عکس نوشته شاید تو نمیدانی

خودت شاید نمی دانی چه کردی با دلم ، اما دل یک آدم سرسخت را بردی ، خدا قوت...! آلبوم عکس نوشته های زیبا و معنا دار این مطلب از توپ تاپ با موضوع ( شاید تو نمیدانی ) تهیه شده است ، در واقعیت بسیاری از افراد در زندگی روزمره خود کارها یا تصمیم هایی میگیرند که حتی خودشان نمی دانند انتها و یا هدف آن چیست و همان کار یا تصمیم می تواند چه تاثیرات زیادی روی زندگی دیگران داشته باشد!


عکس نوشته تو نمیدانی

به چشمم اشک می آید هراسانم نمیدانی
منم آن مرد تنها زیر بارانم نمیدانی
درختان برگ می ریزندو پاییز است میدانم
کلاغی بی خبر اینجاست میدانم نمیدانی
تو را می بینم وافسوس از چشمان معصومت
همیشه بی سبب شاید که پنهانم نمیدانی
و این دستان رنجورم تو را هر روز می جویند
به دور از تو تو را هرروز مهمانم نمیدانی
کسی می خواندم هرروز سویت چاره امانیست
ردیف میله ها کردند زندانم نمیدانی
برای پنجره این قصه تکراریست میدانم
میان چشمهایت باز می خوانم نمیدانی
برای ریشه ام شاید تبر خیلی زیادی بود
گذشت آن روزها حالا بیا با من نمیدانی

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته نمیدانی

نمیدانی که بعد تو چه آمد بر دل خسته م
دل من گریه میخواهد از بغض تو من شکستم
نمیدانی که این تقدیر چه آورد بر دل تنگم
در این بازار بی مهری من شاید پاره ای سنگم
نمیدانی که این عاشق چه کرده در شبان خود
در این سیاهی مطلق من هم عاشقی بی رنگم
اگر عاشق شود قلبت تو میدانی چه میگویم
هوای سرد این پاییز چیده از شاخه این برگم
بهار زرد این گلزار نگاه سرد باران است
اگر باران عشق ریزم تو میبینی خوش آهنگم

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته تو نمیدانی

شاید هنوز نمیدانی چه جایگاهی در قلبم داری
شاید هنوز نمیدانی که چقدر برایم عزیزی
که هنوز هم گهگاهی حس میکنم دلگیری ، حس میکنم از زندگی سیری
شاید هنوز نمیدانی به عشق تو در این دنیا ماندنی شده ام ، اگر تو را نمیدیدم همان روز رفتنی شده بودم
گاهی حس میکنم خسته ای ، عشقم را باور نداری و دلشکسته ای ، شاید هنوز نمیدانی با تو به باور عشق رسیدم ، هنوز به زیبایی تو در این دنیا ندیدم!
گلی مثل تو را که دیدم از شاخه نچیدم ، تو را از ریشه در باغچه قلبم کاشتم ، من این حس را داشتم که همیشه برایم سبز میمانی ، تو به امید این عشق است که در قلبم همیشه میمانی

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته شاید نمیدانی

شاید هنوز نمیدانی قلبم را به نام تو کرده ام ، هم احساس با احساس توام و همراه با نفسهای تو
شاید هنوز نمیدانی کسی نتوانسته دلم را از آن خودش کند ، قلبی که برای تو میتپد چطور میتواند گرفتار کسی دیگر شود !
و این روز ها و شبها و حال و روز من ، این دل با این انتظار و بی قراری های من ، این لحظه و عشق و هوای نفسهای من با تو چه دلنشین است !
آن غم و غصه ها ، آن تنهایی و بی وفاییها ، آن ها که دلم را شکستند ، آنها که قدرم را نداستند و رفتند ؛همه رفتند و رفتند ،گذشت و گذشت تا رسیدم به تویی که باعث شدی همه چیز را از یاد ببرم!

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته شاید نمیدانی

نمیدانی چه سخت است
که دستانم را در حسرت هم آغوشی دستانت به باد سرد زمستان بفروشم
یا به هنگام قدم زدن به روی برف نو در نیمه شب
مدام نگران جای خالی قدم های تو باشم...
مدام نگران باشم که مبادا رفتگر پیر محله مان
به هنگام صبح دلش بگیرد از تنهایی من !
نمیدانی چقدر سخت است...!
وقتی که دلش میگیرد،
سرمای کنار پنجره ای کوچک که رو به خیابان باز میشود
و چراغ های خیابانی که تا صبح انتظارش را میکشند
سرش را گرم میکند...
نمیدانی چقدر سخت است،
حسرت جای پای کسی را کشیدن...!
بیا و این همه سخت نباش
من هیچ...
فقط بیا و آن مرد پیر را دلگیر نکن...!!!

عکس نوشته شاید نمی دانی
جملکس نمیدانی

من اسیر درد و زندانی جفای تو هستم...
حالا که تو شاهی و من گدای عشق تو هستم...
تو هوایی هستی در کوهستان های بلند...
ابری هستی برف زا...!!!
در دخمه تنگ عشق مبتلای تو هستم...
نمیدانی
...!!!
از چشم محنتم اشک میریزد ...
همچو مجنون درآرزوی داروی تو هستم...
تو میدانی..

عکس نوشته شاید نمی دانی
تکست نمی دانی

نمی دانی به کار دل چه ها کردی ، نمی دانی ...

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته نمیدانی

نمیدانی؟ نمیفهمی؟ که باران اتفاقی نیست
نسیم آنقدرها هم دوست با برگ اقاقی نیست
صدای گریه ها و خنده ها قاطی ست
شکفتن بعد از این ها آرزوی هیچ یاسی نیست
به غیر از التماسی نیست
از این غمها خلاصی نیست

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس نوشته نمیدانی

نمیدانی؟ نمیفهمی؟ که از جنس زمان دوریم
پریم از حسرت و لبخند بر روی لبان داریم
به زیر قهقهه دنیایی از هق هق به جان داریم
میان اینهمه دلقک
چه خود را قهرمان سیرک میدانیم
نمیدانی؟ نمیفهمی؟ خدایان را شفاعت نیست
که قدیسان، مجازی روی دیوار خیانت شعر میگویند
گناه خود میان واژه هایی از هوس آلوده با نیرنگ میشویند
نمیدانی؟ نمیفهمی؟ که خورشید عاشق است اما شعاع نور جدی نیست
اگر می بوسدت از دور جدی نیست
چرا که زندگی بی عاشقی بی شور جدی نیست

عکس نوشته شاید نمی دانی
عکس پروفایل درباره نمیدانی

نمیدانی ؟ که چشمانت قشنگ است
نمیدانی ؟ دلم بهر تو تنگ است
نمیدانی ؟ که ابرویت کمان است
و...تیرش سینه ی مارا نشان است
نمیدانی ؟ صدایت گرم و گیراست
به اعماق دلم میرفت یکراست
نمیدانی ؟ نگاهت خسته ام کرد
به تو ای مهربان وابسته ام کرد
نمیدانی؟ به زنجیرم کشیدی
به شبهای نفس گیرم کشیدی
نمیدانی؟ اسیر درد یارم
نمیدانی؟ هنوزم دل ندارم
نمیدانی ؟ به خاک وخون رسیدم
به روزهای بد مجنون رسیدم
نمیدانی ومن هم ناتوانم.............
هنوزم در غم یار جوانم...

عکس نوشته شاید نمی دانی

تهیه کننده : توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...