تعبیر خواب ترسیدن از تاریکی

toptoop.irتعبیر خواب ترسیدن از تاریکی

سلام سحر هنگام خواب دیدن که از تاریکی به شدت ترسیده ام تعبیر دقیقش چیه؟خواب دیدم که تاریکی عجیب و ترسناکی من را احاطه کرده است و از شدن ترس مدام جیغ و فریاد میکشیدم چه تعبیری دارد؟خواب دیدم که از ترس تاریکی میترسم و میخوام دادو بیداد کنم ولی دهانم از شدت ترس باز نمیشد این خواب چه تعبیری به همراه دارد؟خواب دیدم که از تاریکی میترسم و اشنایان و اطرافیان را برای کمک با صدایی بلند صدا میزدم اما هیچکس به دادم نمیرسید و من از شدت ترس داشتم سکته میکردم تعبیرش چیه؟خب این سوالاتی بود که تعداد زیادی از کاربران توپ تاپ درباره تعبیر و معانی ترسیدن در تاریکی پرسیده بودند ابن سیرین در این مورد میگوید تاریکی و ترس در خواب نشان از روشنایی و نور میباشد اگر کسی در خواب خود ببنید که میترسد و مدام ناله میکند دلیل بر امید و نور میباشد اگر کسی در خواب ببینید از تاریکی وحشت کرده است و در حین ترسید گریه میکند دلیل بر راهنما برکت در زندگی میباشد در مجموع با توجه به تعابیر متعددی که در زمینه ترس و و حشت از تاریکی و سیاهی در خواب اشاره شده است دلیل را روشنایی امید نور و برکت دانسته اند و برخلاف تصویر عموم مردم تعبیر این خواب بد و نحس نیست !

تهیه و تنظیم:توپ تاپ

43 نظر

  1. MrvMrvsays:

    سلام خواب دیدم در خانه‌ و خانواده‌ی (برادرانش) فردی که بهش علاقه‌دارم هستم، او دارد ماکارونی میخورد، همه‌جا تاریک هست اما نور لامپ سبز ضعیفی می‌تابد.من هم کنارش نشستم

  2. MrvMrvsays:

    قرار نیست جواب mبدید یا تعبیری نداره؟

  3. MrvMrvsays:

    سلام، ممکنه تعبیر این خوابم رو هم بگید؟ ممنونم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      از کسی بدت می‌آید، این سوء تفاهمی است که باید به سرعت برطرف شود چون او نقش مهمی در سرنوشت عاطفی تو خواهد داشت. پس با هشیاری از وقوع یک اشتباه جلوگیری کن، زیرا این وضعیت به ضرر تو خواهد بود.

  4. منامناsays:

    سلام . من خواب دیدم شبه و هوا تاریکه و بارون میاد و من با دوچرخه دارم برمیگردم خونه و برگشتم خونه تعبیرش چیه

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      فرزندم رویا این به علامت این است که ممکن است در سفری کوتاه جان شما به خطر بیفتد حتما اگر در این ماه قصد مسافرت کردن دارید بطور موقت به تعویق بیندازید و اسپندی در خانه برای خود دود کنید

  5. ندانداsays:

    سلام. من خواب دیدم شب بود و تو حیاط خونمون بودم چنتا گربه تو خیاط بودن من تمام اون گربه ها رو از خونه بیرون کردم تعبیرش چی هست خدا کنه بد نباشه

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      گربه نماد بی وفایی موزی گری و بدیمنی است و راندن آن ها توسط شما به معنی ایمن شدن در مقابل خطرات است

  6. مریممریمsays:

    سلام. من دیشب خواب دیدم خواهرم انگار مرد غریبه ای شده بود و میخواست بامن بخوابه که زلزله اومد و قشنگ زلزله رو احساس میکردم و شب بود رفتیم توی حیاط توی حیاطم داشت بارون میومد من عشقمو خیلی دوس دارم هرشب خوابای بد میبینم نمیدونم چرا دعام کنید بهش برسم خستم ازین خوابای ترسناک

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      اين اعتماد به نفس توست كه راه را هموار مي‌كند. با قدرت اراده و يك روحيه خوب مي‌توان بسياري از گره‌هاي سخت را باز كرد. منتظر اتفاقات خوب باش.

  7. سحرسحرsays:

    سلام در خوتب ديدم كه وارد خرابه اي تاريك شدم كه نزديك منزلمونه اونجا تاريك بود يه ساختمون متروكي داخلش بود كه رفتم از پنجرش نگاه كردم حس كردم خانمي داخل هست سعي كردم بفهمم درس مي بينم يا خيال مي كنم كه ديدم داره به طرفم مياد منم سعي كردم سريع فرار كنم بيام بيرون وقتي داخل خيابون شدم از مردم كمك مي خواستم ١ مرد چاق امد سمتم دستمو گرفت دستش عرق كرده بود با اينكه خوشم نمي امد اما انگار چاره اي نداشتمبعد زير لب پيشنهاد بدي مي داد مردهاي ديگه سمتش امدن و من فرار كردم همين طور به سمت خونه انگار ديگه خلاص شده بودم يه پاكت سيگارم تو خوابم بود ممنون ميشم راهنماييم كنيد?

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      تو به دنبال دل رفته ای و عاقلانه عمل نمیکنی. به شخصی دل بسته ای که به تو اعتنایی نمی‌کند، اما غمگین نباش و تصمیم عاقلانه بگیر. تقدیر،کار خود را خواهد کرد.

  8. فری نجفیفری نجفیsays:

    سلام خسته نباشید. من خواب دیدم خونه خیلی تاریکه من نمیدونم ازچی میترسم انقد بعد تو تاریکی فرار کردم از پله ها پایین میومدم تن تند تو اون حالت میخواستم بیدار شم نمیتونستم از ترس بلاخره بیدار شدم یه روزم دیدم بیرون یه جای خلوتی ام ک پله داره بالا ک بالای پله شلوغه تاکسی و ادم زیاده میخواستم برم سوار تاکسی شم ک دیدم یه پسره کنار کامیون هستش ک بهم میگه بیا برسونمت منم ترسیدم و باترس پله هارو بالا میرفتم. ممنون میشم از تعبیر عالیتون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      شما دوست دارید هرکاری که شروع کردید را تا آخر ادامه دهید، اما خیلی راحت حواستان پرت می‌شود! توجه کردن به رویاهایتان هم اکنون مثمرثمرتر از تلاش برای ثابت کردن سازندگی تان است.

  9. زهرازهراsays:

    سلام. من ساعت دو خواب دیدم که شبه و همه خوابیدن بعد یه موجود وحشتناک آدم بود ولی دنبالم میکرد خیلی ترسیده بودم داد میزدم تا خواهر برادرم بیدار شدن دیگه شروع کردم فرار کردن و رفتم بیرون از خونه و اون ادم وحشتناکم دنبالم بود بعد داداشم اومد بیرون از خونه یهو بیدار شدم .

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      به جای اینکه به این اشفتگی‌ها به عنوان گرفتاری نگاه کنید، می‌توانید آنها را هیجان و اشتیاقی ببینید که وارد زندگی تان شده است.

  10. ارزوارزوsays:

    سلام‌ . من دیشب خواب دیدم شب بود تو کوچه ی بقلیمون بودم بعد دیدم پسری داره میاد شروع کردم به فرار کردن و دویدن میشه تعبیرشو بدونم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      دیدار و ملاقات عاشقانه یا دیدار با فردی که به او عشق می ورزید و دائما به یاد او هستید ، همراه با شادیهای فراروان قلب ، احساسی و ...

  11. ندانداsays:

    سلام. من دیشب خواب دیدم که پدرم بهم قرص داد که حالم خوب بشه بهم گفت بخوریش خوب میشی بعد که خوردم قرصا رو حساسیت زا بود انگار دستام قرمز شده بودن جوشای ریز زدن صورتمم داشت اینجوری میشو برا اینکه صورتم مثل دستم نشه با آب تند تند صورتمو میشستم تعبیرش امیدوارم بد نباشه

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      ریخت و پاش - ریخت و پاش کردن از اموال خود در راه دوستان - جمع شدن دوستان قدیمی

  12. فاطمهفاطمهsays:

    سلام . من خواب دیدم تو یه خونه خیلی تاریکم بعد به کمک یه مردی ک نمیشناختم با شمع یا کبریت مانندی چراغای خونه رو روشن کردم تعبیرشو میگید برام

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      در كارهايت همچنان كوشا باش تا موفقيت و پيروزي نصيب شود مراقب بدخواهان باش و رازت را به هركس نگو

  13. آنسهآنسهsays:

    سلام سه روزه منتظرم خوابم تعبیر نداره دوباره هم دیشب فرستادم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نظرتان را بار دیگر بصورت خلاصه تر وارد نمایید کامنت های خیلی طولانی اغلب تایید نمی شوند

  14. آنسهآنسهsays:

    سلام خسته نباشید خواب دیدم برقها رفته من و خواهرم در اتاق خواب بودیم قبل خاموشی وسیله ای مثل کیس کامپیوتر روشن بود که خواستم خاموشش کنم با چراغ گوشی رفتم در اتاق خواب را باز کردم دیدم پشت در بازم در هست بازش کردم باز در بود این کار را فک کنم چهار یا پنج بار انجام دادم چهار پنج تا در پشت سر هم بود بعد خاموشی وسیله برق اومد بعد رفتم به اتاق والدینم یه آقایی اونجا دفترش بود کارش نگهداری اطلاعات تازه عروسا بود دیدم یه پوشه ای را می خونم متن کوتاهی بود یادم نیست چی بود از اتاق رفتم متن یادم رفت دوباره برگشتم تو اتاق گفتم پوشه شیما را میخوام آقاهه گیج بود پوشه روی میز بود گفت سی دی اطلاعات را میارم عروسی شیما از نظرش معروف بود رفت یسری سی دی بزرگ که از اندازه نرمال خیلی بزرگتر بود برام اورد ترسیدم سی دی را بزنه به دستگاه بفمه شیما منم بعدم بهم گیر بده اسمت را چرا عوض کردی بهمین علت گفتم نمی خوام رفتم بیرون علت مخفی کاریم را نفهمیدم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      قدر آن چیزی را که داشتید ندانستید و حال دارید از فراق آن می سوزید. تنها آرزویتان رهایی از غم و درد است که عنایت خداوند آن را برآورده می سازد.

  15. آنسهآنسهsays:

    سلام دوباره امروز خوابم را خیلی خیلی خلاصه نوشتم دیگر از این خلاصه تر امکانش نیست در سایت هم ثبت شده ولی باز هم تعبیر نشده !!

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      شما فردی عجول و بی طاقت هستید و هر ضرری که می بینید به خاطر عجله ی بی مورد خودتان می باشد. زیاد حرص می خورید از این مسئله حذر کنید. خداهر چه که لایق آن باشید به شما می دهد

  16. تاراتاراsays:

    سلام من خواب دیدم که اتاق تاریک بود و من از این تاریکی ترسیدم.هر چی پریز برق رو فشار میدادم روشن نمیشد.بعد یک چراغ قوه دستم بود که با نور ضعیفش که گاهی از بین میرفت و گاهی خوب کار میکرد اطراف اتاق رو نگاه میکردم.دیدم یه نوزاد روی تختم خوابیده که نمیشناختمش.بعد ترسیده بودم اومدم بیرون تو تاریکی و از ترس پیش خاله ام که انگار اونجا بود خوابیدم که ترسم از بین بره.بعد بیدار شدم دیدم روی تخت خوابم و همسرم کنارمه و کلی احساس ارامش و امنیت کردم.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نفاق است و بعضی از معبران گویند: تاریکی در خواب مردی است که در نفاق است.

  17. ستایشستایشsays:

    سلام مادرم خواب دبده من در اتاقم در حال نوشتن چیزی هستم و اتاقم بسیار نورانی هست در همین حال پدرم وارد اتاقم می شود و بهم میگه حالا ببین چهقدر دورو برت تمیزتر و بهتر شد.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نشانه امنیت در همه امور است

  18. محمدمحمدsays:

    سلام خواب ديدم كه شب بود و همه جا تاريك و مردم در حال عبور مرور ؛ من و پدرم وارد يك روستا شديم كه چهار خانه شمالي كه در داخل يك كوچه بود دختركي همراه مادرش در داخل آن كوچه كنار ديوار يكي از اين چهار خانه شمالي نشسته بود و همه جا تاريك بود من و پدرم براي اجاره الاغ درب يك خانه را زديدم كسي نبود من از درب آهني كمي بالا رفتم و الاغ را داخل حياط ديدم الاغ سياه و جوان در خواب بنظر مي رسيد همسايه صاحب الاغ به درب خانه آمد و به ما گفت صاحب الاغ يك روز ديگر مي آيد و حداقل الاغ را ماهانه 83هزار تومان اجاره مي دهد و كمتر اجاره نمي دهد من با خودم گفتم اگر الاغ را براي بار اجاره كنيم به واسطه آن اين دخترك و زن تنها ديگر ميتوانند داخل اين خانه روستايي زندگي كنند (همان جاي كه الاغ بود) در اين خواب سه چيز برايم عجيب بود يكي اينكه همانند روز عبور مرور بود و من فكر نميكردم كه شب است اما همه جا همانند شب تاريك بود - دوم اجاره الاغ و سوم آن دخترك و زن تنها. سپاس از شما بابت زحمات و وقتي كه براي عزيزان ميگذاريد.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      امسال اتفاقات تازه ای برای شما رقم خواهد خورد که سبب می گردد امیدواریتان بیشتر از قبل شود و دید تازه ای به زندگی پیدا خواهید کرد

  19. SamiSamisays:

    سلام وقتتون بخیر میشه لطفا تعبیر خواب روشن کردن شمع برای مرده و روشن کردن لامپ رو بگین ممنونم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      هر دو مورد سبب ایمن شدن از وحشت می شود مخصوصا اگر در محیطی تاریک این کار انجام شده باشد

  20. ManiManisays:

    دوشب پیش خواب دیدم توی تاریکی پشت یه در وایسادم و خیلی میترسیدم، تو خواب نمیتونستم دستمو تکون بدم که درو باز کنم، احساس میکردم یه نیروی شوم پشت سرمه ولی نمیدیدمش،از بس تو خواب داد زدم خانواده اومدن بیدارم کردن.

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      از کسی که بیش از شما می داند کمک و اندرز بخواهید

  21. Zahra HosseiniZahra Hosseinisays:

    سلام! من خواب دیدم ک رفتم بیرون و شبم هست و سوار اتوبوس میشم و میخام برم جایی! بعدش داخل اتوبوس دونفر ب جز من هستن ک بعدا پیاده میشن و فقط من میمونم و چون شب هست خیلی میترسم و میگم تا خونه چطوری بگردم! هیچکسی هم خبر نداشت ک من اومدم بیرون! بعدش با یه اقایی رو ب رو میشم و ایشون منم میبرن خونشون و گویا عذا دار هم بودن و من سریع با مادرم تماس میگیرم و میگم بیاد دنبالم و ادرسو میدم و میرم کنار خیابون تا مامانم بیاد!

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، افرادی در کنارتان حضور دارند که قطعا با وجود آن ها از ترس ها ، ناامنی ها و برخی از نگرانی ها ، ایمن می شوید.

  22. فاطمه حفاطمه حsays:

    سلام من خواب دیدم ک با کسی ک دوسش دارم توو خونمون نشستم و باهاش دارم حرف میزنم ک یهو میبینم نیستش و همه جا تاریکه هرچی صداش میزنم توو تاریکی چون از تاریکی هم میترسم نیست و هرچیذمیخوام چراغارو روشن کنم هیچ چراغی روشن نمیشه اگه میشه تعبیر بگید ممنون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، نشان دهنده ی بعضی از افکار منفی و یا هیجان های نامطلوب است که احتمالا آن ها را تجربه خواید کرد.

  23. نغمهنغمهsays:

    سلام و عرض ادب .خواب ديدم سوار ماشين بوديم و جلوي در انباري كه متعلق به خانواده شوهرمه بوديم كه در بزرگي داشت يه دفعه ديدم در خود به خود باز شد و ما رفتيم داخل با ماشين و من از اين كه در خودش باز شده بود خيلي ترسيدم و داخل هم خيلي تاريك بود كه اون هم ترسناك بود. بعد خواستيم دور بزنيم از عقب تصادف كرديم و سپرمون اسيب ديد.بخشي از خوابم تعبير شده و ما تصادف كرديم و همون جاي سپر اسيب ديد.اون انبار هم دچار مشكل شده و همسرم بابتش با خانوادش مشاجره داشته

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب از شما می خواهد تا اجازه ندهید درگیری های فکری، آرامش روانی شما را مختل کند.

  24. NNsays:

    سلام من ساعت ۱۰:۳۰دقیقه همین چند لحظه از خواب پریدم. خواب دیدم انگار نذری حلیم دارن خاله هام همه ی فامیل دوره هم جمع بودند اما کسی انگار زیاد تحویلم نمیگرفت بعد نمیدونم چی شد که ۶ تا در اتاق که سه به سه رو به روی هم بودن دیدم اتاقا کاملا تاریک نبود حالم از اون تاریکی داشت بد میشد توی یه اتاق انگار یه گوشی دیدم با وجود اینکه تاریک بود ولی وقتی اومدم بیرون داشتم گیج میشدم تو اون تاریکی ترسیدم شایدم داشتم از حال میرفتم که یهو بیدار شدم تعبیرش چی هست؟ مرسی

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب از شما می خواهد تا به معاشرت با انسان ها و افکاری بپردازید که باعث می شوند احساس بهتری نسبت به خود داشته باشید.

  25. مریممریمsays:

    سلام من خواب دیدم با شخصی که میشناسم و از همسایگان منزل قبلی ماهست داریم به سمت خانه میرویم شب بود او که به خانه اش رسید من به تاریکی خوردم و ترسیدم او و چند نفر دیگه گفتن از همین راه برو نترس ولی من حرفشون رو گوش ندادم و دوباره مسیر رو برگشتم و از راه دیگری رفتم تا به تاریکی نخورم وبه خانه که رسیدم همین داستان را به پدر گفتم خانه قبلی پدرم بود در زمان مجردی

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      این خواب از شما می خواهد تا قدرت مدیریت خود را دست کم نگرفته و از این توانایی برای برون رفت از مشکلات فعلی خود در زندگی بیداری استفاده کنید.

  26. مینا شجاعیمینا شجاعیsays:

    سلام خواب دیدم تو مکانی تاریک و بسته هستم مثل حالت چهار دیواری گیر کردم و دریم نیست برم بیرون و تو تاریکیم بعد اینکه میدونستم این خوابه یعنی تو خوابم همچین حسی داشتم که این خوابه واقعیت نیست و داشتم تقلا میکردم از این خواب ترسناک بیدارشم و ناله میکردم و دم صبح و فکر میکنم قبل از اذان بود تعبیرش چیه ممنون از پاسختون

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      نشانه‌ی آن است که از رفتار ناپسند اطرافیان خسته شده‌اید.

  27. نازنیننازنینsays:

    سلام دو ماه است که پسر خاله 5 ساله را از دست داده ام خواب دیدم که به من میگوید خانه ام تاریک است و میگوید خیلی میترسم خانه ام را برایم روشن کنید. تعبیر این خواب چیست و باید بگم که در مدت این دو ماه هیچ کدام از بستگان لباس سیاه خود را از تن بیرون نیاوردن ایا ممکنه به خاطر لباس سیاهی که مادرش بر تن دارد باشد یا تعبیر دیگری دارد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام بر شادی و خبر خوش تعبیر میشود و به زودی خوشحال خواهید شد

  28. KothariiiKothariiisays:

    سلام خواب دیدم تو اتاق خودم منو خواهرزادم هستم ی دفعه همه جا تاریک شد رفتم نزدیک پریزچراغ شدم هر سعی میکردم پریز چراغ رو بزنم نتونستم بعد خودم با صدایی بلند سوره توحید خوندم ی بچه با صدای بلند انگار بام میخوند که اشتباه خوند من با صدای بلند آیه درست رو گفتم ...ممنون

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام بر نصرت و بزرگی تعبیر میشود و جای نگرانی نیست

  29. بیتا.مبیتا.مsays:

    سلام وقت بخییر. چند شب پیش هم خواب دیدم که با یکسری اعضای خوانواده ی مادری داشتیم اسکیت بازی میکردیم بزرگ و پیر و جوون انگار توی سفر بودیم من و خواهرم خیلی جلو تر از بقیه بودیم تا اینکه رسیدیم به یجایی مثل کوه یا ناهمواری سطح بالا به زحمت خودمونو کشیدیم بالا ی خونه ی بزرگ اونجا بود حالت مسافر خونه بود که صاحب خونه اونجا بهمون گفت میتونید شب رو اینجا بمونید و کرایه شو بدید و قبول کردیم چون تعدادمون زیاد بود و اتاقاشون کوچیک بود آوردمون توی فضای باز که انگار حیاط بود و توش پر از تخت های ۲ نفره بود همون موقع همش به همسرم زنگ میزدم بهش گفتم توقف کردیم و بهمون میرسه سریع بیاد. یهو صبح شد و میخواستیم بریم همه آماده بودیم دوباره به همسرم زنگ زدم که پس کجایی گفت که رسیده سریع رفتم سمتی که ازش اومده بودیم دیدمش و کمکش کردم بیاد بالا وقتی اومد بالا دیدم انگار حالش خوب نیست دندونای نیشش خیلی بلندتر شده بود مثل دندون نیشای فیلم های خون آشامی هی میگفتم چی شده دندوناشو دهنشو نگاه میکردم ولی هیچی نمی گفت توی ذهنم گذشت که خون آشام شده انگار که اطرافیانی که باهام توی سفر بودن میخواستن عقبم بکشن و میگفتن دست نزن بهش خطرناکه ولی من گوش نمیدادم که یهو بیدار شدم بنظرتون تعبیرش چی میتونه باشه؟ با تشکر

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ممنون جای نگرانی نیست و بر نصرت و بزرگی تعبیر میشود

  30. سمانه. دسمانه. دsays:

    سلام خواب دیدم بین چارچوب در اتاقی دراز کشیدم که تاریک است و دارم با عمم صحبت میکنم یهو ترس عجیبی از اتاق تاریک میگیرم در اتاق رو زود میبندم بعد برق ها رو روشن میکنیم تعبیرش چیه

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام ترسیدن در خواب بزرگی است و جای نگرانی نیست

  31. کوثرکوثرsays:

    سلام خواب دیدم تو حالت سرگردونی و بی حالی از ی طبقه بالا میرم همه جا تاریک بود و حالت دود مانند اونجا کسی که دوسش دارم بود من که اونجا رفتم برام لذت داشت چون اون پیشم بود بعد یهویی منو انداخت از طبقه پایین من افتادم رو زمین دور برم انگار چهارگوش آپارتمان بود تاریک بود افتادم زمین بعد با حالت سجده نشستم و گریه میکردم و ناله میکردم بعد ی دفعه سرمو بالا کردم دیدم ی اتاقی پر چراغ و نور بود و یکی از دری وارد شد من اسم کسی که دوسش دارم صدا میکردم انگار خودش بود داشت میومد سمتم ولی تعجبم از نور باعث شد بترسم وقتی بیدار شدم اسمشو با صدای بلند میگفتم (چند ماهه ازهم جدا شدیم و هیچ خبری ازش ندارم این خواب رو همون موقها دیدم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      تعبیر خوابتان نشانه انجام تصمیمات جدید است

  32. ریحانه نجاریریحانه نجاریsays:

    سلام خواب دیدم در خانه ای تاریک و بدون اسباب هستم و دایم با حسرت با خود میگفتم روزی با خانواده ام زندگی میکردم اینجا دیگر کجاست. ان خانه تاریک و تنگ و نا اشنا بود. بعد از انجا فرار کردم و به پیش برادرم رفتم. خانه تاریک بعنی مرگ؟ تو رو خدا نمیخوام بمیرم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام نشان دهنده به وجود امدن امید و نور در زندگیتان است

  33. SHAHIN LATIFISHAHIN LATIFIsays:

    سلام من خواب دیدم خانه تاریک بود و به زور راه می رفتم و دوباره خونه روشن و تاریک شد و فرار کردم و از همسایه کمک گرفتم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام باید مراقب حیله و نیرنگ ها باشید

  34. آزیتا معظمیآزیتا معظمیsays:

    سلام‌، دیشب خواب دیدم تو محله قدیمی مون که تاریک بود از چند نفر میترسیدم و در حال فرار بودم، اما در واقع اون چند نفر کاری به من نداشتن و من خودم حس ترس داشتم.فرار کردم تا رسیدم به جای آشنا که نور داشت...دو تا دایی هام که فوت شدن رو اونجا دیدم و ترسم ریخت...یکی از دایی هام به سفارش اون یکی رفت برام آب بیاره که آروم بشم،اما یادم نیس آب ازشون گرفتم یا نه .... و بیدار شدم تعبیرش چیه ؟؟

  35. یاسین محمدییاسین محمدیsays:

    سلام من خواب دیدم که توی یه جای تاریک توی یه خونه که راه پله داره گیر افتادم و انگار یچیز ماورایی طبیعی مث جن اذیتم میکرد و من داشتم فرار میکردم که یدفعه درو پیدا کردم و اومدم بیرون میشه لطفا تعبیرشو بگید

  36. یاکان سولدوزیاکان سولدوزsays:

    من تو خواب دیدم توی اتاقی تاریک هستم یه کمد تو کنج اتاق داریم دنبال یه لباسی میگشتم یادم نیست .یه کمد شکسته و کهنه بود کشو هاش همش شکسته بودن داخل کمد قشنگ معلوم بود پر از لباس که انگار فله ای ریخته بودن داخلش .دستم و که دراز کردم لباس بردارم از دستم گرفتن میخواستن منو بکشن داخل کمد هیچی معلوم نبود فقط داشتم جیغ میکشیدم زبونم بند اومده بود انقد به دستم فشار آوردن منم مقاومت میکردم اما صدای شکستن اسنخوانهای دستم و قشنگ حس میکردم ..کسی نبود همه جا تاریک یهو در اتاق و یکی باز کرد اونوقت بود که خانمم از خواب بیدارم کرد ..

  37. حانیهحانیهsays:

    سلام من توی خواب دیدم که مجلس عزای پدربزرگمه که۳ماهه فوت کرده و من داخل مجلس توی کارها کمک میکردم،بعد نمیدونم به چه دلیلی پیاده وتنها رفتم سمت خونه ی پدربزرگم که دیدم کسی نیس و ترسیدم همه جا هم تاریک بود حتی داخل کوچه،داخل کوچه سه تا پسر جوون بود که با یه توپ بازی میکردن و توپشون سمت من پرتاب شد منم اونو پرت کردم اتفاقی رفت زیر ماشین بعد من از یکیشون خواستم که منو تا سرکوچه همراهی کنه که تا پسره خودشو برسونه پیشم دیدم خانولدم برگشتن خونه. تعبیرش چی میتونه باشه؟؟؟؟

  38. نازنین رنجبرنازنین رنجبرsays:

    سلام من خواب دیدم پشت میله هستم و فریاد میزدم کمکم کنن و تو خواب گفتم من به تاریکی فوبیا دارم و بعد نفس هام نامیزون شد و بعد سیاهی مطلق تعبیرش چیست ؟؟؟

  39. فرنوش سلجوقیفرنوش سلجوقیsays:

    من خواب دیدم که شب دیر وقت یکم دور از خونمون توخیابون رفتم یک فروشگاه نمیفهمم چی شد رفتم اونجا حالا خلاصه میخواستم بر گردم اون راه خیلی تاریک بود و منم خیلی ترسیدم و میلرزیدم کمک میخواستم به یک خانمه گفتم ولی اصلا بهم توجه نکرد دو تا پسر دیدم بهشون گفتم میشه گوشیتون بدین به خانوادم زنگ بزنم بیان دنبالم یکی گفت من یکی گوشیمو دزدیده دیگه به هیچکس نمیدم که به کسی زنگ بزنه ولی یکی داد و من زنگ زدم بعد چند دقیقه خانوادمو تو فروشگاه دیدم و ترسم ریخت و از پسره تشکر کردم و خوابم تموم شد و منم هنوز خواب بودم بیدار نشدم اصلا، لطفا تعبیرشو بگین

  40. فاطمهفاطمهsays:

    از وقدی یه رفیق جدید پیدا کردم از همون شب بیشتر شبا با جیغ از خواب بیدار میشم و از تاریکی میترسم

  41. فاطمهفاطمهsays:

    باسلام من خوتب دیدم که چندتا از مدادرنگی هام رفتن تو ی یک مغازه که کنار خونمون هست. اون مغازه الان رستوران هست. ولی تو خواب دیدم اونجا شده یک مغازه خراب و متروکه و مداد رنگی ام رفت اون تو بعد رفتم برش دارم ولی ترسیدم و برگشتم بعد یک آقای مهربون که قبلا دیده بودمش رفت و مدادرنگی رو برام آورد. ممکنه بگید تعبیرش چیه؟ ممنون

  42. محدثه نوریمحدثه نوریsays:

    من خواب دیدم برق را روشن می کنم ولی روشن نمی شه در خواب استرس دارم و از تاریکی میترسم و وقتی از پنجره به کوچه نگاه می کنم کوچه هم تاریک هست

  43. نادرهنادرهsays:

    سلام و خسته نباشید من و خانوادم درگیر سحر هستیم و من خواب دیدم که من و بابام تو یه اتاق بزرگیم و همه ی اتاق تاریکه و جایی که من وایسادم یخورده روشن بود کرمی رنگ مثل این میبود که یه شمع کوچولو زیر پام روشن کرده باشن بعد از توی تاریکی هزاران دست داشتن میرقصیدن در واقع خودشونو به من نشون میدادن که یهو دیدم یکی از دست ها بابای منو گرفت و مثل عروسک برد و یهو اولش خودش توی اتاق ظاهر شد که داشت میرقصید(از اون عروسک های توی تأتر بود)بعدش دیدم که بابام به عروسک تبدیل شد نه حرف میزد نه نیچی انگاری که عروسک داشت اونو کنترل میکرد چند بار گفتم که من از تاریکی نمیترسم واقعا نمیترسیدم اما ادامه میداد.ممنون میشم تعبیرش کنین💐🙏