مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان

شعر درباره راستگویی برای کودکان صرفا پردازش شعری و سرودن از یک موضوع ساده و قابل فهم نیست. در واقع شعر برای کودکان از یک منظر می تواند حامل و انتقال دهنده پیام های اخلاقی و به عبارتی اصول انسانی برجسته ای باشد. 

هر چند نباید در این زمینه از کارکردهای روانشناسی و اهمیت نقش خانواده و آموزش پذیری کودک نیز غافل شد. با این وجود شاعر تلاش کرده است تا در مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان با سرایش بهترین اشعار از کلیشه های موجود و زبان اندرز دوری کند. 

در واقع زبان شعر در این مجموعه به هیچ وجه زبان پنددهی و القای برخی مفاهیم آن هم به شیوه غیر اصولی و صرفا به اصطلاح به منظور خالی نبودن عریضه نیست. شاعر با اشراف بر برخی از اصول و موضوعات طرح شده در زمینه های تربیتی کودکان سعی کرده است تا مجموعه ای ماندنی و قابل اهمیت را به علاقه مندان  و دوستداران شعر پارسی تقدیم نماید.

هر چند این مجموعه  به تنهایی نمی تواند تمام نکات و مواردی را که در این زمینه مطرح شده است در قالب شعر منعکس کند با این وجود اگر در جستجوی اشعار مرتبط برای کودکان هستید توصیه میکنیم مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان را جدی بگیرید.

مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان؛ دریچه ای رو به جهان ذهنی کودکان

شعر درباره راستگویی برای کودکان همانطور که اشاره کردیم نمی تواند به تنهایی انتقال دهنده کارکردهای علوم و جنبه های آموزشی در این زمینه باشد. این مجموعه با تکیه بر برخی از ویژگی ها و خصایص بارز شعری توانسته است به عنوان یک مجموعه زیبا و بی نظیر مطرح شود. 

تکیه بر مضمون های ناب شعری و پرهیز از به درازا کشیدن اشعار بخشی از ویژگی های مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان است. همچنین کلیشه ای نبودن موضوعات و پرداخت زبان و ساختار محتوایی شعر نیز می تواند به عنوان یکی دیگر از مهمترین جنبه های زیباشناختی و استحکام زبان شعر مطرح شود. 

استفاده از زبان ساده و صمیمی و واژگان مرتبط با حوزه کودکان که قابل فهم بوده و بتواند موجب ارتباط بیشتر این طیف از زده های سنی با این مجموعه شود نیز یکی دیگر از بارزترین خصایص این اشعار به شمار می رود. 

هر چند نباید از ترکیبات بدیع و تمرکز بر برخی نکات بارز در این حوزه نیز غافل بود. یعنی شعر کودک صرفا در زبان شعری خاص کودکان خلاصه نمی شود بلکه لازم است تا شاعر  با کارکردها و آموزه های شعری نیز در این زمینه آشنا باشد که در مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان این قضیه تا حدود زیادی رعایت شده است. ب

هره مندی از زبان خاص و قصه گونه برای تسهیل و سرعت پذیرش مطالب نیز یکی دیگر از تمهیدات شعری در این زمینه بوده است که می تواند در نوع خود قابل توجه باشد. هر چند تما ماین ویژگی ها زمانی که نتوانند یک کلیت منسجم و یکپارچه را به اثر ببخشند در واقع کارایی و اهمیت خود را از دست می دهند و از همین رو اشراف بر واژگان شعر کودک و در مواردی خلق واژگان ناب شعری نیز توانسته است به این مجموعه رنگ و رونق دیگری ببخشد.

مجموعه شعر درباره راستگویی برای کودکان را بزرگترها هم بخوانند

این یک توصیه نیست. بلکه یک حقیقت است که هدف از گردآوری و ارائه این مجموعه توجه و گرایش بیشتر کودکان به اصول اخلاقی و به بیانی دیگر اصول انسانی است که در سایه تکنولوژی و هیجانات این دوره ممکن است فراموش شود یا چندان مورد توجه قرار نگیرد. 

در واقع عصر شتاب در ارتباطات شاید به نوعی اساسی ترین ویژگی های انسانی را ممکن است در صورت عدم کنترل در سایه قرار دهد. همدلی و حمایت خانواده ها می توان دیکی از بارزترین جلوه های انسانی باشد که می تواند کودکان را ضمن تقویت اراده و اعتماد به نفس می تواند منظره زشت و کریه دروغ را از زندگی آنها دور بیندازد. 

بنابراین بزرگترها و والدین هم می توانند بخشی از خوانندگان این مجموعه شعر باشند. درست به همین دلیل که این خصیصه هر چند ممکن است در دوران کودکی ریشه داشته باشد ولی ممکن است در آینده افراد تاثیر مخرب و زیانباری را بر جا بگذارد. بنابراین از شما والدین عزیز نیز می خواهیم که ضمن تشویق فرزندانتان به مطالعه این مجموعه همچنین این اشعار را به سایر دوستان و نزدیکان خودتان نیز معرفی کنید.

شعر کودکانه در مورد راستگویی

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(1)

توی کلاس درس ما

یک شاگرد تنبل بود

بعضی وقت ها می خوابید

کثیف و بی نظم و

 تپل بود

اسم این پسر

هومن بود

یک روز آموزگار گفت

امروز درس صداقت داریم

اصغری از ته کلاس

با دندونای سیاه و

اون خنده ریز و زیباش

پرسید:

از ریاضی بدتره؟

آموزگار خندید و

گفت:

از ریاضی هم شیرین تره

حسنی شاگرد بازیگوش کلاس

از یه گوشه سوال کرد:

نکنه منظورتون علومه؟

آموزگار با مکث و خنده

جواب داد:

از علوم هم بهتره

مجیدی گفت:

آشپزی؟

رسولی گفت:

خوردنی؟

محمدی گفت:

ورزشی؟

و گفتن و

 هی گفتن

و هی گفتن

معلم خوب ما

کمی فکر کرد

و گفت:

درس امروز ما

یک تمرینه

بجنبید کسی جا نمونه

همه دفترهای مشق و

بیرون کشیدن

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(2)

مداد تراش و پاک کن ها

روی نیمکت ها

مدادهای کوچک و بزرگ

دفترهای رنگ و وارنگ

آموزگار باز هم خندید

گفت:

این که نوشتنی نیست

نه خوندنی

نه دیدنی

میخوام امروز ازتون

امتحان بگیرم

زنگ دوم که شد

توی کلاس

قبل درس علوم

و حساب

روی نیمکت حسنی

یک جا کلید قشنگ

بود

هومن اونو برداشت

و توی جیبش

گذاشت

بچه ها هر کدام

حرفی زدند

اصغری گفت:

خوش به حالت

چه جا کلید قشنگی؟

مجیدی گفت:

نکنه مال منه؟

همه خندیدن

و گفتن:

پشه چیه

کله پاچه ش چیه

تو جا کلیدت کجا بود؟

رسولی گفت:

ببریم دفتر بهتره

محمدی گفت:

اینجوری خیال

ما هم راحت تره...

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(3)

هومن داد زد:

جا کلیدی مال منه

حق منه

مهم اینه

خود

خودم پیداش کردم

جاکلیدی را

دوباره نگاهی

کرد

شکل یه ماهی روی

یه شیشه

خوش تراش

جاکلیدی از قشنگی

 برق می زد

هومن اونو گذاشت

توی کیفش

بعد به همه

چشم غره رفت

رسولی بلند شد

بره دفتر

محمدی گفت:

فعلا بشین ببینیم...

اصغرزی گفت:

یعنی میگید

چی میشه:

مجیدی گفت:

اصلا هومن

شیر فهم میشه؟!

رسولی گفت:

این کار هومن

درست نیست

داره دروغ میگه

حواستون نیست؟

همین حالا میرم

دفتر

به آموزگار و

مدیر میگم

بچه ها به رسولی گفتن

بمونه فعلا تا

تکلیف هومن زنگ بعد

بشه روشن

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(4)

زنگ بعد

که اومد

آموزگار کمی

جدی تر بود

حالا دیگه خبری از

لبخندش نبود

رسولی گفت:

آقا اجازه

مجیدی گفت:

آقا اجازه

بچه ها همه

انگشتشون رو

بلند کردن

هومن ولی یک گوشه

خواب بود

و تنها بود

آموزگار کمی دمغ بود

گفت:

همه بشینید

سر جاتون

اول تو بگو رسولی

سوالت چیه

این همه داد و بیداد

این همه سر و صدا

برای چیه؟

همه ساکت شین

فقط رسولی بگه

رسولی گفت:

آقا اجازه

هومن یه چیزی داره

یه جا کلید قشنگ

آموزگار گفت:

اشکالش چیه عزیزم؟

جا کلید داشتن

که عیب نیست

به شرطی که

مال خودش باشه

رسولی گفت:

قضیه همینه آقا

جاکلیدی مال خودش نیست

پیدا کرده

همین

آقا معلم گفت:

مجیدی

برو

داخل کیفش رو ببین

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(5)

هومن کیفشو بغل کرده

بود

انگار میدونست قراره

یه چیزایی بشه

خر و پفش

خیلی بود

آموزگار از دستش شاکی بود

مجیدی کیفش رو گرفت

هومن تا خواست بجنبه

دید مجیدی کیفش رو برده

آموزگار مهربون

هی سعی می کرد

بخنده

توی کیفش

چند تا ساندویچ پنیر

یه قمقمه کثیف

یک پفک نیم خورده

چند تا مداد و دفتر

یه جاکلیدی قشنگ

لای دفترها بود

آموزگار

به هومن گفت:

بلند شو

هومن همانجا ایستاد

آموزگار جاکلیدی رو نشونش داد:

قضیه چیه

هومن جان؟

هومن چند بار به تکرار

می گفت و می گفت

 آقای آموزگار

جاکلیدی خودمه

هدیه داداشمه

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(6)

نه،

یعنی

هی من و من می کرد

یعنی آقا اجازه

مال بابامه

یعنی آقا اجازه

 مال مامانه

مال...

آموزگار اول چیزی

نگفت:

چند قدم برداشت

و گفت:

راستگویی

چیز خوبیه

بچه ها یادتون نره

آدم دروغگو

هیچ جا دووم نداره

دروغگو رو شنیدین

میگم حافظه ش کم میاره

هومن داره راستشو نمیگه

برای همینه که  میکنه داره

بد میاره

تو امتحان امروز

هومن شدی رفوزه

حالا از این به بعد

کمی فکر کن

دلت به حال خودت

باید بسوزه

پسر خوب من

راستشو نمیگی

صداقت چیز خوبیه

آدم یعنی همین راستگویی

خیلی زشته

 دو رنگی و دورویی

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(6)

من به عمد این جاکلیدی

 رو اینجا گذاشتم

مال خودمه

رو نیمکت

گذاشتم

تا بفهمم چقدر با من

صادقی؟

هومن جان نمی گویم

خدای ناکرده نالایقی

هومن زد زیر گریه

گفت:

اشتباه از من بود

فکر کردم

چون پیداش کردم

مال خودمه

اصلا فکر نمی کردم

این کار اسمش دروغه

به خدا آقا نمی دونستم

شما ببخشید

درکم کنید

آموزگار مهربان جاکلیدی

را برداشت

گفت:

هومن جان

جا کلیدی ناقابله

اگه سعی کنی

راستش رو بگی

و دیگه به کسی

دروغ نگی

مثل

 چوپان دروغگو

 نشی

زرنگ بشی

 مثل پسر شجاع

درس های مدرسه

برات بشن

چراغ راه

همین که بیست گرفتی

 جا کلیدی رو بردی

فقط باید قول بدی

هومن اشکشو

پاک کرد

و فت:

قول میدم آقا جون

آموزگار گفت:

بفرما

این گوی و این

هم میدون

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام روز به یاد ماندنی(7)

از فردا هومن

ما

شدی یه بچه زرنگ و آقا

زرنگیش حرف نداشت

از هر چی بود

کم نمیذاشت

سر و شکلش عوض

شد

کفشاش

خیلی براق شد

خودش هم

سرحال و قبراق شد

همون هفته

ریاضی بیست شد

علوم بیست و

املا بیست

آموزگار گفت:

دست بزنید بچه ها

برای هومن ما

هومن دیگه زرنگه

با دروغگو تو جنگه

هومن خوب کلاس

یه بچه با صفاس

هومن جانم آفرین

جا کلیدی رو ببین

بعد معلم به هومن

یه کادوی قشنگ داد

جا کلیدی و

دفتر

با کلی مداد رنگی داد

هومن خیلی خوشحال بود

دیگه دروغ نمی گفت

تند و تیز و سر حال بود

آموزگار می گفت:

تو امتحان صداقت

هومن جا نموند

قبول شد

ببینین

 چی بود و

چی شد

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام آینه ها

شاید یکی از ما

دروغ می گوید

شاید

 اصلا لازم نیست

تصویرهایی

 برای جای خالی

تابلوها روی دیوار

بگذاریم

فرزندم بگذار

این قصه نیز

 نوشته شود

بگذار اشاره هایی

 باشد

که اگر نباشد

کسی رنگ دروغ را

تجربه

 نخواهد کرد

تو در کودکی هایت قصه

چوپان دروغگو را خوانده ای

بزرگتر که شدی

خودت می فهمی

این جهان هر چه بزرگتر

باشد

می تواند

 جایی برای دروغ های بزرگ

 نیز باشد

گاه گاهی روبروی آینه

بمان

و خودت را ببین

نکند چیزهایی

از نگاهت

رخت بر بسته باشد

نکند فسیلی از دروغ

باشی

فرزندم

قطعات کوتاه شعر درباره راستگویی بخش نخست

1.

پدرم می گوید بعضی

دروغ ها شیرین هستند

مثل این که

مادرم به رغم

دردی که

در قلبش دارد

با لبخند

به پدر می گوید:

خوبم، مرد

خوبم...

2.

صداقت

یک هویت است

برای کسانی که

از رنگ دریغ

گرفتن می هراسند

قطعات کوتاه شعر درباره راستگویی برای کودکان بخش دوم

3.

پدرم به من یاد داده بود

کلید را سر جایش بگذارم

حتی وقتی دیگر

دروازه ای از خانه ما

نمانده بود

4.

زیباترین شعر

زیباترین واژه یعنی

همین:

صداقت

قطعات کوتاه شعر درباره راستگویی برای کودکان بخش سوم

5.

صداقت نوشداروی تلخی

است که دیر

در برخی ها اثر می کند

ولی برای همیشه تاثیر آن

بر جا می ماند

ولی دروغ همان

مسکن های همیشگی است

که خیلی زود اثر می کند

و زود هم می رود

6.

دو چیز دروغ نمی گویند

چشم عاشق

 و قلب پیر با صفا

 نه...

مادر چیز دیگری

است

شعر درباره راستگویی برای کودکان به نام بلند باش

دروغ از آدمی

یک ابرک تیره

و از رویاهایش

مشتی کاه می سازد

دروغ آدمی را

به هبوط کشاند

هوشیار باش

هنوز

فرصت صاعقه از دست

نرفته است

تهیهد کننده : توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...