هستی دیانتsays:

خواب دیدم یه مهمونیه توی یه دهه جای تفریحی شلوغه به زمین خاکی و یه اتاق کوچیک وسطشه مال دوس پسرم بود اونجا شلوغ بودانگاری فامیلام غیراز مادرم اونجا بودن خواهر و شوهرخواهر و دایی.گوسفند کشته بودیم بکنم قربانی بود کله پاچش یه طرف گوشتش تو سینی یه طرف بود من به خواهرم گفتم مامانم نیست بزاره پاکت بیاره یخچال خراب میشن بیا درستشوندکنیم شیمی گوشت و چاقو برداشتن گوشتو تیکه تیکه داشتم میکردم قرمز بود و گوشت کم بودیه صحنه دیگه به طرفمو نگاه کردم دوتا یک بزرگ و ترکان نرو مادا کاری به کسی نداشتن با خودشون بازی میکردن دو تا میدم بزرگ شبیه کرگدنم با زبوناشون بازی میکردن بعد من فکنم با دوس پسرم رفتیم تو اتاق حرف میزدیم گرگ و پیش بود یدفه نگاه کردم در خونه بالا رفتم بستم درست بسته نشد یدفه دیدم همه درد باز شدن بسته ام نمیشم بعد همسایشون تا من و کیر اومد سمتم بپرسا تو خونه اینا چکار میکنی روی میرم اومد کنارم وایساد و صدام زد بیا بریم ولی به اسم زنش که دارن جدامیشن و دادگاهین میگفت سارا بیا بریم اون طرف هم میخواست به بقیه بفهمونه من با اونم هم اینکه اسمم و به اسم زنش سارا صدا میزد اسم خودم و به زبون نمیورد جلو اونا و برام سوال بود چرا اینکارو کرد هم خوشحال بودم اومده کنارم هم اینکه چرا سارااسم زنی که داره جدامیشه ازش من و داره صدا میزنه اگه میشه لطف کنید تعبیرشو بهم ارسال کنیم ممنون

مینا شجاعیsays:

خواب دیدم یه مهمونیه توی یه دهه جای تفریحی شلوغه به زمین خاکی و یه اتاق کوچیک وسطشه مال دوس پسرم بود اونجا شلوغ بودانگاری فامیلام غیراز مادرم اونجا بودن خواهر و شوهرخواهر و دایی.گوسفند کشته بودیم بکنم قربانی بود کله پاچش یه طرف گوشتش تو سینی یه طرف بود من به خواهرم گفتم مامانم نیست بزاره پاکت بیاره یخچال خراب میشن بیا درستشوندکنیم شیمی گوشت و چاقو برداشتن گوشتو تیکه تیکه داشتم میکردم قرمز بود و گوشت کم بودیه صحنه دیگه به طرفمو نگاه کردم دوتا یک بزرگ و ترکان نرو مادا کاری به کسی نداشتن با خودشون بازی میکردن دو تا میدم بزرگ شبیه کرگدنم با زبوناشون بازی میکردن بعد من فکنم با دوس پسرم رفتیم تو اتاق حرف میزدیم گرگ و پیش بود یدفه نگاه کردم در خونه بالا رفتم بستم درست بسته نشد یدفه دیدم همه درد باز شدن بسته ام نمیشم بعد همسایشون تا من و کیر اومد سمتم بپرسا تو خونه اینا چکار میکنی روی میرم اومد کنارم وایساد و صدام زد بیا بریم ولی به اسم زنش که دارن جدامیشن و دادگاهین میگفت سارا بیا بریم اون طرف هم میخواست به بقیه بفهمونه من با اونم هم اینکه اسمم و به اسم زنش سارا صدا میزد اسم خودم و به زبون نمیورد جلو اونا و برام سوال بود چرا اینکارو کرد هم خوشحال بودم اومده کنارم هم اینکه چرا سارااسم زنی که داره جدامیشه ازش من و داره صدا میزنه اگه میشه لطف کنید تعبیرشو بهم ارسال کنیم ممنون

elnazsays:

با عرض سلام و خسته نباشید خواب دیدم یکی از دوستانم که قبلا با هم همکار بودیم به خانه ما آمده و با هم رفتیم کبابی برای خرید جگر کبابی. او خیلی دوست داشت بخورد. انگار برای همین موضوع آمده بود که برایش جگر بخرم و بخورد. وقتی برایش سفارش دادم، یکی دیگر از دوستانم به آنجا آمد و من تعارفش کردم و سر میز نشست و مقداری از جگری که خریده بودم خورد و بلند شد. آن دوستم که دوست داشت بخورد آمد که بخورد دید کم مانده . من ناراحت او بودم و شرمنده اش شدم که فقط کمی جگر مانده. او آنها را خورد و انگار سیر نشده بود. به او گفتم آخی ببخشید کم بود حتما سیر نشدی آره؟ با لبخند جواب داد: آره کم بود. ظاهرا دوست داشت بیشتر از این بخورد. ممنون میشم تعبیرش کنید.

حجت رضاییsays:

خواب دیدم یه عده بچه دارن کریکت بازی میکنن و هی شوت میزنن با راکت و توپ میره و برنمیگرده رفتن عامل این قضیه رو پیدا کردن دیدن یه گوسفنده و اونو اوردن و گوشهاشو بریدن که خون اومد و یکیشون گفت دیگه عبرت گرفت تا اینکارو نکنه

لیلاsays:

سلام و درود. پدر من دیروز خواب دیده که دو گوسفند خوش رو و زیبا دارد و خودش هم در نقش چوپان این دو گوسفند زیبا.او و گوسفند ها در یک کوچه عریض قرار داشتند و دو گرگ هم رو به رو قرار داشتند و میخواستند گوسفند ها را بخورند ولی از پدر من می ترسیدند در یک لحظه یکی از گوسفندان ترسید و فرار کرد و پدرم که میدانست فرصت خوبی برای گرگ هاست با تمام سرعت به سمت گوسفند دوید ولی سرعت گرگ ها بیشتر بود در یک آن پدرم نا امید شد و میدانست گرگ زود تر از او میرسد و ایستاد و گرگ آن گوسفند را شکار کرد.و پدرم از خواب پرید خیلی ممنون میشم اگه تعبیرش را بگید

فرشتهsays:

سلام،مادرم خواب دیده از یک کوهی که خیلی شیبش تند بود مثل دیوار بود بالا میرفت یه گوسفند سفیدم به دندونش گرفته بود و با سرعت و به راحتی بالا میرفت انقدر بالا رفت که سرش خورد به یچیزی و متوقف شد ممنون میشم تعبیرش کنید

مهدیsays:

سلام.در خواب دیدم که دوره ورای ۱۳ یا ۱۵ تا گوسفند از یه جاده خاکی ب طرفم میان که میگن اینا مال توعن و منم همشونو میرونم تا ببرم خونه ولی توی گوسفندا یکیشون برای من عصبی میشه و انگاری میخاد منو گاز بگیری ولی من بش صدا میزنم میگم برو.اونم بعد مث بقیه ی گوسفندا میرن به طرف خونه.بعد یکی از فامیلامون میگه شب من میبرم میچرام بعد پدر مرحومم که چن سالی هس فوت کرده اونم میگه صبح هم من میبرم میچرام منم میگم بعد ظهر هم خودم میبرم.ممنون

رهاsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم که دوستم یه چندتا حیونه خونگی کوچیک داره بینشوم یه گوسفنده سفید پشمالو تپل و خیلی کوچیک داره اندازه کف دست بود و میخواستم سینمو بزارم دهنش بهش شیر بدم ولی نخورد تعبیرش چیه؟ یه دختر بچه کوچیکم که برا خودم نبود سعی میکردم بخوابونمش نمیخوابید تعبیرش چیه؟

شیماsays:

سلام وقتتون بخیر من خواب دیدم خونمون تولده ، دقیقا خاطرم نیس تولده خودم هست یا برادرم! همه جا تزئین شده بود و مامنتظر آمدن مهمان ها بودیم بچه های کوچک دارن باهم بازی میکنن و دنبال هم میدون وصدای آهنگ بلند است. زنگ خونه زده میشه و من درب رو باز میکنم،۴تا چوپان باهیبت های تنومند و لباس نمدی بلند مخصوص چوپانی به تن داشتند، پشت درب بودن ک از من پرسیدند منزل فلانی؟ من گفتم بله تشریف بیارید داخل تولد هست و آنها به خانه ما آمدند. پیشاپیش ممنونم از راهنمایی شما

..says:

سلام خواب دیدم توی محوطه ی مدرسه هستم(من خانه دارهستم) چشمم به رشته کوهی بزرگی و باعظمت افتاد که مقابل مدرسه بود نزدیک به هزاران بزکوهی در قله ی کوه بود و همگی روشون به ما بود به قدری زیادبودن که تا چشم کارمیکرد بزکوهی دیده میشد، اول فکرکردم گرگن بعد که خوب دقت کردم دیدم بزکوهی هستن واز دیدنشون ذوق زده شدم یکیشون باسرعت به سمت پایین دوید و داشت به ما نزدیک میشد نزدیک به صدتا بز دنبال همون یه دونه دویدن و از قله کوه پایین اومدن(تا دامنه کوه رسیدند) و من دعامیکردم که ای کاش با همین سرعت که دارن میدَوند یکیش بیفته تو بغل من، تا برم گوشتشو کباب کنم بخورم، که دیدم همونجا وایسادن..

میناsays:

سلام .من در عالم واقعیت پدربزرگم چوپان هست و بز دارد. خواب دیدم پدربزرگم دوتا از بزهاش کشته میخواد بفروشه ولی هیچ کس ازش نمیخره میگم اینا مریض بوده که شما کشتید گوشتش مریضه و هبچ کس ازش نمیخره. بعد من جگر اینا رو میدم زن عموم که برامون درست کنه برا غذا. تعبیرش چیه

آرمیتاsays:

سلام خواب دیدم که در جایی مانند دشت بودم و گوسفند سیاهی نزدیکم می امد و جنب و جوش میکرد،تمام بدن گوسفند کاملا سیاه بود تعبیر این خواب چیست؟!

سمانهsays:

سلام خواب دیدم که یک گوسفند چاق و فربه اومد و دم در خانه ما ایستاد وما قصد قربانی کردن گوسفند را داشتیم یکی از آشنایان ما با چاقو یکباره سر گوسفند را قطع کرد و خون زیادی به در دیوار خانه ما پاشید.

ریحانهsays:

سلام خواب دیدم شوهرم تو انباری خونه قدیمیمون خوابیده میخواستم برم پیشش رفتم تو ولی داخلش یه خونه بزرگ بود دو تا هم‌ گوسفند تو خونه بود میخواستم گوسفندا رو بیرون کنم بعد برم پیشش گوسفندا حرف میزدن اونا رو بیرون کردم در رو بستم دو تا خانوم بودن که یکیشون همکارم بود کفت در رو باز کنید رفت و آمد زیاده باید تند و تند در رو باز کنیم در رو باز کردم نتونستم برم پیش شوهرم پیشش آدم بود اونجا هم خونه خان بود و شوهرمم انگار خان بود بعد خودمو بیرون دیدم با همون همکارم اون از رو ی آب رد شد اما خیسم شده بود من ترسیدم برم و از روی آب رد بشم که استخر رو دور زدم بعد تو آینه به موهام‌ نگاه کردم رنگش شرابی بود از ریشه موهامم نارنجی بود انگار که حنا گذاشته باشی از رنگ موهامم خوشم نیومد با همکارم رفتیم خونه من روسریمو در آوردم اما تو‌ خونه آدم بود برگشتم تا روسریمو سر کنم که پیداش کردم یه روسری دیگه سرم کردم بعد با شوهرم داشتیم می رفتیم که شوهر یه همکار دیگم اومد هم اونجا بود خیلی دلم میخواست بدونه که شوهر من خان هست بعد با اون آقا دعواش شد و اون آقا رفت

سولمازsays:

درود خواب دیدم تو یه بیابونی هستم که گویا نزدیک خونمونه اما خونه شبیه خونه خودمون نبود که یکدفعه یه گله از گوسفندای بزرگ داشتن به سرعت به سمت من می دویدن شاید دوهزارتابودن تا چشم کار میکرد گوسفند بود برای اینکه زیر دست و پاشون له نشم منم دویدم و به خونه پناه بردم وقتی از خونه بیرون اومدم همچنان گوسفندها بودن اما نه اونقدرمثلا سر کوچه ده دوازده تا بودن که اومدم از خونه بیرون ان شاالله مثبت باشه

شهلاsays:

خواب دیدم روی حیاطمون یک سگی از درخت بالا میرفت. ودوتا گوسفند چاق که داشت چشمهای گوسفند لاعررو میخوردو یک اسب و دو تا بز تو باغچه خوابیده بودن

مsays:

سلام خواب دیدم خانواده شوهرم منو دیگران روخیلی اذیت میکنن یاکتک میزنن روز عید قربان بود وخیلی منتظر قربانی بودیم که دیدم خانواده ی شوهرم یه دیس بزرگ کهتوش گوشت یه گوسفند قربانی بودبه. خونمون اوردن نصفیش تیکه کرده بودن نصف دیگش رو میخواستن توخونه یمن تیکه کنن منو امام حسین خیلی خوشحال بودیم پیش عم کنار دیس نشستیم متوجه شدم که نمی خوان ازگوشت به کسی بدن اول بچه هارو کردن بیرون بعد هم منو بیرون کردن بعد که فهمیدم امام حسین وشهید کردن برا اینکه گوشت بهش ندن من خیلی ناراحت بودمو خودمو سرزنش میکردم که چراتنهاش گذاشتم دلم میسوخت که کوشت بهش ندادن وشهیدش کردن

سعیدهsays:

سلام. خواب دیدم چند وقت پیش یکی از اقواممون که زنده هست مرده و براش بزغاله میکشن برا فاتحه ولی یکی از آشناهامون میبره بزغاله رو عوض کنه بعد چند وقت تو عالم واقعیت از خانواده اون اشناهامون مرد. من تو خواب دیدم که خون اون بزغاله ریخته رو لباس پسرم و پیراهنش خونی کرده والان میخوام بدونم آیا تعبیر بدی برا پسرم داره

faransays:

سلام.مامانم تو خواب دیده که تو کوهی است و میخواد بره بالای کوه و تعداد زیادی گوسفند هست میره سمت کوه و پشم یکی از گوسفندارو میچینه و بعد پدرم میاد و بقیش و میچینه و پدرم دستش و زخمی میکنه هنگام بریدن.بی زحمت تعبیرش و بگین.

سانازشمسsays:

سلام خواب دیدم پدربزرگم داشت گوسفندذبح میکرد(فوت شده).و من ازدورنگاهش میکردم وشوهرم برای برادرش میگفت و اشاره میکرد به من،میگفت برای ایناداره سرمیبره.برادرش گفت برای کی ؟همسرم اسم منوبه زبون اوردوتاکید کردبرای منه.ولی پدربزرگم پشتش به من بودوصورتش روندیدم.فقط لاشه ی گوسفندرودیدم که یه مقدارخونی هم بود.تعبیرش چی هست

مرجان رحمتیsays:

سلام خواب دیدم یه جایی بود مثل آلاچیق که چندتا گوسفند اونجا بود منم رفتم کناراونا بخوابم یکی از گوسفندا که کوچولو و شلوغ بود باعث شد نتونم بخوابم

هلماsays:

سلام من خواب دیدم میرم بیرون از خونه یدفه گوسفند سفید روو پله میبینم مبگیرم میارمش توو و از پیدا کردن و گرفتنش خوشحال بودم و به مامانم میگم برا داداشم قربانیش کنیم .قربونی نکردیما فقط من داشتم نظرمو میگفتم تعبیرش چیه؟

مهدیسsays:

با سلام.خواب دیدم که یه مجلس مهمونی برپا کرده بودیم خونه مادربزرگم..همه اقوام نزدیک بودن. .همه سر سفره نشسته بودن با فاصله از هم..بعد من هم رفتم نشستم..دیدم غذا گوشت گوسفند با برنج داریم..خیلی خوشمزه بود..و انگار نذری من بود..و همه کلی تعریف میکردن ک چقد خوشمزه شده و ظرفای برنج و غذاهم خیلی بزرگ بودن..ممنون از تعبیرتون

بهارsays:

با سلام، یکی از آشنایان خواب دیدن که من گوسفند نری قربانی میکنم و به ایشان میگویم که نذر داشته ام، و فکر میکرد که سر گوسفند که بریده شده شاخ دارد/ تعبیرش رو اگه لطف کنید البته من دو بار سقط داشته ام و دکتر گفته شاید بچه دار نشوم و من برای بچه دار شدن یک گوسفند نذر حرم امام رضا کردم

ناشناسsays:

سلام خسته نباشد تعدادی گوسفند در حال چرا داشتم که گرگی سیاه آمد و آنهارا از گردن به دندان گرفت و برد و من وحشت کرده بودم تعبیر چسیت؟

علویsays:

با سلام دیشب مادرم در خواب دیدن که پشم سفید گوسفند در اندازه های مختلف از آسمان میبارید و همه درحال جمع کردن بودن و مادرم هم از روی زمین پشم هارو جمع میکرد ممنون میشم تعبیرش رو بگین

الهامsays:

سلام. خواب دیدم من و برادرم و مادرم جایی رفته بودیم مسافرت. بعد یهو یه نفر اومد بهمون گفت فلانی قصد جونتون رو کرده. ما هم که سوار ماشین بودیم به سرعت در حال فرار بودیم. از کنار یه گله گوسفند داشتیم رد میشدیم که یکی از گوسفندها رفت زیر چرخ ماشین. من به برادرم گفتم گوسفند رو کشتی, برادرم از ماشین پیدا شد که با چاقو حلالش کنه وقتی این کار رو کرد یه دفعه گوسفند تبدیل شد به یه سگ بزرگ و فرار کرد.

هدیsays:

سلام. تعبیر دیدن دوگله بزرگ از گوسفندان در دو تیکه چراگاه که حس کردم متعلق به خودم هستند وهمه گوسفندان بطور دسته جمعی درحال دویدن بودند چی میشه

elahesays:

سلام من خواب دیدم توی جاده روستای مادریم بودم و دو طرفم ب فاصله ۲۰ ۳۰ متری از دوطرفم گله گوسفند داشتن میومدن سمت و من ت جاده پاهامو میدیدم ک دارم گام برمیدام ممنون میشم تعبیر کنید

ستایشsays:

سلام من خواب دیدم که در یک فضای سر سبز هستم که چند تا درخت داشت که غروب آفتاب بود و داشت شب میشد که من با خودم گفتم منظره غروب آفتاب چه قد زيباست چون لابه لای درختان تیر چراغ برق بود.و آسمان به رنگ بنفش پررنگ مایل به آبی بود.ودر اطراف یک گوسفند سفید ناز بود که من بهش غذا میدادم میخورد و دریک طرف غاز سفید رنگ بود که من به این حيوان هم غذا میدادم میخورد.ممنون میشم خوابم و تعبیر کنید.

طلا سیاح مقدمsays:

سلام خواب دیدم در سالن امتحان مدرسه یی هستم دو نفر که یکی در اول سالن و یکی دیگه در انتهای سالن روی صندلی نشسته بودند داشتند امتحان می دادند دو تا دختر چشم های عجیبی داشتند رنگشون مثل یخ بود خیلی وحشتناک بودند انگار شیطان از ترس فرار کردم رسیدم به روستای مادری مادربزرگم یک بز سیاه شاخ دار رو قربانی کرده بودند توی یکی از اتاق ها پسرخاله ام بعد از سیزده سال صاحب دوقلو پسر شده بود همه خوشحال بودند من داشتم تو همه ی اتاق های حیاط نگاه می کردم همه ی فامیل بودند در هر کدام از اتاق ها اتفاقی افتاده بود امیدوارم تعبیرش خیر و عافیت باشد با تشکر

صالحsays:

با درود . استاد بنده ديشب در خواب ميديدم سر حيواني نحيف رو برديم. سياه بود و دست و پاش رو براي اينكه بهش مسلط بشم براي ذبحش شكستم جمع كردم كه شكستن انگار. صداي ضعيفي ازش در ميومد كه سرش رو بريدم. انگار شبيهه بز سياه بود. با يك ضربه چاقو سرش رو برديم و پا شدم از خواب. ممنونم

ایمانsays:

سلام خواب دیدم جلوی گله ای گوسفند هستم که منتظر فرمان من هستند ، از داخل اغل بیرون بیان یه چوبدست کوچیکم دستم بود، بعد از اون خودم رو با همسرم دیدم که رفتیم دکتر سونوگرافی میگه بهتون سالمه که بلافاصله بعدش دیدم با همسرم ۲ تا چتر نجات دستمونه که از روی یه ساختمان بلند باهم پریدیم.. ممنون

Kobrasays:

سلام و درود بر شما ، دیشب پدرم خواب دیده که ما یه گوسفندی تو حیاطمون داشتیم و برادرم اون گوسفند و کشت ،بعدش بینشون بحث و دعوا میشه و مامانم از برادرم حمایت میکنه ،وسط دعوا از خواب میپره، ممنون از تعبیر شما

عاطفهsays:

سلام خواب دیدم ک پدرشوهرم ک اخیرا فوت شدن یه عده فامیل دور و نزدیگ پسرعموهام بودن همه تو خواب ایشونو میارن بعد قربونی میکنن من میگم ک ندیدم ک قربونی کردن ...بعدش من میگم ک باید گوشت قربونی بدیم به پسرعموهام ..میشه بگید تعبیرشو

حسینsays:

سلام و درود. در خواب دیدم که با نامزدم رفتیم تو حیاط یکی از هم روستایی هام که باهاشون هم نسبت فامیلی نداریم بعد اینا از ما ب مهربونی استقبال کردن و سه تا شیش کباب اوردن که یکیش کوبیده بود اون یکیش گوشت تیکه ای بود اون آخریه هم روده گوسفند بود.و اون شیش روده رو ب من داد اون دوتارو هم به نامزدم داد و شروع کردیم ب خوردن. ولی بعد این اونجا یه مادربزرگ بود که رفتم پیشش اون غذارو ریخته بود رو پاهاش منم با نون لواش داشتم غذای روی پاشو که ریخته بود میخوردم ولی تو اخرین تیکش یه زره حالم بهم خورد.ممنون

فاطمهsays:

با سلام وقتتان بخیر خواب دیدم که مادرم چیزی قربونی کرده بود گوسفند یا بز بعد گوشت هارو توی یک ظرف بزرگ گذاشته بود و صلوات میفرستاد بعد قرار بوده دعا هم بخونن که مادرم بلد نبودن از صلواتش پدرم و عموی پدرم متوجه اش شدن بعد عموی پدرم دعا رو خوند من و خواهرم و برادرام دور اون ظرف نشسته بودیم بعد یکجور میمون پیش پدرم بود و اومد گوشت میخواست من اول اجازه ندادم ولی اون خودش دست دراز کرد و یکم استخون که روش یکم گوشت بود برداشت منم چیزی نگفتم بعد مهمون اومد من گوشت ها بردم آشپزخونه وقتی برگشتم خونمون پر از زن بود با بعضیا روبوسی کردم و بعضی ها دست دادم ولی هیچ کدومو نمی شناختم ممنونم

امیر علی خمسهsays:

سلام من خواب میدیدم از گوسفندان پدر فوت شده ام یکی دزدیم وبه یک نیازمن پولش را صدقه دادم پدرم در خواب ده گوسفن داشت

سحرsays:

با سلام خسته نباشید دیشب خواب دیدم پدرم یه قوچ اورده داخل خونه برای قربونی کردن اینم خیلی بلا بود موقع که کار داشت رفت بالکن اونجا کارشو کرد دنبالم منم میومد منم مواظبش بودم از بالکن پرید خونه همسایه که تو حیاطشون سبزی کاشته بودن اونا هم سرو صدا کردن بچه ها رفتن اوردنش تو حیاط خودمون منم از بالکن پیش بقیه بچه ها نگاه میکردم اصلا پایین نرفتم ممنون میشم تعبیرشو بگین

سوگلsays:

با سلام خواب دیدم یه نفر بهم یه گله بز داد که من میخواستم ازشون مراقبت کنم و منم به شوهرم میگفتم باید ازشون مراقبت کنیم و سر یکی از بزها را بریدیم و کباب، کردیم همه خانواده هم جمع بودن

مرضیه شsays:

درود امروز صبح خواب یه گوسفند رو دیدم که نگاهش به دستهای من بود وچیزایی که تو دستم بود رو میخواست بخوره ولی چون اون چیزی که تو دستم بود خوراک گوسفند نبود بهش ندادم وبا اشاره دستم گوسفندرو کیش میکردم که بره ولی اون چند بار دهانشو به دستم نزدیک کرد ممنون بابت پاسخگویی

Mmmsays:

درود خواب دیدم دوتا بره سیاه خریدم و روی باسکول وزن کردم بین عدد ۵۷یا۹۷کیلو شک داشتم که دایی م قصاب بود اونجا بود سر ببره بعد یکشو با یه بره سیاه دیگه عوض کردم و بزغاله خیلی خیلی کوچولو اندازه یه مرغ کوچیکتر باهاش اومد رو باسکول ،اون بزغاله از باسکول برداشتم و بره رو وزن کردم. یه قصاب دیگه باهامون بود گفتم کاش تو سرشو میبریدی تعبیرش چی میتونه باشه ممنون

شsays:

سلام خواب دیدم عید قربان فامیلامون دارن قربانی می کنن گوسفند آبگوشت بار گذاشتن ما مهمون داشتیم خجالت می کشیدم بگیرم برا خودمون آبگوشت

حنانه۲۹says:

سلام دیشب به یه نیتی که دارم خوابیدم. خواب دیدم یه گوسفندی هست به مامانم‌ میگم‌ ببین من هر چی به این گوسفنده بگم‌ انجام میده. گفتم بلند شو و بعد بشین گوسفنده انجام داد. بعد من پرسیدم حرفای منو میفهمی گفت آره. بعد بغلش کردم‌گریه کردم گفتم‌ این شعور داره نباید بکشیمش. تو بغلم شبیه یه دختر بود.

Samanesays:

سلام، روزتون بخیر وشادی__ممنون ازینک این متنو میخونین و تعبیر میکنین🙏______خواب دیدم تو دوران خوابگاهم، فردا آخرین امتحانه، رفتم سراغ کمد تا وسایلامو جمع کنم، داشتم جمع میکردم که دیدم تو کمد یه کیسه س، سرشو باز کردم، دیدم توش ۳ تا لاشه گوسفنده که ذبح شدن و پوست شدن(با خودم میگفتم واای بابایی کی اینا رو فرستاده، چرا من ندیدم، حالا چیکار کنم، چجوری اینارو باز برگردونم خونه و بگم استفاده نکردم)در کمدو نیمه بستم و دور و ورمو نگا کردم، دو تا از دوستام بهم نزدیک شدن(یکیشون دوستیه ک الان بهم نزدیکه، دومی یکی از بچه های دوران راهنمایی), نگاه کردن و گفتن اینا چیه، برگشتم دیدم کمد حالت یه گاراژ شده و لاشه ها کنار پامن، گفتن ببین خراب شدن ولی استفاده میشن هنوز کامل خراب نشدن(بو نمیدادن ولی پوستشون حالتی داشتن ک انگار خراب شدن و حالت چسبناک داشتن، یکی بنظر کامل سالم بنظر می‌رسید، و کمی لاغر بودن)اونا گوسفندا رو برداشتن و بردن و میگفتن اگر اینطوری کنیم استفاده میشن و ...__برگشتم دیدم از تو کیسه گوسفند زنده در اومدن باز، چن تا بره سفید که زنده و سالم بودن، و ی میش سیاه وسطشون بچشم میخورد، فقط یه بره خیلی لاغر شده بود( چشای بزرگ و سیاهش همه صورتشو گرفته بودن، کوچیک بود و لاغر لاغر و پشماشم حالت چسبناک داشت و بع بع کنان اینور اونور می‌رفت_ کمی ترسناک بود خلاصه) میگفتم اینا چجوری زنده موندن، هیچی ک نخوردن این همه مدت... از خواب بیدار شدم__ ساعت ۵ و ۲۰ دقیقه بود(من الان از خونوادم دورم)___________خیلی ممنووون منتظرم🌸🌸🌸___اینو چن وقته خواب دیدم، ولی جوابمو ندادین__چون ذهنمو درگیر کرده دوباره فرستادم

asays:

سلام دیشب خواب دیدم که جایی مثل ایستگاه در داخل سالنی بزرگ با دختر عموم رفتم. آش رشته نذری که صاحب کارم آورده بود داخل یه تشت بزرگ ریخته بودن و آقایی پخش میکرد. تعدادی دختر تو صف برای نذری ایستاده بودن و با ظرفایی که آورده بودن آش می گرفتن. من رفتم جلو و اعلام کردم که آش رو صاحب کارم آورده از تمیزیش مطمئن باشید. بعد از مدتی دیدم تعدادی سر بریده گوسفندای جورواجور رو به ترتیب چیدن و اون آقا یکی از سرها رو شسته و تمیز و با مو داخل تشت آش گذاشت. من کمی اعتراض کردم و اون آقا دو تا بشقاب آش داغ داخل بشقاب ملامین کشید و تو سینی گذاشت و داد. من و دختر عموم شروع به خوردن کردیم و اون زودتر تموم کرد.داخل آش خانم صاحبکارم کدوی زیادی ریخته بود...

ازیتاsays:

سلام خواب دیدم تو خونه قدیمیمون هستیم و یه گله گوسفند سفید اونجا بود که پدرم خریده بود فک کنم بره بودن و یه پرده جلوشون کشیده بودیم بعدش یه خانم اونجا بود که میگفتن زن بابام هس البته مادرمم اونجا بود و با اون خانم مشکلی نداشت

سلامsays:

سلام خواب دیدم سوار ماشین هستیم و پدرم دنبال گوسفند برای قربانی کردن است اما تو راه ب ی گله کوچک گوسفند برخورد میکنیم و ی گوسفند به ماشین ما برخورد میکنه و کشته میشه و پدرم فرار میکنه ممنون میشم تعبیرشو بگید

مجتبیsays:

سلام وقت بخیر و تشکر برای وقتی که میذارید خواب دیدم گله دار گوسفندم و گله ام را بردم چرا که از رو دخانه پر آبی گدشتیم و تعدادی از بره ها خفه شدن آب زلالی بود ولی تا حدود بالای سر رو میگرفت بعدا تو خواب انگار فهمیدم که بخاطر ترک مسجد رفتن بوده چون من یه مدت زیاد میرفتم مسجد واسه نماز جماعت و اواخر تقریبا قطع شده ممنون از پاسخگوییتون

امیر محمد بهلکهsays:

با عرض سلام و احترام من دیشب خواب دیدم رفتم خونه عمه و پسر عمه تو خونه داشت گوشت گوسفندی ریز میکرد به من و خانومم هم تعارف کرد ولی خام بودن من با دست چند تیکه برداشتم و خوردم برخی از تیکه های گوشت رنگ فیروزه ای بودن بعد من از خونه اومدم بیرون دیدم زمین های خودشونو تفکیک کردن چون تو دنیای واقعیت شوهر عمه چند ساله که فوت کرده من از عمه میپرسم کارشناس دادگستری آوردین خودتون میگه نه دایی بچه ها که عموی من باشه رفته شکایت کرده و خونه یکی از پسر عمه ها که اونجا ساخته بود هم خراب کردن تا تفکیک زمین درست انجام بشه. با تشکر

پدرامsays:

با سلام و خسته نباشید مادرم چند وقت پیش خواب دید در تکیه شهدا(مکانی در اصفهان برای شهدا) گوسفند هایی را زنده زنده پوست میکنند و سر می بُرند طوری که از شدت درد گوسفند خود را گاز میگیرد

سحرsays:

سلام خواب دیدم مادرم(سادات هستن ) تو قصابی محلمون هست رفتم اونجا برام سه تا رونه گوسفند برید بهم داد منم پول نداشتم میگفتم مامان اینا زیاد من نمیتونم بگیرم و بخورم ما دو نفریم میگفت اشکال نداره ببر پولشو بعد بیار بده بهش منظور صاحب مغازه بود از اون اسرار از من انکار تا اینکه گفتم حداقل یدونه میبرم چون نمیخوام دارم اخرم نگرفتم تعبیرش چیه ممنون

هانیهsays:

سلام من مادرم خواب دید پدربزرگم ک فوت شده ی گله ی گوسفند و اورده داخل خونمون توی حیاط ن توی خود خونه، بعد گوسفندا سرهاشون حنایی بوده، و مادرم حرص میخورده ولی پدربزرگم خیلی خوشحال بوده و یکم کنجد سفید داشته و کنجد هارو با یکم دنبه و ی دونه مرغ از ی حاجی گرفته بوده، و پدربزرگم ی لباس مخصوص خودمونو پوشیده بوده در صورتی ک توی زندگیش اصلا از اینا نمیپوشیده کنجد هارو ب مادرم تعارف میکرده ک بگیره و مادرمم هم تعارف میکرده

الهامsays:

سلام خسته نباشید ، من خواب دیدم یک قوچ در بالکن خونه ام بود و گفتن این از طرف خدا به تو داده شده ودرخواب خیلی خوشحال شدم خیلی ممنونم از تعبیر

الناsays:

سلام خواب دیدم که من از طبقه بالا به پائینی نگاه میکردم و یه چوپانی گله شو رها میکنه و ۳ گوسفند بودن و تقریبا ۱۰۰ بره کوچیک سفید که همسرم انکار یه گوسفند میکشه ممنون میشم تعبیرش رو بگید

ز.کsays:

سلام ببخشید خواب دیدم بچه دار شدم ۳ تا بره سیاه به دنیا آوردم. مراحل به دنیا آمدنشونو ندیدم فقط بعدش دیدم سه تا بره خیس هستند که مال منن. میخواستم بدونم تعبیرش چیه

بهرام عسکریsays:

سلام خواب دیدم بزم آبستن شده و دوتا کره سفید نر زاییده تعبیرش کنین برام

راحلهsays:

سلام وقتتون بخیر من ی خوابی دیدم ک زیاد واضح نبود ولی ی چیزایی یادمه و کنجکاو شدم لطفا تعبیرش کنید ذهنمو درگیر کرده.. من خواب دیدم ک فک کنم خونه زن عموم بودیم و مامانم میگه برو با دختر عموت دوتا گوسفندو از خونمون بیار منم ک خیلی میترسیدم گفتم نه بعد مامانم اسرار کرد در اخر من رفتم اما با پسرعموم که شیش سال ازم بزرگتره، بعد ما رفتیم خونه ک پسر عموم بره سفیدو برداشت( هردوتاشون بره بودن کوچیک بودن) بره سفیده انگار ی جوری بود نمیدونم فک کنم حالش خوب نبود شبیه استخون بود نمیدونم، بعدش من ک میخواستم بذه سیاهرو بگیرم فرار کرد و رفت تو کوچه(شب شده بود) و منم نتونستم بگیرمش در رفت.. تعبیرش چیه؟ اصلا تعبیر داره یا خواب پریشانه؟ تورو خدا جواب بدید🙏

هستی دیانتsays:

سلام صب ساعت 10خواب دیدم که تو خونه قدیمی مادربزرگم هستم نامزدم که باهاش کات کردم و ازدواج کرده اونجا بود با پسر عمه اش نشسته بودیم که گوسفندی سفید اومد طرفم و گازم گرفت و من جیغ میزدم و کمک میخوا ستم بعد گوسفند رفت طرف پسر عمه نامزدم اون و گاز گرفت من شروع کردم حرف زدن با گوسفند که اگه ولش نکنه میگم یکی بیاد و سرش و ببره که ولش کرد و فکر میکنم باهام حرف میزد انگار میفهمید بعدش خانم نامزدم که ندیدمش اومد داخل خونه رفت کنار نامزدم ممنون میشم تعبیر کنین

آیداsays:

سلام وقت بخیر من خواب دیدم با ماشین هستیم کنار زده خیلی گوسفند زیاده اوا و اخرش معلوم نبود ازییلاق میارنند دیدم بعضی ها خر و بعضی شتر ذبح میکنند گفتم خدایا اینا چی هستن مامانم گفتم پیاده شیم بریم گوسفند بخریم رفتیم مامان تو اینجا کنار این دسته گوسفند بمون پدر تو صدا بزنم بیاد انتخاب کنه من گفتم مامان خودت انتخاب کن گوسفند چاق رو انتخاب کرد آوردیم خونه کنار مامانت منو دید گوسفند گفت من قربان شما باشم دوبار گفتم!به مامان گفتم نیاد به طرف من بالاخره دست و پای مامان گرفت به طرف من اومد .ممنون تعبیرش

👑سارا👑says:

سلام خسته نباشید پدرم خواب دیدن که یکی از دوستانش اومده پیشش و بهش گفته که چرا نمیای سهم گوسفندات رو ببری پدرمم گفته بود من سهمی ندارم دوستش جواب داده بود که نصفی از این گوسفند ها مال توئه

rahasays:

سلام خسته نباشید مامان من تو خواب دیده بود که ما یه عالمه گوسفند سفید تپول داریم که یهو یه گرگ حمله میکنه و همه اونارو میخوره و بعضیاشونم میبره و از دست هیچکسیم کاری برنمیاد و هرچقدر هم که مامانم به بابام میگه یه کاری بکن بابام نمیتونه و گرگ کتف و پای مامانمو گاز میگیره و اصلا خون نمیاد. لطفا تعبیر کنین

رضاsays:

سلام . چند وقت پیش از دخترعمویم خواستگاری کردم و درجریان گفتوگوها به این نتیجه رسیدم به درد هم نمیخوریم و منصرف شدم البته بی میلی او در این مورد هم بی تاثیر نبود .دیشب دختر عمویم را در یک هیبت مردانه با ظاهر و قیافه ای مردانه و نه جالب در شکل یک چوپان میدیدم که در یک مسیر که مغازه من در اون مسیر باشه گله ی گوسفندش رو حرکت میداد و رد میشد .احساس خجالتی و افسوس داشتم براش .در ضمن بعد از نماز صبح دوباره دختر عمو رو این دفعه در حالتی متفاوت دیدم که ظاهرا مشکل بینمون حل شده و در حال گردش و گفتگو در باب ازدواج هستیم و در انتهای خواب سوار دوچرخه هستیم که می افتیم زمین و اون زخمی میشه .من همیشه از شما کمک گرفتم ممنون میشم دوباره راهنمایی کنید .

Samane senarysays:

سلام من دیشب خواب دیدم که یه بره خیلی سفید داشتم ولی بره رو دادم به خونه یکی دیگه انگار اون فرد آشنا بود، توی حیاط همون خونه بودم که گوسفند دوید به سمتم من اولش ترسیدم ولی بعد که یکم رفت اونطرف تر رفتم پیشش

جلالsays:

خواب دیدم در خانه ی پدریم هستم.یه گوسفند سفید رو با تفنگ زدم.اما زخمی شد.رفتم جلوتر دیدم تو دهن گوسفند پاها و کمر یه بره بیرون زده و باقیش هم داخل دهنشه.

مهدیه حیدریsays:

سلام خواب دیدم داخل توالت عمومی تمام دسشویی ها از اب کثیفی پر شده بود و سر گوسفند تو هرکدوم افتاده بود ....

بارانsays:

سلام من خواب دیدم داخل جاده گوسفند ها دارن میرن منم جلوشون دارم میرم یه دفعه یه قوچ سفید بهم حمله میکنه ولی من شاخ هاشو میگیرم و زمینش میزنم

Sayesays:

سلام دیشب خواب دیدم بابرادرم از پشت بوم خونه همسایمون میخاستیم بریم خونه خودمون منظورم خونه پدریم هس..برادرم مجرد ومن متاهل هستم.ک بین خونه ماوخونه همسایه ک ازحیاطشون ب پشت بوم راه داشت خونه همسایه دیگ امون بود ک گوسفند وگاو داشت برادرم رفت روی پشت بوم خونه خودمون ولی من ترسیدم ک بیفتم بعد یدفعه نگاه گاو بمن جلب شد نمیدونم چکار کردم ک گاو حواسش اومدسمت من..من یدفعه پاگذاشتم ب فرار یدفعه گوسفندا پشت سرمن دویدن یکی ازگوسفندا اومد سمتم ومن نشستم روی گوسفند وشاخ گوسفند داشت توشکمم فرو میرفت ازترس داشتم سکته میکردم یدفعه ازخواب بیدارشدم باترس..