تعبیر خواب اژدها
از نظر علم تعبیر خواب دیدن اژدها در عالم رویا بیشتر به مفهوم ترس و نبرد با دشمن قدرتمندی است که اگر بیننده خواب بتواند او را مغلوب کند بر سختی ها و مشکلات خود پیروز خواهد شد. در این فرصت با تعبیر خواب اژدها همراه ما باشید.
تعبیر خواب اژدها از دید محمد بن سیرین
محمد بن سیرین در رابطه با تعبیر خواب اژدها می گوید: دیدن اژدها در خواب به معنی دشمنی بزرگ و قدرتمند است. اگر کسی در خواب ببیند اژدها دارد دلیل آن است که با بزرگان پیوند خواهد داشت. اگر کسی در خواب ببیند که با اژدها جنگ می کند و بر او غلبه می نماید به مفهوم آن است که با دشمنش جنگ و نبرد پیدا می کند و در نهایت موفق به شکست دشمن می شود. اگر کسی در خواب ببیند که اژدها را می کشد و از گوشت آن می خورد به این معنی خواهد بود که بر دشمن پیروز می شود و مال و اموال به دست می آورد و خرج می کند.
تعبیر خواب اژدها از دید لوک اویتنهاو
لوک اویتنهاو راجع به تعبیر خواب اژدها بیان می دارد: دیدن اژدها در خواب به معنی موقعیت نامناسب است.
تعبیر خواب اژدها از دید آنلی بیتون
آنلی بیتون در مورد معنای دیدن اژدها در خواب عقیده دارد: مشاهده اژدها در عالم خواب علامت آن است که شهوات بر نفس بیننده خواب مسلط می شوند و امکان دارد دیگران از هوا و هوس های او سوء استفاده نمایند. این خواب نشانگر آن است که بیننده خواب باید بر نفس خود مسلط باشد.
تعبیر خواب اژدها به روایت منوچهر مطیعی تهرانی
از نظر منوچهر مطیعی تهرانی، اژدها از جمله جانوران افسانه ای است. اژدها در عالم خواب شکلی از نیروهای عظیم و ترسناک و غیر مفید است. دشمنی که قادر به تسلط بر او نباشیم در خواب های ما به شکل اژدها دیده می شود. معبران قدیمی هم اژدها را در خواب به دشمن زبردست و قوی پنجه تعبیر کرده اند. اگر کسی در عالم خواب ببیند که با اژدها نبرد می کند نشان دهنده آن است که با دشمنی زبردست و قوی پنجه در تقابل قرار می گیرد و اگر بتواند در عالم رویا بر اژدها غلبه کند می تواند در عالم بیداری دشمن خود را شکست دهد. کشتن اژدها در خواب علی الخصوص اگر در حالت خوابیده باشد و شکل جنگی به خودش نگیرد به معنای رهایی کلی از غم و ناراحتی و آزاد شدن از آرزوهای دست نیافتنی و محال و رنج آور است. بنابراین کشتن اژدها به معنی نجات از چنین ناراحتی هایی خواهد بود.
تعبیر خواب اژدها در کتاب سرزمین رویاها
در کتاب سرزمین رویاها راجع به خواب اژدها آمده است:
اژدها در خواب به معنی ثروت زیاد و بزرگ است. دیدن تعداد زیادی اژدها در عالم خواب به معنی ناکامی در عشق است. اگر یک شخص ارتشی در خواب اژدها ببیند به معنی آن است که افسر مافوقی به دیدن او می آید. اگر دختر جوانی در عالم رویا اژدها ببیند به این معنی است که شادی و خوشی بزرگی نصیبش می شود.
بیشتر بخوانید : تعبیر خواب مار سیاه در خانه
سلام وعرض ادب من خواب دیدم که از پله ای که سفید وگچی بود پایین امدم سه تا پله قدیمی واز روی تنه های درخت گذشتم وزیر پاهایم را که نگاه کردم متوجه اژدهایی بزرگ شدم که انگار زندانی بود وسرش را از لابلای تنه های درخت بیرون اورده بود وبه رنگ سفید بود ومن بدون هیچ ترس وبه راحتی از روی ان گذشتم ممنون می شوم تعبیرش کنید
این خواب از شما می خواهد تا برای کسب آرامش و موفقیت های بزرگ، ترس و تهدید های احتمالی را شناخته و آماده ی رو به رو شدن با آن ها باشید.
سلام ممنون برا وقتی ک میزارین برای تعبیر خوابها... خواب دیدم تو تخت خواب دراز کشیدم ک پسری با مادرشو میبینم ک اومدم بالا سرم.مادره انگار داشت ازم عذرخواهی میکرد ک تاالان پیشم نبودن و تازه خودشونو نشون دادن،اما من اونارو نمیشناختم.مادره رفت و اون پسر پیشم موند.ازم خواست ک باهاش رابطه برقرار کنم و منم پذیرفتم البته طوری بود ک انگار بایذ میپذیرفتم ووقتی ک روی من اومد دیگه اون پسر‌نبود بلکه یه اژدها بود در واقع من با یه اژدها رابطه برقرار کرده بودم وهیچ ترسی نداشتم فقط تعجب کرده بودم .
این خواب از شما می خواهد تا اجازه ندهید دیگران افکار و نظرات خود را به شما تحمیل کنند.
سلام من خواب دیدم لباس جنگ تنمه و سوار اسبم و دارم مبرم برای جنگ با اژدها
این خواب از شما می خواهد تا اجازه ندهید ترس های واهی و غیر منطقی، سلامت و آرامش روانی شما را به خطر اندازد.
سلام بعد اذان صبخ خوابی دیدم ک منو ترسونده اونم خیلی...فک کنم کمی طولانی بشه همین اول عذر میخوام، اولش اینطور بود ک جایی ک بودم همه آدمای اونحا ک هم غریبه بودن هم آشنا آماده جنگ بودن؛اینکه دقیقا با کی میجنگیدیم نمیدونم اما همه مون آماده بودیم. اما اون چیزی ک عجیب بود این بود ک تو این نبرد حتی قرار بود از اژدها هم استفاده کنند.یکیو دیدم ک(ک مطمئن نیستم خودم بودم یا نه) سوار بر اژدها بود.ازشون جدا شدم رسیدم ب یه ساختمان بزرگ ک اختمالا مقر اصلیشون بود.یه بچه بود ک داشت اون اطراف میگشت،یه خطری تهدیدش میکرد (دقیق نمیدونم چی)ولی این خطرو یه اژدها ک مونده بود تو ساختمان حس کرده بود دیدم ک اول به مقدار کم و بعد آتیش بزرگی از دهنش خارج شد و خودشم از ساختمون اومد بیرون و رفت سمت بچه همزمان با اون بقیع اژدهاها هم اومدن و بچه رو نجات دادن البته اما بعدش انگار اونا اژدهاعای قبل نبودند همشون رفتند رو سقف ساختمون و کسی جرات نمیکرد بره سمتشون.اما من یه حسی داشتم ک این اژدها برا منن و بهم آسیبی نمیرسونن ولی همزمان یه ترس بزرگی هم باعام بود.بااینحال از سمت شرقی ساختمون ک از آجر بود دیوارش رفتم بالا خیلی راحت، یکی از اژدها انگار حسم کرده بود سرشو آورد بیرون و منو دید من ترسیدم خیلی زیاد و فوری از دیوار اومدم پایین و خواستم ساختمونو دور بزنم هر جا میرفتم اون اژدها هم تعقیبم میکرد رسیدم ب جمعی از آدما خواستم کمکم کنن.بعد صحنه خوابم عوض شد.این قسمت از خوابم خواستم برم دسشویی وارد یه اتافکی شدم درو قفل کردم قافل از اینکه سمت دیگه یه در دیگه هم داشت همزمان با من یه مرد هم وارد شد، من چادری ک سرم بود کشیدم رو صورتم تا ناشناس فقط از کنارش رد شم ک وقتی اومدم بیرون دیدم یه قسمتو با فنس قفل کرده اون آقا ک کسی نتونه بیاد تو اما من نمیتونستم برم بیرون.هر چی تلاش و سرو صدا کرذم باز نشد ب اجبار موندم بعد دیدم چند تا قران اونحاست.رو زمین؛تو دست آدما و همه رو یه صفحه خاصی باز بود و تو اون صفحه دور یه کلمه خاص رنگی بود مث اینکه نشون گذاری شده بود یه رمز خاصی بود اما نمیدونم چی .خلاصه بالاخره آزاد شدم ک برم اما یه دختری اومد جلومو گرفت گفت اجازه نداری تا کارتو تموم نکنی و من میدونستم ک باید اونجا نماز بخونم.اما شرایط دیگه عادی نبود.آدمایی عجیبی ک البته همشون خانوم بودن و نیروهای عجیبی هم داشتن اونجارو احاطه کرده بودن.همه مون ترسیده بودیم.بااین حال گفتم بابد نمازو بخونم جای مهر یه سنگ برداشتم و دو رکعت نماز خوندم اتمام نمازم همونحا نشستم چون دیگه نمیشد پاشم باید بی حرکت می موندم.یه خانومی اومد ک رییس اونا بود و اومده بود دنبال یکی ک حتی خودشم نمیدونست کیه!!یه چیزایی دستش بود شبیه مروارید (اصلش نه)ک سه تایی ب هم وصل بودند اونارو پرتاب میکرد و تو بغل هر کی می افتاد اونو باید میبرد بار اول پرتاب کرد افتاد تو بغل من چون من تو دیدش نبودم فقط اونو گرفتم پرت کردم یه جای دیگه.بار دوم و سوم هم همین شد ک اینبار اون خانومه عصبانی شد و از ماها خواست خودمونو معرفی کنیم ک من ساکت موندم با وجود تمام ترسم.اینبار اومد دقیفا روبروم گفت چون دیگه از اون مرواریدها بهشون نمیدن اینبار از دونه های کنجد استفاده میکنه جالب این بود ک دونه ها تو نظم خاصی کنار هم بود اینبارم ک پرتاب کرد افتاد تو بغل من یادمه میگفت این عیدی ماباید یکیو ک انتخاب میشه ببریم.اما من تو یه غفلت خانوم کنجدهارو انداختم دور ک از خواب بیدار شدم...ممنونم و بازم عذر میخوام ک طولانی شد
سلام این خواب اشاره به چالش هایی دارد که شما را با مهم ترین وسواس ها و ترس هاش زندگی تان رو به رو خواهد کرد و لازم است تا بیش از گذشته با افکار و احساسات منفی خود مبارزه کنید. این خواب نشان دهنده ی اتفاقاتی است که به شما کمک می کند تا استعداد ها و ارزش های خود را شناخته و با آگاهی بیشتری آینده ی خود را شکل دهید.
سلام.خواب دیدم ی جای که نمیدونم خونه کی بود یا مدرسه بود(ادمای جورواجوری بودن)ولی بزرگ بود و خیلی اشنا،شاید مال خودمون بود.یک اژدها مشکی با دندونای خیلی تیز توحیاط بود به گردنشم یک زنجیر بزرگ .منم داشتم وضو میگرفتم اما شدت اب خیلی کم بود و هی افرادی مزاحمم میشدن و وضوم خیلی طولانی شد اخرای وضو بودم چشمم به اژدها افتاد دیدم خیلی وحشی شده و میخواد زنجیرشو پاره کنه یهو داداش کوچیکم نزدیکش شد تا خبری بهم بده ومن هرچی فریادمیزدم برو عقب زنجیرش بلنده گوش نمیداد.توخواب فحشش دادم و همش منتظر بودم وضوم تموم شه تا برم داداشمو ببرم.انقدر این اژ دها ترسناک بود و دندوناش تیز و بزرگ که مطئن بودم الان زنجیرش پاره میشه ولی سایزش متوسط بود.وضوم تموم شد ولی چون طولانی شدن بود خیلی بهش اطمینان نداشتم. انگار لباس ناجوری تنم بود ولی هرجور شده رفتم دنبال داداشم انگار برا اطرافیان اون اژدها وجود نداشت که واکنشی نشون نمیدادن،وسط وضو گرفتن کلی کار برام پیش اومد اما چون طولانی شده بود فقط جوابم این بود که الان میام!
باسلام تعبیر خوابتان نشانه موفقیت در امور مالی است
سلام..دیدم تو تاریکی در حالیکه اطرافیان خواب هستند یک بچه اژدهای کوچولو اومد سمتم و من هی از بالها و شاخهاش میگرفتم و اونو پرت میکردم این ور اونور و بعد دیدم که اصلاداعتراضی نمیکنه و واکنشی هم نداره و در حالیکه لبخند میزنه و سوال گونه بهم میگه اینکارا منو قوی و مرد میکنه دیگه و منم میگه اره پسر و بعد کار خودمو تکرار میکنم
خوابتان نشانه وجود دشمنانی در اطراف شماست
سلام خواب دیدم یه محوطه بازی بود باید از اون جا عبور میکردی آب داخلش بود شلوارم را زدم بالا که از تو آب رد بشم در داخل مسیر یه بلندی بود یا کوهی بود که بالای آن یه اژدها رفت و آمد میکرد و چند نفر مسئول داشت و من باید از اون مسیر رد میشدم که جمعیت زیادی بودن در اون محوطه و اژدها در حال رفت و آمد بود موقعی که رفت یه گوشه برای مدتی آن نفرات مسئول جلوی آن را گرفتن تا من از اون مسیر رد شدم و به یه محوطه خیلی بازی رسیدم و نشستم روی زمین جمعیت زیادی بودن در اون محوطه که به نوبت یه اتوبوس بود که آنها را سوار میکرد که از آن منطقه آنها را ببرد من نشسته بود مردم را نگاه میکردم
سلام ممکن است موقعیت های نامناسبی برای شما در جامعه ایجادشود
سلام،خواب دیدم تو حیاط خونه روستاییمون که درخت کنار بزرگی هم داره یه اژدها دیدم با توجه به این که سر بزرگ مثلثی و دومتر بلندی و قطور بود و پاهای کوچیکی داشت گفتم اژدهاست بعد یکی از طرف سر گرفتتش و اژدها تغلا میکرد برای نزدیک شدن و اسیب زدن به من که بعد از گذشت چند لحظه به اقاهه گفتم ولش کن ببینم چی میخواد چون میدونستم قدرت مقابله باهاش رو ندارم خیلی بزرگ بود گفتم نمیتونم بکشمش با اژدها حرف زدم وگفتم همین جا بمون اتاق مخروبه اونجا بود براتم هر روز غذا میارم به حرفام گوش داد و اسیبی به من هم نزد
تعبیر خوابتان نشانه دشمنانتان است
سلام.وقتتون بخیر. خواب دیدم رفتم خونه مادرم.یخچال نو خریده بودن.در یخچال رو که باز کردم از بغل یخچال یه روزنه ای دیدم که چیزی شبیه دم مار ازش معلوم بود.هر بار که مامانم صحبت میکرد روزنه بزرگتر میشد و دم بیشتر بیرون میومد.تا ایکنه در نهایت کامل باز شد.یه چیزی شبیه اژدهای اژدهای بود.دم مار.بال داشت و پرواز میکرد.با هربار حرف زدن مامانم از دهنش اتیش میومد و به یک جا میزد.هر کسی میخواست وارد خونه بشه آتیش بیرون میومد از دهنش.و وقتی هم از خونه مینداختیمش بیرون بازهم برمیگشت خونمون.اما تصور من تو خواب ازش سیمرغ بوده.و تو خوابم یکی از اقوامی که درگیر مشکلات زیادی هست وقتی قضیه رو براش تعریف کردم گفت اینکه سیمرغه.ما هم داشتیم اینو.البته همه ما تو خواب ازش میترسیدیم.اما مامانم نه.انگار اون نوجود مطیع مامانم بود. حالا من نمیدونم اون موجود اصلا اژدها بوده یا سیمرغ.ممنون میشم خوابم رو تعبیر کنید.
سلام نشان دهنده ان است که بر مشکلات و سختی های خود پیروز خواهید شد و جای نگرانی وجود ندارد
خواب دیدم : مرد صاحب تسبیح، تسبیح رو از زیر دامن دختری که اونو دزدیده بود بر میداره برای انتقام دامن اونو از تنش درمیاره طوری که پایین تنه اش دیده میشه و برای اینکه تو جنگل کسی بهش کاری نداشته باشه یه اژدها رو با طلسم بجای دامن به دور تن دختر میپیچه. اون اژدها با قدرت ماورایی برای دختر غذا میاره دختر هم اونو دوست داره و باهم رابطه جنسی هم دارند.
تعبیر خوابتان بیانگر معاشرت و همنشینی با اشخاصی بزرگ و صاحب منصب است
سلام من دیشب خواب دیدم که تمام زمین زیر اقیانوس رفته و مسبب اون یه اژدهای خیلی بزرگه که داره تخمم میزاره بعد من و مامانم به دمش تکیه کرده بودیم که ضربه میزنه و مامانم پرت میشه و من از خواب می پرم تو خوابم وال و میمون و حیوونای دیگه هم بودند که میخواستند خودشونو نجات بدند و آدمها هم همینطور
سلام این رویا نشان دهنده موقعیت های نامناسبی است که در زندگی برایتان ایجادشد
سلام،سال نو مبارك خواهرم خواب ديد وارد خونه ای شده که سالن بزرگی داره,توی اون سالن یه اژدها هست که نیم خواب هست یعنی آسیبی نمیتونست بزنه بعد دید نامزد من پیش اژدها هستش به خواهرم میگه من هر روز یه گاو میدم این اژدها بخوره تعبیرش لطف میفرمایید بگید چی میشه؟
سلام سپاس به رفع شدن خطری اشاره داره
سلام خسته نباشین.من خواب یک مار خیلی بزرگ رادیدم طوری ک اندازه سر آن مار از سر انسان هم بزرگتر بود و دراز بود بعد در همان خواب اژدهایی را دیدم ک همان مار بودو انقد ماهی خورده بود بزرگ شده بود ومنو خانوادم و مردم هم آن اطراف بودیم واونجا حیاط خونه قدیمی پدربزرگم بود اطراف ما پراز ماهی های بزرگ بود ک داخل اب نبودند و فکر فکنم زنده هم نبودندرنگشون روشن بود از اون ماهی ها میگرفتیم وپاکش میکردیم ببریم خونه کمی هم از اژدها میترسیدیم ک مارو بخوره و کم کم ازش فاصله گرفتیم و دور شدیم.اگ خوابم تعبیر داره اگ ممکنه تعبیرشو لطف کنین بگین ممنون
من خواب يک درب در پشت دو کمد است ولی آن درب را نمی‌توانستم ببینم. بعد فهمیدم يک کلید برای این درب هست که من هر روز آن را می‌دیدم ولی نمی دانستم به چه دردی می خورد آن کلید جلوی مسیر مردم و در نزدیکی چمن زاری تخت بود ولی هیچ کس نمی توانست آن را ببیند و آن را بر دارد. من درجستجوی کلید به بیرون رفتم و دیدم کلید نیست و وقتی به خانه بر گشته بودم درب باز شده بود و دو اژدهای جدا از هم در آن جا بودند ولی هر دو مهربان بودند و با من جوری رفتار می کردند که انگار من صاحب آنها هستم و من هم آن ها را دوست داشتم.