شعر درباره گوجه فرنگی

شعر درباره گوجه فرنگی از اشعار متفاوتی است که سروده شده است. در ارتباط با گوجه فرنگی اشعار مختلف سروده شده است. گاهی این اشعار در قالب شعر طنز و مرتبط با گران شدن گوجه فرنگی می باشد. این سروده ها قالب های شعری متفاوتی از جمله شعر نو نیز دارند.

شعر درباره گوجه فرنگی

رفیق نیمه راهی، گران شدی، گوجه

شریک خوان ازما بهتران شدی، گوجه

کنار سفره من و تخم مرغ یادت هست

چه روزها که تو یار دهان شدی، گوجه

تو ۶۰ درصد وزن منی

ولی حالا رسیده ای به فلک، آسمان شدی، گوجه

سراغ من نمی آیی و ژست می گیری

کنار موز نشستی گران شدی، گوجه

سلام خدمتتان داشت دوش بادمجان

فراری از همه دوستان شدی ، گوجه

لبانت آلبالویی و دهانت آناناس

شبیه خال لب هندوان شدی، گوجه

اگر چه هم قد تاریخ سن و سالت هست

اخیرا از همه جانب جوان شدی ، گوجه

تو پرتقال نبودی که سال سال بیایی

میان میوه جماعت نشان شدی، گوجه

کیوی غلام نگاهت ، انار خال لبت

رئیس دسته نام آوران شدی ، گوجه

تو ماهناز کدامین قبیله ملسی

که سرور همه واژگان شدی ، گوجه

حدیث نفس نگویم ، حدیث تقدیر است

که یک شبه زدی و جاودان شدی، گوجه

به بوته گلی کرت های ده سوگند

به قطره قطره آبی کزان شدی گوجه

تنت تنیده به گل بود توی آبادی

به شهر آمدی و نغمه خوان شدی گوجه

خلاصه با همه حال و روز پیشینت

سری به هم زده ای، از سران شدی، گوجه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شعر زیبای زیر در قالب شعر نو از گران شدن گوجه فرنگی سخن می گوید و دارای مفهوم عمیقی می باشد.

این سناریوی بازار نهان می ماند
قیمت خودروی جانگیر گران می ماند
پاسخ این که کجا رفت و چه شد ارزانی
دست ما نیست به دست دگران می ماند
گوجه از فرط گرانی به فرنگستان رفت
این کچاب است که از او به نشان می ماند
قیمت گوشت به یک باره چنان بالا رفت
معده هم از هضمش انگشت به دهان می ماند
ابتدا پودر نبود حال کره نایاب است
این کره چیست که کشور لنگ آن می ماند؟
چه کسی گفت که هر خواستنی عین توانایی است
هر که خانه طلبد بی آشیان می ماند
با همه شوخی و با قبر و مزارم شوخی
این درست است که میت نگران می ماند
تازگی گفته شده کشور ایران پیر است
چاره ای بر این تورم کن جوان می ماند
اگرهم بابت اوضاع تو صادق باشی
مطمئن باش که این راز نهان می ماند
گر شما با این گرانی به کنار آمده اید
جیب من خالیست ‍‍‍‍جانم در امان می ماند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بسیاری از شاعران خوش ذوق و قریحه ایرانی در ارتباط با گوجه فرنگی اشعار با مفهومی سروده اند.

شعر درباره گوجه فرنگی

رفتي و پر از گونه و بوس شدي، گوجه
و به بازار مصريان عروس شدي، گوجه
براي بچه هاي دهات عددي نبودي تو
پر از دبدبه تزار روس شدي، گوجه
چه قدر گفتم در خرابه حتما گنج است
هم وزن سكه هاي دقيانوس شدي،گوجه
كيوی منم در انتظار قطره اي باران
رودي، دريا شدي اقيانوس شدي، گوجه
غلط كند كيوان مشتري لب بوسه ات
اصلا به راه شيري اورانوس شدي،گوجه
مي ترسم از راه آبدارت گذر كنم، آري
شبيه جاده ي پر پيچ چالوس شدي، گوجه
شنيدم كه با افلاطون و سقراط همدمي
شبيه قانون بطلميوس شدي، گوجه
اصلا جرائت نمي كنند چپ نگاهت كنند
براي مرغان عشق، هن خروس شدي،گوجه
قرمز چه محشري به پا به كرده اي، قرمز
ماتيك و رژلب دختران ونوس شدي،گوجه
بيا كه بادمجان بدبخت و سياه را
به خاك سياه نشاندي و چه لوس شدي،گوجه.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

گاهی اشعار سروده شده در ارتباط با گوجه فرنگی با کلامی شیرین سروده شده است و می تواند هر خواننده ای را تحت تاثیر قرار دهد.


ای  آن که تماشات پـر از گوجه فرنگی ست
یا هر خط کفشات پر از گوجه فرنگی ست

با چشم مسلح شده از پنجره دیدم
این وانت بابات پر از گوجه فرنگی ست

هی هفت تمن ، هشت تمن گوجه.. .به من چه ؟
هی سوژه  حرفات پر از گوجه فرنگی ست

من عاشق و تو عاشق دلبر شده ای باز
ای دلبر دل هات پر از گوجه فرنگی ست

هی عکس به دیوار زدی... من که نبودم!!!
هی اغلب عکسات پر از گوجه فرنگی ست

هی شعر بگو، شعر بگو، مایه ندارد
وقتی ته شعرات پر از گوجه فرنگی ست

من عاشق این گوجه شدم عاشق طعمش
وقتی خط لبهات پر از گوجه فرنگی ست

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیشتر اشعار سروده شده که با گوجه فرنگی مرتبط می باشند در قالب شعر نو سروده شده اند و کنایه از گرانی گوجه فرنگی دارند.

املتم با گوجه ای آغاز شد

گوجه با احوال ما همساز شد

گوجه له شد ، منگ شد ، دیوانه شد

گوجه در ماهی تابه ای افسانه شد

گوجه ام پوزش که رنجت می دهند

یا که گاهی سخت پندت می دهند

هر چه باشد قیمتت نبود گران

این همه حرف است، حرف ابلهان

گوجه تو مردی ، قشنگی ، عاشقی

هرچه افزون تر بهایت، لایقی

ای تو سرشار از ویتامن های خوب

ای سفر کرده ز دریای جنوب

کاش روزی چون تو عاشق می شدم

یا طبیبی خوب و حاذق می شدم

زیر گوشکوبی و له تر می شوی

بس که خوبی باز له تر می شوی

خاک بر سر گشته ام از درد تو

بی خیال قافیه ، له می شوی

عطر تو پیچیده در این خانه ام

گیج گیجم از تو ای دردانه ام

چون به تو افزون شود سبزینه فل

فل دیگر اینجا جا شد، من خجل

می شوی خوش طعم و ناز خوردنی

دیدنی تر می شوی از دیدنی

ما به ناز یار فلفل گشته ایم

دم مزن از قافیه، فلفور برو

فیل با فلفل ندارد نسبتی

مثل یانگوم شعر ما چند قسمتی

قسمت بعدی شود اکنون شرو

عین آن جامانده از بهر عدو

یک فلش بک سهم این قسمت بود

ترجمش در مایه رجعت بود

رجعتی سوی زمان های قدیم

یا که چیزی حول دورترهای ، ندیم

یادمان آید زمان کودکی

ساز می زد با ظرافت رودکی

شعر می خواند از زمین و از زمان

جان من آنجا نرو اینجا بمان

املتی بود و یه پارچ دوغ سفید

مارک دوغ چیه؟ نمی دونم ، حمید

این گذر اینجا به پایان می رسد

صبر کن از دورها نان میرسد

نون سنگک ، نون تافتون ، بربری

یا لواش حتی ، یا حتی بندری

املت بی نون که حالی نداره

یک عقاب خنگ که بالی نداره

جان من علافی اینجا، یا که نه؟

می کنی خود را هویدا یا که نه؟

تخم مرغ و گوجه و نان و کره

سبزی خوردن به همراه تره

حال دارد ، شعر بیخود گفتنی است

املت خوش طعم ما بس خوردنی است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تهیه کننده : توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...