متن فلسفی تولد خودم در فصل زمستان

ما در این مطلب قصد داریم متن های زیبایی در مورد تولد در فصل زمستان را برایتان به اشتراک بگذاریم. کسانی که تولدشان در این فصل است، می توانند از این متن ها استفاده کنند و احساس خوبشان را با جملاتی ناب و زیبا به دیگران هدیه ببخشند.

متن تولد خودم در فصل زمستان

زمستان فصل زیبایی است و من در آن متولد شده ام! اما یکی از خصلت های زمستان را دوست ندارم! اینکه تو را به زود مجبور به کاری می کند؛ این کار همان پوشیدن لباس گرم است. اینکه بخواهی تحت سلطه ی کسی باشی خیلی بد است. نمی توانی آزادی های خودت را داشته باشی و اگر بخواهی اقدامی برای آزادی بکنی، مجبور هستی عواقبی را بپذیری که در مورد زمستان همان سرماخوردگیست. هیچوقت نگذار کسی تو را به بند بکشد! حتی اگر تاوانش سرماخوردنت باشد.

متن تولدم در فصل زمستان

در فصل زمستان به دنیا آمده ام و در مورد این فصل نصیحتی به تو دارم. فصل زمستان باعث یخبندان می شود! همه چیز تقریبا یخ می زند. نگذار که هیچوقت احساست هم به مانند زمستان یخ زده شود و یخ بزند. وای بر روزی که احساس انسان یخ بزند! در آن روز دیگر هیچ چیز برای از دست دادن نخواهد داشت. همیشه گرمای وجودت را حفظ کن و بگذار که احساست به همراه این گرما همیشه شعله ور باقی بماند. باور کن که دو روز دنیا ارزش این را ندارد که بخواهی به احساست سرمایی راه بدهی.

متن تولدم در فصل زمستان

متولد زمستان هستم و می خواهم که یکی از ویژگی های خوب فصل زمستان را با تو به اشتراک بگذارم. این فصل زمانی که فرا می رسد، برف و باران شروع خواهند شد. برای زمستان مهم جا و مکان نیست. در همه جا، همگان را از نعمت وجودش بهره مند خواهد ساخت. همه جا برف خواهد برد و همه جا پر از برف خواهد شد. این نعمتی است که زمستان می تواند به دیگران بدهد. تو نیز سعی کن به مانند زمستان باشی و از نعمت وجودت دیگران را بهره مند سازی. مهم نیست که آن دیگران چه کسانی باشند. مهم مهربانی توست.


مطلب پیشنهادی و پربازدید :

عکس نوشته تولدم مبارک | تبریک تولد به خودم


گاهی از زمستان که فصلی است که در آن متولد شده ام، درس های خیلی زیبایی می آموزم. یکی از آن درس ها که هیچ وقت از یادم نمی رود این است که همانطور که برف زمستان آلودگی ها را از بین می برد، باید قلب من هم با مهربانی اش بدی ها را از بین ببرد. مهم نیست که چقدر هوا آلوده باشد، فصل زمستان با بارش مداوم برف و باران، بالاخره آن هوا را پاکیزه خواهد کرد. کاش برای ما هم میزان بدی انسان ها مهم نبود. آن وقت شاید با یک بار خوبی نمی توانستیم رفتار آنها را عوض کنیم؛ اما با چند بار تکرار این خوبی، قطعا بدی های آنها را از بین میبردیم و خوبی را جایگزین بدهی هایشان می کردیم.

متن تولدم در فصل زمستان

فصل زمستان بدون هیچ چشم داشتی، همه را از نعمت وجودش بهره مند می کند. بر سر همه باران می باراند و بر سر همه برف می ریزد. اما کسانی هستند که در برابر این لطف زمستان، چتر روی سرشان می گیرند. برای این افراد، زمستان هیچ کاری نمیتواند بکند؛ ولی به کارش ادامه می دهد. اگر کسانی که به آنها می خواهی خوبی کنی، بر روی سر خود چتر می گیرند، تقصیر تو نیست. آنها خود این لطف و محبت را نمی خواهند. تو خوبی ات را قطع نکن! به کارت ادامه بده. بگذار که آنها همچنان چتر روی سرشان باقی بماند. این زیبایی درس هایی است که فصل تولدم، آن را به ما آموزش می دهد.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

از خدا می خواهم همانطور که برف روی زمین می نشیند و همه ی زمین را سیراب می کند و علاوه بر این آلودگی ها را هم از بین می برد، تو هم به دل بقیه بنشینی و همه را از نعمت وجودت بهره مند کنی. هم اکنون که به تولدم در این فصل نزدیک و نزدیکتر می شوم، خواستم تو را به احساس خوبی که دارم سهیم کنم و در رابطه با فصلی که در آن متولد شده ام، جمله ای زیبا را با تو به اشتراک بگذارم.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

زمستانی که در آن متولد شده ام، راز مهمی را در دل خود دارد. او می گوید که به ماندن هیچکس در زندگی ات اعتماد نکن. به هیچ کس در زندگیت وابسته نشو. روزی از روزهای فصل زمستان را می بینی که برف شدیدی می بارد. این برف به قدری است که می گویی چندین روز روی زمین باقی خواهند ماند. اما کافیست یک شب را بخوابی و صبح روز بعد بیدار شوی. میبینی که هیچ خبری از آن برف سنگین نیست و همه اش آب شده و رفته. آدم های زندگی هم به مانند همین برف هستند. همه شان زمانی تو را به بهانه ای ترک خواهند کرد. حال یکی با پای خود از زندگی ات بیرون خواهد رفت و یکی را هم زمانه او را از تو جدا خواهد کرد.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

برف هایی که در فصل زمستان می بارد، به من و تو عبرت می دهد. این برف ها می گویند که به سر دوستانت ببار و نعمت وجودیت را در اختیار آنها قرار ده. زمانی که بر سر آنها باریدی، برایشان ذوب شو و حتی جانت را هم برای آنها بده. زمستان که من در آن متولد شده ام، با برف هایش همواره این موضوع را برایم تداعی می کند. می خواهم برایت مانند خورشید تابستان بر شب های زندگیت بتابم و مانند برف زمستان برای ذوب شوم تا بدانی که تنها نیستی و من همواره همراهت هستم.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

فصل زمستان از راه رسیده. دوست دارم بر لب پنجره ای بنشینم و فنجانی قهوه در دست بگیرم و از هوای سرد زمستانی لذت ببرم. دوست دارم تولدم را که در این فصل است اینگونه جشن بگیرم. نمی دانی که چه آرامشی دارد وقتی به باریدن برف ها نگاه می کنی؛ وقتی نسیم یک هوای سرد، پوستت را نوازش می کند. دوست داری ساعت ها بنشینی و مشغول لذت بردن از هوای زمستانی بشوی. زمستان با همه ی سردی اش، گاهی می تواند بهترین دوست آدم شود.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

آدم های بی روح را به زمستان تشبیه می کنند. می گویند که آنها مانند زمستان سرد و بی روح هستند و هیچ احساسی ندارند. اما نمی دانند که آنها فقط یک روی زمستان را می بینند. اگر همین زمستان نبود، هیچوقت زمین پر بار نمی شد، زمین همیشه خشک می ماند و هیچ وقت فرصت سرسبز شدن را پیدا نمی کرد. آری اگر زمستان نبود، بهار، تابستان و پاییزی هم در راه نبودند. اکنون مثال آدم های بی روح را هم می توان به همین مسئله ربط داد. شاید تو آنها را بی روح و سرد می پنداری، اما شاید فقط از یک طرف قضیه به شخصیت آنها می نگری. از جهت دیگر نگاه کنی، خواهی فهمید که وجودشان بسیار مهم است و اگر نباشند، زندگی ات لَنگ و فلج خواهد شد. روز تولدم را می خواهم با همین آدمایی که همیشه بی روح می پنداشتم، آن هم در فصل زمستان جشن بگیرم.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

به روزهای آخر زمستان توجه کرده ای؟ در آن روزها همه خوشحال اند که بهار دارد می آید. همه خوشحال هستند که زمستان دارد تمام می شود. همه در شور و شعف عید هستند و فقط چشم می کشند که زمستان تمام شود و بهار از راه برسد. جالب است که با این همه کم لطفی مردم، باز هم زمستان می ماند و آنها را از نعماتش مستفیض می کند. زمستانی که زادروزم در آن است، به من آموخت که مهم نیست که دیگران چطور هستند و چگونه رفتار می کنند. ذات تو نباید به خاطر آنها تغییر پیدا کند. تو مهربان هستی و باید مهربان بمانی. مهم نیست که دیگران چه برداشتی از تو دارند. مهم این است که تو حالت با آن مهربانی ها خوب است. این حال خوب بر هر چیزی ارزش دارد.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

فصل زمستان فقط آنجایش که دست حضرت عشق را میگیری و در اوج سرما در خیابان ها قدم می زنی. گویی دیگر سرما را حس نمی کنی! چرا که او با گرمای وجودش تو را گرم نگه می دارد. چقدر خوب است که چنین لحظاتی را انسان تجربه کند. در آن زمان انگار خوشبخت ترین انسان روی زمین است. خوشحالم که در این فصل متولد شده ام. چون علاوه بر تجربه ی این راه رفتن های زیبا، تولدم را هم با او جشن خواهم گرفت و چه چیزی زیباتر از این اتفاق. برای همه از این اتفاقات شیرین می خواهم.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

عاشق فصل زمستان هستم. با اینکه همه می گویند که سرد است و بی روح، اما با این حال هیچوقت نمی خواهد که خودش را برای حرف آنها تغییر دهد. شاید آنها ندانند، اما اگر زمستان نباشد، سرسبزی ای که قرار است در آینده به وجود بیاید هم نخواهد بود. آنها از این قضیه مطلع نیستند! اما خود زمستان که ارزش وجودش را درک می کند و می داند که کارش چیست، به کارش ادامه می دهد و بی توجه به حرف بقیه می آید و می رود. می خواهم با شروع سال جدید زندگی ام در این فصل، این کار زمستان را سرلوحه ی زندگی خودم کنم و سعی کنم که از آن عبرت بگیرم.

جملات فلسفی زیبا در مورد تولدم در فصل زمستان

فصل زمستان می آید و میرود. اما چه خوب است که در این فصل، یکی را داشته باشی که در آغوشش خوابت ببرد. یکی باشد که در اوج سرمای زمستان، با گرمای آغوشش آرام بگیری و به خواب بروی. وجود تو، زیبا ترین کادوی تولد من در این فصل است. آغوش مهربانانه ات را با هیچ چیزی عوض نمیکنم.

متن درباره تولدم در زمستان

همیشه با دیگران به مانند تابستان گرم و مهربان باش. بترس از روزی که کسی بخواهد به مانند زمستان با تو رفتار کند. دیگر مهربانی از او نخواهی دید، دیگر بخشندگی از او نخواهی دید، دیگر لبخندی را بر لبانش نخواهی دید و تنها چیزی که از او می بینی، سردی است و سردی. تولد من در فصل زمستان است؛ اما هیچگاه نمی خواهم که دلم و روحم زمستانی شود. چه کسی گرمای محبت را به سردی نگاه ترجیح می دهد؟ همیشه می خواهم گرمای وجودم را به بقیه بدهم که در مقابل هیچگاه به مانند زمستان با من رفتار نکنند.

متن درباره تولدم در زمستان

می دانی در فصل زمستان چه چیزی بیشتر از همه می چسبد؟ بهترین کاری که می توانی در روزهای زمستانی بکنی، این است که در کنار بخاری بنشینی و یک استکان چای برای خودت بریزی و به زندگی ات فکر کنی. به این که چقدر لحظات خوب برای خودت ساختی و به اینکه چقدر با انسان های خوب وارد رابطه شدی. در اینجا باید شکرگزار باشی. شکرگزار از خداوند برای تمام نعمت هایی که داری. در روز تولدم که در این فصل است، قصد دارم چنین کاری را انجام بدهم.

متن درباره تولدم در زمستان

با کسی که به تو اهمیت نمی دهد، به مانند فصل زمستان رفتار کن. با او سرد باش و نسبت به کارهایش بی توجه بمان. باور کن هر چقدر هم که مانند تابستان با او رفتار کنی، او این گرما را بخشی از وظیفه ات خواهد دانست و همچنان نسبت به تو بی اهمیت خواهد ماند. شاید گاهی زمستان نباید بیاید که زمین قدرش را بداند. زمانی که زمین از بی آبی در رنج بود، آن موقع قدر زمستان را خواهد دانست. تو هم برای آدمهای این چنینی زندگی ات، گاهی نباش! گاهی از آنها فاصله بگیر. همیشه سعی کن برایشان کمیاب باشی تا قدر تو را بدانند و برایت ارزش قائل شوند. فصل زمستان، مادر من است. من در آن متولد شده ام و همیشه این درس از آن را به خاطر می سپارم.

متن درباره تولدم در زمستان

باور کن که فصل زمستان هر چقدر هم که برف به زمین هدیه کند، باز هم زمین برف را ذوب می کند و تشنه می شود. هر چه برف زمستان هوا را پاکیزه کند، باز هم این پاکیزگی از بین می رود و هوا طلب برف بیشتری می کند. نسبت به بعضی از آدمها باید بی توجه ماند. به آنها هر چه توجه کنی و هر چه از وجودت به آنها ببخشی، این کار را بخشی از وظیفه ات خواهند دانست و دوباره مثل قبل مانند زمین تشنه کارهایت خواهند بود و به مانند هوا در برابر زمستان می خواهند که به آنها خدمت کنی. در فصل زمستان من به دنیا آمده امم و همیشه سعی می کنم که از این فصل، درسهای بیشتری یاد بگیرم که یکی از بهترین درس ها، همین موضوع است.


شاید علاقمند باشید :

متن فلسفی تولد خودم در فصل پاییز

متن فلسفی تولد خودم در فصل تابستان

متن فلسفی تولد خودم در فصل بهار


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...