مجموعه شعر درباره زیبایی زن

مجموعه شعر درباره زیبایی زن در واقع سعی دارد تا راز زیبایی و کرامت توامان این وجود ارزنده را آشکار سازد. همانطور که دین مبین اسلام و سایر ادیان برای زن حفظ کرامت و شخصیت وی را از جانب آنان است در بسیاری موارد ارزش و ارج زن را در حد یک مدل یا مانکن تنزل بخشیده است.

 هر چند برخی دیدگاه  ها نیز زنی را به چشم یک موجود ضعیف می بینند که عمده فعالیتی که باید انجام دهد در زمینه تربیت و پرورش فرزندان است و حتی پخت و پز و مسائل دیگری از این دست که کاملا با دیدگاه دانشمندان و مغایرت دارد. .

با این وجود شعر درباره زیبایی زن سعی دارد تا ضمن تاکید بر جنبه های ظریف و ناشناخته زن به این نکته نیز بپردازد که اصولا زیبایی یک زن در جسم وی خلاصه نمی شود. در واقع این روح لطیف و صبور او و نیز همت مادرانه و تلاشگر او در عرصه زندگی است که می تواند به عنوان یک تکیه گاه و مأمن برای مرد و خانواده به شمار رود.

مجموعه شعر درباره زیبایی زن در تلاش است تا از خلال زیباترین اشعاری که تاکنون در هیچ جای دیگری مجال انتشار پیدا نکرده اند این ظرافت های روحی و تفاوت های جیمی را برای خواننده و علاقه مند شعر با این زیان شیوا و فخیم بیان کند. شاعر در تلاش بوده است تا از کلیشه های مرسوم در این زمینه و برداشتی که از زیبایی زن شده است دوری کند. در واقع در این مجموعه اشعاری بدون تکرار و تازه با فضایی بدیع و استعاره هایی دلنشین خلق شده است.

مجموعه شعر درباره زیبایی زن و هر آن چه که می خوانید

مجموعه شعر درباره زیبایی زن مشتمل بر قطعات کوتاه و تا حدودی به هم پیوسته است. شاعر با بهره مندی از زبان یکدست و آهنگین سعی کرده است تا فضایی درخشان و دور از فضاهای مرسوم را به تصویر بکشد. طبیعتا بار فضاسازی بر دوش واژگان ناب شعری بوده و البته چینش و گزینش این واژگان نیز با مهارتی ستودنی صورت گرفته است. 

در مجموعه شعر درباره زیبایی زن از عشق و جهان و هستی زن سخن رفته است. مادرانگی یک زن، تولد یک زن، رشد و بالندگی یک زن، نقش او در جامعه و خانواده از جمله مضامین برجسته ای بوده است که از نظر شاعر دور نمانده است. 

زبان شعر در نوع خود زبانی خاص و منطبق بر وزن است. هر چند قالب شعر نو می تواند دست شاعر را در پر و بال دادن به خیال او باز بگذارد با این وجود نمی توان اینطور تلقی کرد که با خواندن این مجموعه در واقع توانسته ایم تمام چیزهایی را که به نوعی به زیبایی یک زن مربوط می شود را دریافته ایم.

در این مجموعه شاعر به بدیع ترین شکل ممکن تصویری دیگرگونه از زیبایی زن نه آنطور که در تصور ما می گنجد بلکه با تعبیری عمیق و واژگانی بی بدیل ارائه دهد. همانطور که اشاره کردیم این موضوع باید از سایر دیدگاه ها نیز در این زمینه مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و شاعر سعی کرده است تا در این زمینه به نوعی خودسرانه عمل نکند.

اشراف بر موضوعات مختلف از جمله مزیت های این مجموعه به شمار می رود. بهتر است این قضیه را به نوعی همه سو نگر بودن تلقی کرد و قضاوت را به خواننده و دوستداران مجموعه شعر درباره زیبایی زن سپرد. به هر روی مقام و ارج زن برتر از آن است که در قالب یک شعر یا مجموعه شعر جای بگیرد. 

در ادامه این مطلب از ما دعوت می کنیم تا این مجموعه دوست داشتنی و منحصر به فرد را تا پایان خوانید. البته توصیه می کنیم تا این مجموعه را به علاقه مندان و اطرافیان خودتان نیز معرفی کنید. به شما وعده می دهیم که مجموعه شعر درباره زیبایی زن یک مجموعه شعر استثنایی و تازه است که می تواند از هر نظر رضایت شما را جلب نماید.

شعر درباره زیبایی زن

شعر درباره زیبایی زن به نام شادمانی های همیشه (1)

تا تو را می بینم

در من شادمانی های همیشه

 بیدار می شود

زندگی در بطن

اندوه شکوفان می شود

 رازهای عشق من

برملا می شود

و من به زیبایی تو مدیونم

همانطور که زندگیم را

و لبخندهایم را

و قدرت استعاره و

جادویی را که در نگاه و کلامت

نهفته است

را

 بهترین تحفه ها

می انگارم

ای عشق جاوید

ای یگانه محبوب من

روزگار غریب و

 سردی شده است

برف همه جا باریده است

زمین از یخبندان

عاطفه در رنج است

گاهی هیچ رودی حتی

راه خودش را می رود

هیچ کوهی دوام نمی آورد

آسمان از همیشه به ما

نزدیک تر است

ولی تو که لبخند بزنی

واژگان سحر انگیز تو

مرا مفتون می کند

 چون یک مسکن همیشگی

چون یک تخدیر دائمی

شعر درباره زیبایی زن به نام شادمانی های همیشه (2)

برای فرار و گریز از روزمرگی هایم

 برای یافتن گوشه ای دنج

فقط نگاه تو کافیست

 من این

نگاه را چراغی می سازم

 و در ظلمات راه می پیمایم

محبوبم زیبایی تو

من را بیشتر از همیشه می ترساند

و آهنگی

که در گلوگاهت خوابیده است

 شاید کار مرا تمام

کند

من از ناب ترین واژگان عالم

برای توصیف تو

مایه می گذارم

من از سوزناک ترین قصه های جهان

از افسانه های بی انجام

از درد و رنج بی پایان

 برای تو

می سرایم

شناگر خوبی نیستم

ولی در عمق اقیانوس نگاهت

غرقه می شوم

من صخره نورد ابلی نیستم

ولی از موهایت بالا می روم

ای محبوبی که

بوی ترنج

و نارنج می دهی

شعر درباره زیبایی زن به نام شادمانی های همیشه (3)

ای زیبای بی مثال

ای پاک

ای زنی که با تو لحظه های

زندگی من سرشار از لبخند و

حیات است

ای زیباترین

از چشمانت که آغاز می شوم

حسی بینابین مرگ و زندگی

یا گریه و  لبخند مرا به

شانه هایت می رساند

به تو تکیه می کنم

هر مردی باید چنین کند

تا آرام گیرد

معشوقم

محبوبم

همسر یگانه ام

اینک که از تو می سرایم

زندگی ما به میانه

رسیده است

 فرزندان ما

راز عشق نهان ما را نمی دانند

کسی هنوز از گل سرخ هایی

که توی دیوان حافظ خشکیده اند

و از دفتر خاطرات ما چیزی نمی داند

شعر درباره زیبایی زن به نام شادمانی های همیشه (4)

کسی اگر سراغ همان روسری و شال قدیمی

یا اورکت من

 یا چتر رنگی تو

یا شیشه عطر تو

یا کفش های زمستانی من

و شنل بافتنی تو

چیزی نمی داند

 من اما از

آن روزها

 غزل های بی شماری

 در سر دارم

من اما  از

آن روزها

قصه های بی پایانی

با خود دارم

من از زیبایی های تو بسیار سروده ام

 بدان سان که زیبایی تو

مرا شاعر کرد

آری تو ناب ترین شعر جهانی محبوب من

حتی اگر برخی به من

خرده بگیرند

یا  مرا به تمسخر بکشانند

هنوز چیزی از زیبایی تو

در نزد من

کم نشده است

هنوز صدای تو

 شفای دردهای

روزانه من

است

هنوز یک لبخند تو مرهم

 زخم های من

است

شعر درباره زیبایی زن به نام شادمانی های همیشه (5)

ای محبوبی که یک روز

ساعت صفر زمین

به سراغ من آمدی

به من بگو تا

تو را در کدام قصیده

در کدامین تغزل

به بهار

 و باورم بسپارم

ای معشوقی که

شبیه ترین کس

به تو

جز خودت

نیست

اینک  من و

 این دروازه مه گرفته

 در غروب

من و مرگی که

باورش برایم

 دشوار تر از همیشه

است

من و

چاردیواری های تکراری

تو و تغزل

 تو و تازگی

تو و باران

تو و

بعد از ظهرهای

چهارشنبه

که برایم روز مقدسی بود

و دیدارهای مکرر

در کافه های حوالی

روزهایی که زیبایی تو

مرا به بند کشیده

بود و در شهر می گرداند

شعر درباره زیبایی زن به نام اگر زیبایی تو نبود(1)

کسی چه می داند

شاید اگر عاشق نبودم

اکنون تاجر بودم

یا چیزی از قبیل همان

آدمهای مکرر و

هر روزه

یا حتی یک دیوانه  دریوزه

تو مرا از نام خودم رهانیدی

به من شناسه ای دیگر بخشیدی

شناسه ای که فقط بر گرده من

می تابید

 هویتی دیگر فراتر از نام عشق

دشوارتر از عشق

تلخ تر از عشق

شیرین تر از عشق

آری

زیبای من تو خود عشق بودی

من پیچیده در این واژه عمیق

واژه هراسناک

واژه مبهم

تورا صدا می زدم

محبوبم

دستانم را بگیر

و به زندگی پیوند بده

راه رفتنم بیاموز در

طریقی که رنگ هوس

و ریا نگیرد

شعر درباره زیبایی زن به نام اگر زیبایی تو نبود(2)

مرا با خود ببر

چون شمس مداوم

چون روشنی

چون زلال آب

در بیکران دریاهای اکسیری عالم

ای که نگاهت عطر خوشبختی می پراکند

ای زیبای من

زیباترین

به من رحم کن

مهربان تر باش

دشوار نباش

ساده تر شو تا تو را دریابم

می دانم که آسان نخواهی بود

همچنان که تسخیر قلب تو

دشوار بود

همچنان که دیدن تو

 جرات می خواهد

و نامیدن

تو جسارتی بی پایان

در نگاهت درختی ریشه دوانیده

است که به گیلاس همسایه

نزدیک است

مگر نه این که

 تو دختر همسایه

من بودی

پس گیلاس

 به چشمان تو

نزدیک است

شعر درباره زیبایی زن به نام اگر زیبایی تو نبود (3)

 یافتم تو را

از این پس می توانم تو را

گیلاس بنامم

 محبوبم

حتی در روزهایی که

 تبدار و مجنون

 تو هستم حتی در اوج عطش

 که زبان

در کام فرو برده ام

و به مهر تو دلبسته ام

زیبایی تو برای من

نشانه ای از وجود هوا در

سیارات دور است

وجود آب در سیارک ها

و آتش و دود در ستاره های ثاقب

 زیبایی تو

مرا به کشف دوباره

قاره های ناشناخته

در عالم سوق می دهد

به من جرات نفس کشیدن

 و رویا پروراندن می دهد

زیبایی تو به من زندگی

می دهد

شعر درباره زیبایی زن به نام اگر زیبایی تو نبود(4)

و چیزهایی از این دست

 و چیزهایی که

نمی توان رامشان کرد

چون سرکشی ِ توفان و

جسارت سیل و

خشم آتشفشان های کهنه

زیبایی تو به من توان

 شاعر بودن می دهد

و سرودن شعرهایی

که تو

قافیه

 و ردیف آن

باشی

که هر مصرعش

 و بند بند آن

نام تو باشد

زیبایی تو

 کار شعر

مرا دشوار خواهد کرد

زیبایی تو

قلب  مرا در

 نی نی هات

محبوس کرده است

بفهم،

درکم کن

هر چند

 عاشق ماندن در

روزگاری که عشق

در بی معنی ترین

 شکل ممکن به

مانکن ها هم

سپرده می شود

اگر زیبایی تو نبود

هنوز فکر می کردم کابوس ها

می توانند

دوباره دخل رویاهای مرا

بیاورند

ولی اینطور نشد

 زیبایی تو مرا

زنده کرد

شعر درباره زیبایی زن به عاشقانه های غریب

شاید معشوق های احتمالی

رخدیس هایی غریب

بر صورت داشته باشند

ولی جنس عشق ما

چیز دیگری بود

شاید هم

 دیگر چیزی از

آوازهای قدیمی ندانند

و نخوانند

برای برخی

ابتذال در بدیهی ترین

شکل ممکن

در قالب یک رژ لب

یا یک عطر ساده

و چند کلام مختصر و پوچ

در قالب یک قرار ساختگی

و فریب محض

خلاصه می شود

مگر می شود زیبایی زن را

با سنجه جهان

و جان سنجید

این مستور غریب

این شعر ناتمام

هنوز در طی طریق

است

قطعات کوتاه شعر درباره زیبایی زن بخش نخست

1.

جهان شکل هیچ شده ای

از یک عاشق بود

و مه بود و تمام  شب

باران بر عاشق می بارید

خودش پاک شد

و سایه اش

روی هر شب

قدم می زند

2.

گفتم زیبایی تو مرا

دیوانه می کند

گفتی همیشه

دیوانه بوده ای مرد

همیشه...

قطعات کوتاه شعر درباره زیبایی زن بخش دوم

3.

این تن که تو را به صد جهان

 بسته منم

این نه منم

این که منم

گاه منم

گاه تنم

این نگه شکر سرای

این شب چراغ مشک سای

این که تویی

این که تویی...

4.

حوادث بهانه هایی

زیبا برای عاشق

شدن هستند

و عشق تو بهانه ای بود

زیبای من

قطعات کوتاه شعر درباره زیبایی زن بخش سوم

5.

پس از فرصت نو شدن ها

آدمی باید دوباره از هوا

سراغ زندگی را بگیرد

از آب سراغ ماهی را

از آسمان سراغ نگاه تو را

و در زمین بذر یاد تو

را برویاند

6.

دیری نمی پاید

که زیبایی تو مرا

و زندگیم را تحت الشعاع

خود قرار می دهد

 چون خورشید که بر

ظلمت شبانه

می تابد

 بر من بتاب

 معشوق زیبایم

بر من بتاب


سایر مطالب پیشنهادی :

شعر زیبا درباره فرزند دختر

شعر عاشقانه درباره دوست دختر

متن‌های زیبا در مورد دختر بودن + عکس نوشته

متن زیبا در مورد قوی بودن زن


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...