هم معنی دستور دادن سوم ابتدایی

هم معنی دستور دادن سوم ابتدایی

در زندگی ، با واژه‌ها و اصطلاحات مختلفی سر و کار داریم که ممکن است معانی آنها برای ما روشن نباشد. یکی از این واژه‌ها، "دستور دادن" است. در این مطلب، قصد داریم به بررسی مترادف‌های کلمه "دستور دادن" بپردازیم.

هم معنی دستور دادن

کلمه "دستور دادن" در لغت به معنای "اعلام کردن کاری که باید انجام شود" است. در واقع، دستور دادن به معنای صدور فرمان یا ابلاغ یک دستور است. این دستور می‌تواند شفاهی یا کتبی باشد و می‌تواند از سوی یک فرد یا گروه به فرد یا گروه دیگری صادر شود.

مترادف‌های کلمه "دستور دادن" در زبان فارسی عبارتند از:

امر کردن

فرمان دادن

مقرر کردن

تعیین کردن

مقرر داشتن

مقرر فرمودن

حکم کردن

حکم صادر کردن

دستور دادن

دستور فرماین

این مترادف‌ها همگی دارای معنای مشابهی با کلمه "دستور دادن" هستند. با این حال، برخی از آنها دارای تفاوت‌های ظریفی نیز هستند. به عنوان مثال، کلمه "امر کردن" معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی مقامات بالاتر صادر می‌شود.

کلمه "فرمان دادن" نیز معنای مشابهی با کلمه "امر کردن" دارد، اما معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی مقامات رسمی صادر می‌شود. کلمه "مقرر کردن" و "تعیین کردن" نیز معنای مشابهی با کلمه "دستور دادن" دارند، اما معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شوند که به صورت رسمی و قانونی صادر می‌شود.

در ادامه، به توضیح برخی از مترادف‌های کلمه "دستور دادن" می‌پردازیم:

امر کردن: امر کردن به معنای "اعلام کردن کاری که باید انجام شود" است. این امر می‌تواند از سوی یک فرد یا گروه به فرد یا گروه دیگری صادر شود. به عنوان مثال، "سربازی را امر کرد که به خط بیاستد."

فرمان دادن: فرمان دادن نیز به معنای "اعلام کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی مقامات رسمی صادر می‌شود. به عنوان مثال، "رئیس‌جمهور فرمان داد که فوراً عملیات نجات آغاز شود."

مقرر کردن: مقرر کردن به معنای "تعیین کردن کاری که باید انجام شود" است. این مقرر کردن می‌تواند از سوی یک فرد یا گروه به فرد یا گروه دیگری صادر شود. به عنوان مثال، "مقرر شد که جلسه فردا برگزار شود."

تعیین کردن: تعیین کردن نیز به معنای "تعیین کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که به صورت رسمی و قانونی صادر می‌شود. به عنوان مثال، "قانون تعیین کرد که همه افراد بالای ۱۸ سال باید در انتخابات شرکت کنند."

مقرر داشتن: مقرر داشتن نیز به معنای "تعیین کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی یک مقام بالاتر صادر می‌شود. به عنوان مثال، "مدیر مقرر داشت که همه کارکنان باید تا ساعت ۸ شب در محل کار باشند."

مقرر فرمودن: مقرر فرمودن نیز به معنای "تعیین کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی یک مقام بسیار عالی مقام صادر می‌شود. به عنوان مثال، "امام خمینی مقرر فرمودند که همه مردم در انتخابات شرکت کنند."

حکم کردن: حکم کردن به معنای "اعلام کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی یک مقام قضایی صادر می‌شود. به عنوان مثال، "قاضی حکم کرد که متهم به حبس ابد محکوم شود."

حکم صادر کردن: حکم صادر کردن نیز به معنای "اعلام کردن کاری که باید انجام شود" است. با این حال، معمولاً در مورد دستوراتی استفاده می‌شود که از سوی یک مقام قضایی صادر می‌شود. به عنوان مثال، "دادستان حکم بازداشت متهم را صادر کرد."

در پایان، باید توجه داشت که انتخاب مترادف مناسب برای کلمه "دستور دادن" به عوامل مختلفی بستگی دارد، از جمله معنای دقیق جمله، موقعیت و مقام گوینده یا نویسنده، و مخاطب جمله یا نوشته.

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...