عکس نوشته دیگه کم آوردم برای پروفایل

عکس نوشته هایی با موضوع دیگه کم آوردم غالبا توسط افراد یا کاربرانی در فضاهای مجازی استفاده می شود که در ادامه ی زندگی با مشکلات یا کم و کاستی های زیادی رو به روشده اند و ناامیدی و افسردگی بر آن ها چیره شده است که این یک احساس منفی و ناخوشایند است ، در همین راستا آلبومی از عکس نوشته و دلنوشته ها را با مضمون کم آوردم تهیه دیده ایم که در ادامه شاهد هستید.


عکس نوشته دیگه کم آوردم

کم آوردم ای دوست...
بار اندوه سنگینی می کند بر شانه ام دیگر...
نفس با سینه ام بیگانه گشته...
پر پرواز رویاهای من را چیده اند...
دیگر حتی عشق هم خبر از حال زار من نمیگیرد...
طناب دار را مدتهاست بر گردنم آویخته ام ای دوست
ولی افسوس ...می ترسم از شهامت...

عکس پروفایل کم آوردم

منم بی چتر زیر بارون
صدای آب زیر ناودون
عزیز دور دونه یِ غم هام
منم که باز کم آوردم!!
شده بودم تازه پیروز
از اون قبل ها!تا این دیروز
ولی امروز رو میبینی
منم که باز کم آوردم
سری سنگین ، دلی خالی
خسته از باعث و بانی!!
یه روز خوش ندیدم من
منم که باز کم آوردم
منم که باز کم آوردم
منم که باز کم آوردم

عکس نوشته دیگه کم آوردم

کم آوردم بیا، برگرد به خونه
بگو قلبت میخواد با من بمونه
ببین تاریکه بی تو روزگارم
بیا داغون شدم من بی قرارم
تموم ِ عکساتو چیدم رو میزم
تو نیستی و واست چایی می ریزم
تو جات اینجاس رو این مبل ِ کناری
هنوز دارم گلاتو یادگاری
توو دستات حلقمو داری می دونم
تا زندم چش به راه ِ تو می مونم
ببین هرجا می چرخم روبرومی
مث ِ عکس ِ کشیده روی ِ بومی
دلم رو جادو کردی مهربونم
می دونی تا ابد عاشق می مونم
بیا آغوش ِ تو یه سرپناهه
دلم از وقتی رفتی غرقِ آهه
بیا با بوسه هات شیرین ترم کن
مثِ گل تویِ دستات پرپرم کن
بازم قلبم شده غرقِ یه خواهش
بخواب تا من کنم موتو نواز
بیا می خوام کنارت جون بگیرم
بمونم پیشت انقد تا بمیرم

عکس نوشته کم اوردم خدا

نمی دونی چقد سخته / دارم دنیامو می بازم
دارم چشمامو می بندم / نریزه اشکِ من بازم
یه جاهائی کم آوردم / آره، این اعترافم بود
بازم گولِ تو رو خوردم / همین، تنها گناهم بود
نمی دونی چقد سخته / بگی آروم و بی دردی
دلت با غم گلاویزه / بگن که بر نمی گردی
میخوام دورشم ازین احساس / می خوام مثلِ خودت باشم
میخوام هرشب که می خوابم / توو چشمای یکی پاشم
یه جاهائی کم آوردم / آره، این اعترافم بود
بازم گولِ تو رو خوردم / همین ! تنها گناهم بود

عکس نوشته کم اوردم خدا برای پروفایل

قسم ب این قلم و کاغذ ...کم آوردم
شبیه یک چریک بی نفس ...کم آوردم
از سگ دو زدن در مسیری بی انتها
نه این که سست و نا توان باشم...کم آوردم
ک سهم من از عشق فقط شعر زیبا بود
قسم ب شعر های دفترم دیگر...کم آوردم
ک رسیدن برای من خواب و رؤیا بود
ندیدمت حتی ب خواب ،بازهم ...کم آوردم
قسم ب شعرهایی که نوشتم ونخواندی
قسم ب این خط دفترم ...کم آوردم
همینکه غمگین میشود شعرم
قسم ب ناله های هرشبم ...کم آوردم
کم آوردم و از عشق هم گریزانم
از این گریز بی انتها هم ...کم آوردم
دیدمت با دیگری و چشم بستم
از بسته بودن ِ چشم وخواب هم ...کم آوردم
احمق بودم و ساده ،سر ب راه و خام
از پخته شدن در این آتش ...كم آوردم
قسم ب جای خالیت در شعرم
دیگر از شعر هم ....کم آوردم
قسم ب رخنه ی خاطراتِ در ذهنم
با رفتنت دیگر از زندگی هم ...کم آوردم

عکس نوشته کم اوردم مهدی احمدوند

غروب یکشنبه بود
لحظه ای که دروغ گفتم...
دوستت ندارم
عاشقت نیستم
گفتم و تمام شد.
هر لحظه پشیمان بودم
ساعت از بیست و دو می گذرد
قصد دارم بگویم دوستت دارم
اما نخواهم گفت
بگذار بگذرد...
دوباره صبح شد
دوباره عشق توست که می دود
دوباره منم با این چکنم چکنم
دوباره فکر قرار
دوباره فریاد دوستت دارم
دوباره بی تو نمی توانم
دوباره فریادهای درونی
که افسار گسیخته اند
دوباره کم آوردم...
آخر بدون تو مثلا میخواهم چکنم
کوه های جهان را فتح کنم؟!
نه بی تو نه دوستت دارم
فراموشت نتوانم

عکس نوشته کم آوردم زیاد

غم ها زیادنبودند من کم آوردم
رفتم برای گناه خود آدم آوردم
رفتم که محوشوم شاید از خیال تو
رفتم ،نرفته برگشتم وغم آوردم
اینجا هزار بار به گریه نشستم تا
یک لحظه خاطرات تورا با هم آوردم
بودم توبودی و بودی نبود، شاید
عمری کفاف داد و بودم آوردم
حتی نشد برای مردن خود زندگی کنم
خود رابرای تواین بار مردم آوردم
درون قصه من شو برای تو این بار
یک شخص اول عاشق فراهم آوردم
کسی به شکل تو پیدا نکردم وآخر
تورابرای خودم ، آفریدم آوردم
چه لحظه های قشنگی، سوا مکن از هم
اگر چه رفتم و این بار ،درهم آوردم
اینجا فقط تو کمی ،تو هم بیا شاید
به این قبیله بگویم که آدم آوردم

عکس نوشته خدایا دیگه کم اوردم

به پای گلشن دل آب زمزم آوردم
صفای خاطر گل ناز شبنم آوردم
به نام سنگ صبوری برای همدردی
عزیز دل نگران، یار وهمدم آوردم
اگر چه مهریه سنگین وپر بها شده است
به وزن مهر تو دینار ودرهم آوردم
درون گود رقابت کسی حریفم نیست
همیشه پشت حریفان خود خم آوردم
هوای عشق تو هرچند در زمین جاریست
من از بهشت برین تخم آدم آوردم
گمست سرنخ احساس در کلاف خیال
کلافه ات نکنم، جمله در هم آوردم
هزار کار دگر هم برآید از دستم ؛
نگو که پیش تو در عاشقی کم آوردم

عکس نوشته خدایا کمکم کن کم اوردم

یک کمی شعر کم آورم خدا
تو مرا در این راه باش رهنما
یک کمی چشمه شعرم خشک است
چشمه شعر و سخن دست تو است
از بلندای قله شعر افتادم
چون نغمه ای غیر تو سَر دادم
شعرم جُز سخن تو سَر داد
مرا از قله عاشقیت پَر داد
تو مرا سخت مجازات کردی
از شیرینی بندگی خود آزاد کردی
اکنون با شعر و سخن غریبه ام
مثل طعم تلخ یک میوه ام
خود را در درگهت خواهم کُشت
مهر تو در سینه ام خواهم کِشت
تمام شعر و سخنم ذکر تو باد
بهترین ذکر عالم ذکر تو باد

عکس نوشته خدایا دیگه کم آوردم


چرا حرف نمیزنی چی تو سرته نمیدونم
چه خبره تو دلت ؟ میگی چه میدونم
من که پیر شدم به لبم رسیده جونم
کم آوردم
به خدا دیگه نمیتونم
برو برو ، اوکی‌ام برو
میسوزونه حالم دل ِ سنگ و آجرو
تو این رابطه من نفر سومم
بزار بفهمن همه‌ی مردمم..
کم آوردم ، دیگه کم آوردم
چقد از دست تو بد آوردم
بسه دیگه خستم از بس
ادای عاشقارو در آوردم
بیخیالش بیخیاله این عشق
بیخیال عشق تو که مال من بود
برو اما اگه حالت بده بد شد

عکس نوشته کم آوردم زیاد


دلم از عشق زده شد تهشم بده شد تهش خواستی نباشم
میگی نداری حس و حال باشه بیخیال من دیدم از این بدتراشم
انقدر زار زدم سرمو به دیوار زدم آخه این کارا تا کی
انقدر غر زدی آخرش منم دور زدی دل من طفلی آخی..
انقدر از من بدی میگی که به من حق ندی باشه حق با تو باشه
چقدر به من دق دادی جواب بی منطق دادی وایسا آخراشه
حرفای من آخراشه..
کم آوردم
، دیگه کم آوردم
چقد از دست تو بد آوردم
بسه دیگه خستم از بس
ادای عاشقارو در آوردم
بیخیالش بیخیاله این عشق
بیخیال عشق تو که مال من بود
برو اما اگه حالت بده بد شد
یه روز بدون آه من بود

عکس نوشته کم آوردم

تهیه کننده:توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...