عکس نوشته درباره درد و دل برای پروفایل

گفته بودی درد و دل کن گاه با هم صحبتی کو رفیق راز داری؟؟عکس نوشته هایی با موضوع درد و دل کردن  و مطالب کوتاه هستند که آلبومی از همین تصاویر متن دار را در این بخش از سایت شاهد هستید...

در این بخش از توپ تاپ چند عکس نوشته و یا عکس پروفایل جدیدتر با موضوع درد و دل کردن و گفتن درد دل با خدا ارسال شده است که موضوعات متنوع و مختلفی را پوشش داده است . لطفا در ادامه همراه باشید.

عکس پروفایل درد دل 1402 جدید

***************

عکس نوشته درد دل با خدا 2023 جدید

***************

عکس نوشته درد و رنج

***************

عکس درد و دل با خدا

***************

عکس پروفایل درد دل با خدا

***************

عکس خدایا چرا منو نمیبینی

***************

عکسهای درد و دل با خدا

***************

تصاویر درد و دل با خدا

***************

درد و دل با خدا عکس

***************

عکس نوشته درباره درد و دل

***************

عکس نوشته درد و دل

درد دارد دلم
تندیس سازان می تراشند اندامم را
از هرچه که دوست دارند
می کوبند بر صورتم
گچ وخاکهای گمشده در احساس
ودستهایم را صیقل می دهند از چوبهای گردو
گاهی قرمزی بلسان را بیرون می کشند
وحک می کنند قلبم را بر رگهای چوبی کهن
درد دارد چشمهایم
سنگهای سکوت را از سرم بردارید
بوی خون می آید از حریر اشکها
لابه لای تاروپود قالی چشمانم
گره می زنند مویرگها را برای نقشهای اساطیری
قالی بافان نشسته روی مردمک
درد دارد گونه هایم
شسته نمی شود باران ابرهای قالی
خشکیده است چین وچروکهای زمان
آتشفشان خشم فوران کرده
زیر سنگهای مذابی احساس له می شوم
درد دارد لبهایم
فریادهایم به بافنده ها نمی رسد
تا دیر نشده دستهایم را باز می کنم
ونقش ابرها را از لابه لای تاروپودش می چینم

عکس نوشته درد و دل کردن برای پروفایل

درد دل را با که گویم مرهمی پیدا کند
این همه شادی به عالم ذره ای از ماکند
هق هق باران برای سرفه ی ابر است اگر
ناله های هرشبم دردش مداواها کند
از دلم رویای عشقت چون پرنده پر کشید
در هراسم خانه ام با غیر مداراها کند
مردمک ها در نبودت فتنه سازی می کند
بی وفایی بر دلت فرمانروایی ها کند
کام من تلخ است و یاد تو شرابی تلخ تر
خاطرم با خاطراتت عشق بازی ها کند
از کنار من گذشتی چشم هایت بسته بود
چشم من با چشمهایت آشنایی ها کند
درد دل را با که گویم مرهمی پیدا کند
گر نسازد خنجری باید صبوری ها کند

عکس نوشته درد و دل نکن

(( درد دل را به که گویم که دوایی بدهد ))
راز دل را به که گویم که صفایی بدهد
صاحب صومعه و خانه ی زهد است او
باشد کآن شاه به بنده ردایی بدهد
دوست دار رخش منم ، من غمدیده منم
به که گویم که درمان تنهایی بدهد
(( حضرت روح قدس منتظر فرمان است
تا که درویش خرابات صلایی بدهد ))
ناله ها کردم و درمان نیامد سببی
بر در خانه منم تا که نوایی بدهد
بی جرعه ی می بنده ی فرمان اُویم
شاید که نوایی به گدایی بدهد
سالها ز مجنونی من می گذرد
وقت آن است که در میکده جایی بدهد

درد و دل نکن

درد دل با کس نمی گویم که کس بیدار نیست
در چنین شب مردگی اینجا کسی هشیار نیست
آنقدر از خلق دورم که عاقبت بی کس شدم
پس عجب نبود که کس با من دگر تیمار نیست
سوزم از داغ فراق یار چون خورشید ظهر
از تبم گویی که چون من هیچ کس بیمار نیست
صبح وصلت کی در آمیزد به شام تار من
گویی آ کوته تر از دیوار من دیوار نیست
پس چه خوش گفتست آن نامی که نامش یاد باد
آنکه گفتست هیچ مشکل چون فراغ یار نیست
یارم از دستم برفت از جور این نا مردمان
جز یکی دیدار یارم مشکلم بسیار نیست

عکس نوشته درد و دل

حرفِ دل را چه کنم ؟ بی تو اثر نیست عزیز
دردِ دل
را به که گویم ؟ که نگوید بر کس
که نهان در دلِ خود داردو اینها به نهانخانه بَرَد
سینه را بَهرِ که بشکافم از این دردِ غریب؟؟؟؟؟؟؟
وبه تدبیرِ کدامین سحرم برخیزم؟؟
وبه دل طاقت نوحی بدهم
و دهم کاسه ی صبری که به اندازه ی آن ثروت قارون باشد
من نگویم که در این شب سحرم پیدا نیست
سحر اینجاست.!!!!!
همین جا که دلم می شکفد، می نالد.......
گُلِ باور اینجاست .......... سینه ها بی همتاست........
هر یکی رازِ عجیبی دارد.... که به هر سو نگران می تازد.
چه نگاهی ساده !! چه صدایی خاموش!!
ودلی پر از شور.....
چه کنم ؟ بیمارم دردِ من بی دردیست
بیدلی ، بیداری.......
من نمی دانم از اینجا به کجا پر گیرم!!!
"" ((لحظه ی دیدار نزدیک و بزرگ ))""
شاید این بار دلم از قفس آزاد شود
من نمی دانم!!!!!!!!!
شاید او این سفر آغاز کند.......

عکس درد و دل

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق ویران می‌کند
ناگهان می‌آیی و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند
با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند
اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند
عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند

عکس نوشته درد و دل

دلی پر درد
دلم بارانی است می بارد امشب
به سویش تا سحر می نالد امشب
که وقتی دید دلی پردرد دارد
ز درد آسمان می کاهد امشب

عکس نوشته با خدا درد و دل کن

دردا که جوانی همه بی یار گذشته است..
بر صورتِ خود چون لبِ یاقوت، ندارم!
اصرار نکن دردِ دلم را به تو گویم،
یک حرف در این جعبه ی باروت ندارم..
امیّدِ دلم را بنهم بر چه جهانی؟؟
لاهوت که هیچ! عالمِ ناسوت ندارم..
آسان بپذیر اینکه تو جانم بِسِتانی
میراث به جز تخته ی تابوت ندارم!
پنداری در خاک که من فرق کنم. هان؟
آنجا، فقط، این دیده ی مبهوت ندارم
این بار نه شیرین و نه لیلی و نه مجنون
این "من" که به جز سینه ی فرتوت ندارم.

عکس نوشته درد و دل

عشق آمد وندانست درد دلم باز شد
امدم گویم سخن که یار من طناز شد
دعوی عشق نکردم به گزافی هرگز
هرکه را بر من رسیدعاقبت غمباز شد

عکس نوشته درد و دل کن با من

گردآورنده: توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...