عکس نوشته در مورد فراق یار برای پروفایل

عکس نوشته های زیبا غمگین و احساسی با موضوع فراق یار را در این آلبوم از توپ تاپ شاهد هستید ، تصاویر و گلچینی از متن های نشر یافته در شبکه های مختلف اجتماعی با مضمون در فراق یار بودن که همیشه دارای طرفدارانی خاص بوده است ، در ادامه همراه باشید.


عکس نوشته در مورد فراق یار

آن يار كزو دردها شود دوا هم اوست
هجرش به يغما برد همه هستي ،زوال دوست
يك جان نمي شود قدر يكدم وصال او
صد جان دهم تاکه ببینم جمال دوست
پروانه واربسوزم گرد وجودش کنار شمع
یارب مدد تا که آسان شود فراق یار
مجنون به عشق لیلا سر به بیابان نهاد
جان را فدا کنم به قدر و بهای دوست

عکس نوشته فراق یار

غم زمانه خورم؟

یا فراق یار کشم؟

به طاقتی که ندارم کدام بار کشم؟

عکس نوشته فراق یار برای پروفایل

فراق یار نه آن می کند که بتوان گفت ...

تکست نوشته درباره  فراق یار

غم زمانه خورم یا فراق یار کشم     به طاقتی که ندارم کدام بار کشم

عکس پروفایل فراق یار

گفتم زمان عیش شد . گفتا کمی آهسته تر
گفتم دل ما ریش شد . گفتا زما هم بیشتر
گفتم فراغ یار چیست؟ . گقتا که میسوزد جگر
گفتم اسیر عشقتم . گفتا بزن حرف دگر
گفتم که دلدارم شوی . گفتا نباشد سر به سر
گفتم چه ها باشد مگر؟ . گفتا سخن زان بیخبر
گفتم مجال ما ببین . گفتا حکایت از دگر
گفتم خیال آسوده کن . گفتا نباشد بی خطر
گفتم زمردان بیش باش . گفتا زنان را برحضر
گفتم چرا دل خفته ای؟ . گفتا چه پرسی این خبر؟
گفتم مسوزان عارضم . گفتا دمادم تا سحر
گفتم زحق بشنو کلام . گفتا زیاسین یا دگر؟
گفتم پناه از من بجوی . گفتا بود یار دگر
گفتم به مسجد رونما . گفتا به احرامم نگر
گفتم بسی آشفته ای؟ . گفتا روم زین در به در
گفتم کدامین در روی؟ . گفتا که فعلأ رهگذر
گفتم مرا باخود ببر . گفتا میسر نیست پس
گفتم چوعاشق بازبین . گفتا حیا نَبوَد دگر
گفتم حیا تدبیر چیست؟ . گفتا ندیدم بی اثر
گفتم که عارف میشوم . گفتا برو جای دگر

عکس نوشته در مورد فراق یار

من همان کاسه به دست فقیرم که از غم فراق یار اسیرم
بیا به چاره ام رس ای بهترینم که از محبت توبی نصیبم
زمین و اسمان فدای تار مویش باروح روان روم به سویش
که ای مهربانم بیا به کویم مرادیوانگیست دیگرچه گویم
بنده را از زبان فاقد گردید دگر از خوبیت من چه گویم

عکس نوشته در مورد فراق یار

فراق یار چه دارد بیان زبان بشر
که این حدیث نشاید مگر به دیده تر
مرا به خوبی خوبان امید دیگر نیست
که از علاج طبیبان ندیده دیده اثر
غزلسرایی مرغان ز وصل و من ز فِراق
نجست زانکه سلیمان نشان شانه بسر
از آن شبی که برفتی نگشته روز هنوز
دگر امید ندارم فروز روز دگر

عکس نوشته های فراق یار

آتش
با جنگل آن نکرد
آنچه فراق یار با دلم کرد

عکس نوشته های فراق یار

در موسم بهار که گلـــــــها خروش کرد
یارم برفت و از غـم او سینه جوش کرد
گل ها شگفت و گلکده گلگون و سبز شد
دشت و دمن ردای طبیعت به دوش کرد
گلزار و کوه و دامن صحرا ز اشک من
خرم همــــــــه شدند ز آبی که نوش کرد
لیکن تن فسرده ی من بعـــــد چند روز
غمگین شد و لباس فراقش به پوش کرد
چشمم همی گریست ز هجر دو نرگسش
لیکن ندید یار خود هرچند که کوش کرد
سائس که این غـزل بسرود از فراق یار
آخــــر کلام عشــق بنام "سروش" کرد

عکس نوشته های فراق یار

گردآورنده: توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...