متن برای جای خالی عزیزان از دست رفته

همانطور که می دانیم جای خالی عزیزان از دست رفته برای هر کسی سخت است و تقریبا اگر فرد مورد نظر جزو بستگان درجه یک باشد فراموشی او غیر ممکن بوده و همیشه جای خالی او در زندگی فرد حس می شود، ما در این بخش می خواهیم با متن هایی که ذکر می کنیم کمی در تسلی خاطر این افراد که به تازگی عزیزی را از دست دادند کمک کنیم.

مرگ به راستی که یکی از سخت ترین و بی رحم ترین بلاهایی است که می تواند بر سقف یک خانه نازل شود، این بلا برای خود فرد فوت شده هیچگونه عوارضی ندارد اما برای خانواده ی فرد بسیار سخت و طاقت فرسا می باشد، از این رو درد مرگ برای خانواده ی فرد فوت شده بسیار بیشتر از درد خود فرد فوت شده است.

متن برای جای خالی پدر

ای پدر عزیزم که سالیان سال با من بوده ای و هیچگاه نذاشتی که من احساس تنهایی و بی پشتیبانی کنم، ای پدر عزیزم که در همه حالات با من مهربان بوده ای و هیچ وقت نذاشتی آب در دلم تکان بخورد اکنون من جای خالی تو را چگونه تحمل کنم و بدون اینکه در کنارت باشم به ادامه ی زندگی خود بپردازم، ای کاش تنها کمی دیگر زمان بود و من می توانستم که به تو بگویم خیلی دوستت دارم پدر و از تمامی که زحماتی که برای من کشیده اساس گذارم.


همچنین ببینید :

عکس نوشته در مورد پدر فوت شده


متن در مورد جای خالی پدر + عکس نوشته

بار دگر زنده شد کودکیم پشت در

خانه ما منتظر، چشم به راه پدر

خسته نباشی پدر رنج و ملالت مباد

گرچه هیاهوی ما کاهش دردت نداد

باز پدر آمد و باز عطر خوش نان رسید

باز پدر معنی آرامش و ایمان رسید

زین سو و آن سو شدن کاهش دردت نبود

این که پسر بودمت پاسخ رنجت نبود

باز خیال تو بود از پس این سال‌ها

آمده بوی که باز زنده کنی حال‌ها

باز پدر دیدمت از پنجره آسمان

بوی تو را می‌شنوم از در و دیوار من

متن برای جای خالی پدر

اکنون یک سال است که جای خالی تو در زندگی، خانه و قلب من حس می شود و نمی توانم هیچ جایگزینی را برای تو پیدا کنم زیرا که تو بنیان اصلی خانه و کاشانه ی ما بوده ای و بعد از رفتنت دیگر هیچ چیز مانند قبل تکرار نشد و تکرار نیز نمی شود زیرا که تو شمع و چراغ پر نور خانه بودی و بعد از اینکه رفتی چراغ و نور خانه از بین رفت و برای ابد خاموش شد، این خانه تا ابدیت خاموش می ماند و همیشه فکر و ذکر تو در قلب و ذهن ما خواهد بود و هیچ گاه تو را فراموش نخواهیم کرد.

متن برای جای خالی مادر

مادر کلمه ای است که در ۴ حرف نوشته می شود اما اگر بخواهیم تنها از مهربانی هایش بگوییم چند میلیون کلمه نمی توانند در این مدح پاسخگو باشند اگر بخواهیم در رابطه با ایثار گری ها و فداکاری هایش سخن بگوئیم میلیارد ها کلمه نیز نمی توانند از این همه رشادت و فداکاری مدحی بسرایند، اما اگر بخواهیم در رابطه با جای خالی مادر سخن بگوییم هر چند کلمه که در دنیا به زبان های مختلف وجود دارند و هر چند جمله ای که از زمان خلقت زبان تا به الان گفته شده اند نیز نمی توانند جای خالی مادر را توضیح دهند و بگویند که چقدر درد آور و ملال آور است این جای خالی مادر در خانه، ذهن و قلب یک انسان به راستی که تمامی کلمه ها و جمله ها از توصیف این درد و رنج قاصر هستند و به اینجا که می رسد گویی کلمه ها بی قدرت و بی معنا هستند.

متن در مورد جالی خالی مادرم

تمام بود و نبودم وجود مادر بود

کسی که مظهر عشق بود، مادر بود

برای من به جهان هزار رنگ و فریب

کسی که مونس و غمخوار بود مادر بود

برای راحتی من چه رنج ها نکشید

کسی که موی سفید روی سفید بود مادر بود

به وقت بیماری بی قرار او به برم

کسی که دست بر سرم میکشید مادر بود

به نیمه های‌ شب و با صدای گریه من

کسی که با هراس ز جا می پرید مادر بود

به کوچه و برزن یا به وقت خطر

کسی که با شتاب در پی‌ام می دوید مادر بود

چو پای من به زمین گاه می لغزید

کسی که از ته دل آه میکشید مادر بود

متن و عکس نوشته درباره جای خالی مادر

یادم می آید روز هایی که با خنده و ذوق مرا تماشا می کردی و زیر لب می گفتی که خدایا، شکرت که فرزندی سالم به من عطا کرده ای در همین هنگام است که ناگهان من زمین میخوردم و تو هر چه که در دست داشته به زمین پرتاب می کردی و به سمت من می آمدی که مبادا اتفاقی برای من افتاده باشد، وقتی به سمت من می آیی و میبینی که هیچ اتفاقی برای من نیفتاده است و حال من بسیار هم خوب است تمامی خستگی ات رفع می شود و باز هم خدا را شکر می کنی گویی که انگار زندگی تازه به تو بخشیده اند، حال تو بگو من چگونه جای خالی تو را ببینم و غصه نخورم، من چگونه وقتی که بی حواس نام تو را صدا می زنم و کسی جوابگو نیست اشک نریزم و بی صدا فریاد نزنم، آخر خودت بگو چگونه می شود که بی آنکه تو را ببوسم و با قدرت در آغوش نگیرم با تو خداحافظی کنم. تو فقط بگو چگونه تا من انجامش دهم‌‌.

متن برای جای خالی برادر

چه روز هایی که با هم می خندیدیم و چه روز هایی که در آغوش یکدیگر گریه می کردیم، این روز ها طالع ما را در آینده رقم زد و به گونه ای روزگار را رقم زد که من و تو هیچگاه از یکدیگر جدا نمی شدیم آن هم فقط به آن خاطر که آنقدر یکدیگر را دوست داشتیم که نمی توانستیم حتی چند لحظه از هم دور باشیم، حالا بعد از گذشت آن همه سال و دوستی و برادری در کنار یکدیگر تو بگو چگونه می توانم غم از دست دادن و جای خالی تو در خانه را تحمل کنم، آخر مگر می شود که نیمه ی دیگر انسان از او جدا شود و به جانی دیگر سفر کند، همه می گفتند که شما مانند سیبی هستید که از وسط نصف کرده اند و به یک روح دردو بدن تبدیل شده اید. به راستی که واقعیت را می گفتند و ما مانند یک روح در دو بدن بودیم اما حالا روح یکی از دو بدن رفته است و بدن دیگر به گونه ای است که انگار هیچ صورت ظاهری ای را ندارد و تنها دارد زنده می ماند اما زندگی نمی کند.


همچنین ببینید :

شعر های زیبا درباره مرگ برادر جوان


متن درباره جای خالی برادر

دلم تنگ است و میدانم تو دیگر برنمیگردی

بمانم هرچه خیره پشتِ این در، برنمیگردی

به یادت هرچه بی تابانه بنشینم به رویِ تاب

به زیرِ این درختِ سایه گستر برنمیگردی

دوباره دانه می پاشم حیاطِ خیسِ باران را

اگرچه خوب میدانم کبوتر برنمیگردی

تُهی از نوبهارت مانده تقویمِ خزانِ من

به این مهر و به این آبان و آذر برنمیگردی

غریبی میکنم با قابِ عکست نا اُمیدانه

خودم هم کرده ام انگار باور برنمیگردی

هزاران سالِ دیگر کاش با بویِ تو برخیزم

به دیدارم نگو که صبحِ محشر برنمیگردی

متن با عکس نوشته در مورد جای خالی داداشم

وقتی که یاد تو میفتم باید هم در هر نفس بغض مرا فرا بگیرد، من اگر فراموشی نیز بر من چیره شود هیچگاه نام و یاد تو را فراموش نخواهم کرد، همه جا با تو هستم ای برادر که برای را یادم داد و همه جا با من بود و درس هایی را به من آموخت که هیچ معلمی نمی توانست آن ها را به من بیاموزد، این را بدان که در هر جای دنیا و هر لحظه ای از زمان که باشم هیچگاه عشق من به تو کم نخواهد شد و همیشه دوستت خواهم داشت، میدانی دوستت دارم و من هم می دانم که دوستم داری اما نمی دانم چه طلسمی است که هیچ وقت کسی که فردی را دوست دارد به آن عشق اعتراف نمی کند، من و تو نیز همین گونه بودیم با اینکه جانمان برای یکدیگر در می رفت اما هیچگاه به هم نگفتیم که دوستت دارم.

عکس نوشته جای خالی داداشم

متن برای جای خالی مادربزرگ

دوستت دارم همانگونه که فرزند تو را دوست دارم و همانگونه که همسر او را دوست دارم، در این روز وقتی به قاب عکس تو بر روی دیوار نگاه می کنیم بی اختیار اشک از چشمانم فرو می ریزد و غم و غصه ای کم نظیر دل مرا فرا می گیرد بی اختیار اسمت را صدا می زنم و وقتی که بانگ بی پاسخ خود را می بینم می فهمم که دیگر خیلی دیر شده است و آن صندوقچه ی قدیمی که همیشه از آن خوردنی های جورواجور در می آمد دیگر تا ابد بسته خواهد ماند و هیچ خوردنی خوشمزه ای دیگر قرار نیست از آن جعبه بیرون بیاید و به سمت ما دراز شود. ناگهان به سمت جانماز تو می روم و وقتی می فهمم که از وقتی نبودی خاک گرفته است دوست دارم فریاد بزنم و بگویم خدایا چرا همیشه خوب ها را از میان ما بر می داری.


مطلب پیشنهادی :

شعر درباره فوت مادر بزرگ


متن در مورد جای خالی مادربزرگ

مادربزرگ

گم کرده ام در هیاهوی شهر

آن نظر بند سبز را

که در کودکی بسته بودی به بازوی من

در اولین حمله ناگهانی تاتار عشق

خمره دلم

بر ایوان سنگ و سنگ شکست

دستم به دست دوست ماند

پایم به پای راه رفت

من چشم خورده ام

من چشم خورده ام

من تکه تکه از دست رفته ام

در روز روز زندگانیم

متن درباره ی جای خالی مادربزرگم + عکس نوشته

به یاد روزهایی که همیشه سفره های رنگین آماده می کردی و ما را برای شام به خانه دعوت میکردی، به یاد روزهایی که همیشه از جیبت آب نبات و شیرینی در می آمد و ما را بسیار خشنود می ساخت، واقعا نمی توانم نعمت داشتن مادربزرگ را برای آنهایی که تا بحال مهربانی مادر بزرگ را احساس نکرده اند توضیح بدهم مانند این میماند که بخواهی برای فردی که از اول زندگی کور و نابینا به دنیا آمده است مفهوم رنگ و زیبایی را توضیح دهی و یا برای یک ناشنوا از قدرت شنوایی و شنیدن صدای پرندگان و موسیقی بنویسی. هنوز هم وقتی مادرم شیرینی درست می کند یاد تو می افتم و به مادرم می گویم که دلم برای مادربزرگ تنگ شده است و جای خالیش مرا اذیت می کند، در این زمان است که هر دو با هم اشک می ریزیم و یاد و خاطر تو شیرینی مورد علاقه ات را می پزیم و در بین افراد محل پخش می کنیم.

متن برای جای خالی پدربزرگ

بر فراز این زندگانی تنها می توان آسمان را پناهگاهی امن برای ستاره هایی مانند این سالخورده های بی مثال پیدا کرد، امروز مانند روز های دیگر نبود، به شکلی که در هر ثانیه اش به یاد پدر بزرگم و آن شوخی های بی مثالش می افتم، امروز مانند روز های دیگر شروع شد تنها با این تفاوت که وقتی صبح از خواب بیدار شدم فهمیدم که امروز روز سالگرد پدربزرگ است و دقیقا یک سال می شود که او در کنار ما نیست و جای خالیش همیشه ما را آزار می دهد. بعد از اینکه از رختخواب بلند شدم تازه فهمیدم که در هرجا و هر موضوعی یک خاطره ی بسیار شیرین از پدربزرگ به خاطر دارم، درست در مقابل آینه بودم که ناگهان چشمم به شانه و ریش تراش افتاد و اشک به صورت ناخودآگاه از چشمانم سرازیر شد.


از این مطلب دیدن کنید:

عکس نوشته فوت پدربزرگ + تصاویر درگذشت بابابزرگ (98)


متن برای جای خالی پدربزرگ

ای سالمند !

موی سپید و کمر خمیده ات

حکایت از پیری وجودت دارد

ولی دلت زنده است و امیدوار

از پیمودن موفقیت آمیز راه های پرپیچ و خم زندگی

متن برای جای خالی پدربزرگ + عکس نوشته

چه روزهایی را که با هم نگذراندیم و چه روز هایی که با خنده و خوشی به پایان نرساندیم، حال دیگر آن روز ها به اتمام رسیده اند و لحظات درد و غم جایگزین آن روز های خوش و خرم شده اند، جای خالی ای که در هر زمان و مکان مرا افسرده و غمگین می سازد و به من یادآوری می کند که دیگر پدربزرگی همراه تو نیست که دستت را بگیرد و به سینما ببرد، دیگر پدر بزرگی نیست که بر شانه هایش بنشاندت و به پارک ببرد، دیگر پدر بزرگی همراهت نیست که درد هایت را تسکین دهد. همین طور در این افکار بودم که ناگهان خوابم برد و در خواب پدربزرگ را دیدم که به من میگفت من همیشه همراه تو هستم. از خواب بیدار می شوم و تنها با خوشحالی به قاب عکس پدربزرگ نگاه می کنم.

متن برای جای خالی همسر

روزی به دنیا آمدم و با اولین عشق هر فرد یعنی پدر و مادر آشنا شدم چند دهه ای گذشت و با تو یعنی آخرین عشقم آشنا شدم اما حالا دیگر عشق ما با همان مثالی که همه می زنند ما را جدا کرده، همه می گفتند که تنها مرگ می تواند ما را از هم جدا کند اما من هنوز هم که هنوز است عاشق تو هستم و این را نیز می دانم که تو هنوز هم مرا دوست داری زیرا که هر شب به خوابم میایی اما من چگونه منتظر شب ها باشم تا خوابم ببرد و خواب تو را ببینم واقعا جای خالی تو آزارم می دهد و نمی توانم حتی یک لحظه چشم بر روی چشم بگذارم، امروز هم مانند هر روز دیگری داشتم جای خالی تو را با نوشیدنی و دخانیات پر می کردم که فردی آمد و پرسید برای چه داری اینقدر به خود آسیب میزنی من تنها در یک کلمه جوابش را دادم و گفتم برای عشقم و مکان را ترک کردم. شب در خواب باز هم تو را دیدم که داشتی به من لبخند می زد اما آهسته آهسته از من دور می شدی

متن برای جای خالی همسر

عهد مهرویان، فریبی بود در غوغای هستی

شور و مستی‌ها سرابی بود و یک سر شور و شر شد

ناله‌های ساز ما هم در گلو بشکست ساقی

عاقبت رنجور از جور زمان، سر زیر پر شد

تا به کی در کوره راه زندگی باید دویدن؟

داد از این سرگشتگی‌ها، داد از این بیهودگی‌ها

متن و عکس نوشته جای خالی همسر

ای همسر زیبا رویم که حال مرا ترک کرده ای و به دنیای مردگان پیوسته ای هیچ نمی دانی که چقدر تو را دوست دارم. حالا که مرا ترک کرده ای زندگی برایم خیلی سخت و طاقت فرسا شده و جای خالی تو در هر کجا از جای جای خانه به چشم می آید و قلب مرا آکنده از آه و اندوه فراوانی می کند، جای خالی تو درست مانند میخ هایی است که به یک دیوار فرو رفته اند و سپس بیرون آورده شدند، خود میخ ها نیستند اما جای هایشان به گونه ای در چشم نمایان می شوند که گویی میخ ها در قلب فرو رفته اند و شاهرگ های اصلی قلب را دریده و پاره کرده اند، همانطور که آن جا های خالی بر روی دیوار هیچگاه از بین نخواهند رفت جای خالی تو نیز هیچگاه پر نخواهد شد و همیشه نقشش بر روی قلب من باقی خواهد ماند.

متن برای جای خالی عزیزان در عید

سفره هفت سین را آماده می کنیم و کم کم به استقبال عید نوروز می رویم اما امسال عید هیچ معنایی برای ما ندارد زیرا که عزیزی را از دست داده‌ایم که جای خالیش در کنار این سفره ی هفت سین ما را آزار می دهد و به گونه ای تیر را در قلب ما فرو می کند که انگار هیچ گاه در کنار ما نبوده است. امسال عید هیچ رنگ و بویی ندارد زیرا که رنگ و بوی جهان بعد از او از بین رفته است و دیگر هیچ عیدی نمی تواند ما را خوشحال کند زیرا که ما فقط با او خوشحال بودیم و بدون او درد و غم تنها دوست ما است.

عید نوروز تنها عیدی بود که من دوستش داشتم و به عنوان یک ایرانی آن را جشن می گرفتم اما حالا بعد از رفتن تو دیگر این عید نیز در کنار دیگر عید ها قرار می گیرد و برایم هیچگونه جذابیت و شور و هیجانی را نخواهد داشت، این عید نیز دیگر نشانه ی عزا و سوگواری برای من است زیرا که تو دیگر با من نیستی که در آغوش بگیرمت و در کنارت دعای تحویل سال را قرائت کنم. این روز ها تقریبا از هر آجیل که در سفره ی هفت سین میبینم کمی بر می دارم زیرا می دانم که تو عاشق آجیل بوده ای و هیچگاه آن را با چیز دیگری عوض نمی کردی.

متن در مورد جای خالی عزیزان در عید

همیشه درست در بالای این سفره می نشستی و دعای تحویل سال را قرائت می کردی و با خود می گفتی که امسال سال برکت و رزق و روزی فراوان است. وقتی که خبر خوبی می شنیدی می گفتی که سالی که نکوست از بهارش پیدا است، اما سال گذشته اصلا سال خوبی نبود زیرا که تو را که مروارید این خانه بودی از دست دادم، چقدر جای خالیت در این سفره بیداد می کند و هر مهمانی که برای عرض تبریک عید می آید و جای خالی تو را می بیند لحن تبریکش به تسلیت تبدیل می شود و به گونه ای رفتارش تغییر می کند که گویی او نیز می خواهد در امسال عید تنها به عزاداری بپردازد، جای خالیت را فقط به دوش من بسپار تا بتوانم با تحمل درد و غم تو کمی زندگی کنم.


در ادامه ببینید :

متن درباره قاب عکس خالی


درست در آخرین پنجشنبه ی سال که بر سر مزار تمامی دوستان و عزیزان از دست رفته می رویم یک بار دیگر جایی خالیشان خود نمایی می کند و به ما می گوید که من وقتی که این دنیا را دیدم عاشق تو شدم و وقتی که عاشق تو شدم تازه فهمیدم که دنیا چیست، این درست این مطلب را می رساند که آن ها نیز دلشان برای ما تنگ شده است و جای خالی خودشان را کاملا حس می کنند و دوست دارند که در کنار ما باشند،اما نمی توانند پس همیشه از دور مراقب ما هستند و نمی گذارند که هیچ راهی را اشتباه برویم و لغزشی انجام دهیم. جای خالی آن ها در واقع خالی نیست بلکه روح آن ها همیشه در کنار ما حضور دارد و مانع از این می شود که اتفاقات بد دامن ما را بگیرند. بنابراین این پنجشنبه ها بسیار مهم هستند زیرا که نشان می دهند که ما نیز آن ها را فراموش نکرده ایم و همیشه به یاد آن ها خواهیم بود و جای آن ها را در هر مراسم و مجلسی که داریم خالی می کنیم.

تهیه کننده : توپ تاپ

1 نظر

  1. فریده راستیفریده راستیsays:

    متن ها در باره ی برادر زیاد خوب نیستند . اصلا ربطی به برادر ندارند متن راجع به برادر می خواستم متنها رو اصلا مناسب ندیدم. لطفا متن ها رو مناسب با اون شخصیت بنویسید .متن راجع به برادر انگار راجع به همسره!!!