سولماز احدي اروميهsays:

سلام من خواب ديدم با خواهرم رفتيم يه جايي من فكر ميكردم خواهرم همراه با خودش كليداي خونه رو آورده و ازش پرسيدم كليد آوردي برگشتني دم در نمونيم من نياوردم ولي خواهرم فقط كليد حياط رو آورده بود و من ناراحت و عصباني شدم كه حالا چكار كنيم و دست و بالمو نگا كردم و ديدم نه تنها كليدامو نياوردم كيفمم نياوردم بعد از يكمي غر و نااميدي يهو ديدم كيفم دستمه و كليدامم توي جيب كوچيك كيفمه و اميد اومد تو وجودمو خيالم راحت شد كه پشت در نميمونيم

سوداsays:

با سلام و خسته نباشید. از لطف شما بابت تعابیر عالی متشکرم من دیشب خواب دیدم بین یکسری افراد در یک آپارتمان بزرگ دعواست من هم بودم دعوا بخاطر دسته کلیدی بود که هی دست بدست میشد. من یکدفعه خودمو با یک لباس بلند قرمز در یک طبقه دیدم که کلید از بالا داشت میومد پایین و افتاد تو دست من. میگفتن این کلید شانس و آرزوهاست. توی اون کلید همه جور صحنه هایی از خلقت میدیدم از جمله اینکه یک نفر بهم گفت درون کلید بنگر سیلابی پیش رو بوده اما فرشته ها را ببین که چگونه مانع ورود سیلاب شده اند. اصلا خواب عجیبی بود. همش یکنفر بهم میگفت خداوند به هر کاری قادر است

فاطمهsays:

سلام وقت بخیر در خواب دیدم همکارم که در بیداری رییسم هست،ازم میخواد از داخل یک کشو کلیدی براش ببرم کشور رو که باز کردم چندتا کلید بود همه رو برداشتم تا براش ببرم میشه تعبیرش کنید

شیلاsays:

سلام وعرض ادب عصر خواب دیدم که پسرم وارد خانه شد از خانه مادرم امده بوددو تا بچه بغلش بود یکی کوچک وان یکی کمی بزرگتر اول فکر کردم بچه های فامیل هستند ولی انگار شکلشان عوض شده بود بعد نمی دانم چی گفت دقیق یادم نیست ولی فکر کنم در مورد پول بود که می گفت از کسی قرض بگیریم که من عصبانی شدم ودر حال عصبانیت می گفتم فردا به من می گی برو شوهر کن ودر ذهنم کسی هم بود ولی اسمش را نبردم و دسته کلیدی توی دستم بود که در همان حال پرتش کردم وافتاد روی بخاری وپسر دیگرم هم بود وسعی داشت مرا ارام کند ممنون از تعبیری که می کنید

رزsays:

سلام خواب دیدم که میخواهم سوار ماشین پدرم بشوم و رانندگی کنم به خواهرم میگویم که کلید در ماشی رو برام بیار میزنم خواهرم کلید خیلی بزرگ و دیگری کوچکتر را به من داد ومن میبینم بزرگه به ماشین نمیخوره و کوچکتره میخوره در را باز میکنم تا ماشین را روشن کنم،ممنون

ستارهsays:

سلام و درود به شما. من خواب دیدم که مادرم با تلفن در حال صحبت با دوستش است.ولی من نپرسیدم در مورد چه موضوعی ولی مادرم آشفته بود بعد خیلی بی مقدمه به من و پدرم گفت برید بیرون و خرید کنین چون برای شب مهمون داریم البته فکر نکنم به خاطر مهمون ناراحت بود.به خاطر مشکل دوستش.من و پدرم هم رفتیم و در مغازه اول مواد هایی که میخواستیم نبود برای همین رفتیم به سمت یکی دیگه ولی در کمال ناباوری این مغازه سوپری از بیرون به نظر سوپر مارکت می آمد ولی یک تلفن ثابت فروشی بود!!!!پدرم که آشفته به نظر می آمد دسته کلیدی را به من داد و گفت برو خونه.من هم رفتم و خواستم در خانه را باز کنم ولی جای قفل پر از ملات گچ شده بود!! من مشغول کندن ملات بودم که دیدم یک دختر نوجوان از روبه رو به من زل زده منم زیاد بهش اهمیت نمیدادم و مشغول کندن ملات بودم و بالاخره موفق شدم و رفتم تو.بعد یک دفعه به خودم آمدم که چظورهمچین چیزی ممکنه بعد فهمیدم خواب بودم و بلافاصله از خواب پریدم و قسم می خورم ساعت دقیقا 14:14 بود! به مامانم قیافه دختر رو گفتم و اون گفت یکی از دوستاشه که تازگیا باردار شده و مشکل تیروئید داره.ببخشید طولانی شد

ماهیsays:

سلام خواب دیدم یکی از دوستانم بهم کلیدشو داد تا واسش نگه دارم..میشه تعبیرشو بگین

نگارsays:

سلام. خ اب دیدم پدرم گویا چندتا کلیدی رو که برای خانواده مهمه یه جایی قایم کرده یا جاگذاشته ادرسشو میدونیم ولی یه خانواده ای اونجا و توی اون خونه ای که کلید توشه نشستن ومهمون دارن . اون خانواده سطح پایین و سمج هم بودن. و از دادن کلید طفره میرن و میگفتن اینجا نیس.هی باید صبر میکردیم تامهمونیشون تموم بشه‌. بالاخره خواهرم کلیدوازشون گرفت. و دوید ومن و مادرمم دنبالش. دیگه نفهمیدم چی شد.

m.ssays:

سلام خواب دیدم که بابام اینا میخوان برن بیرون و بابام کلید خونرو ازم خواست و منم دادم و چون خودم کلید خونرو نداشتم بهش گفتم که کلیدرو ببره کلید سازی و ازش کلید زاپاس بزنه و بزاره خونه ی مادربزرگم و من برم اونجا کلیدو بردارم و اون قبول نکرد و منم گفتم اگه کلید نزنی آبروتو میبرم و اونا رفتن پایین منم رفتم پایین که باهاشون برم تا وقتی رسیدن خونه ی مادربزرگم من کلیدرو ازشون بگیرم ولی همین که یکم رفتم داخل ماشین داییم ماشین رو با سرعت حرکت داد و منم محکم صندلی ماشین رو گرفتم که پرت نشم بیرون من یه پشت کنکوری ام و نمیدونم بابام میزاره که یه سال دیگه پشت کنکور بمونم یا نه اینو گفتم که شاید بهم ربط داشته باشن مرسی

ساراsays:

سلام خواب دیدم حین باز کردن یک قفل کلیدم شکسته شد. و در قفل گیر کرد و من باقیمانده کلید که در قفل بود خارج کردم دور انداختم لطفا تعبیرشو بگید.

حجت رضاییsays:

سلام ...دیدم با فردی اشنا در کوچه در حال صحبت هستم و ناگهان یه دسته کلید و یک کلید تکی دیدم که دسته کلید متعلق به همسایه بود و من برداشتم که بدم بهشون و کلید تکی برای خودم بود و دوستم اونو اورد که بهم بده

فروغsays:

سلام وقت بخیر مامانم خواب دیده که یه کلید دستشه که میخواد در باز کنه که کلید توی قفل میشکنه ولی در باز میکنه و وارد خونه خودمون میشه که خونه خیلی زیبا و شیکه

الیsays:

سلام.خواب دیدم دسته کلید که سه تاکلیدداره دارم که رو یکیش عکس ماهیه.خواهرم میگه کلیدامال منه منم گفتم نه مال منه ببین حتی روش عکس ماهیه.تعبیرشوبگیدممنون میشم

هانیهsays:

با سلام..خواب دیدم میرم یه خونه خیلی قشنگ انگار تو خواب خونه خودمون بود..بعد برادرم یه دسته کلید داد بهم..تا در رو بازکنم..منم گفتم نمیدونم کدوم کلیده.بهم نشون داد در رو باز کردم..در دیگه ای ام بود که کلید روش بود اونم باز کردم..وارد خونه شدم..دیدم انگار مهمونی بوده..تموم شده ولی جمع نکردن..اتگار گفت پلیس امده بود..بردشون پاسگاه دقیق این قسمت خاطرم نیس..بعد شیرینی کوچلوهای رنگی که روش شکر داره بود..رفتم از اونا یدونه خوردم...خوشمزه بود..بعد شعله زردم بود..یه قاشق خوردم..اونم خوشمزه بود..بعد دیدم انگار مال همکار ناصر بوده که نیمه تموم هست..دیگه نخوردم..

آسمانsays:

سلام..پدرم حدود دوماهه پیش فوت کرده دیشب حدودهای 5ونیم صبح خواب دیدم پدرم وسط سالن خونه ایستاده و جوانتر از زمانه فوتش هست رفتم جلو بهش سلام کردم دست دادم و بوسیدمش رفت روی مبل نشست گفت برو کلیدم رو از توی جیبم بردار من چشمم نمیبینه ،منم رفتم سراغ کتش سه تا جیب پشت سر هم بود و تو هر جیب چند تا کلیدبود کلیدهای جیب اول و جیب دوم و برداشتم و گفتم ای وای کلیدها نکنه قاطی بشه و نفههم کدوم کلید،توی کدوم جیب بوده؟

زهراsays:

خواب دیدم دخترمو خودم جلوی در کوچه مون وایسادیم و همسرم از ما عکس میگرفت ودر حین عکس گرفتن میگفت پارکینگو نگا کنید ماشینمون اونجاست بعد من رفتم با کلید در کوچه مونو باز کردم

ساراsays:

سلام خواب دیدم خانمی کیفش نزدیک ساحل تو آب. افتادمن کمکش کردم تا وسایل کیفش از آب پیدا کنیم آب خیلی زلال بود چند تا کلید و دسته کلید پیدا کردم بهش دادم

زهراsays:

سلام استاد.من دم صبح خواب دیدم از بیرون میام و میخوام وارد خانه بشم.‌کلیدم رو از کیفم درمیارم که قفل در حیاط رو باز کنم یه دفعه متوجه میشم در حیاط سه تا قفل داره و نکته جالب اینکه کلیدها هم روی قفل ها هستند یه کلید کوچک روی قفل کوچیک و یه کلید خیلی بزرگ و خوشگل روی یع قفل بزرگ.و منم کلید سوم تو دستم هست که در رو باز میکنم .‌و اون دو تا کلید دیگه رو هم برمیدارم. راستش تو خواب خیلی تعجب میکنم که چرا این کلیدها روی در کوچه اونم از سمت بیرون در هست؟ یا ایتکه چه کسی این کلیدها رو روی در جا گذاشته؟. برام تو خواب این سوالها پیش میاد. ممنون میشم تعبیر خواب رو بفرمایید.

امیرsays:

خواب دیدم یه پلیسی بود توی خونمون و می‌خواست من رو بازرسی بدنی کنه ( پشت میزش نشسته بود و منتظر من بود ولی داشت به کاراش می‌رسید) و چیزی رو پیدا کنه. منم رفتم توی اتاق و خواهرم هم بود اونجا. (قیافه خواهرم کنجکاو شده بود به اینکه چی شده و منم بهش گفتم قضیه رو)من یه کلید دوتایی کوچیک ( دقیقا کلید دوتایی های قفل های 808) داشتم نمی خواستم ازم بگیره. اولش گفتم به خودم (ببخشید) بذارم توی شرتم ولی گفتم لابد اونجا رو هم میگرده! واسه همین خیلی ببخشید با چسب چسبوندم پشت بیضه هام

هانیهsays:

با سلام..خواب دیدم..انگار منو فرستادن خونه برادرم..با جایی که اونجا برم سر بزنم..یه خونه تقریبا قدیمی بود..اما تو خوب انگار خونه داداشم بود.بعد ته خونه یه خونه خیلی خراب بود ولی اونجا زندگی میکردن..بعد داشتم میومد درها رو قفل کردم..مطمئن شدم ببینم قفل هست..امدم در اصلی خونه هرچی قفل کردم..باز میشد باز..بعد اما کنارهای خونه باز بود..یعنی بدون درهم میشد وارد شد..بعد با خودم گفتم خوب قفل نشه..تو خونه تهش ادم هست اونا میان دیگه..باید بتونن برن بیرون بیان..کلیدهای کوچک و کلیدبزدگم داشتم..ممنون

هانیهsays:

با سلام من خواب دیدم..با خواهر یکی از دوستام توی یه مسیر داریم حرکت میکنیم..مسیر سختی بود بعضی جاها مجبور بودیم بپرییم تا نیفتیم ته و خواهر دوستم کمک میکردم..حالت سرایزی داشت و تقریبا راحت میدویدیم و که رسیدیم به یه در توری که قفل بود..من احساس خفگی داشتم..به یه مرده بیرون بود گفتم این قفل مال شماست بازش کنید گفت نه صاحبش الان میاد گفتم زود بگو بیاد من دارم خفه میشم حالم خوب نیس..که یدفعه صاحبش امد و قفل باز کرد از اونجا امدیم بیرون... پشت سر ما هم کلی از ادم ها انگار پشت سر ما امده بودن از اونجا امدن بیرون ممنون

علیsays:

سلام من خواب دیدم یک مرد اومد گفت کلیدم تو مغذی کلید ماشین جا مونده رفتم کلید در بیارم دیدم کسی که عاشقش هستم تو اون ماشین نشسته

زکییsays:

سلام خداخیرتون بده من خواب دیدم انگاری میخواستم درحالمون روباز کنم فکر کردم کلید مثل همیشه داخل حاکفشی هست اما نگاه کردم دیدم نیست داشتم جاهای دیگه رو دنبالش میگشتم که به اصرار پدرم (دوست نداشتم اما به حرف پدرم گوش دادم)یه دلستر شیرین وخوشمزه که داخل جاکفشی بود رو خوردم

حامد محمد تبارsays:

با سلام خدمت دوست عزیز دیشب خانومم خواب دیدکلیدی پیدا کرد و پس از مدتی متوجه شد کلید خونه خواهرش میباشد کلید را برداشت تا به او بدهد. با تشکر از سایت خوبتان

لیلیsays:

سلام و سپاس از پاسخگوییتون خواب دیدم میخوام اثاث کشی کنم و پدرم که فوت شده اند پیشم بود و با پدرم هماهنگ میکردم زمان اثاث کشیو وقتی وسایلو جمع کردم با پدرم از خانه امدیم بیرون خواستم درو قفل کنم کلیدشو نداشتم و کلید دیت پدرم بود و داد به من و درو قفل کردم لطفا تعبیر خواب رو برام بگید

عسکریsays:

سلام من خواب دیدم رفتم جایی که انگار دانشگاه بود بعد یکی از استاد های اونجا با یه مواد خاصی که دقیق نمیدونم چی بود انگار پودر چوب بود خیلی هم نرم بود ازش یه کلید بزرگ ساخت دادش به من به یه نفر دیگه هم داد که نمیشناسمش بعد اون شخص در رو باز کرد با کلیدی که بهش داده بود رفتیم داخل اتاق و بعد از اینکه رفتیم داخل اتاق کلید من شکست آخه همون طور که گفتم خیلی نرم شکننده بودتعبیر خوابم چی میشه ممنون

Fatemesays:

با سلام من از شوهرم متارکه کردم شب خواب دیدم خونه اونهاست شلوغه منم اونجام بعد منو نمیدیدن رفتم اتاق شوهر سابقم یه کلید جدا و یه دسته کلید بود برداشتم همشو و دیرم یه کی از کتابهای من تو اتاق اون بود از خونه در اومدم کیی نبینه خواهر شوهرم دید میگفت چرا اینجایی اینا ....که من فرار کردم

shirinsays:

سلام من خواب دیدم از خونه زدم بیرون میرفتم جایی کوچه نیمه تاریک هم بود نصف راهو که رفتم یادم اومد کلید نیوردم برگشتم در زدم خواهرم دروباز کرد و دسته کلید خونه رو بهم داد منم گرفتمشون دوباره برگشتم

اتانازsays:

سلام من دیشب خواب دیدم .زنی که زن دایی مادرم هست و زن با نفوذ و زرنگی یک تکه طلای بسیار ریز بهم داد یعنی برای همه اعضای خانواده یه تیکه طلای ریز اورده بود و یه جعبه که بنظرم مسخره بود بعد دقت کردم دیدم به جعبه کلید اویزونه و با کلید قفل جعبه را باز کردم داخل جعبه چند تا شی و یک انگشتر بود.و یک کلید دیگه که باهاش درب یه اتاق باز شد که داخل ان اتاق یک سکه تمام بهار ازادی و مقداری طلای دیگه پیدا کردم که البته برادرم میگفت مال منن بعد دور تا دور اتاق پر بود از اتاقک که توی هر اتاق کلی وسیله از انواع لباسای زنانه و بچه گانه کتاب دفتر خودکار انبار شده بود ....توی خوابم فکر میکردم چون وضع مالی ما ضعیفتر دایی مادرم خواسته اینجوری بهمون کمک مالی کنه . دایی مادرم در حقیقت سالهاست فوت شده.

مریمsays:

سلام دیشب خواب دیدم در خونه خودمون هستم از پنجره بیرون رو نگاه کردم که همسایم داشت میرفتو بعد در واحدمون رو باز کردم و به راه پله نگاه کردم وبعد در رو بستم دیدم روی مبل دسته کلیدم افتاده برداشتم رو جاکلیدی کنار در اویزونکنم دیدم دوتا دسته کلید دیگه هم اویزونه و چندتا دسته کلید پراز کلید تو خونه بود که اویزونشون کردم دوتای اخر دسته کلید ها خیلی کلید داشت که اخری جا نمیشد ولی من جاش دادم و پیش خودم گفتم اینهمه کلید کجا بوده ممنون از تعبیرتون

مرضیه شsays:

درود استادعزیز بنده هر نیمه شب که بیدار شوم برای مشکلات خودم ومشکلات همه اقوام درج یک دعا میکنم.. نیمه شب طبق عادت وقتی بیدرشدم همینکارو کردم درعالم خواب دیدم روی پله های مکانی نااشنا دسته کلیدهای متعدد بود که من همه رو از ریز ودرشت جمع آوری کردم همسر خوبم رو در خواب دیدم که بخچال کوچکی رو به تنهایی بلند کرده و بالا میآورد از پله ها بخاطر آسایش من! این در حالی هس که در واقعیت خونه ما اصلا پله نداره! ومن نیاز به بخچال ندارم!

سحر ندsays:

سلام.من خواب ديدم که جا کليدي يکي پيش منه و اون يکي هم ادم معروفيه که جاکليديشو گم کرده بود.بعد اون داشت ميگفت که جا کليديشو گم کرده که من ديدم پيش منه و اونم ديد و من يادم افتاد و بهش گفتم جا کليديت افتاده بود و من برداشتم.و يادم مياد تو جاکليدي يه کليد بود.اگه تعبيرشو بهم بگين خيلي ممنون ميشم

فsays:

سلام ،وقت شما به خیر، 24 ام ماه خواب دیدم خواب شهیدی رو دیدم که چند سال پیش با فرزند ایشون آشنا شدم، خواب دیدم داخل یه خونه بودم که پنجره ای رو به یک جوی آب یا رودخانه داشت که اطراف اون رود مرم فقیری بودن. جعبه ای داشتم که انگار چند سال بود کلید اون جعبه رو گم کرده بودم و بعد از چند سال کلید جعبه رو پیدا کرده بودم که شهید اومدن و وقتی میخواستم جعبه رو بازکنم به من کمک کرد که بتونم جعبه رو باز کنم به من گفت حالا که کلید رو پیدا کردی نترس، زود جعبه رو بازکن، و به من کمک کرد جعبه رو باز کردم، داخل جعبه یه چیز سفید بود که من برداشتم، بعد شهیدگفت بیا و یه نوشته دو یا سه سطری رو به من نشون داد و گفت این رو داخل یه قاب بزن و آویزون کن جایی که همیشه دیده بشه و پسرم هر روز این جمله رو ببینه، اون نوشته انگار سبز رنگ بود یا روی یه پارچه یا صفحه ای سبز رنگ بود، اون رو به من داد و من رفتم و پارچه ای رو پیدا کردم که اون نوشته رو روی اون بذارم و قابی با اون درست کنم که بشه آویزونش کرد جایی که همیشه قابل رویت باشه، گفتم این رو این مدلی درست می کنم و اینجا آویزون میکنم که دیده بشه، و شهید گفت خیلی خوبه، که در همین حال از خونه بیرون رفتیم که انگار خانمی تقریبا میانسال اومدن و به من گفتن اون پولی رو که داده بودم برای خیرمیخوام به خانواده ای بدی که خودم میخوام، انگار که هزینه ای پرداخت کرده بود برای خرید مایحتاج که همه خرید رو لیست کرده بودم و من هم گفتم باشه و میخواستم به ایشون برگردونم که خودشون بدن برای خیر که انگار گفتن نه نصف هزینه ها رو به خانواده ای که من میگم پرداخت کن. و بعد درحالی که شهیدهمراه من بود و داشتیم از جایی عبور میکردیم، بالگردی اومد و چیزی رو بیرون ریخت که یه بسته سبزرنگ از اون نزدیک من افتاد و شهید برداشت و به من داد. انگار برگه هایی بود که جمله ای روی اونها نوشته بود.

لیلیsays:

سلام شبتون بخیر...چندوقت پیش خواب دیدم تومشهدیه آپارتمان خریدم وبه اتفاق داییم اینارفته بودیم مشهد..بعدانگاررسیدیم به یه جایی که ماشین نمیشدازش عبورکنه مثل یه درخییییلی باریک ولی درنداشت من ودخترداییم ازماشین پیاده شدیم داییم اینا ازیه راه دیگه رفتن منودخترداییمم ازهمونجای باریک وتنگ عبورکردیم ولی به زحمت زیاد،،،به آپارتمان که رسیدیم انگاریه چندنفرتوآپارتمان من بودن ومن خیییلی عصبانی وشاکی شروع کردم به دادوبیداد.بعدیه خانم وااااقعازیبا اومدوگفت اینافقط یه چندروز اینجان شایدیه سه روز فقط،،منم معترضانه بهش میگفتم مگه اینجامال من نیست مگه من اینجاروخریداری نکردم پس چطططور دادین دست مردم؟؟؟؟؟!!!انگاریه خورده ازدستم عصبی شدولی بازم خیییلی آروم ومتین جوابمودادوگفت بهت میگم فقط یه چندروز اینجان فقط سه روز توبایدصبرکنی بعدازاینکه اینارفتن تومیتونی توآپارتمانت بشینی..بعددستشوکردتوجیبشوسه تاکلیدنووقشنگ وترتمییییز به من دادیعنی انقققدتمیزو قشنگ بودن که من توخواب تعجب کردم انگارحتی ازتمیزی برق میزدن<br> بعدیه اتاق کوچیک بهمون دادوگف فعلااینجاباش تابعدازرفتن اینا...<br> ممنون میشم بفرماییدتعبیرش چیه؟<br> سپاسگذاراززحماتتون.

سلناsays:

سلام من دیشب خواب دیدم تو یه جایی بودیم یه آقایی داشت موادغذایی بسته بندی میکرد برای کمک به نیازمندان، منم یه کیسه سفید اونجا بود پر از وانیل بود کمی ازش چشیدم، دوس پسرمم اونجا بود یه کلید قدیمی از جنس طلا دستش بود گفت اینو فلان مسئول گفته برام بیار من بهش گفتم این معلومه کلید گنجه خودت پیداش کردی بهش ندش لبخندی زد و گفت خودمم میدونم ولی به ما چه مربوط بزار این مملکتو بخورن

پردیسsays:

سلام دختری مجرد هستم خواب دیدم میخوام برم بیرون هر چی در را میخوام با کلید قفل کنم در قفل نمیشه از طرفی خواهر برادرم بیرون منتظرم هستن البته برادرم فوت شده است و دنبال گوشیم گشتم که زنگ بزنم بگم برید در بسته نمیشه تماس برقرار نمیشد یدفعه دائیم اومد و تماس گرفت باهاشون....تعبیرش چیست ممنون

محمد جوادsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم یه جایی بودم که انگار خونه قدیمی مادربزرگم بود.خیلی سر سبز بود پنج تا کلید داشتم یک کلیدو برداشتم به در که قفل بو باز کردم.روبه یه کوچه یا مکان سر سبز و خرم بود و یک استخر بزرگ و تمیز .کلید دیگه بدردم نمیخورد.داشتم سعی میکردم درش بیارم که شکست.در دیگه بسته نمیشد .لازم نبود بسته بشه.کلا انگار اون جای جدید واسه من شده بود.مطمئنم بودم بقیه کلیدهای داخل جیبم هستن و هر وقت به در بسته بخورم میتونم ازشون استفاده کن.پسرم هم بود فکر کنم لبه استخر نشسته بود، مطمئن بودم جاش امنه.بعد دیدم با بابام رفتم بالای پشت بوم.خیلی ارتفاعش زیاد بود. ازونجا می‌دیدم بقیه پست بوم‌ها خیلی پایین‌ترن

محمد جوادsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم یه جایی بودم که انگار خونه قدیمی مادربزرگم بود.خیلی سر سبز بود پنج تا کلید داشتم یک کلیدو برداشتم به در که قفل بو باز کردم.روبه یه کوچه یا مکان سر سبز و خرم بود و یک استخر بزرگ و تمیز .کلید دیگه بدردم نمیخورد.داشتم سعی میکردم درش بیارم که شکست.در دیگه بسته نمیشد .لازم نبود بسته بشه.کلا انگار اون جای جدید واسه من شده بود.مطمئنم بودم بقیه کلیدهای داخل جیبم هستن و هر وقت به در بسته بخورم میتونم ازشون استفاده کن.پسرم هم بود فکر کنم لبه استخر نشسته بود، مطمئن بودم جاش امنه.بعد دیدم با بابام رفتم بالای پشت بوم.خیلی ارتفاعش زیاد بود. ازونجا می‌دیدم بقیه پست بوم‌ها خیلی پایین‌ترن

Pariyasays:

سلام خواهرم خواب دیده که پدرم واسه من و خودش که همون خواهرم میشه جاکلیدی های قشنگی خریده میشه تعبیرشو اگه میدونین بگین؟ممنون💚