عکس نوشته در مورد عشق قدیمی برای پروفایل

نوشته شده توسط مدیر · در۱۷ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۳۷.

دختران و پسران زیادی هستند که با حسرت ، نگرانی و یا غصه های زیادی از عشق قدیمی خود صحبت میکنند ، و همیشه از دورانی که با عشق قدیمی خود بوده اند خاطرات و یا ایام فراموش ناشدنی را به یاد دارند ، در این آلبوم از سایت ، گالری عکس نوشته های زیبا و عاشقانه با همین موضوع یعنی (عشق قدیمی ) طراحی شده ، در ادامه همراه باشید....

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

***************************

بیام سرمزارتوبگم چی بگم بارفتنت مگه شدم کی
میخوام خالی بشم ازبغض خونم
بگم برگردی تابرگرده جونم
بیام سرمزارت چی بگم دلت نگیره
میخوام بروم نیارم امااشکام داره میره
بگم وردزبونم روز وشب ذکرتوبود
ولی بی معرفت این دل من ای بی وجوده
ندارم مثل توبارشهادتورودوشم
یه بارم شربت تنگ شهادت روبنوشم
که تنهاعادتم دادن بسوزم وبسازم
برم چیزی نگم به هیچکی بودنم بنازم
جوون عشق قدیمی همون بنده ی اخلاق
غرورشوشکستن نشسته توی غنداق
برای هرچی جاده ست نوارکج کشیدن
به عابرپیاده اهمیت نمیدن
ازم خرده نگیربرادرعشق شهادت
که پناهم ندادن بگم این جمله روراحت
فقط کینه وانتظاروحسرت یه ستونه
واسه شکستن قفل وچراغ گرم خونه.

توهمون عشق قدیمی که من آرزوشو داشتم
همیشه از غم دوریت 1نفس آروم نداشتم
تو همون حس قشنگی که تموم زندگیم بود
توی رویا و بیداری یاد تو کنار من بود
هنوزم دلم میلرزه وقت دیدار 2چشمات
هنوزم واست میمیرم قربون حرم نفسهات
عشق تو کهنه نمیشه دل ازت که سیر نمیشه
تو که هستی در کنارم دیگه غم معنی نمیشه
خداهم فهمیدکه بی تو میمیرم تورو بهم داد
میدونست اگه نباشی دل من عشقی نمیخواد
آخه تو خون تو رگامی مثه سایه پا به پامی
هنوزم دل مینویسه تو نفس واسه صدامی

همین که فهمیده ام
شبیه آدمهای خوب قصه
جایی همین نزدیکی ها
در کوچه معرفت
هنوز زیر سایه تنهایی
به شوق بازگشت عشق قدیمی
پاک نفس می کشی
دفتر شعرم
بوی ریحان میدهد و
حالم طعم غرور
خانه ام کاهگلی نیست اما
من از تبار سادگی ام
یک احساس داغ و
چند کلمه حرف فردا
سرمایه فکر تازه من است
خیال دیروزم باران بود و تنهایی
امروز چتر میخواهم و
یکنفر در کنارم
گاهی از آسمان تعریف کند

خاطرات خوش ایام گذر کرد و گذر کرد و گذر کرد
بیت بیت غزل از خاطره ی عشق حذر کرد
عمر درگیر زمان گشت و تو از دست دلم دور
اه از ان عشق قدیمی که شده خاطره در گور
اه از ان لحظه ی تلخی که من از عشق گذشتم
وسفر کردم از این شهرو به یاد تو نوشتم
من به یاد تو نوشتم یاد ایام جوانی
بی تو از حادثه تلخم خسته با بغض نهانی
برف می بارد و ارام گذر میکنی و من نگرانم
من از این برف هزاران غم و صد خاطره دارم
سال ها امده ام امده ام در پی دیدار
رد پای تو نهان گشته و دل گشته گرفتار
تو کجایی زیر باران زیر برفی گل بی خار
من ,همان خسته ی خاموش ,از این حادثه بیزار
ما چه دوریم از احساس هم و قسمت و تقدیر
تو بهاری به تن باغ و من از دست خزان پیر
سال ها رفت و گذر کردو گذر کردو گذر کرد
دلم از یاد تو ,از یاد تو, از عشق حذر کرد
دفتر خاطره ی من روزها بی تو ورق خورد
ماه ها از پی هم رفت و دلم پیر شد و مرد
و هنوز بعد ازعمری دل من توی مسیرت

به دنبال یه عشق قدیمی
همه جهانم رو زیر و رو می کنم
از تو یه عکس هم ندارم ولی
یه عمر خاطراتم رو مرور می کنم
کجای قصه جدا شدی از دلم
که شاید از همون جا
بتونم شروعت کنم
چی شد که تو هر بغض شکسته
سراغت رو باید بگیرم از خودم
چی شد که تو این شام تار
به سو سویی باید بسوزه دلم
تو خورشید هزاران مشرقی
منو به دامان قله ی خورشید ببر
دیگه از تو جدا نمی خواد بشه این دلم
باز منو به اون قعر چشمات ببر

امروز برایم قدمی تازه بنا کن
ای عشق قدیمی قدحی تازه بنا کن
من مانده ام و دوری هجران تو آخر
ای یار بیا و نفسی تازه بنا کن

به شوقِ حسِّ آن عشقِ قدیمی
در آغوش میفشارم من خیالت را

روزی آتش زد بر جانم عشق و
داغی خاطرات قدیمی امروزم را سوزاند
سرازیر شده اند اشک های دلتنگی و
گونه هایم به یاد شب های ساحل عشق خیس شده اند
ای آواز خوان سوته دل
از مرگ یک احساس
در غروب بهار با چشمان خیس بخوان
دور از من جوانی میکند آن یار زیبا و
من اینجا با دلی شکسته احساس پیری میکنم
در گذر زمان فراموش شده ام با نگاهی تازه و
در کوچه تنهایی به یاد آن روزها باج میدهم
مرا از جام بی خیالی سیراب کن ساقی
در روزگار چهره های پر فریب
از مسیر نگاهها باید مست گذشت
گرچه ترک کرده دل سوخته ام را
ولی هنوز هم با داغی آغوش دیروزها
خودم را گرم میکنم ..