دلنوشته درباره مدافعان حرم

مدافعان حرم گنجینه های با ارزش ما هستند که عیار آنها بسیار بالاست و نمی توان آنها را ارزش گذاری کرد. مدافعان حرم با تمام وجودم و تا پای جان در برابر دشمن می ایستند و از ارزش هایشان دفاع می کند تا دشمن شان به خود این اجازه را ندهد که دست روی این ارزش ها بگذارد.

اگه نیاز به دلنوشته هایی درباره مدافعان حرم دارید بهتون پیشنهاد می کنیم حتما متن ها و جملاتی که در ادامه این مطلب قرار دادیم رو بخونید. این متن ها میتونه حرف دل شما هم باشه که با به اشتراک گذاشتنش با بقیه میتونید حس تون در مورد مدافعان حرم رو باهاشون به اشتراک بگذارید. اگه میخواین این متن ها رو بخونید یا ازشون استفاده کنید پس در ادامه همراه ما باشید.

متن دلنوشته برای مدافعان حرم

با حضورشان، با بودنشان کاری کردند تا لرزه ای به جان دشمن بیفتد و او هرگز جرئت این را پیدا نکند که وارد حریم کشورمان شده و ارزش های ما را از ما بگیرد. دشمن اهداف زیادی داشته و دارد و برای عملی کردن آنها هر کاری میکند. او دست روی ارزش های دینی می گذارد، روی ارزش های خانوادگی می گذارد، روی ارزشهای فکری می گذارد و اگر به این راحتی ها در مقابل او کوتاه بیاییم پس از مدتی تحت سلطه او در خواهیم آمد و مانند همان عروسک خیمه شب بازی خواهیم شد که او هر طور که دوست دارد با ما رفتار خواهد کرد. اما غیرت آنها این اجازه را به دشمن نمی دهدف شجاعت و شهامت آنها این اجازه را به دشمن نمی دهدف آنها با جان خود به مصاف دشمن می روند و به مانند حریفی سرسخت و قدرتمند در مقابل او ایستادگی می کنند. دشمن خیلی تلاش میکند که از آنها عبور کند اما انگار روز به روز به تعداد این انسان های شجاع دل افزوده می شود. منظورم مدافعان حرم هستند. آنها جلوی دشمن را می گیرند و نمی گذارند که به حرمت ها، ارزش ها و عقایدی که ما با آنها زندگی میکنیم دست درازی کند. آنها با قدرت جلوی او می ایستند، آنها جان شان را معامله می کنند و چه چیز از این بالاتر؟ آنها سلاح شان را جانشان کرده اند و در مقابل دشمن خبیث دفاع کرده و میکنند و چه بسیاری از آنها که شهید نشده اند، چه بسیاری از آنها که در این راه جان نداده اند. آنها هدفی دارند، گویی رسالتی دارند و برای رسالتشان هر چقدر هم که شهید بدهند، هر چقدر هم که در این راه جان بدهند باز هم شجاعانه می ایستند و به وظیفه انسانی شان عمل می کنند.

********************

خیلی دوست دارم روزی جای مدافعان حرفم باشم و ببینم که آنها چه دلی دارند که اینگونه از تمام دارایی خود می گذرند و به برای دفاع از ارزش هایشان به جنگ دشمن می روند. دشمن خبیثی داریم! به هیچ وجه کوتاه نمی آید و مدافعان زیادی را به مقام شهادت رسانیده اما شاید نمی داند که این مرز و خاک مردمانی غیور و با شهامت دارد، مردمانی که شهادت طلب هستند و برای دفاع از ارزش هایشان هر کاری می کنند. دشمن با این کار می خواهد کم کم به ارزش ها و عقاید ما نفوذ کند اما شاید نمی داند که هر چه از تعداد این مدافعان بکاهد باز هم به آنها افزوده خواهد شد و باز هم کسانی هستند که از حرم و کشورشان دفاع کنند. این دشمن خبیث برنامه های زیادی می چیند، توطئه های زیادی می کند، حمله های وحشتناکی از او سر می زند اما ما مدافعانی شجاع دل داریم، مدافعانی غیور داریم که با قدرت در مقابل دشمن شان ایستادگی می کنند و به هیچ وجه به او این اجازه را نمی دهند که به هدف و خواسته اش برسد. هدف دشمن هر چه که باشد، هدف مدافعان حرم از آن والاتر است و آنها به پای این هدف جان شان را سرمایه گذاری کرده اند! چه چیزی از این بالاتر؟ حال دشمن هر چقدر که می خواهد بکوشد، هر چقدر می خواهد تلاش کند و نقشه بکشد اما باید بداند که مدافعانی هستند که تمام نقشه های او را نقشه بر آب میکنند و توطئه های او را علیه خودش استفاده خواهند کرد. باز هم می گویم که خیلی دوست دارم روزی جای این مدافعان باشم تا ببینم چه چیزی در جبهه جنگ با دشمن می بینند، چه عشق خداگونه ای در قلب شان نهادینه شده که همه لذت های دنیا را رها کرده و به سوی هدف شان و شهادت می روند.

********************

می گویند چرا می خواهی مدافع حرم شوی؟ کشور فقط با وجود تو یکی امن نمی شود پس بیخود از جان خودت در این راه مایه نگذار. تو جوانی، آینده داری، زندگی داری، قرار است تشکیل خانواده بدهی و فرزندانی داشته باشی حال چرا می خواهی این کار را انجام داده و خودت را بیچاره کنی؟ همه این هایی که این حرفها را میزنند شاید از دشمن خبیثی که به دنبال شنیدن همین حرفها از مردمان ما هست آگاه نیستند. اگر زمانی دشمن به خاک نفوذ کند، اگر زمانی دشمن پا روی ارزش های ما بگذارد و آنها را نابود کرده و ارزش های خودش را جایگزین آنها کند، می خواهم به این دسته از افراد بگویم که آیا من آینده ای خواهم داشت؟ من به کنار همان فرزندانی که دم از آنها می زنند که قرار است روزی ولی آنها باشم آیا آینده ای خواهند داشت؟ آیا دشمن برای آنها آینده ای می گذارد؟ آنها هم به کنار وقتی دشمن به خاک کشور نفوذ کرد آیا برای خودتان زندگی و آینده ای می ماند؟ هرگز! چرا که برای دشمن جان و ناموس ما هیچ ارزشی ندارد. او به مانند گرگی گرسنه شروع به دریدن می کند و تا همه را از پا در نیاورد نمی نشیند. پس این است دلیل مدافع حرم شدن من، من می خواهم جلوی همین گرگ گرسنه بایستم و آنقدر پافشاری کنم تا بالاخره کوتاه بیاید. اگر من و امثال من زندگی خود را در دست گرفته و چشم روی این مسائل ببندیم، همین گرگ گرسنه روزی به سراغ خانواده ما هم خواهد آمد و دست روی آن خواهد گذاشت اما غیرت من و امثال من به ما این اجازه را نمی دهد که به سادگی تسلیم این گرگ شویم.

********************

حالا به سن جوانی رسیده و پدر و مادرش برایش اهدافی دارند. می خواهند او را در رخت عروسی ببیند، می خواهند نوه دار شوند و نوه هایشان را در آغوش بکشند. اما روزی، جوان شان سقف آرزوهای آنها را خراب می کند، او می گوید می خواهد مدافع حرم شود. حال دل پدر و مادر شکسته، آیا جوان حاضر شد به همین راحتی دل پدر و مادری که اینقدر برایش آرزوهای زیبا داشتند را بشکند؟ هرگز! در ذهن و فکر او آرزوها و اهدافی بزرگتر وجود دارند، آرزوهایی مانند دفاع از میهن، اهدافی مانند جلوی دشمن ایستادن. جوان می داند که اگر این کار را نکند، آینده بسیاری از جوانان مملکت محکوم به نابودی خواهد بود، اگر این کار را نکند دشمن در آینده سقف آرزوهای پدر و مادرهای زیادی را نابود میکند و به صورت کلی دیگر نه زندگی ای برای پدر و مادرها و نه جوانان می ماند که بخواهند به چنین چیزهایی فکر کنند. این جوان همه این ها را در ذهنش مرور میکند، این جوان باورهایی در ذهنش می سازد که به پای این باورها حاضر است خودش جان بدهد اما دل پدر و مادرهای بسیاری که در این مملکت تنها آرزوی شان دیدن خوشبختی فرزندان شان است نشکند، دل بسیاری از جوانانی که برای آینده شان کلی هدف و برنامه ریزی دارند نشکند. چه قلب بزرگی، چه شخصیت والایی. من اگر به جای پدر و مادر این جوان بودم، به جای ناراحتی به خود دست مریزاد می گفتم که چنین فرزند با غیرت و شهامتی را تربیت کرده ام که درونش عشق محض جاریست. گویی قلب او مستقیم وصل است به خدا در غیر اینصورت این همه مهربانی، این همه عطوفت و این همه از خودگذشتگی آن هم از یک جوان که هنوز در اوایل مراحل زندگیست، غیر طبیعیست.

********************

من مدافعان حرم را به مانند فرشتگانی می دانم که با بال هایشان به سوی خدا پرواز می کنند. آنها به سوی جبهه های جنگ می روند تا از ارزش هایشان دفاع کنند. آنها زندگی آخرت را به زندگی دنیا نمی فروشند و می دانند که این دفاع چه ثمره بزرگی برای آنها در نزد خدا محفوظ نگه خواهد داشت. آنها به جبهه های جنگ می روند، آنها در مقابل دشمن ایستادگی می کنند و بسیارشان به مقام شهادت می رسند. آن موقع است که با بال هایشان به سمت خدا می روند. من حس میکنم آنها چیزی فراتر از فرشته هستند، چیزی فراتر از انسان هستند، آنها مخلوقات برتری هستند که خدا آفرید تا به ما ثابت کند که عشق و مهربانی محض چیست؛ من حس میکنم خدا خواسته تا با مدافعان حرم برترین مخلوقاتش را به رخ ما بکشد.

********************

در قلبم نسبت به مدافعان عشقی خاص حرم دارم. نمیدانم چه شور و شوقیست که میخواهم خودم هم یک مدافع حرم شوم. وقتی که به پای حرفهای آنها می نشینم، می فهمم که دنیا را از چه دید بزرگتری می نگرند. از دیدگاه آنها گویی لذت ها فرق می کنند، آنها از هر چیزی که از نگاه مردمان دیگر لذت به نظر می رسد فاصله می گیرند و به سمت و سوی چیزهایی دیگری که هیچ کس جرات رفتن به سمت آنها را ندارد می روند و نام همان ها را لذت می گذارند. آنها به سمت دشمن هجوم می برند، آنها برای دفاع از حرم و حریم کشورشان در مقابل دشمن می ایستند، آنها تا پای جان ایستادگی می کنند و همین برای آنها بزرگترین لذت است. اما می دانی بزرگترین لذت برای آنها چیست؟ شهادت. آنها وقتی که به شهادت برسند گویی به بزرگ ترین هدف و خواسته ای که برایش پا به میدان جنگ گذاشته بودند رسیده اند. چه انسان های بزرگی، چه قلب های بزرگی، گاهی خود را با آنها مقایسه می کنم و از لحاظ پاک بودن روح حس میکنم آنها در مقام صد و من هنوز در همان مقام صفر مانده ام.

********************

مدافعان حرم شجاعانه کاری می کنند که به دل دشمن هراس و ترسی بزرگ راه پیدا کند. دشمن حس کرده بود به راحتی می تواند هر آنچه را بخواهد از آن خود کند، او فکر می کرد می تواند ارزش های ما را از بین ببرد و این کاری آسان است اما مدافعان حرم با ایستادگی شان کاری کردند که او از این هدف و خواسته خود پشیمان شود و ترس به جانش بیفتد. شاید او حریفش را خوب نشناخته بود، شاید دشمن به خوبی از غیرت و شهامت حریفش نمی دانست در غیر اینصورت اینقدر راحت دست روی آن نمی گذاشت اما این تقاص کاریست که باید پس بدهد. مدافعان حرم جانشان را در پای این دفاع سرمایه گذاری کرده اند و چه چیز از این بالاتر؟ وقتی که کسی جانش را برای چیزی سرمایه گذاری می کند یعنی با نهایت قدرت برای آن ایستادگی می کند. اکنون دشمن ما با چنین وضعیتی رو به رو است، او حالا حریفی قدرتمند دارد، حریفی که روزی هزاران بار لرزه و ترس را به جان او می اندازد.

********************

پیکر بیشترشان برای دفاع از کشور و حرمت های آن هزار تکه می شود اما مگر آنها این را نمی دانند؟ مگر خبر ندارند که قرار است برایشان چه اتفاقی بیفتد؟ مگر آنها هم رزمان شهیدشان را نمی بینند که با چه وضعیتی آسمانی شده اند؟ پس چرا حالا خود به جبهه های جنگ قدم گذاشته و بیشرشان شهید می شوند؟ مسئله سر همین آسمانی شدن آنهاست. آنها باوری دارند، آنها عقیده ای دارند، آنها هدفی دارند که حاضرند به پای این هدف جانشان را سرمایه گذاری کنند و حاضرند پیکرشان هزاران تکه شود اما به پای این هدف بمانند و از آن کوتاه نیایند. ممکن است بگویی هدف آنها چیست؟ در واقع آنها یک هدف و یک آرزو دارند که هدفشان دفاع از ارزش هاست و آرزویشان شهادت است. آنها به پای این هدف و آرزو حاضرند با نهایت قدرت و با تمام وجود در برابر دشمن ایستادگی کنند. ایستادگی آنها دو وجه دارد، یا دشمن را از پا در می آورند و او را به خاک سیاه می نشانند، یا به مقام رفیع شهادت نائل می شوند. در هر صورت آنها در این جبهه صد در صد به هدف یا آرزویشان می رسند و برای همین است که با وجود تمام خبر داشتن ها و دانستن ها از اینکه قرار است چه به سرشان بیاید، باز هم قدم در جبهه می گذارند.


در ادامه تماشا کنید :

مجموعه متن های زیبا درباره مدافعان حرم

دلنوشته درباره شهدای دفاع مقدس

متن ادبی زیبا درباره مادر شهید

مجموعه شعرهای زیبا برای شهیدان


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...