جملات زیبا در مورد پیاده روی اربعین
پیاده روی اربعین یکی از باشکوه ترین حماسه های ملی و اسلامی می باشد که به تازگی جمعیتی چند میلیون نفری را شامل می شود که عظیم ترین پیاده روی را در جهان ایجاد کرده است. پیاده روی اربعین به دلیل اینکه مسافت بسیار زیادی را شامل می شود باعث خستگی و عطش زیادی می شود اما باز هم شور و شوق مردم را کم نمی کند.
از این رو ما در این قسمت متن درباره اربعین را برای شما آماده کرده ایم تا بتوانید به دوستان و زائران خود پیام هایی را بفرستید.
متن در رابطه با پیاده روی اربعین حسینی
پیاده روی اربعین به این معنا است که ما با امام خود بیعت می کنیم که هر زمانی که او از ما خواست ما آماده ایم که جان خود را برای راه او فدا کنیم و در رابطه با آرمان های او همیشه گوش به فرمان باشیم.
اربعین حسینی نماد کشتی نجات است که هر مسلمانی را می تواند راهنمایی کند و پیاده روی اربعین راهی است که ما را به سعادت و آن کشتی نجات می رساند.
پیاده روی اربعین یکی از کارهایی است که می تواند با هر قدمش گناه های ما را پلک کند و بدی ها را از ما بشوید و اینگونه است که می توان به بهشت برین نزدیک شد زیرا هر انسانی گناهکار است و گناهانی دارد که مانع ورود او به بهشت می شوند اما خداوند با قرار دادن چنین واسطه هایی کار را برای انسان ها آسان کرده و نمی گذارد که انسان ها گیج و سردرگم شوند.
در پیاده روی اربعین حسینی ذره ذره عاشقان حسین به یکدیگر می پیوندند تا بتوانند باز دیگر ارادت خود را به ایشان اعلام کنند و صمیمانه و با عشق بگویند که ای آقا جانمان فدای تو و خاندان تو باد.
پیاده روی اربعین پایان پیاده روی زینب است که توانست با سربلندی آن را انجام دهد و با روی بلند بگوید که ای حسین من دوباره پیش تو برگشتم اما شرمسارم که رقیه ات اینجا نیست.
اربعین یعنی اینکه حسین چهل روز است که رفته است و هیچ کس باور نمی کند که زینب چهل روز است که بدون حسین سر کرده است و هنوز می تواند روی پاهایش بایستد. پیاده روی اربعین تنها به خاطر دل حسین نیست بلکه برای زینب نیز می باشد تا بتواند این چهل روز بدون حسین را فراموش کند و از اسلام دفاع کند.
پیاده روی اربعین از تنگه چزابه شروع می شود و به مقتل شهدای شلمچه وارد شده و در نهایت به قتلگاه حسین می رسد آری این به این معنا است که پیاده روی اربعین حسینی با شهدا آغاز شده و با شهدا نیز پایان می یابد.
هر چیزی زینتی برای خودش دارد اما زینت ما که در حال پیاده روی اربعین هستیم همین تاول های پا است که به شدت ما را دچار درد می کنند اما شوق رسیدن به آقا را لذت بخش تر.
متن تبریک به زائران در حال پیاده روی اربعین حسینی
خوشا به حالت ای فردی که در حال پرواز به سوی پیاده روی اربعین و جایگاه عشق می باشی و با شوق و غرور در حال برداشتن گام های بلند و استوار به سمت کلبه گاه معنویت هستی. ای کاش من هم در کنار تو بودم تا بتوانم در این لحظات شریک تو باشم و با غرور و افتخار گام های بلندی را در این راه بردارم.
وقتی که با چادرت که محکم با دست نگه داشته ای در حال پیاده روی اربعین بودی به یاد زینبی بیفت که هر چه محکم تر چادرش را نگه می داشت محکم تر کتکش می زدند و نمی گذاشتند تا حجابش را در پیاده روی اربعین کامل حفظ کند.
هیچ کس الان نمی تواند به جای تو باشد زیرا تو جزو ارتش بیست میلیونی پیاده روی اربعین ای هستی که با گام های بلند و استوار علاوه بر اینکه آبروی اسلام و مسلمین را حفظ کرده بلکه توانسته است باعث را نیز ترسانده و راهی فرانسه کند.
پیاده روی اربعین یعنی وصال عاشق و معشوق خوشا به حالت ای دوست عاشق من زیرا به زودی به معشوق می رسی و می توانی با عشق بر خاک او بوسه زنی و تا می توانی در جایگاهش اشک بریزی.
خداوند تو را لایق می داند که اینچنین قسمتی را نصیب تو کرده است تا بتوانی به پابوس معشوق بروی و در پیاده روی اربعین هر چه که می خواهی از او طلب کنی و به مراد دلت برسی، این را بدان که همین حالا نیز دچار نعمتی شده ای که هر کسی افتخار رسیدن به آن را ندارد اما باز هم به خاطر اینکه خواسته ات را پیش سیدالشهدا درخواست کرده ای درخواستت مورد اجابت قرار می گیرد.
ای دوست من که حالا در پیاده روی اربعین شرکت می کنی از اعماق وجود به تو تبریک می گویم و از تو خواستارم که در کنار مزار سید الشهدا ما را نیز دعا کنی و سفارش ما را نیز در محضر آقا ارائه دهی. این موضوع که اکنون تو در بین زائرین و پیاده روی اربعین هستی به این معنا است که این سعادت را داشته ای که با عاشقان آقا هم سفر شوی و خداوند و امام حسین تو را طلبیده اند پس خوشا به سعادتت.
متن احساسی در رابطه با پیاده روی اربعین
از جا برمی خیزم و به سمت کوله پشتی خود قدم برمی دارم تنها یک کوله ی سبک با کمی وسایل امدادی برداشته و کوله را به دوش می اندازم سپس به سمت کفش های خود می روم و بند هایش را بسیار شل می بندم زیرا قرار نیست مدت زمان زیادی را با آنها طی کنم چون می خواهم که تاول های پایم گناهان مرا بشویند، اینجاست که اشک در چشمانم حلقه می زند و مرا با صدایی که از قلبم بلند می شود یاری می کند و آهسته می گوید که برو به پیاده روی اربعین و دین خودت را به امامت ادا کن و مگذار که شیطان بر تو چیره شود، مگذار که خستگی فانی بر هدف تو تاثیر بگذارد.
اربعین نزدیک است و روادید من هنوز صادر نشده اند و کم کم دارند مرا نگران می کنند که مبادا سر وقت حاضر نشوند و من امسال را نیز مانند سال های قبل از این ضیافت بزرگ پیاده روی اربعین محروم بمانم، ضیافتی که می تواند با شکوه و جلالش مرا به خواسته ام برساند و گناهانم را نیز با هر قدم محو نماید.
اینجاست که هر کسی عاشق محرم و صفر می شود زیرا که هر کسی را اعم از زن و مرد، پیر و جوان، غنی و فقیر، ایرانی و غیر ایرانی در یک مسیر به نام پیاده روی اربعین قرار می دهد و همه را با یک ریتم و یک آهنگ راهی کربلا و مقصد گاه عشق و معرفت می کند، خدایا ما را نیز در این گروه قرار بده تا بتوانیم از این فیض و ضیافت بهره ببریم و بدون بهره این دنیا را ترک نکنیم.
متن درباره اربعین
اربعین حسینی زمانی است که عاشقان با یکدیگر به سمت حرم می روند و از خدا درخواست دارند تا آنها را با امامشان محشور کند. ای کاش ما نیز بتوانیم با معشوق خودمان محشور شویم و در آن دنیا از مقام خاصی برخوردار شویم.
بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
جوش زند خون حسین از زمین
شـد چـهـلـم روز عــزاء حـسـيــن
جــان جــهــان بـــاد فدای حـسين
تنها اگر یک بار در مهمانی حسینی در اربعین شرکت کنی دیگر خیلی برایت سخت است که در سال های بعد نیز شرکت نکنی زیرا دیگر عاشق می شوی و هیچ عاشقی نمی تواند قید عشق خود را بزند زیرا این کار دور از عشق و عاشقی است و هیچ عاشقی توان انجام چنین کاری را ندارد و اینگونه است که ارتش بیست میلیونی اربعین تشکیل شده است زیرا هر فردی که برای بار اول می آید دیگر قادر به ترک این پیاده روی اربعین نمی باشد و هر ساله در آن شرکت می کند و هیچگاه آن را ترک نمی کند، اینگونه همیشه به جمع حاضرین افزوده می شود و هیچ وقت جمعیت زائرین از قبل کمتر نخواهد بود و این یک شگفتی است.
خواستم این اربعین را کربلا باشم ، نشد
از نجف، پای پیاده… کربلا باشم ، نشد
زائران بین نمازی در حرم یادم کنید
هر نمازی خواستم در کربلا باشم ، نشد.
متن ادبی درباره اربعین
صدای زنجیر تاسوعا و عاشورا به همراه صدای موزون طبل ها هنوز هم در گوشم شنیده می شود و گویی دارند با صدایی موزون مرا تشویق می کنند که در پیاده روی اربعین شرکت کنم اما گویی آنها خبر ندارند که من قبل از شروع محرم و صفر تصمیم خود را برای پیاده روی اربعین برگزیده ام و از همان وقت برای ثبت نام روادید اقدام نموده ام بلکه دیگر از انتظار واهی در نزدیکی های اربعین خلاص شوم و رفتنم را از همین ابتدا قطعی بنمایم.
اربعین است و جهان یکسره هیأت شده است
حرم یار مهیای زیارت شده است
تو که حق به مددش کرده نصیب
یاد ما باش که دلم یکسره ویران شده است . . .
اربعین به معنای خاص و کلی نشانگر عشق و ایمان ما نسبت به امام حسین است و اگر بخواهیم آن را ابراز کنیم و یا در جایی بنویسیم مطمئنا نمی توانیم چون هیچ عشقی را نمی توان با کلمات ابراز و بیان نمود زیرا که عشق تنها معجزه ی نابود نشدنی در این دنیا است و عظمت هیچ معجزه ای را نیز نمی توان با کلمات و ادات مفهومی بیان کرد.
عشق حسین مرا مجنون و دیوانه کرده
مرا دلگیر و افسرده و بی خانه کرده
گر توانم که از این عشق رهایی یابم
من نخواهم، نخواهم، نخواهم.
دل نوشته پیاده روی اربعین
پیاده روی اربعین حسینی دارای ویژگی های فراوانی ست که می تواند این سفر مهیج و پر فراز و نشیب را برای ما ساده تر کند.
موکب ها و جایگاه های قرار داده شده در مسیر یکی از بهترین خاطراتی است که می تواند برای هر فردی به یاد ماندنی باشد، این موکب ها را افراد عادی اداره می کنند و هر کسی با هر توانایی ای که دارد و هر میزان اراده می خواهد که به زائرین امام حسین خوبی کند تا بتواند در این پیاده روی سهمی را دارا باشد.
همین گونه داریم پیش می رویم که ناگهان یکی از دوستان نمی تواند دیگر راه بیاید چون که پاهایش به شدت تاول زده و قادر به ادامه ی مسیر نیست، ناگهان پیرمردی را می بینم که با سرعت به سمت ما می آید و دوست ما را به سمت یکی از موکب ها هدایت می کند، با دقت که مشاهده می کنم می فهمم که موکب او با دیگران بسیار متفاوت است و تقریبا خالی است و چیزی به جز یک تخت و یک سطل آب ندارد.
دوستم را بر روی تخت گذاشت و شروع کرد به شستن پاهای او تا اینکه کاملا تمیز شدند، دوستم داشت از خجالت آب میشد اما به خاطر شدت درد نمی توانست مانع کار پیرمرد شود، ما نیز از دیدن این صحنه در جای خود میخکوب شده بودیم و نمی توانستیم هیچ کار دیگری را انجام دهیم. پیرمرد پس از شستن پاهای دوست ما آنها را خشک کرده و با یک کرم شروع کرد به ماساژ دادن آن ها. سپس آن ها را باند پیچی کرده و نمی گذاشت که دوست ما هیچ عکس العملی نشان دهد، ما را نیز به موکب آورد و بر روی یک تخت خواباند و سپس رفت و از موکب های دیگر برای ما غذا و نوشیدنی آورد و با یک لهجه ی غلیظ گفت که شب را در آنجا سپری کنیم تا پای دوستمان بهتر شود. ما نیز قبول کردیم و شروع به استراحت در آن موکب کردیم، پیرمرد ناگهان وارد شد و به همراه چند دوست دیگرش از ما درخواست کرد که بگذاریم آنها ما را ماساژ دهند، ما نمی خواستیم قبول کنیم اما با اصرار زیاد او و اینکه نذر کرده است مجبور به قبول این کار شدیم، او و دوستانش شروع کردند و ما نیز از شدت خجالت نمی دانستیم که چه کاری کنیم پس تنها به خدا توکل کرده و از او به خاطر این همه لطف و مهربانی که در دل این مردم نهاده سپاسگزاری و شکر نعمت کردیم.
تهیه کننده : توپ تاپ
