متن شیطنت های کودکانه

شیطنت های کودکانه چیزهایی هستند که برات خاطراتی زیبا می سازند. همین الان چه دختر باشی و چه پسر، اگه به گذشته و کودکی خودت فکر کنی، شیطنت هایی که کردی یادت میاد و به خاطرشون دلت شاد میشه و لبخند میزنی. این شیطنت ها خیلی اهمیت دارن چون باعث میشن که ما هم از لحاظ شخصیتی و هم از لحاظ کسب تجربه رشد کنیم.

توی این مطلب قصد داریم که براتون در مورد شیطنت های کودکانه متن هایی رو به اشتراک بذاریم. منظورمون همون شیطنت هایی هست که الان برای هممون تبدیل به خاطراتی زیبا شدن! الان هم خیلی از بچه ها از همین نوع شیطنت ها دارن. اگه دوست دارید که این متن ها رو بخونید، در ادامه مطلب با ما همراه باشید.

متن درباره اهمیت شیطنت های کودکانه

خیلی ها شیطنت های بچه هاشون رو دوست ندارن، خیلی ها هم از شیطنت های بچه هاشون صبرشون سر اومده اما اینها نمیدونن که همین شیطنت ها نشونه ی سلامتی بچه هست. همین شیطنت هاست که میتونه بهت این اطمینان رو بده که جسم و جون بچه سالم و سلامت هست.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های بچه ها خیلی اهمیت داره. فکر کن وقتی که بزرگ میشن و دور هم جمع میشن در مورد بچگی هاشون حرف میزنن! در مورد کارایی که کردن و آتیش هایی که سوزوندن حرف میزنن و کلی خاطرات شیرین و زیبا به یادشون میاد. پس چه خوبه که بیشتر وقت ها جلوی این شیطنت ها رو نگیریم و بذاریم این خاطرات خوش و زیبا براشون رقم بخوره.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلم شیطنت های کودکانه میخواد، شیطنت هایی که منو از تمام مشکلات و درد و غم هام دور کنه و ببره به عالم بچگی. همون زمان که این کارا رو میکردیم تا دلمون خوش باشه و بهمون خوش بگذره.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عمر خیلی کوتاهه! کوتاه تر از اون چیزی که فکرش رو بکنی. پس بذار فرزندت بچگی کنه و اونو از کارهایی که باعث رشدش میشه منع نکن. بیشتر این کارا هم میتونه شیطنت هاش باشه. خیلی از والدین جلوی خیلی از کارهای بچه ها رو میگیرن و اسمش رو تربیت درست میذارن اما نمیدونن که همین کارها باعث میشه که اون بچه خوب رشد نکنه و نتونه به درستی وارد اجتماع بشه.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه با شیطنت هاشه که شیرین میشه و به دل بقیه میشینه. اون با کارهایی که میکنه تو دل برو میشه و باعث میشه که وقتی اونو میبینی، کل درد و غم هات یادت بره. اصلا اگه بچه این شیطنت ها رو نداشته باشه و مدام گوشه گیر باشه، نشون میده بیماره. پس جلوی خیلی از این شیطنت ها رو نگیریم تا حس و حال خوبی که بچه هامون با همین کاراشون دارن رو حفظ کنیم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یه بچه وقتی جلوت آتیش میسوزونه و شیطنت میکنه یعنی خیلی باهات صمیمی شده وگرنه بچه ها وقتی که جلوی کسی غریبه اند، زیاد تحرک ندارن. پس به جای اینکه از شیطنت هاش ناراحت بشی به این فکر کن که اون بچه نسبت به تو خیلی احساس نزدیکی داره و یه احساس اعتماد نسبت به تو در اون شکل گرفته که شیطنت میکنه. تو میتونی از همین قضیه به نفع تربیتش استفاده کنی نه اینکه مدام به خاطرشون ملامتش کنی.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بچه ها وقتی شیطنت میکنن، خیلی شیرین میشن. البته این شیرینی برای بعضی ها غیرقابل تحمله ولی برای بعضی ها هم یه بازه ی زمانی هست تا مدتی که اون کودک بزرگ میشه. دسته ی دوم با خودشون میگن که به جای اینکه با اون شیطنت ها که کاریش هم نمیشه کرد خودمونو ناراحت کنیم، سعی میکنیم از دوران کودکی اون بچه لذت ببریم.

متن درباره شیطنت های دوران بچگی

دلم حال و هوای دوران شیرین کودکی را می خواهد. همان زمان ها که بزرگترها به خاطر شیطنت هایمان گوش هایمان را میکشیدند؛ همان زمان ها که به خاطر شکستن شیشه ی پنجره ی همسایه با سنگ یا توپ، پدرمان ما را می برد تا از او عذرخواهی کنیم؛ همان زمان ها که به دیوار خانه ی همسایه توپ می زدیم و او غرغر کنان از خانه اش خارج می شد و شکایت مان را به مادر و پدرمان می کرد. کجا هستند این حس های ناب؟ همان شیطنت هایی که هر کدام دفترچه ای از خاطرات شیرین دوران کودکی مان را برایمان ساختند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های دوران کودکی ام را هنوز از زیاد نبرده ام. همان موقع که فکر میکردم فقط مشغول سرگرمی هستم اما نمی دانستم که با این کارم دیگران از من آزرده خاطر می شوند. آن زمان فکر میکردم که فقط خودم هستم و دنیایی که خدا رو به رویم قرار داده. کاش الان هم همینطور بود؛ کاش الان هم فقط خودم را می دیدم و خدایم و دنیایی که دارم و فقط کمی مشغول خوش گذرانی برای خود میشدم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های دوران کودکی ام را هنوز به خاطر می آورم. همان زمانی که خیلی زود گذشت و اکنون به خاطر گذشتنش فقط و فقط افسوس برایم مانده. همان زمان که دیگر باز می گردد و از آن فقط یک تصویر به یادگار مانده؛ تصویری که در ذهن من هک شده و هیچوقت هم پاک نخواهد شد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های دوران بچگی ام کاری کردند که من اکنون انسانی قوی شوم. شاید آن روزها بزرگترها را اذیت می کردم، شاید آن روزها موجب ناراحتی دیگران از خودم می شدم و شاید آن روزها به خاطر این شیطنت هایم صدمات جسمی و جانی زیادی به من وارد می شد اما همه ی آنها باعث شدند تا من شخصیت قوی ای که الان دارم را داشته باشم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی خودم را به خاطر شیطنت های دوران کودکی ام بارها ستایش می کنم و قدردان خودم هستم. آخر همه ی آن شیطنت ها باعث شدند که من اکنون خاطرات خوشی از دوران کودکی ام به یادگار داشته باشم. همه ی آنها باعث شدند که وقتی که به کودکی می نگرم که در حال شیطنت است، خودم را در او ببینم و غرق در دنیای کودکی شوم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی دلم برای بچه های الان می سوزد. آخر آنها نه تنها نمی توانند شیطنت های دوران کودکی ما را بکنند بلکه از کوچکترین شیطنت ها هم محروم اند. این روزها بزرگترها دیگر حال و حوصله ی آن زمان را ندارند و چه بسیار کودکانی هستند که خاطرات شیرین کودکی شان فدای همین بی حوصلگی ها می شود.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی به کسانی که هنوز شیطنت های دوران کودکی شان را دارند حسودی ام می شود. می خواهم دقیقه ای هم که شده جای آنها باشم و به مانند یک کودک رفتار کنم. دیگر دنیای بزرگترها برایم رنگ و بویی که قبلا داشت را ندارد. اکنون حاضرم تمام دارایی ام را بدهم و لحظه ای به جای یک کودک باشم. کودکی که جز آتش سوزاندن کار دیگری ندارد.

متن درباره شیطنت های دختر بچه

یادش بخیر آن زمان، وقتی که با دخترهای همسایه کنار هم جمع میشدیم، یک فرش پهن می کردیم و روی آن می نشستیم و مشغول شیطنت های دوران کودکی مان می شدیم. خودمان را جای بزرگترها می گذاشتیم و ادای آنها را در می آوردیم. یکی خوش را جای مادر بزرگ می گذاشت، یکی جای خاله و یکی هم جای عمه. یادم می آید که من هم جای مادرم را بازی می کردم آخر نقش او را خوب بلد بودم بازی کنم. اکنون از آن زمان ها سالها گذشته و من واقعا مادر شده ام و دلم میخواهد یک بار دیگر هم که شده از آن شیطنت ها داشته باشیم. اما چه حیف که دیگر بزرگتری نداریم که بخواهیم ادایش را در بیاوریم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادش بخیر آن زمان وقتی که پسرها مشغول فوتبال بازی کردن بودند و در و همسایه را عذاب می دادند، ما هم در کنار خیابان با بقیه دخترها فرشی پهن می کردیم و با عروسک هایمان مشغول بازی می شدیم. آنقدر غرق در بازی و شیطنت هایمان می شدیم که یادمان می رفت ساعت ها چگونه می گذرد. کاش دوباره آن روزها برگردند و کاش دوباره بتوانیم آن دوران را تجربه کنیم.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یک دختر بچه هر چقدر هم که شیطنت کند باز هم کارهایش شیرین و دلبرانه است. وقتی با ان لبخند زیبایش و نگاه مهربانش آتش می سوزاند، دوست داری او را در آغوش بگیری و بفشاری. آنقدر او را در آغوش بگیری که کم کم خاطرات خودت هم برایت زنده شوند. همان خاطراتی که وقتی همسن او بودی برایت رقم خوردند؛ همان شیطنت هایی که وقتی هم سن او بودی میکردی و اکنون نیز همین شیطنت ها از او سر می زند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های دختر بچه ها مرهمی هستند برای زیباتر کردن زندگی. اگر زندگیتان دیگر حال و هوای گذشته را ندارد، اگر فکر میکنید که دیگر رنگ و بویی برای آن نمانده، کافیست به سراغ دختر بچه تان بروید تا او با همان دست های کوچکش و با همان زبانی که کلمات را درست ادا نمی کند، شیطنت کند و برایتان زندگی تان را شیرین تر و زیباتر از هر وقتی نماید.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دختر بچه ها معمولا دعوا بلد نیستند، شکستن پنجره همسایه یا توپ زدن به دیوارشان را هم بلد نیستند، آنها شاید هیچوقت در کوچه ها هم پیدایشان نشود ولی آنها شیطنت هایی دارند از نوع خودشان؛ شیطنت های آنها به قدری شیرین و زیباست که گاهی دلت نمی آید نام کاری که می کنند را شیطنت بگذاری. آخر آنها خوب رسم دلبری را از همان کودکی می آموزند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت دختر بچه ها مرهمیه واسه دل پر درد پدر و مادراشون. وقتی که غمی روی دل پدر و مادر سنگینی می کنه، کافیه دخترا با شیطنت هاشون حضور داشته باشن تا دوباره لبخند رو به لبای اونا بیارن.

متن درباره شیطنت های پسر بچه

یادش بخیر دوران کودکی مان. آن زمان که با پسرهای همسایه جمع میشدیم و فکر های شیطنت آمیزی به ذهنمان خطور می کرد. از ترقه بازی کردن در چهارشنبه سوری گرفته تا وقتی که تصمیم میگرفتیم با هم زنگ خانه ی همسایه را بزنیم و فرار کنیم. همه ی این شیطنت ها اکنون جایشان را داده اند به خاطره. خاطراتی که مدام در ذهنمان تکرار میشوند و ما را به حال و هوای آن روزها می برند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

الان که پسر بچه ها رو می بینم که دور هم جم شدن و آروم حرف میزنن، به یاد شیطنت های خودم و دوستام در زمان بچگی هام میفتیم. همون وقتی که اگه میخواستیم کاری کنیم که بعداً صداش در بیاد، دور هم جمع میشدیم و افکار خبیثانه مون رو با هم به اشتراک می گذاشتیم. و چقدر اون زمان شیرین بود که حتی اگه کاری اشتباه هم به نظر میمومد، انجامش می دادیم چون از نظر خودمون حال میداد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادش به خیر دوران کودکی. همان زمانی که دوست داشتم همه به من بگویند دیگر برای خودش مردی شده، همان زمانی که دوست داشتم زودتر قد بکشم و مثل پدرم شوم و تشکیل خانواده بدهم. آن زمان آنقدر این افکار در ذهنم تکرار می شد که دست به شیطنت های مختلفی برایشان می زدم. مثلا لباس های پدرم را می پوشیدم، مانند او برای خودم با ماژیک یا خودکار سبیل می کشیدم و سعی می کردم مانند او حرف بزنم و صدایم را کلفت کنم. کاش آن دوران هیچوقت تمام نمی شدند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نام پسر بچه برابر است با شیطنت. اگر پسر بچه ای دارید که از دست شیطنت هایش حاضرید سر به بیابان بگذارید، یادتان باشد که همین شیطنت های اوست که آینده اش را می سازد؛ همین شیطنت های اوست که باعث می شود او روزی تبدیل به یک مبتکر عالی شود! آخر در دل تمام ای شیطنت ها ماجراجویی هایی نهفته که ذهن او را نسبت به گذشته بازتر می کند و باعث میشود که تجربه اش نسبت به گذشته بیشتر شود.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تمام خاطراتی که یک مرد دارد یا از دوران بچگی اش است یا از دوران سربازیش. پس اگر پسر بچه ای در اطراف توست و با شیطنت هایش کلافه ات کرده، یادت باشد که همین شیطنت هاست که خاطرات آینده او را می سازد. پس برای شیطنت هایش ملامتش نکن و بگذار که با آنها خاطراتی زیبا برای خود رقم بزند! خاطراتی که در آینده از آنها یاد می کند و لبخند به لبانش می آید.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دیگر دوست ندارم بزرگ شوم، دیگر دوست ندارم همه برای کارهایشان روی من حساب باز کنند و دیگر دوست ندارم که همه به من بگویند آقای فلانی. الان دوست دارم برگردم به همان دوران بچگی. دوست دارم برگردم به آن دوران و شیطنت هایم را ادامه دهم. اکنون که با چالش های مختلف زندگی رو به رو شده ام، می بینم که زیباترین حس زندگی همان زمان کودکی و شیطنت هایم بود.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شیطنت های دوران کودکی را خوب به یاد دارم. همان شیطنت هایی که مادر و پدرم را کلافه میکرد و لبخندی خبیثانه بر روی لب های من می آورد. الان که میخواهم دوباره همان شیطنت ها را بکنم، به من می گویند دیگر برای خودت مردی شده ای و زشت است. کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم و در همان دوران باقی می ماندم.


در ادامه ببینید :

متن زیبا برای خواهر زاده 96 جدید

شعر های زیبا درباره شروع مدرسه


هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...