asays:

سلام دیشب بعد از اذان صبح خواب دیدم با شخصی آشنا که قصد داشت پیاده به سفر کربلا بره ملحق شدم در راه دو شخص ناشناس هم به ما پیوستن. من اول مردد بودم به سفر کردن بعد با اطمینان قلبی پذیرفتم و در راه اشک میریختم. لطفا اگه امکان داره تعبیر کنید ممنون.

فرامرزsays:

خواب دیدم که داشتم میرفتم کربلا که بابا بزرگ دیدم و میخاستم سوار اتوبوس بشم که وایستادم کنار بابا بزرگ که از جیبش پول درآورد و یدونه پنج تومنی داد به من و من شروع کردم به گریه و پا شدم

حسین صاحبیsays:

سلام.من خواب دیدم در پیاده روی اربعین هستم و باورم نمیشد که تو همچین مکان و مناسبتی هستم.کنار جاده نشستم و به طرز عجیبی گریه میکردم.البته از خوشحالیه اینکه امام حسین منو طلبیده.سرمو به یمت راست چرخوندم و حرم امام حسین رو دیدم.و همچنان گریه ادامه داشت و مردم هم به پیاده روی ادامه میدادن.تعبیر این خواب چی میتونه باشه؟

پریاsays:

سلام.خواب دیدم بین الحرمینم و گریه میکنم که خوب بشم تعبیرش چیه

زهراsays:

☺...: سلام.خواب دیدم با پسربچه ای به اسم ابوالفضل تو کوچه می دویدیم ...به ماکت حرم امام حسین یا عکس آن رسیدم بهش ی نگاه کردم روبه روی آن درب ی خانه پیرزنی بود ک باز بود رفتم ک وارد بشم ی چیزی بهم گفت تو دیگه میخوای بری کربلا وارد ک شدم مادر و پدرم روب روی هم درراهرو در ایستاده بودن بیدار شدم دیدم اذان صبح

رویاsays:

سلام خواب دیدم فقط من از خانواده ام قراره برم کربلا و وقت کمی دارم که وسایلم رو جمع کنم بیشتر هم دنبال لباس گرم بودم.

Mahdiyesays:

سلام...شبتون بخیر...من اول اینو بگم که همیشه با خودم میگفتم که اگه قراره پیاده بریم کربلا باید قبلش با هواپیما تو وقتای آروم بریم که من بشینم پیش امام وحسین و باهاش کلی حرف بزنم بعد تو محرم پیاده بریم یعنی اولین رفتنمو میخواستم با امام خلوت کنم و حرف بزنم باهاش....من مدتی پیش خواب دیدم که با خانواده ام پیاده میریم کربلا باورم نمیشد که قراره چند روز بعد حرم آقا اباعبدالله رو میبینم و از یه طرف هم میگفتم آخه من قبلا وقتای آروم نیومدم که باهاش حرف بزنم ، یجوری خوشحال بودم که میریم و از یه طرفم مونده بودم که چیشد اون تصمیمی که گفته بودم اولین باز خلوت میکنم با آقا ، بعد تو خواب خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم تو خونه ایم و من به مامان هی میگفتم پس چی شد و چرا نرفتیم و ناراحت بودم از نرفتنمون که از خواب بیدار شدم...ممنون میشم معنیشو بگید

الهام راستینsays:

سلام ببخشین من دیشب خواب دیدم به کمک یه نفر که برای مقابله با ظلم کسی تلاش می کرد رفتم. چون عجله داشتیم تا به کارمون برسیم من به جای راه رفتن روی زمین روی هوا راه میرفتم به طوری که قصد میکردم جایی باشم و در کسری از ثانیه آنجا بودم. بعد از طی مسیری فرود آمدم و در کنار کودکی ادامه راه را رفتم و شنیدم اذان میگویند و آن کودک گفت باید نماز بخوانیم وارد کوچه ای شدیم و او گفت این مسیر اشتباه است گفتم شاید درست باشد اما جلوتر رفتیم و دیدیم خرابه است و برگشتیم که ناگهان یادم آمد ما در کربلا هستیم و من زیارتگاهی را در برابر چشمانم دیدم که فقط گنبد آن طلایی بود. ندیدم که نماز خواندم ولی وقتی میخواستم از آنجا بیرون بیایم شب بود و در کنار پدرم بودم. چون مسیر تاریک بود یک آقایی آمد و گفت پایین پایتان را نگاه کنید و بروید. مسیر پایین پای من و پدرم برگ گل های بنفش بود و ما به راهمان ادامه دادیم. ببخشین چند شب پیش هم مادرم خواب دیدن در منزل خواهرم روضه حضرت زهرا(س) برگزار کردند به طوری که افرادی می آمدند و پشت سر هم روضه می خواندند. میشه تعبیر هردو رو بفرمایین. منتظرم و خیلی ممنونم از شما و زمانی که میذارین. سپاس فراوان.

پرنیاsays:

سلامنذر ابالفضل کردم خواب دیدم اربعین شده و دارم پیاده روی میکنم و خیلی گریه کردم و ی نفر گفت پاور بانک و لباس آوردی گفتم نه برگشتیم کولمو حاضر کردم که برای پیاده روی بریم تو راهم پر از آخوند بود تعبیرش چیه

زهراsays:

سلام خواب دیدم رفته ام به زیارت ی امام زاده نزدیک شهرمون درآنجا یکی از دوستام کنار شوهرش نشسته و با محبت زیاد ودست درگردن هم گداشته و نشسته بودن .انگار بهشون می گفتم دارم ی نوشیدنی برا همسرم دارم آماده میکنم...درحالی ک مجردم...بعد مادر و برادرم‌را دیدم ک برادرم گفت میخوام سوغات بگیرم.رفت برا خرید ی کیف پر سوغات خریده بود ولی اینبار از کربلا ..انگار جامون تغییر کرد شد کربلا و برادرم شوهرم بود قیافش برادرم ولی نسبتش همسرم وکیف را با مادرم ک دیدیم بسته مهر و جانماز و چیزای دیگ خرید کرده بود ک به اطرافیان سوغات دهیم.

نفيسهsays:

سلام خواب ديدم محل كارم در مسير زائران كربلاست ...و اينقدر شوق زيارت پياده روي كربلا داشتم من هم پياده عازم كربلا شدم در بين راه آب فراوان ديدم مثل رودخانه و همچنين خودروهاي نظامي با اسلحه فقط يادمه ذكر حضرت ابوالفضل به زبونم بود ... تعبيرش بگين ممنون ميشم

alssays:

با سلام خواب دیدم که در محلی چون مدرسه بودم و یک اخوندحالا نمیدونم ریس جمهور بود یا نماینده اما شخص بزرگی بود به آ مدرسه امد و من و فرزندم و همسرم و وهمان شیخ پای پیاده به محلی حرکت میکردیم که تعداد زیادی بچه همراه ما بود در یک جاده خاکی و نیمه اسفالت و دو طرف جاده درخت پسته بود در میان راه حاج آقا به یک ساختمان بزرگ که در کنار جاده بود رفتند و الباقی راه را خودمان ادامه دادیم که ناگهان خانه خدا کعبه را دیدم کمبی جلوتر که رفتیم کعبه و شهر کوچکی که کعبه در ان بود در یک گودی بود و درو ان یک جاده آسفالت و فنس کشیده بود که بعضی از بچه ها از زیر فنس ها عبور کردند و من چون پایان خدمت نداشتم با ترس به سمت در ورودی رفتم و دو تا سرباز که زبان عربی صحبت میکردند صحبت کردم و انها اجازه ورود دادند وقتی وارد شدم دستم را به کعبه گرفتم گریه شدم که یک مرتبه خواهر خانمم را در کنارم دیدم که میگفت جای شوهرش خالیست پرسال امده بودیم کربلا بزار از از اینها عکس بگیرم نشانش بدهم و دوباره به محل اولی به ترتیبی که رفتیم برگشتیم ./ الباقیش دقیق یادم نیست

Fsays:

سلام، خواب دیدم که با پای پیاده میرم کربلا... ممنون میشم تعبیرش بگین.

narimansays:

سلام من دیشب دم صبح خاب دیدم ک با اونی ک رفیقم یعنی دوست پسرم سرا از یه جای دیدنی ک پر از آب و قشنگ اتاق به اتاق رد میشدن تا به مقصد برسن من نمیدونستم کجاست بعد اونجا یه ماشینی اومد مارو سوار کرد فکر میکردم برگشت به خونست یه جاده خیلی وحشتناگ دو طرفه با ارتفاع زیاد همش میگفتم میمیریم تو این جاده ولی جادش خیلی زیبا سبز درخت داشت خیلی زیبا بود رفتیم تا ته اینجا گفتن باید بری کربلا گفتم کربلا من ک کربلا نمیخاستم برم چجوری گفتن ک اینجا اخر جادس ک میخان برن کربلا دیدم برام بلیط دونفر کربلا همچی اوردن امادست من تعجب کردم میگفتم اخه چجوری من هیچی ندارم میگه شما باید برید صداتون میزنند باید برین اینجا اخر مسیره کربلاست لطف کنید تعبیرشو بگید

مهسا نري موسيsays:

با سلام و تشكر من خواب ديدم با صدام حسين و جمعي از دوستانم به عراق پياده سفر كرديم تا مرزو رد كرديم لطفا تعبيرش رو بهم بگيد

افسانهsays:

سلام خواب دیدم که با مامانم و خالم و یکی از همکلاسی های دانشگام که پسر هست و مامان و خواهرای اون داریم پیاده میریم کربلا .... بعدش انگار توی مسیر همه ی زائرا خیلی سختی میکشیدن و اذیت میشدن و بعد من با همکلاسی ام دعوام شد و از راه برگشتم و اون هم زیرچشمی مواظب من بود ..... و بعد از من هم خالم بعدشم مامانم برگشتن اما دیگه از اونا خبری نشد یعنی همکلاسی ام و خانوادش ..... تعبیرش چیه؟

فائزهsays:

خواب دیدم همراه با همه خانوادم پیاده به سفر کربلا میریم ولی اواسط راه بخاطر خستگی ادامه راهو با ماشین رفتیم,اونجا که رسیدیم تو یه مسافر خونه ساکن شدیم و من خوابم برد و همه رفتن زیارت منو نبردن وقتی بیدار شدم خیلی ناراحت بودم و همرو دعوا میکردم که چرا منم نبردن.تعبیرش چیه

مهساsays:

سلام من همیشه خواب میبینم که قصدسفربه کربلا رو دارم همیشه توراه کربلام یا باماشین یاباهواپیمابیشتراوقات درحال سفربه کربلام ولی هیچوقت نشده که به زیارت برسم واقعاتعبیرخواب من چیه؟؟؟

فتانه حیدریsays:

سلام خواب دیدم برادرم که فوت کرده نشستم پیشش و اون شلوار نپوشیده و حتی شرمگاهش هم پیدا بود و اون لبخند عمیقی میزد اما من در مورد دلتنگی خودم باهاش حرف میزدم و گریه میکردم و اشکم چکید روی پاهاش ..... خواهش میکنم تعبیرش رو بهم بگین

Mojtabasays:

سلام. من خواب دیدم به کربلا رفتم و ضریح آقا امام حسین(ع) را گرفته ام و با خودم میگفتم بالاخره آقا منو طلبید و برای اولین ضریح رو گرفتم . ممنون

پریاsays:

سلام چندین بار خواب دیدم میخوام برم کربلا تو صف هستم و مادرم اجازه بگیرم برم و یا درحال جمع کردن ساک هستم و ضریح رو میبینم و غیب میشه دقیقا ۱۰ بار پشت هم این خواب رو میبینم میشه بپرسم ولیلش چیه به حاجتم میرسم یا نه؟؟؟

مهبوبه نادریsays:

سلام من چند بار است که میبینم که رفتم کربلا ??یک بار کسی همراهم نبود ولی بار دوم همی خانواده همراهم بود راستی در راه کربلا بودم تشکر میکنم که جواب بدین

سمیرا محمدیsays:

سلام من الان چند سالی هست که این خواب رو سالی یک بار یا چند بار میبینم خواب میبینم که عروسیمه ولی همیشه عروسیم بد میشه نه اینکه به هم بخوره ها نه ادامه پیدا میکنه اما بد مثلا دیر میرسم به تالار یا هنوز مهمونا رو دعوت نکردیم و..... خواهش میکنم تعبیرش رو بهم بگین

حسامsays:

سلام . چند شب پیش خواب دیدم رفتم مشهد ، ولی نتونستم برم حرم دیشب هم خواب دیدم پیاده رفتم کربلا ، تا ورودی بین الحرمین رسیدم و سجده کردم و خاک کربلا رو بوسیدم و حتی حرمین شرفین رو هم دیدم ولی باز هم نتونستم وارد محوطه بین الحرمین بشم ، معنی خاصی داره ؟

فاطمهsays:

لحظاتی قبل از اذان صبح خواب دیدم که شخص موردعلاقم به دیدنم اومدو انگار ابراز عشق کرد بعدش پیاده در حال رفتن به کربلا بودیم که رسیدیم به مرز چیز تعجب برانگیزش این بود که آقایی که اونجا بود به همسرم میگفت که همسر شما تپله نمیتونه بدوه اما اون خندید گفت میتونه ...بعد هم از مرز رد شدیم و به سمت حرم رفتیم .ممنون بابت تعبیرتون

نون خsays:

سلام وقت بخیرامروزظهرکه خوابیدم خواب دیدم قصددارم برم کربلاهمراه یه مردکه نمیدونم کی بودبعدبرگشتم وبغض توگلوم داشتم که فعلابایدبرم جبران گناه های گذشتموبکنم که بایدبرم ازاول مسیربعددوباره بیام وتوخواب اینوبه خودم میگفتم تعبیرش چیه

سارا مهدویsays:

سلام پدربزرگم درخواب دیده که پدرش (پدر ایشان فوت شده )به خوابش امده و به جمعی ناشناس اشاره کرده و گفته انها را به کربلا ببر ،سپس فورا از خواب بیدار شده ،ممنون میشم تعبیرشو بگید ممنون

ابوالفضل افضلیsays:

سلام پسر خاله ام دیشب خواب دیده که من بهش پیام دادم و گفتم برای پیاده روی کربلا ثبت نام کرده ام و از او خداحافظی کردم تعبیرش چیه؟؟؟

فاطمه. سsays:

سلام دیشب خواب دیدم ک اربعین هست و اسمم برا رفتن ب کربلا در اومده همراه با بابام خیلی خوشحال بودم.قبل از اذان هم خواب دیدم

سارهsays:

باسلام و تشکر چند وقت پیش خواب دیدم با مادرم با هم رفتیم حرم امام حسین خیلی جمعیت زیاد بود هر چی میرفتیم جلوتر شلوغ تر میشد ولی من هرچی نگاه میکردم ضریحی نمیدیدم تو خواب میترسیدم اینجا بمب گذاری کرده باشن یعنی همه میترسیدن به وسط شلوغی ها که رسیدیم یه چیزی بود عین اسانسور گفتن هر کی میخواد زیارت کنه باید با این بره پایین میترسیدم ولی منم سوار شدم بعد که رفتیم پایین و پیاده شدیم یه قسمت از ضریحو دیدم گریه کنان ضریحو گرفتم و اسم سه نفر از فامیلو اوردم اخرش با خودم گفتم بزار واسه خودمم از امام حسین چیزی بخوام ...بالا جمعیت خیلی زیاد بود ولی اون پایین چند نفر بیشتر نبودن ...من نگران بودم به یکی که اونجا خادم بود گفتم ما رو زودتر برگردونین تا بقیه بیان زیارت...اون خادم گفت نه ..اینجا هر کی هر چقدر دوست داشته باشه میتونه واسته...با خودم گفتم نکنه این ضریح امام حسین نیست...رفتم چند قدم اون ورتر دیدم ضریح یه گوشیه دیگه هم داره اونجا مطمین شدم.سپاسگزارم

سیدمحمد ضیاsays:

سلام من خواب دیدم با خانواده دارم میرم کربلا و تا فرودگاه رفتم ولی بعد برگشتم یه پنجاه تومنی تو جیبم بود که دادم به یکی از اقوام که سیده بعد خواب دیدم در حال نماز خواندنم و دارم سجده میکنم وذکرشا میگم بعد خواب دیدم یکی از دوستام اومده خونمون و میخوام بزور باهاش سکس کنم و موفق بودم بعد رفتم مغازه سرکوچمون گفت این قبص جریمه ماشینته که پلیس به من داده بهت بدم اول میخواست ۹۰ تومن جریمه کنه بعد گفتم این همه دیگه هم ماشینشون تو کوچس کردش ۲۵ تومن و گفت ۵تومنم بده من گفتم باشه منم ۵ تومنش دادم با چندتا نون این چه تعبیری دارد

رضاsays:

داشتم اماده ميشدم برم كربلا . به اين فك ميكردم بعد برگشتنم همه بهم كربلايي رضا ميگن !!! تعبيرش چي ميتونه باشه؟؟؟؟

ساجدهsays:

سلام من خواب ديدم ميخوام با هواپيما برم كربلا ولي چون پسرم كوچيكه همش به فكر اون بودم و برگشتم تعبيرش چي ميشه ممنون

افسانه حیدریsays:

سلام عذر میخوام خواهش میکنم تعبیر خوابم رو بگین خیلی مهمه خواب دیدم که یکی از همکلاسی های دانشگام که پسر هستش توی جمع به همه ی همکلاسی ها گفت که میخوام برم فلان پاساژ بعدش من رفتم اونجا تا اونا ببینم اما بگم مثلا اتفاقی دیدمش همین که از در ورودی اومد داخل من رو دید و سریع اومد سمتم ....یکم داخل پاساژ با هم راه رفتیم و بعدش رفتیم کافی شاپ و قرار شده بود که از ازدواج با هم دیگه حرف بزنیم توی خواب دندون های جلوییم خراب بودن وقتی دندون هام را دید گفت که دندونات خرابه نمیخوام و از روی عصبانیت فکم را که یعنی دندونام باشه فشار داد و رفت خواهش میکنم تعبیرش رو بهم بگین واقعا مهمه

مجتبیsays:

سلام خانمم خواب دیده بود که در حال پیاده روی کربلا هستیم، و در این مسیر در عوارضی هایی که وجود داشتند به بهانه های نا معلوم چند بار جلویمان گرفته میشد و مقداری به عقب برمیگشتیم. و این مسئله خیلی تکرار میشده. اما کلیت پیاده روی ما نسبتا رو به جلو بود. با تشکر از شما اگه جواب بدین ممنون میشم.

ميمنت پولاييsays:

خواب ديدم خواهرم و همسرو مادربزرگش عازم كربلا هستند و اتوبوس منتظره تا برن با يه جمعي ديگه از مردم

دياناsays:

خواب ديدم خواهرم و همسرو مادربزرگم عازم كربلا هستند و اتوبوس منتظره تا برن با يه جمعي ديگه از مردم ممتظرن تا عازم كربلا بشن،بيزحمت تعبير كنيد

مریم انتظارsays:

سلام یه نفر خواب دیده بود که خونه ی ما مث غار علی صدره و اونطوری تزئین شده و خیلی زیباست و توش پره نوره خواهش میکنم تعبیرش رو بگین

مسلمsays:

سلام خواب دیدم بعد از اذان صبح که رفتیم استقبال زائران کربلا که بابام و عموم هم بودند بابام صورتش خاکی بود پسر عموم هم که بیست و پنج سال پیش شهید شده همراشون بود همینجور که میرفتم طرفش و اونم میومد طرف من یکبارگی برگشت تعبیرش چیه

یکتاsays:

سلام خواب دیدم به همراه پدرو مادرم ب کربلا میرم تو راه با یه خانواده عرب اشنا شدیم و در طی راه طوفان شد و ماهمه سعی میکردیم سریع تر از اونجا بریم به یه جای امن تعبیرش چیه

سارا صالحیsays:

سلام. چند شب پیش خواب دیدم قراره اربعین پیاده بریم کربلا.کلی بچه هم باهامون بوده.بعد مامانم با یه ساک سنگین و بزرگ از در اوند بیرون‌که بریم دیگه سوار اتوبوس بشیم.ما با تعجب با مامانم گفتم این چیه که اواردی خیلی سنگینه باید بارت سبک باشه.لباس فقط دو دست بیار.مامانن با تعجب میگفت فقط دو دست؟.بعد رفتیم داخل ساکشو خالی کردم.ولی مامانم چندتایی رو برگردوند حالا درست یادم نیست گفت امانته یا سوغاته ولی واسه بچها بود. ممنون‌میشم تعبیرش رو بهم بگید

حانیه همتیsays:

با عرض سلام و خسته نباشید.. من خیلی دوست دارم که برم پابوس آقا امام حسین ولی قسمتم نشده..چند وقت پیش خواب شش گوشه امام رو دیدم که کسی من رو برد سمت ضریح حضرت علی اصغر حسین و گفت این ضریح علی اصغر امام حسینه و جلوی ضریح زانو زده بودم..و دو سه روز پیش بعد از خواب من یکی از بستگانم گفت خواب دیدم رفتی کربلا...(قابل توجه که بابت اشتباهی که کرده بودم طلب بخشش میکردم از حضرت)

فاطمهsays:

باسلام من دیشب در خواب دیدم که به یکباره در محلی قراردارم که حدود ۳۰۰،۴۰۰نفر دخترخانم مثل خودم همه چادر مشکی به سر کنار مسجدی قرارداریم که عازم کربلا شویم ناگهان من یادم اومد که پاسپورتم رو داخل خانه جا گذاشته ام وبه دوستم گفتم که من باید بریم پاسپورتم رو بیارم تازمانی که شما شام بخورین من میرم ومیام خلاصه من اومدم خونه وسریع پاسپورتم رو برداشتم همین که در کیفم رو باز میکردم مهر و تسبیح زیاد داخل کیفم بود همه رو از داخل کیفم بیرون میاوردم که تمامی نداشت به مامانم گفتم مامان من که یه دونه مهرویه تسبیح تو کیفم گذاشتم ولی الان ببین چقدر زیادشدن میخواستم بدونم تعبیر خواب من چیه جالبه اینه که خواب کربلا در هفته دو بار در خوابم تکرار شده ممنون میشم تعبیرشو بهم بگین باسپاس فراوان

مجتبیsays:

خواب دیدم نزدیک عاشورا هستش پیاده و تنها دارم کربلا می رم تو راه کربلا هر موقع یاد امام حسین میوفتم بی اختیار گریه میکردم گریه ام که تموم میشد دوباره راه میوفتادم و بغض گلویم رو میبست و برای اینکه کسی گریه ام رو نبینه بغض میکردم ولی دوباره گریه ام می گرفت

ملوديsays:

سلام وقت شما بخير.من ديشب خواب ديدم مي خواستم برم يه جايي خيلي عجله داشتم و سوار يه ماشين شدم كه يه پيرمرد رانندش بود،اون خواست دست منو بگيره و من از ماشينش كه در حال حركت بود خودم رو انداختم پايين و اون مسيري كه با ماشين پيرمرده رفته بودم داشتم پياده برمي گشتم كه دوتا خانوم رو ديدم يكيشون ازم پرسيد داشتي مي رفتي زيارت امام حسين؟ گفتم آره ولي وسيله و راننده درستي پيدا نكردم.همون موقع يه عده ديگه رو هم ديدم كه ماشينشون خراب شده بود و گفتم آخه اين همه آدم وسيله از كجا گير بياريم كه بتونيم بريم.خيلي خيلي ممنون مي شم اگر تعبير خواب من رو بگيد از صبح دارم فكر مي كنم اگر نرسيدم به خاطر ناشكري بود كه ديشب كردم.بازم تشكر.

سمیرا احمدیsays:

با سلام و خسته نباشید. من خواب دیدم با گروهی ناآشنا پیاده ب کربلا میروم. باران زیبایی در حال باریدن بود. اطراف ما همه کوه و تپه سرسبز بود. برای عبور از یک راه خیلی میترسیدیم. و روی تختی با یک مرد دراز کشیده بودم بصورت مومیایی شده و فقط دست راستم بیرون بود که نگهبانها از روی دست اجازه ورود میدادند. خیلی میترسیدم که من را راه ندن برای عبور. در مسیر هم کلا اهرام مصر با یک عظمت بزرگی جلو چشمانم بودند که خیلی زیبا بودند

سیماsays:

باسلام و وقت بخیر.بعد از اذان صبح خواب دیدم که برگه ای زرد رنگ به دست دارم که تاریخ های رفتنم به کربلا را زده است.که در خواب فکر میکردم تاریخ اولی را رفته بودم.و الان نوبت دومی است.در صورتیکه در واقعیت هنوز کربلا نرفته ام.و سوار اتوبوسی شدم که کنارم دختری نشسته بود و نمی شناختمش.ولی صندلی کناری روبرو خواهرم تنها نشسته بود.گفتم خدایا شکرت که رسیدم سوار اتوبوس بشوم و اتوبوس در حال حرکت بود.که مغازه ای بزرگ پر از پسته و چیزهای دیگه که یادم نمیاد تو مغازه تو مسیر راه دیدم.و تو خواب میگفتم که یک نوبت از رفتنم را به کسی می بخشم که رایگان برود به کربلا و من هزینه اش را بدهم.من همیشه و هرماه برای اقا امام حسین و به نیت حل مشکلات دو مرغ قربانی میکنم.که دیروز اول ماه قمری قربانی کردم.و برای حل مشکلاتم همیشه اقا رو صدا میزنم.لطفا تعبیر خوابم را بفرمایین.از حسن توجهتون سپاسگزارم.

سمیرا احمدیsays:

با سلام و خسته نباشید. من خواب دیدم با گروهی ناآشنا پیاده به کربلا میروم. اطراف ما پر از کوههای سرسبز بود. ولی نگهبانها ایستاده بودند و من با یک مرد روی تختی دراز کشیده بودم بصورت مومیایی که بهم اجازه ورود بهند. از دور اهرام مصر هم میدیدم.

سورناsays:

با سلام من اردات خاصی به امام حسبن دارم و دو بار هم برای اربعین به کربلا رفتم و حاجتم رو از امام حسین خواستم و چله های زیارت عاشورا زیادی برای حاجتم میگیرم و قراره معشوقم همین روزا بیاد خواستگاریم خانوادم مخالفن ،،،خواب دیدم یه ادم ناشناس اومده خونه پدرم و گویا برای خواستگاری اومده و تمام اسم و مشخصات چ تاریخ تولدش و شماره شناسنامش همش به اسم کربلا بود یعنی هر سوالی ازش میپرسیدن خانوادم همش میگفت کربلا ،،،تعبیرش چیه لطفا با تشکر

میناsays:

با سلام خواب میدیدم عموی شهیدم یه برگه برام آورده بهم میگه این گواهی کربلاست منم داخل مسجد نشسته بودم لطف میکنید تعبیر کنید

زهراsays:

1-(من پریشب خواب دیدم تو کوچه های کربلا با کاروان داشتیم قدم میزدیم که مارو ببره به مکانهای مورد نظر شهر و بعد به زیارت. که به یه دو راهی رسیدیم که بعضیها گفتن این کوچه سمت راستی که شیب ملابم به سمت پایین هم داشت میانبر هست و زودتر میرسیم. و بعضیها همون راه مستقیم رو رفتن به به جایی رسیوویم که گفتن میخوان شیوه طبخ ماهی تو کربلا رو نشونمون بدن که یه ماهی کوچک رو داخل شکم ماهی بزرگتر گذاشت و ادویه داخل شکمش ریخت که همون کار رو من هم داشتم انجام میدادم و بعد از اون دوباره راهمون رو ادامه دادیم) 2-(دیشب هم خواب دیدم خرمای له شده و سیاهدونه رو قاطی کرده بودم و شکل شیرینی درست کرده بودم و خرمای تازه هم داشتم به مهمونهام تعارف میکردم. خودم خیلی دوست داشتم شیرینی خرمایی و سیاهدونه بخورم اما تو خواب فکر کردم سیاهدونه الان برام ضرر داره و خرمای تازه رو خوردم که خوشمزه بود)

بردیاsays:

سلام من زمستان پارسال خواب دیدم که باخانواده رفتم کربلا(حرم و ضریح قدیمی بود)و منم نمیتونستم حرف بزنم از وقتی که وارد کربلا شدم ولی دیشب خواب دیدم باز مثل هرسال از کربلا جا مانده امو خانواده به سوی کربلا رفتن الان معنی مفهموم چیه ؟ باتشکر از سایت خوبتون❤

Rsays:

سلام. مـن خواب دیدم بدون هیچ زمینه ی قبلی تو جاده ایم که بریم کربلا . و یکی از بچه های کوچیک توی راه از من کمک میخواست و من اولش بی تفاوت بودم ولی سریع نظرم عوض شد و کمکش کردم . خیلی خوشحال شده بود

Ssays:

سلام من دیشب خواب دیدم با مادرم و دخترخالهام اول با ماشین به کربلا میریم بعدش پیاده شدیم همه جا رو سیل زدع بود همه شهرارو ما با پای پیاده رسیدیم به کربلا زیر پاهامم اب بود

فاطمه هاشميsays:

سلام امروز حدودا ساعت نه و ده صبح خواب ديدم بامادرم و جمع ديگري ك نميشناختم اما توي خواب انگار ميشناختمشون داريم ميريم كربلا اربعين قبل رفتنمون چند نفر سعي ميكردن كه نرم اين سفرو اما به هيچكدوم توجه نكردم و رفتم

محمد...says:

سلام یک نفر برای من خواب دیده که پیاده به کربلا می روم در حالی که سگ سفیدی همراه من است لطفا کمکم کنید خیلی میترسم

زهراsays:

سلام. من دیشب خواب دیدم تو یک روز آفتابی یکجایی روی سبزه های کنار جاده که تقریبا نزدیک مسجد بود یه پارچه پهن کردم روش نشستم و داشتم برای اهالی تو مسجد سالاد شیرازی درست میکردم،بعد دو تا خانم دیگه اومدن کنارم نشستن هردوشون غذا نذری درست کرده بودن برای اهالی مسجد، هر کدوم برای دونفر،که یکیشون میگفت برنجم اندازه دونفره اما مرغم کمه و اندازه یکنفر،من فقط اونهارو نگاه کردم و مشغول درست کردن سالاد بودم تو ظرف سفالی آبی،چادر هم سرم بود (این رو هم بگم که در شهر ما مرسوم هست تو ماه محرم و ده شب اول مردم باخودشون غذا میبرن مسجد و به دیگران میدن)

یگانهsays:

سلام من دو شبه خواب میبینم ک با خانواده م قصد رفتن ب کربلا رو داریم و ب مرز میریم و پیاده راهی رو طی میکنیم اگ میشه لطف کنید تعبیرشو بگید

فاطمههsays:

با سلام و خسته نباشید. من خواب ‌‌‌‌‌‌دیدم که من همراه با چند نفر غریبه در حال پیاده روی برای کربلا بودم و می خواستم مسابقه با مردم بدهم تا نفر اولی باشم که به کربلا میرسم ولی ناگهان یکی از مردان از من جلو زد و ایشان نفر اول بود که وارد کربلا شد و من به خودم گفتم: نباید مسابقه بدهی چون برای امام حسین امدی، وسپس از دور دو گنبد و گلدسته کنار هم دیدم که متوجه شدم برای امام حسین و حضرت عباس است و متوجه شدم به کربلا رسیدم . با تشکر

....says:

سلام من خواب دیدم ک قراره مامانم تنها بره کربلا و منونمیبرد منم وابسته مادرم هستم وتاحالا بدون من جایی نرفته و توخواب توبغلش گریه میکردم ومیگفتم نرو یااگه میری منم ببر..درضمن مامانم با مامانش داشت میرفت کربلا.

Safasays:

با سلام من خواب دیدم در حال خوردن یک لیوان چای دم کرده هستم و به من خبر می رسد که اسمم برای رفتن به کربلا در اربعین درآمده است و به کربلا خواهم رفت

سیمینsays:

سلام خواب دیدم در مسیر کربلا هستیم با خانواده ام جایی توقف کرده بودیم که از قبل اونجا حالت چادر عشایر داشت بعد از استراحت مینی بوس داشتیم وسایل داخلش گذاشتیم ولی وقتی راه افتادیم من به تنهایی سوار ارابه ای بودم که تایر نداشت ولی به راحتی در مسیر میرفتم

سیماsays:

سلام من خواب دیدم با مامان و بابا و خواهرم دارم میرم کربلا،هنوز ب خود کربلا نرسیده بودیم،همش توی خواب حواسم بود همه مسجدا و زیارتگاهای بین راهو رفته باشیم،و همش با خودم میگفتم دیدی دوباره چقد زود اومدی کربلا(یک بار سفر کربلا داشتم) ممنون

رهاsays:

خواب دیدم که پدرم که سال پیش فوت شده برای اربعین پیاده رفته کربلا در کربلا فوت شده و به ماخبر میدند که بیایید جنازه ش را ببرید و ما رفتیم که جنازش را بیاریم تعبیرش چی میشه

حسینیsays:

سلام من خواب دیدم پدرم داره میره کربلا منم میخواستم برم ولی گفت ن پاسپورتت اماده نیست وقتی حرکت کردن منم دنبالشون دویدم

رعدsays:

امروز روز اول صفر هست و دیشب خواب دیدم که ماشین را در پارکینگی پارک کردم و همراه پدر و مادرم پیاده از نجف به سمت کربلا حرکت کردیم،وقتی گنبد نورانی امام حسین ع را دیدم بسیار گریه کردم جوریکه نفسم بالا نمیآمد ممنون میشم تعبیر بفرمایید

آوا توکلsays:

سلام امروز اول ماه صفره من دیشب تقریبا نزدیکای صبح خواب دیدم پیاده دارم میرم کربلا و از یه جاده خاکی و تپه مانندی دارم میرم بعد یکی دوستامو با شوهرش دیدم که یسری ادم بهشون حمله کردن و من در خیال خودم فکر میکردم داعشی ها به انها حمله کردند و من یواشکی اونارو دیدم بسلام امروز اول ماه صفره من دیشب تقریبا نزدیکای صبح خواب دیدم پیاده دارم میرم کربلا و از یه جاده خاکی و تپه مانندی دارم میرم بعد یکی دوستامو با شوهرش دیدم که یسری ادم بهشون حمله کردن و من در خیال خودم فکر میکردم داعشی ها به انها حمله کردند و من یواشکی اونارو دیدم بعد من یه مسیری رو رفتم و بعد دیدم ادمهای دیگه هم با من هستند تا رسیدم در یک خانه و مردی ما رو بعنوان زائر به داخل خانه برای صرف ناهار دعوت کرد من سر سفره نشستم ولی میگفتم من برمیگردم چون موبایلمو نیاوردم که بتونم با خانوادم درارتباط باشم و اونا از من بیخبرن. بعد هم دیگه یادم نمیاد چی شد . تعبیرش چی هست؟؟ ممنون

هالهsays:

سلام خسته نباشید. من خواب دیدم دارم پیاده میرم کربلا تا اربعین رو اونجا باشم.تو خواب وقتی که پیاده میرفتم خیلی خوشحال بودم و لبخند میزدم.(من دختر‌هستم)

زهرا ناصریsays:

سلام شبتون خوش.. ..یکی از فامیل خواب دیدن من با شوهرم و بچه هام به کربلا رفتم..یعنی فقط بهش خبر دادن که من با همراه خانواده رفتم ..البته خود اون کس که خواب دیده یه شب قبلش از کربلا برگشته ...تعبیرش لطفا

Mojtabasays:

سلام. من خواب دیدم که تصمیم به رفتن به کربلا داریم بعد مدتی بلیط هواپیما گرفتیم و موعد سفر رسید با هواپیما به کربلا رفتیم. ممنون

عاطفه خانمsays:

سلام یکی از دوستان خواب دیدن منو همسرم پای پیاده تو بین الحرمین هستیم. میشه بگید تعبیرش چیه??

سانیsays:

سلام خسته نباشید دیشب خواب میدیدم که فقط این قسمتش یادمه که برای اربعین ثبت نام کرده بودم برم کربلا که پیش خودم فکر میکردم جوازش نمیاد ولی یه لحظه دیدم به گوشیم پیام اومد که جواز کربلا بود که وقتی اونو نشون بدی میتونی بری کربلا ومن میگفتم چه زود اومد وفکر میکنم من زیاد مشتاق نبودم

هانیهsays:

سلام خسته نباشید من دیشب خواب دیدم که با چند نفر خانم که همه چادر سرشانه راه میرن بعدش تو راه میگفتن صفای بین الحرمین اونوقت فهمیدم پیاده روی کربلاس بعدش گوشیم اذان گفت از خواب بیدارشدم ممنونم ازشما

رویاsays:

سلام وقت بخیر..عمو و زن عموی من برای اربعین به کربلا رفته اند..من دیروز بعد از ظهر خواب دیدم که به همراه پدر و مادرم در مرز هستیم و منتظر عمو و زن عمویم هستیم که برویم کربلا.. انگار قرار بود پیاده برویم.. یک خانه ای بود آنجا که من شلوار و چادر مشکی ام را توی تشت میشستم و زن عمو و عمو آمدن و زن عموی من با کسی روبوسی کرد که ندیدم کی بود و من یک دمپایی سفید اونجا بود پوشیدم جوراب نداشتم و دمپایی اندازه پای من نبود کمی کوچک بود راه افتادیم..امروز صبح هم خواب دیدم که با پدرم قصد سفر به کربلا داریم..انگار همه چیز یه هویی و بدون برنامه قبلی بود..من گفتم که سرم کثیف هست نشستم و پدرم هم میگفت که پول ندارم بریم منتظر پول بود.. ممنونم از تعبیرتان

علیرضا شهرویsays:

سلام من دیشب خواب دیدم لب مرز قصد رفتن به زیارت اربعین دارم . اول از پدرم اجازه گرفتم و بعد شروع به جمع کردن وسایل از داخل ماشین و پوشیدن لباس کردم - داشتم خداحافظی میکردم از خواب بیدار شدم- البته امسال خیلی دوست داشتم برم ولی قسمتم نشد .این خواب رو هم تو موقعیت زمانی دیدم که دو روز به اربعین مانده بود- ممنون میشم تعبیرش رو بگید

Maryamsays:

سلام... من خیلی دوست دارم به کربلا بروم... خواب دیدم که سفر کربلا مون جور شده بود و قرار بود به زودی با خانواده به کربلا برویم...من در خواب به شدت خوشحال بودم. آیا تعبیری دارد؟؟

مهری مsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم با خواهر بزرگم میخوایم بریم کربلا همه چیز آماده کردیم برای رفتن بعد که رفتم بپرسم کجا باید سوار بشیم که بریم گفتن همه رفتن و شما دیر رسیدین رفتم به خواهرم بگم که نمیتونیم بریم کلا ی جایی بودم ک نمیشناختم اونجا رو انگار گم کرده بودم ممنونم تعبیر رو بفرمایید

Padizsays:

درود دیشب خواب دیدم پیاده من و خواهرام و خاله هام و دخترم و همسرم داشتیم میرفتیم کربلا خیلی شلوغ بود وقتی رسیدیم اسمن کربلا بود ولی عراق بود و خیلی میترسیدم و مثل اُسرا رفتار میکردن اگر کسی گوشی تو دستش بود میخواست فیلم بگیره میامدن گوشی رو میگرفتن نگاه میکردن ببینن از کدوم قسمت عکس یا فیلم گرفتن موقع برگشت دو تا از خواهرام و دخترم رو گم کردیم بقیه ی ماشین آشنا دیدیم منتظر بودیم که بیاد و سوار بشیم موقع برگشت داشت برف میبارید از شب قبل برف کنار جاده ها بود ی سوال بود واسم که مگر اینجا هم برف میباره.بی زحمت تعبیر خوابم رو میخواستم بدونم چی میشه ممنون

سهیلارجبیsays:

سلام خسته نباشین چندروز پیش ک کربلا بودم یه شب خواب دیدم ک یکی از دوستانم ک دوست دوران دبستانم بود و اخرین بار نزدیک ۷سال پیش بود دیدم و اصلا بیادش نبودم تو کربلا رو خواب دیدم خواب اینطور بود ک این دوستم سرش بریده بود و شاید ب مویی کمتر بند بود ب گردنش طوری ک ترس داشتم هر ان سرش بیوفته وزخمهای گردن بریدش کاملا مشخص ولی خون نمیومد و درعین حال بامن صحبت میکرد و تقاضای جای خواب و مقداری پول داشت ازم و انتظار اینکه من کمکش کنم رو داشت و وقتی بهم گفت پول نیازدارم تا اومدم بهش بگم باشه دیدم یهو سرش کنده شد و دوستم ازشدت درد جیغ بلندی کشید و من درحالی ک مادرم خواب بود و ترس داشتم ک بیدارنشه بااسترس گفتم تورو خدا دادنزن مادرم بیدارنشه ببینه ک مادرم بیدارشد و تاچشمش ب دوستم افتاد خون از دوچشمش راه افتاد و من داد زدم یا حسین و بیدارشدم.لطفا بهم بگین تعبیرش رو.. خیلی تعجب کردم ازینکه من این دوستم رو اصلا چندساله فراموش کردم..

مهیا رادsays:

من خواب دیدم ک همراه با خیل عظیمی از جمعیت زائران اربعین امام حسین با پای پیاده ب سمت حرم میریم و از دور من حرم امام حسین رو دیدم و بسیار حال خوبی داشتمو شگفت زده بودگ ک داریم کم کم میرسیم ب حرم.در مسیر هم دانه های گندم ریخته شده بود و من با دست داشتم تند تند جمع میکردم گندم هارو.خواهشا تعبیرش رو برام بگید

الیاsays:

خواب دیدم همراه همسرم و خواهرش پیاده به کربلا میرفتیم که در راه درگیری بود و تیری به پای من خورد تعبیرش چیست؟؟؟

S.fsays:

با سلام من یک هفته است هر وقت می خوابم، خواب پیاده روی اربعین را می بینم

فاطيماsays:

سلام مامان من خواب ديده كه من به همراه تعدادي دارم ميرم كربلا و من رو به اون جمع سپرده بود تا مراقبم باشن تعبيرش چيه

مریمsays:

خواب دیدم پسری ک دوسش دارم ب سفر کربلا میره و بهم خبر میده

مهشیدsays:

سلام من دیشب خواب دیدم به همراه خوانوادم به کربلا می رفتیم.وقتی به کربلا رسیدیم یک قسمت شهر مثل کوه بلند بود و مثل جنگل بسیار سر سبز وپر بود از درختان ومن با خودم می گفتم این قسمت چه قد زيباست و مثل بهشت هستش.سپس دیدم دوس پسرم نیز در کربلاست و یک پیر مرد با دوس پسرم بهم ميپرسيد دوس پسرم واسه مادر بزرگم جایی ميريخت.تعبیرش چي هستش.

ناشناسsays:

سلام.خواب دیدم.از پله های جایی میام پایین لباس عروس قرمز تنم بود میرم میشینم روی مبل اقایی ک داماد منو بلند میکنه میگه نزدیک من بشین. خانمی هم میاد به مادر اقا میگ تو کمد کفش نو هستش دیگه و در کمدی رو باز میکنه ک داخلش کفش هست.لحظه ای بعد انگار ک من سوار هواپیما هستم به سمت کربلا. تو مسیری هواپیما میشینه میبینم تعدادی شتر سمت مخالف ما هستن ولی ما پیاده به سمت کربلا میریم.به جوب ابی میرسیم ک اب کثیفی داره.خالم میگه بیا وضو بگیر میگم نه اینجا که نمیتونم وضو بگیرم.نمیشه البته با گریه میگفتم

علیرضاsays:

سلام ساعت ۸ صبح خاب دیدم پیاده با چند تا آدم از مسیر سختی دادیم میریم کربلا باورم نمی شد چون هنوز در واقعیت قسمتم نشده بود بخاطر همین تو خاب انگار ی تصمیمی میخاستم بگیرم که اگ برسم کربلا اون مدلی زندگی کنم تعبیر داره؟

زهره خسروابادیsays:

سلام من خواب دیدم که همراه پدرو مادرم و خواهرم داریم پیاده میریم کربلا تو راه هم یه اقایی بود قهوه پخش میکرد یه لیوان پر قهوه تلخ من گرفتم خوردم و به همراه پدرومادروخواهرم راهی شدیم دوباره تا اینکه رسیدیم به کربلا دقیقا موقعه ای رسیدیم که داشتن سینه زنی میکردن و تمام مردم امام حسین صدا میزدن بعد از اون در حرم باز کردن و مردم رفتن داخل حرم منم اونجا پدرومادرم گم کردم شلوغ بود ولی بعد خواهرم دیدم گفت بهاره زنداداشمون هم هست برو میدونه پدراینا کجان رفتم داخل پیداش کردم رفتیم سمت یه اتاقی پله میخورد میرفت پایین خیلی قشنگ بود وایستاد که من ازش عکس بگیرم موقعه عکس گرفتن دیدم که پدرمم اومد پشت سرش وایستاد چندتا عکس گرفتم .میخاستم بدونم تعبیر خواب چی میشه

محمد سلمانیsays:

سلام خواب دیدم با پای پیاده همراه عده ای زیاد به کربللا میرویم(اربعین) و در حال پیاده روی نون و حلوا میخورم تعبیر این خواب چیست

صباsays:

باسلام من مجردم خواب دیدم یه جایی هستم دوربرم شلوغه بوددرست یادم نیست خانوادم دیدم وخواهرزاده هاوپسری که دوستش دارم دیدم ودرست معلوم نبودفقط یادم میادیکی ازداداشام به یکی که درست معلوم نبودکیه میگفت که من رفتم کربلا انقدرقبلش دعاکردم که اخرش قسمتم شده رفتم کربلا یعنی بعدزیارت کردن اومدم درحالی که درواقعیت یکبارم قسمتم نشده برم کربلاچه تعبیری داره؟

ترانهsays:

سلام من خواب دیدم همراه با عده ای که نمیشناسمشون در بیابانی که پستی و بلندی دارد و راه رفتن در آن سخت است در حال رفتن به کربلا هستیم. اونها کفش پوشیده بودند اما من پا برهنه بودم . در مکانی برای استراحت توقف کردیم که غذا بخوریم. یکی از آقایان بهم گفت با خود پول اینجا را آوردی که بعد سه روز غذا بخری؟.اما من هیچ پولی نداشتم و بایستی پول قرض می گرفتم. تعبیر خواب لطفا...

مصطفیsays:

سلام من خواب دیدم که هم راه عمو و عمه ام پای پیاده در راه کربلا بودیم

موناsays:

سلام .من خواب دیدم همراه با دوستم که فامیل دورمون هم هست ومادرش ویه خانم دیگه در حال پیاده روی به سمت کربلا هستیم ومسیر هم شلوغ هست ولی من همش نگران بودم میگفتم چون فکر میکردم بابام اجازه نده بدون اینکه به بابام اینا بگم اومدم پیاده روی ولی از یه طرف هم خوشحال شدم که دارم میرم کربلا.

ابراهیمیsays:

سلام. تو عالم رویا دیدم که یکهو زیارت کربلا قسمتم شده اونم برای بار دوم به فاصله ی خیلی کم و پدرومادرم منو برای بدرقه به ایستگاه راه آهن بردن انگار قرار بود باقطار به کربلا برم خیلی استرس داشتم وتوی ذهنم به همسفرای بار اولم فکر میکردم که وقتی با اونا بودم خوب بود نگران نبودم الان تنها میترسم. قبل از حرکت بود یادم افتاد شناسنامه نیاوردم پس جا میمونم که شخصی بهم گفت یکساعت به حرکت مونده فرصت داری، پیش پدرم که رفتم گفتم بریم خونه شناسنامه رو بیارم گفتش من خودم برات آورده بودم کلی خوشحال شدم که پس میتونم برم دیگه مشکلی نیست.

بهنازsays:

سلام .صبح خواب دیدم که داشتم توی خواب برای خواهرم توضیح میدادم که خواب دیدم رفتم کربلا ،جایی خیلی قشنگیه،همونجا هم انگشتر دستم کردم و با یه سید ازدواج کردم.

عباسعلی زارعsays:

با سلام خواب دیدم از پیاده روی اربعین برگشتم و به یکی از نزدیکان گفتم خیل خوش گذشت حیف که نیامدی

سوگلsays:

با سلام من در واقعیت دو بار پیاده اربعین به کربلا رفتم ،خواب دیدم در پیاده روی اربعین هستم و در حالیکه خودم را میرساندم به انها از امام حسبن حاجتم رو میخواستم و از جای دیگه خوابم میدیدم که یه مرد ناشناس میخاد نزاحمم بشه که تپ راه پیاده روی اذیتم کنه ولی من خودم را زایران پیاده رشاندم و لابه لای انها میرفتم

موناsays:

سلام وقت بخیر چرا تعبیر خواب منو نگذاشتید ؟ چند نفر بالاتر. .من خواب دیدم همراه با دوستم که فامیل دورمون هم هست ومادرش ویه خانم دیگه در حال پیاده روی به سمت کربلا هستیم ومسیر هم شلوغ هست ولی من همش نگران بودم میگفتم چون فکر میکردم بابام اجازه نده بدون اینکه به بابام اینا بگم اومدم پیاده روی ولی از یه طرف هم خوشحال بودم که دارم میرم کربلا.

سیده زهراsays:

سلام روزبخیر و خوشی انشاءالله. خواب دیدم به همراه مادر و خواهرم رفتیم پیاده روی اربعین شب برای خواب وارد یک موکب بسیار بزرگ شدیم اما خانم عراقی گفت اینجا برای شما نیست باید برید یک موکب دیگه که برای ما ایرانی ها بود البته میزبان همون زن عراقی بود. من و خواهرم هرچی توانستیم پشتی و ملحفه یا پتو مسافرتی از داخل موکب اولی برداشتیم بردیم به موکب دومی که مادرم زودتر رفته بود برامون جا گرفته بود.

فاطمهsays:

سلام خواب دیدم با خانوادم و همراه یکی از عموهام بلیط گرفتیم برای زیارت کربلا. بعد میبینم تویک حرم بزرگ و باشکوه افراد زیارت میکنن من میدونم آمدم زیارت ولی حرم و ضریح امام حسین نبودتو خواب میگم ما آمدیم کربلا پس حرم امام حسین هست درواقع ضریح کی هست رو نمیدونم ولی ی حرم بزرگ و ادما در رفت وامد بودن.

الهه زارعsays:

باسلام و خسته نباشید،دیشب خواب دیدم که دوبار به کربلا رفتم،بار اول در پیاده روی اربعین بود که به کربلا رسیدم(گنبد امام رو مشاهده کردم)و به ارباب سلام دادم،و باردوم در پیاده روی قصد کربلا داشتم و بسیار تند و با قدم های بزرگتر قدم بر میداشتم تا زودتر به کربلا برسم همانطور که داشتم میرفتم به جایی رسیدم که مانند مدینه النبی بود و من خوشحال تر شدم،در همان لحظات بود که باید نمازی را هم میخواندیم و من دوبار نماز را شکستم تا موفق شوم تا آن نماز را بخوانم میشه بگید تعبیر این خواب چیست؟

مریمsays:

سلام و عرض ادب من خواب دیدم که با مادر و چند خانمی که زیاد واسم آشنا نبودن تو ماشین (سواری) بود داشتم عازم کربلا میشدیم که من تو ماشین سردم شده بود و به مادرم گفتم کاش یه پتو میاوردی که استفاده میکردیم واسه سفرمون...و ادامه خواب مامانم نذاشت ببینم که بیدارم کرد...ممنون میشم با تعبیرهای عالیتون راهنماییم کنید❤

سحرsays:

من خواب ديدم كه با مادرم از جايي رد ميشيم بعدش من به مادرم گفتم كه مامان اينجا كربلاس بيا بريم نماز جماعت بخونيم رفتيم داخل اما ديديم همه دارن نماز فرادا ميخونن مادرم گفت تو بخون من كفشاتو نگه ميدارم يه خانم عرب كه بقل دست ما نشسته بود به زور به ما فهموند كه جفتتونم نمازتون رو بخونيد من كفشاتونو نگه ميدارم ما نمازامون رو خونديم و بعد كه تموم شد مادرم بلند شد كه كفشارو از اون خانم بگيره من دستامو بردم بالا براي حاجتي كه داشتم و دارم دعا كردم همين كه دعام تموم شد يه قطره اب ريخت رو صورتم به حساط حرم نگاه كردم ديدم داره بارون مياد همه جا خيس شده اين خواب تا يه جايي تعبير شدو من به صورت كاملاااا اتفاقي رفتم كربلا جوري باورتون نميشه روز اخريم كه داشتيم بر ميگشتيم تو اوج گرماي اونجا رو سرم بارون گرفت. من اونجا براي حاجتم دعا كردم ميخوام ببينيم تعبير خوابم به گرفتن حاجتم هست؟؟؟ ممنون ميشم جواب بديد

فاطمهsays:

سلام بعد از نماز صبح خواب دیدم که دارم با مامانم و چند نفر دیگه اربعین پیاده میریم کربلا.( هنوز قسمت نشده پباده برم) از همون اول نیت کردم تا اخر مسیر برای ظهور اقا امام زمان صلوات بفرستم و صلوات فرستادنو شروع کردم....

آیداsays:

سلام مامانبزرگم خواب دیده بهمراه شوهر دخترش و خانوادش و تعداد خیلی زیادی آدم در حال پیاده روی هستند انگار دارن پیاده روی کربلا رو انجام میدن که وسط راه مامانبزرگم خسته میشه میشینه و دیگه ادامه نمیده ...

حجت رضاییsays:

خواب دیدم با مادرم تو شهر کربلا هستم و جلوی محوطه بیرونی حرم امام حسیت پیاده شدیم و گنبد حرم رو از دور دیدم و کمی انطرف تر جایی شییه حرم کعبه را دیدم و بعد دوباره وقتی حرم و پرچم گنبد اقا رو دیدم به غایت و شدت گریه کردم ولی مادرم واکنشی نداشت و دوباره یک ماشین دیگه گرفتیم که مارو از پس کوچه ها به جلو حرم برسونه و داخل ماشین یه جوونی بود که من هر چقد سعی داشتم باهاش سلام علیک گرم کنم و صمیمی بشم خیلی سرد یرخورد میکرد و قیافه میگرفت و بزور جواب میداد ولی من خوش برخورد بودم و در اخر دیگه بیخیالش شدم

زینبsays:

سلام دیشب مادرم خواب دیدن که یکی گوشی داده دستش گفته حرف بزن اون کوشی مامانم حرف میزدتوکربلا بوده و مادرم باید حاجتش میگفت بعد مادرم گفته یکی پشت گوشی گفته حاجتت بگو مادرم گفتن که دعا کردم گفتم یا امام حسین نمیدونم چی بگم فقط اول چیزی که ازت میخوام اول بخت دخترم باز کن بعد گفتم بخت پسرم باز کن بهمون رزق سلامتی بده بعد گفت اونی ک پشت گوشی بوده گفته همیشه برای امام حسین کربلا و نجف نمازبخون اخه من خودم نمازمیخونم موندم این نمازی ک گفت برای امام حسین بخونم چجوریه اگ میدونید برام توضیح بدید که امام حسین خوشهال بشن ممنونم.

Mina2553says:

سلام من خواب دیدم که همه مردم و خودم لباس مشکی پوشیدیم و انگار که عزاداریه و هوا افتابی و گرمه و بابام ، منو نامزدم و یکی از دوستام مارو همراهی میکنه تا گلزار که پیاده بریم کربلا بعد با دوستم حرف میزنم و یهو یادم میاد خیلی چیزا رو با خودم نیاوردم مثل لباس مناسب و کلاه افتابگیر و اب و اینا بعد بر میگردم همه چیز و میزارم توی کوله ام بر میگردم پیششون تعبیرش چیه؟

زهراsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم به همراه جمعی ازاقوام رفته بودیم کربلا اما اول تصمیم گرفتیم یه جاخونه بگیریم بمونیم بعد بریم برای زیارت... من خودم چادری هستم اما دخترداییهام چادری نیستن. میخواستم با 2تاازدخترداییهام برم زیارت اما چادرمشکیموسرنکردم بامانتو رفتم اماچادرنمازموباخودم بردم گفتم اونجاسرمیکنم وقتی رسیدیم در ورودی حرم داخل نرفتم برای زیارت دخترداییم گفت نمیای داخل زیارت کنی گفتم نه و گریه کردم گفتم من از آقاامام حسین خجالت میکشم بیام زیارت کنم خیلی گناه کردم و یکی از دخترداییهام ک ازدواج کردن دیدم بالباس عروس سفید بدون داماد داره میره داخل که زیارت کنه رفت داخل زیارت کرد و برگشت و همه زائرا پشت سرش دست میزدن براش

شهره مرادیsays:

سلام دیشب خواب دیدم با مامانم پیاده داریم میریم کربلا وقبل از رفتنمون خونه مامانم نذری میدادیم ویه عالمه مهمون اومده بود

فاطمهsays:

سلام،من بعد از اذان صبح خواب دیدم چادر و سربند قرمز زدمو با کاروان راه افتادیم بریم کربلا،رسیدیم صحرای کربلا،یه عده دشمن حمله کردن اما مردایی که همراهمون بودن جلوی دشمن ایستادنو همشونو به گلوله بستنو کشتن و ما نجات پیدا کردیم،روی زمین کلی پرچم بود،من فکرکردم روی همشون نوشته شده یا حسین،یکیشو برداشتم اما روش نوشته بود فاطمةالزهرا دوهفته پیشم خواب دیدم رفتم مشهد زیارت امام رضا،ضریحو گرفته بودمو بلند گفتم یا زهرا تعبیرشون چی میشه

S.fsays:

با سلام من دیشب خواب دیدم که می خوام برم پیاده روی اربعین اما وسیله ای آماده نکردمه و کیفم خالی است وبنابراین نگرانم. درمسیر مدام به خانه برمی گردم تا وسایلی که لازم دارم را بردارم...و همش استرس دارم که از گروه جا بمانم...و درنتیجه با عجله به گروه پیاده روی برمی گشتم...تا به کربلا برسم.

حسینیsays:

سلام من هنوز کربلا نرفتم خواب دیدم کربلا هستم رفتم که زیارت کنم لباسم خوب نبود مجبور شدم برگردم و تو این فاصله اتوبوس داشت حرکت میکرد از اونجا و توفیق زیارت پیدا نکردم و رفتم با اینکه خیلی دوست داشتم زیارت کنم

توحیدsays:

من خواب دیدم رفتم پیاده کربلا و خیلی شوق داشتم و تو دلم می گفتم دوباره دعوت شدم تعبیر چیه

Raadsays:

سلام خدا قوت من امروز عصر خواب دیدم خواهرم رفته کربلا و برگشته لطفا تعبیرش کنین ممنون میشم

میلادsays:

سلام.من خواب دیدم کیف و لباس برداشتم که برم کربلا ولی همش توراه و اتوبوس و.. هیچکسم باهام نبود و کسی هم جوابمو نمیداد

زهراsays:

سلام. خواب دیدم با یه جمع هم سن و سالای خودمون قصد داریم سه بار بریم کربلا. دفعه اول رفتیم ولی من یسری وسایل نیاورده بودم . سری دوم که خواستیم بریم خواهرم یه جفت کتونی سفید داد که بپوشم و دمپایی سفید.یه پلاستیک مهر و تسبیح هم داد به من که بذارم توی کیفم و آماده شدیم‌که بریم. دفعه سومش رو ندیدم توی خواب... ممنون از تعبیرتون

msays:

سلام وقت بخیر من الان دو شبه یه خواب میبینم تعزیه امام حسین رو میبینم که شبیه درآوردن شمر و امام حسین و یارانشون رو میبینم که سوار اسبن و میخان تعزیه اجرا کنن و مردم در حال تماشا هستن که منم بین جمعیت هستم و از کنارشون رد میشم ولی یه جا تو یه سرازیری بودم که مثل بیابون بود و از دور کاروان امام حسین رو دیدم که یه لحظه فکر کردم کاروان واقعیه و من همش با خودم میگفتم برم پیششون تا حاجتم رو بگیرم ممنون میشم بگید تعبیرش چیه

msays:

یادم رفت بگم وقتی از سرازیری میرفتم به طرف کاروان یه آقایی که میشناسمش همراه من بود

فاطمهsays:

سلام من خوای دیدم ک قصد پیاده رفتن به کربلا را دارم که درکاروان هم دونفر آشنا هم هستن اما دفعه اول کنسل شد و بعد از یک روز هنوز هم خبری برای دوباره حرکت کردن کاروان نیامده اما ما همچنان منتظر و مضطرب هستیم.. تعبیرش چیه؟؟

زهراsays:

صبح ساعت ۸ اینا بود خواب دیدم اول با یه پسر نوجوان غریبه تو بازار هستم و با هم در مورد صحبت میکنیم اون گرفتاره منم گرفتارم اما بهش میگم خدا کمکت میکنه حتما و مشکلت حل میشه بعد تو بازار شلوار میخرم برای خودم و خانوادم میزارم تو ساک و یه هویی میبینم با پسرم و خانوادم و این جوان داریم پیاده میریم کربلا خیلی خوشحالیم و پسرم میبینم که کوله پشتی رو دوشش و جوراب و کفشش در میاره و میخواد دمپایی بپوشه تا راحتر راه بیاد . راستش خیلی نگرانم تعبیرش چی میشه

زکیه بانوsays:

سلام من خواب دیدم به همراه مادرم تو پیاده روی اربعین هستیم و به کربلا میریم ت خواب احساس کردم به مقصد رسیدم اما حرم رو ندیدم چند شب بعد باز خواب دیدم ک از کربلا برگشتم و مراسم ولیمه هست و دوست قدیمی رو دیدم و یک شب دیگه دوباره خواب دیدم که از کربلا برگشتم با مادرم . ممنون میشم تعبیر کنید من یک شبم خواب دیدم که انگار یکی تو خواب بهم میگف سوره مزمل بخون تا حاجت روا بشی اما چهره کسی رو ندیدم فقط متن سوره مزمل تو خواب جلوم بود. ممنون

زکیه بانوsays:

سلام خواب ها تفسیر نمیشه؟؟؟؟

ساراsays:

سلام من خواب دیدم که با زنداداشم پیاده تو راه کربلاییم تو ی موکب رفتیم برای استراحت داشتم میرفتم سمت دستشوییا به خودم غر میزدم که چرا لباس اضافه نیاوردم که کثیف شدم برم حمام.وارد دستشوییا که شدم زیاد بودن داشتن دستشوییهارو میشستن من رفتم قسمتی که تمیز بود بعد دستشوییها دیوار داشتن ولی اونی که من انتخاب کردم هیچی دورش نبود.همش استرس داشتم کسی بیاد ببینه.

ساراsays:

سلام من خواب دیدم که با زنداداشم پیاده تو راه کربلاییم تو ی موکب رفتیم برای استراحت داشتم میرفتم سمت دستشوییا به خودم غر میزدم که چرا لباس اضافه نیاوردم که کثیف شدم برم حمام.وارد دستشوییا که شدم زیاد بودن داشتن دستشوییهارو میشستن من رفتم قسمتی که تمیز بود بعد دستشوییها دیوار داشتن ولی اونی که من انتخاب کردم هیچی دورش نبود.همش استرس داشتم کسی بیاد ببینه.

مصطفیضی زارعیsays:

سلام خواب دیدم یه مسیر میرفتم سینه زنها امام حسین آمدن جلو ما بعد من جلوشان زانو زدم گریه میکردم بعد گوشم آمد تو خواب این سینه زنی هرسال بعد عید قربان نزدیک غدیر برا امام حسین میگیرن.

مصطفیضی زارعیsays:

سلام خواب دیدم یه مسیر میرفتم سینه زنها امام حسین آمدن جلو ما بعد من جلوشان زانو زدم گریه میکردم بعد گوشم آمد تو خواب این سینه زنی هرسال بعد عید قربان نزدیک غدیر برا امام حسین میگیرن.

فائزهsays:

سلام من دیشب خواب دیدم دارم تو یه مسیری که به نظرم مسیر قم بود پیاده میرم و از دور حرم امام زمان رو میبینم نمیدونم چرا ولی مطمئن بودم حرم امام زمانه تو طول مسیر که حرمو میدیدم گریه میکردم و راه میرفتم وقتی رسیدم دورش میچرخیدم کنارشم حرم امام حسین بود به نظرم که اونجا ام زیارت کردم بعد که برگشتم از اونجا نمیدونم چیشد که دوباره همون اتفاقا برام تکرار شد فقط وقتی رسیدم بابام و خانوادمم اونجا بودن منم گریه کرده بودم قبلش به بابام گفتم شما کی اومدید ؟ گفت ما ساعت ۶ رسیدیم چرا گریه کردی؟ دیگه جوابی ندادم و ادامه نداشت فقط حس کردم برای دومین باره این خوابو میبینم تعبیرش چیه؟

Shsays:

سلام من خواب دیدم یه روز از خواب بیدار شدم و خالم اومده دنبال من و برادرم تا باهم به کربلا بریم منم زود زود وسایلم رو جمع کردم و همراه برادرم و خالم و پسر خالم راه افتادیم برای پیاده روی اربعین و قبل از اینکه بریم هم به فکر این بودم که اگه رفتم اونجا باید غسل کنم

miad moraisays:

سلام برادرم خواب دیده که کربلا با خاله ام پایی پیاد رفته و بعد از زیارت میخاد که به زاده گاه ما یعنی افغانستان بر گردد

miad mordisays:

لطفا پاسخ مارا بدهید برادرم نگران و تو فکر است

فائزه رمضانیsays:

سلام خسته نباشین ، ببخشید من دیشب بعد نماز صبح خواب دیدم که با عشقم که الان به دلیل مسائلی(گفتن دروغ از طرف من بهش) ازم جدا شده و رابطمون از هم گسسته تو راه کربلا هستیم و پیاده میریم ، فقط همین دو نفر هم بودیم میشه خواهش کنم بهم بگید تعبیرش چی میشه؟

Masoudsays:

سلام دیشب خواب دیدم که به همراه خانواده به کربلا رفتیم حرم و میدیدم اما داخل نرفتم همینطور که به سمت حرم دسته جمعی میرفتیم یک دفعه هوا تاریک و مات شده بود و دیگه حرم معلوم نبود تا اینکه یک دفعه من از خانواده جدا شدم وبه سمت دری رفتم که مردم پیاده رفت و آمد میکردن بعد از چند لحظه از یکی از خادمین حرم سوال کردم که چرا حرم ناپدید شده تو تاریکی و اون منو سمت حرم برد یکدفعه هوا آفتابی و زیبا شد ومن حرم رو دیدم و زار زار گریه میکردم واقعا عجیب بود تاحالا همچین خوابی ندیده بودم

احمد مقدمsays:

من خواب دیدم که به کربلا رفتم‌ باعمم و دختر داییم توی راه یه دختر زیبا دیدم که گرسنه بود من بهش کیک دادم ولی خانوادش توی ماشین بودن و اون طرف خیابان خیابان خیلی شلوغ بود پر ماشین هنه با سرعت زیاد می رفتند ومی امدند من به زور دختر رو با ماشین رسوندم توی راه بودیم که شب شده بود و من یاد رفته که پوتینم باخودم بیارم عمم بهم گفت تو دیگه نمی خواد بیای با این ماشین برو خونه خسته می شی ولی من به حرفش گوش ندادم و راه ادامه دادم کارت پول هم یادم رفت بیار برا سوغاتی تعبیر این خواب چی

معصومه احمدیsays:

خواب دیدم با چند نفر مرد که نمیشناسم به سمت کربلا را افتادیم و جالب اینکه داریم بین راه توپ بازی میکنیم و اونا میخواستن منو با توپ بزنن و من خیلی اتفاقی جاخالی میدادم من هم توپ رو میگرفتم و اونارو میزدم

راحلهsays:

سلام من مادرم به نازگى فوت شدن 😢خواب ديدم به حرم أمام حسين رفتم اما ديدم عده اي كه دور حرم هستن دارن برعكس عقربه ساعت ميچرخن و در خواب برام سوال بود كه چرا اينا به سمت هقربه ساعت دور نميزنن ولي در همونحا ثواب زيارت رو هديه به مادرم كردم ميشه لطفا به من بگيد يعنى چي

F.msays:

سلام من دیشب قبل اذان صبح خواب دیدم با دوستام دارم میرم پیاده روی کربلا ولی مسیرش خیلی سخت بود و خاکی بود و همه کوه و بیابون خیلی خوشحال بودم تعبیرش چیه ولی خوب ما تنها نبودیم جمعیت زیاد بود تعبیرش چیه ؟

F.msays:

سلام من دیشب قبل اذان صبح خواب دیدم با دوستام دارم میرم پیاده روی کربلا ولی مسیرش خیلی سخت بود و خاکی بود و همه کوه و بیابون خیلی خوشحال بودم تعبیرش چیه ولی خوب ما تنها نبودیم جمعیت زیاد بود تعبیرش چیه ؟

زوشاsays:

سلام. وقت بخیر. من خواب دیدم با خانواده‌م داریم پیاده میریم کربلا. خیلی هم خوشحال بودم در طول سفر. و برای دیدن حرم امام حسین لحظه شماری میکردم. تعبیرش چیه؟ ممنونم

حانیهsays:

سلام من خواب دیدم ک با پدر و مادر و اکثر فامیلام توی پیاده روی اربعین هستیم..حرم رو ندیدم ولی مرز رو دیدم ک از اونجا برمیگشتیم..خیلی هم شلوغ بود و شبیهه واقعیت تعبیرش رو میشه بگید؟

مختاریsays:

سلام خواب دیدم مادرم رفته کربلا تعبیرش چیست

امیررضا شیرزادsays:

من خواب دیدم که وقتی از خونمون میام بیرون اربابم امام حسین و حضرت عباس و یارانشان از درون خیمه هایشان میان بیرون و جالب اینجا است که اربابم حسین و برادرش حضرت عباس مرا در آغوش میگیرند. اگر میشود تعبیرش را بگویید. ممنون میشوم.

یسناsays:

دیشب خواب دیدم بادختر خالم عازم رفتن به کربلا هستیم از طریق دریا بودکه منو دخترخالم افتادیم تو دریا و شنا کردیم تا به کربلا رسیدیم تعبیر خواب من چیه؟

سامیه زاهدیsays:

من خواب دیدم با پای پیداه با دوستم تو راه واسه کربلا رفتن هستیم همین جور ک داریم میریم میبینم ک همه کوله پشتی دستشونه ولی من هیچی دستم نیست ووو میگم من باید برم واسه خودم وسایل بیارم از خونه وووو راه رفته رو برمیگردم ووو دیگه از خواب بلند میشم ....ولی میبینم ک خواهرم ک دنبال کسی دیگه ک من نمی شناسم داره میره

سامیه زاهدیsays:

من خواب دیدم با پای پیداه با دوستم تو راه واسه کربلا رفتن هستیم همین جور ک داریم میریم میبینم ک همه کوله پشتی دستشونه ولی من هیچی دستم نیست ووو میگم من باید برم واسه خودم وسایل بیارم از خونه وووو راه رفته رو برمیگردم ووو دیگه از خواب بلند میشم ....ولی میبینم ک خواهرم ک دنبال کسی دیگه ک من نمی شناسم داره میره

۹۹says:

در خواب دیدم که در راه نجف و رکبلا سه باند یا سه تا خیابان هست و از دوتا مردم دارن میرن و یکی خالی شب بود بعد یکهو باریکه نوری از اسمان به زمین تابید و همه جا روز شد وآقایی رو دیدم با قد رعنا و چهارشانه که عبای قهوه ای و شال سبز داشتند و من گریان میگفتم او امام زمان است و از آسمان نوری بسیار زیبا میتابید

آتناsays:

خواب دیدم پیاده رفتم نجف رفتم و رفتم تا به کوهی رسیدم از کوه که بالا رفت حرم امام علی رو دیدم انقد همون بالا خداروشکر کردم و گریه کردم . از کوه که پایین امدم به طرف حرم دویدم و سجده کردم و انقد گریه کردم . میشه بگین تعبیرش چیه؟

شیوا. رsays:

سلام وقتتون بخیرشب خواب دیدم که دارم پیاده میرم کربلا بعدش به یه خاکی میرسم که به اندازه مربع بزرگ خط کشی به رنگ سفید شده بعدش کفش هایم رو در میارم و میگم بابد با پاهای برهنه دیگه ادامه بدم و دور این مربع بزرگ چند دور میدوم و همش میگم یا حضرت زینب یا حضرت زینب. مدام تو دویدن این اسم رو صدا میزنم ولی من حرمی در خواب ندیدم تا همون خط کشی اجازه داشتیم حرکت کنیم

علی اکبر خزاییsays:

خواب دیدم با بچه های هییت محلمون پیاده اربعیین میخایم بریم کربلا اما من اطلاعی نداشتم از این بابت و کولم رو نبسته بودم‌تعبییرش چی میشه

تبسم احمدیsays:

سلام امسال دوبار خواب دیدم که با پدرم پیاده ب کربلا میریم تعبیرش چیه

آیداsays:

سلام روز خوش من اسمم ایداس و الان این دومین بارمه ک خواب قصد رفتن ب کربلا رو داشتم ... تو خواب دیدم ی جایی نشستیم و جشن دعوت بودیم و من و مامان میخاستیم اماده بشیم بریم مهمونی و ک یهو بابا گفت میخام برم کربلا اگه شما الان برید مهمونی و جشن دیگع فردا هیچ کدومتون رو با خودم نمیبرم من گفتم قطعا میرم زیارت ب جای جشن همون موقع بهم کارت بانکیشو داد و گفت برو برای خودت لباس مشکی و عبا خرید کن تا فردا دیگع چیزی کم نداشته باشی من رفتم خرید کنم ... انگار با ذوق و شوق خیلی زیاد داشتم حریدامو میکردم و دلم خیلی هوای زیارت از حرم امام حسین داشت البته توی واقعیت هم خیلی دوست دارم برم مثل ی ارزو مونده دلم