عکس نوشته درمورد یکرنگی برای پروفایل

نوشته شده توسط مدیر · در۲۵ بهمن ۱۴۰۰ ساعت ۱۶:۴۸.

همه ی انسان ها دوست دارند تا در زندگی خود همیشه با آدم های یکرنگ سر و کار داشته باشند ، که در واقع این یک امتیاز برجسته و خیلی خوبی می باشد که عموم آن را می پذیرند ، در این مطلب از توپ تاپ آلبومی از عکس نوشته های پروفایلی زیبا را به همراه متن ها و جملات قصار با همین زمینه تهیه دیده ایم که در ادامه شاهد هستید.

در سال جدید 1401 و 2022 هم متن های کوتاه و همچنین عکس نوشته های تاثیرگذار درباره یکرنگی و ساده بودن ارسال شده است که شامل مضامین زیبا و دلنشین می باشد ، از آلبوم تصاویر پایین میتوانید برای عکس پروفایل ، استوری و یا وضعیت واتساپ خودتان استفاده بفرمایید.

به سلامتی دریا ! نه به خاطر بزرگیش ، واسه یکرنگیش

سادگیم را ...یک رنگیم را به پای حماقتم نذار ، انتخاب کرده ام که ساده باشم و دیگران را دور نزنم وگرنه دروغ گفتن و بد بودن و آزار و فریب دیگران آسان ترین کار دنیاست ، بلد بودن نمی خواهد !

آدم ها چندش آورترین نقاب ها را می پسندن!! من هر وقت برای هرکسی خودم بودم تنهاتر شدم

برای پذیرفته شدن، لازم نیست رنگی غیر از آنچه که هست به خودت بزنی، دنیا رنگهای زیادی به خود دیده ،اما هیچ چیز به اندازه، رنگ واقعی زیبا نیست.. واقعی باش

هر رنگی که میخواهی باش حتی سیاه ولی یکرنگ باش

تا توانی با همه یکرنگ باش ، قالی از صد رنگی به زیر پا افتاده است

من پشیمان نیستم اما نمی دانم هنوز دل چرا در بازی نیرنگ ها یکرنگ بود

*******************************

*******************************

برف را دوست دارم چون فقط با برف می شود آدمی ساخت که هم درونش سفید باشد و هم بیرونش !!!

واسه دنیای من چقدر یکرنگی
توکه واسه من همیشه دلتنگی
پاشو بیا کنار پنجره یه بار دیگه
توکه انگاری خدایی قشنگی

جام بلور چشمانت را
بـشوی و بیاور
تا برایت جرعه ای
اشـک یکرنگی بـریزم
وقتی نوشیدی
آنوقت میفهمی که
باران ازدست رنگین کمان
چه میکشد....

دشت دل امشب کمی دلتنگی است
لازمش باران وپس یکرنگی است
تا طلوع ماه روزی باقی است
نور خور،شرمنده ازبی ننگی است
گوهر دوری پزد خامی عشق
تاب دل درمان هر دلسنگی است
مانده ام بر آستان یک راه دراز
شاید این ره،راه صدفرسنگی است
یاد عشقت تاب من افزون کند
شب که آید ماه من نارنگی است
تا توانم چشم دوزم آسمان خانه را
آخراین مه رومی وشب زنگی است

نغمه های دلم بوی تازه ای از گل های نرگس می دهد رویش گل های دلم منتظر فصل یکرنگی اند!

می دوم به سوی زندگی
می دوم به سوی خیال
می دوم به سوی خوشبختی
می دوم به سوی یکرنگی
می دوم به سوی عشق
می دوم به سوی تو
اما چه حاصل
جز پای زخمی و کفشهای پاره
و دیگر هیچ

زیر باران می رفت
آسمان، دلش را
در یکرنگی نگاه باران
می شست
داشت رها می گشت
از این جهان پر غوغا
اما رهایی کجا بود و
خلاصی کجا
اسیر این قفس بود
قفل و زنجیرش کرده بودند سخت
رهایی را محال می پنداشت
چون، تو را هرگز،
با خود نداشت

فرسنگ ها فاصله است میان ما
همچون دیوارهای سنگی
لحظه های رنگی
آه....
سبز باد بی رنگی
تا ابد یکرنگی
تا ابد یکرنگی.

شهر بزرگ در آرا مش مکدر غباردود
پرستوی دل ؛ به هر گوشه ای پر می کشد
به مرگ؛ خیالی نقب می زنم
اثری از پاورچین محسوسش نمی بینم
دلم را گشایم
باغی پراز انجیر و به
دریائی از تفاهم و یکرنگی
دستانت را بگشای
بگشای ای آفتاب لبریز مهربان
به نیازمندی گندم زاران و شا لیزاران
به مراتع سبز یگانگی تنوع
به سفر نسیمی بر می خیزم
در شبنمی شناکنان به آواز گنجشکان پر می کشم
زندگی خنده ی بلند رهائی است
رهائی همه ی تنوع حیات
وآرامش لطیف لذت بخش بامدادان
آنگاه که از شعله های سوزانی رهائی می یابی
به کجای بیاویزم؟
یکرنگی شاداب جان را ا ز پس عبوری دردآلود
به کجای بیاویزم؟
چشمان آسمانی قلبم را
چشمان آسمانی شبانه روز

قلبم می تپد با نام عشق
اگر مرا از خود برانی در برپایی عشق
هیچت عاید نمی شود در دلتنگی های بی مورد
با منت باش تا یکرنگی عشق
از تو آموخته ام نرگس گلی عاشق است