مهناsays:

سلام من خواب دیدم کسی ک دوستش دارم برایم برنج پخته و باعسل جلوم قرار داده ک بخورم و البوم و عکسهایم را برداشته. و من هم اولش تعجب کردم ک چرا برنج پخته ولی خیلی خوشم اومد و همشو خوردم حتی عسل روهم کامل خوردم خلی شیرین بود.خاستم ببینم تعبیرش چیه چون در واقعیت باهم قهریم..ممکنه سمتم برگرده یا خوب بشه؟.ممنونم

حناsays:

سلام من خواب دیدم معشوقم ک درحال حاضرباهم حرف نمیزنیم وتقریبا قهریم،،لب دریای کاملا زیبا درشب دراغوش گرفتیم من ازسمت پشت اورابغل کرد بودم،و همدیگرو میفشاریم...حتی متوجه شدم موهای هردومان بلندتراز الان مون هست،حتی باهم کمی رقصیدیم..ممنون میشم بگین تعبیرشو،ممکنه باهم خوب شیم یا اون برگرده سمتم؟

صباsays:

باسلام.من خواب دیدم بایکی ازدوستانم ک قرار است ب شهرش برود و دیگ ازهم جدابشیم برهمیشه..درخواب دریک جایی هستیم ک طبیعت بسیار قشنگی دارد ک برفراز قله ای یهو من میدوم بسمت جلو،و ازته قلبم فریاد میکشم همان ان هم دوستم دقیقا همون کاری ک من میکنم راانجام میدهد و میدود و فریاد میکشد،هردیمان انگار دردل یحس ناراحتی داشته ایم و با دویدن و فریاد دلمان ارام میشود حتی اشک هایمان سرازیرمیشود و صدایمان در کوه اکو داده میشود و بزتاب میکند و هرسری بیشترفریاد میزدبم طوری ک صدامون اونقد بلند میشد ک تا کوه ها و اسمونا میرفت و با هربارفریاد انگار حرفهای دلمان را خالی میکردیم و احساس غممون کم کم ازبین میرفت و دلمان ی حس خوب پیدا میکرد...خاستم بدونم تعبیرش چیست،چون درحال حاضر هردیمان ارزو و حاجاتی داریم و غمگین هستیم ب علت یکسری مشکلات..ینی ممکنه این خاب بمابگوید ک مشکلات تمام میشه و غم ازبین میره؟؟ممنون میشم ازپاسگوییتون

راحله تبریزیsays:

سلام من خواب دیدم کنارم چند تا پوست خالی تخم مرغ و چند تا پوست خالی تخم شتر مرغ بود وقتی خواستم بندازمشون دور یکی از تخم شتر مرغها شروع به تکان خوردن کرد و از توش سه تا جوجه شتر مرغ در اومد با سه رنگ مختلف سفید و سیاه و...سومی رنگش یادم نیست .و این سه تا جوجه از اینطرف به آنطرف می دویدند.ممنون میشم تعبیر کنید .

احسانsays:

سلام خسته نباشید بابت سایت خوبتون من خواب دیدم که در خونه خودمون مادربزرگم که فوت شد داخل خونه است و از من یه کاری خواست منم خواستم که انجام بدم یادم افتاد که مرده منم بهش گفته ننه تو مردی منیتونم کاری برات انجام بدم چون الان خواب هستم اونم ناراحت شد که گفتم مردی من خواستم از خونه برم بیرون مادر خودم پرسید کجای میری من گفتم دارم میریم که بیدار بشم (البته قبل از اینا داخل خونه چند باری داد زدن اما بیدار نشدم) خواستم برم بیرون داداش کوچیکم همراه من اومد سرشو با ماشین زد بود با هم رفتیم بیرون بعد عمو پیش همسایمون بوددیدم وبعد بیدار شدم

سیدمحمد ضیاsays:

سلام من خواب دیدم شب بود د من پشت ماشین در حالی که خواب الود بودم رانندگی میکردم و بعد به مقصدی که میخواستم رسیدم

امیرsays:

سلام من خواب دیدم یه توله سگ سیاه پرید دستمو گاز گرفت و ولم نمیکرد وبرادرمم خواب دید بود یه سگ پشت مو گاز گرفت ویکه تیکه از بدنمو کند

هانیه ماهانیsays:

سلام خواب دیدم منزل یه اشنایی رفتیم که شرایط مالی خوبی ندارن در واقعیت هم همین هست اما در خواب خیلی فقیر تر بودن و تعداد زیادی هم بچه داشتن که در واقعیت انقدر بچه ندارن و مرغ در خانه داشتن

حنانه رحیم مفردsays:

خواب دیدم خودمودخترکوچکم رفتیم داخل باغی نمیدونم کجاییم داخل باغپراز درخت از یه درخت انار ،انارمیچینم اماداخلش دانهاش سیاه شده بودبه دخترم میگم چرا اینطوریه دخترم میگه چون بد موقع گل کرده دانه هاش نرسیده

حجت رضاییsays:

خواب دیدم خابیدم و دارم خواب میبینم و برای اینکه به دیگران ثابت کنم که خوابم ،دارم پاهامو میزنم به تخت خواب بعد فهمیدم که اصلا خواب نبودم و فکر میکردم که خواب بودم

حجت رضاییsays:

در خواب دیدم در شرایط خیلی خوب و پر رفاهی هستم و بعد به دوستانم گفتم واقعا شرایط عالی است یا اینها همه یک خواب و رویاست؟ و دوستانم گفتند خواب نیست و اینها همه واقعیست و تو بیداری ،و بعد گفتم اجازه بده پام رو به لوله ای که اینجاست بزنم ببینم خوابم یا بیدارم و بعد پام رو کوبیدم دیدم درسته من بیدارم و بعد صبح از بیدار شدم دیدم تمام انها خواب بوده است

علی اکبر نادریsays:

من خواب دیدم قراره خوانده ی همسرم برام شب یلدایی بیارن پدر بزرگم ؛پدر بزرگ همسرم ؛مادربزرگم ،و چندتا از اقوام که همگی اینها فوت شدن بهمراه پدر شوهر و همسرم و عموی همسرم و چندین تن از اقوام که زنده هستن با شادی و خوشحالی و کِل کشون میان خونمون و پدربزرگم با گریه ی از روی شوق منو بغل میکنه و میبوسه منم کلی تو بغلش گریه میکنم و بهش میگم دلتنگتم

علی اکبر نادریsays:

من خواب دیدم پدر بزرگم که فوت کرده همراه پدر بزرگ همسرم ک فوت کردن که با هم برادر هم هستن سر یه سفره همراه چند نفر ک زنده هستن الان نشستن پشت پدر بزرگم به منه و منم دارم نگاشون میکنم از پشت سر پدر بزرگم همه مشغول خوردن و صحبت و بگو بخندن هستن که وسط صحبتاشون پدر بزرگم بدون اینکه برگرده منو ببینه میگه سحر جان بیا بشین توم سر سفره چرا اونجا وایستادی ،منم با خجالت میرم میشینم .

ژالهsays:

سلام ممنون بابت مطالب خوبتون.من خواب دیدم روز هستش و رفتم کنار بخاری خوابیدم و خواب دیدم باز کنار بخاریم بعد یه سایه دیدم فهمیدم نیروی تاریک و بدیه و خواستم از خونه برم بیرون اما اون سایه زیاد شد و خواست منو بگیره منم ذکر یا حول و لا قوة الا باالله علی العظیم و میگفتم اون تاریکی انگار دور شد ازم.وقتی به جلو ی در رسیدم دیدم هوا تاریکه گفتم پس این یه خوابه چون من وقتی خوابیدم وسط روز بودم بعد با سیلی خودمو از اون خواب کشیدم بیرون.دیدم تو جایی که تو واقعیت خوابیدم هستم هنوز ترس داشتم دیدم برادرم زیر لحافش با گوشی بازی می کنه نورش از لحاف مشخص بود.نمیدونم داشتم ذکر میخوندم یا نه اما با هزار زحمت از اون خوابم بیدار شدم تا رسیدم به واقعیت..میخاستم بدونم تعبیر داره یا کابوس بوده.سپاس گزارم

س نادریsays:

سلام وقت بخیر .من خوا دیدم جلوی موهامو بلند میکنم میبینم زیرش کلیییی سفید شده بعد ک موهامو میزارم سرجاش اصلا مشخص نیست سفیدیش فقط چند تار مو ،میشه تعبیرشو بفرمایید ممنون

س نادریsays:

سلام ممنون بابت لطفتون .من یه خواب دیگه دیدم ک خیلی ذهنمو مشغول کرده .من عقد کردم و هنوز خونه خودم نرفتم با این توصیفات خواب دیدم باردارم و کسی بجز پدر و مادرم نمیدونه ،شکمم برجسته نشده هنوز،یکی از اقوام در خونرو باز میکنه و در نزدیکه بخوره به شکمم ک من با نگرانی دست میزارم رو شکمم و میگم اروم چخبرته و اون اقواممونم با خنده و شوخی میگه چیه نکنه حامله ی منم با نگرانی نگاش میکنم و با ترس میگم نه اصلا کی گفته اونم چون ی شوخی بی مزه کرده اصلا ب حالت من توجع نمیکنه و میره من هم تو خواب نگران این بودم حالا چیکار کنم شکمم ک بزرگتر بشه چیکار کنم همش غصه میخوردم.میشه لطف کنید تعبیر خواب رو بگید ممنون

پروانهsays:

سلام من خواب دیدم که با کسی قبلا قرار بود ازدواج کنم و بعدها فهمیدم به درده هم نمیخوریم و رابطه رو قطع کردم هنوز هم دنبالمه و منم ازش فراری یه مرده سن بالارو واسطه کرده که بیاد با من حرف بزنه منم میدونستم دارم خواب میبینم و یهو ساعت زنگ زد که بیدارم کنه و نشد بفهمم چی میگه بعد که بیدار شدم فهمیدم همه رو تو خواب دیدم اصلا ساعت زنگ نخورده میدونستم که خواب میبینم

asays:

سلام خواب دیدم روی پله طبقه دوم منزلی که چند سال پیش زندگی میکردم و اون پله نزدیک در ورودی خونه بود خوابم برده. بعد یکی از معلم های آقای چندین سال پیش بیدارم کرد که به کلاسم که خودش معلمش بود برسم و دیرم نشه. از خواب بلند شدم و فکر کنم اتاقمو جارو میکردم. یکمی احساس کسلی بعد از خوابو داشتم. انگار ساعت سه بعد از ظهر کلاس داشتم و مواظب بودم که دیرم نشه

Mehrdad rasolisays:

سلام خواب دیدم که دندونامو کجو کوله و زردو کثیف شدن.با ناخن دو سه تاشو از زردی پاک‌کردم‌ولی بتزم مثل اول نشدن.من با کسی تو رابطه ام و قرار ازدواج‌کنیم.جالب اینجاست دقیقا تو همون شبی ک من این خوابو دیدم اون‌همین خوابو دیده دقیقا تو یه شب یه خواب دیدیم.یه دختر عمه داره ک خیلی دشمنی میکنه با ما یکی دوبار اومد پشتش بمن بدگفت که یبارش کلا رابطمون داشت تموم‌میشد.خواستم ببینم این خواب ها ربطی ب اون داده.تعبیر کلیشو میخواستم.ممنون

سمانهsays:

سلام من خواب دیدم که توی مدرسم با همکلاسیام دور هم نشستیم بعد یه دختر غریبه پیشمون نشسته بود و میگفت که من پیشگویی میکنم بهش گفتم آینده منو پیش بینی کن اون هم گفت که با ازدواج میکنم و میرم اهواز و شغلش شوهرت هم مهندسی برق تعبیرش چی میشه

سمانهsays:

سلام دوباره یه خواب دیدم که یکی از پسر های فامیلمون همیشه میاد پیشم و ولم نیکنه تا حالا چند دفعه پشت سر هم خوابشو دیدم تعبیرش چی میشه

محمدیsays:

سلام من بایه پسر حرف میزنم که تو شهر ما نیست و تو خواب دیدم که پیش هم خوابیدیم و دستش رو حلقه زده بود دور کمرم بعد قرار بود برام تعریف کرد که صبح میخواست بیاد منو ببینه گفت که امروز نشد امروز بیام ببینمت یه روز دیگه میام بعد برام تعریف کرد که پسرای فامیلشون ادرباری من ازش پرسیدن این کیه گفت که بهشون گفته که فقط چند بار منو دیده و باهاش حرف زدم ولی نمیخوامش

یاسمنsays:

سلام من خواب دیدم که رفتم مرکز خرید توی کیش و کلی لواشک خرید وقتی داشتم حسابشون میکردم فروشنده با من بد رفتاری کرد و من هم زود از مرکز خرید زدم بیرون بعد دیدم پیشه خالم و دختر خالم توی یه اتاق تاریک میخواستیم بخوابیم نمی دونم کی اومد تو اتاق که خالم جلوشو گرفتم بعد من همون طور که دراز کشیده بود توی این فکر بود رمز چند گوشی پیشمو پیدا کنم همه رو پیدا کردم و داشتم آخری رو پیدا میکردم که یهو دیدم توی یه مرکز خرید با پدرم توی کیش بودم و بعد از بلندگو یکی اسمم رو خوند که یکی از فروشنده ها که آدم بدی بود رو لو دادم رفتم پیش فروشنده های دیگه همشون بهم گفتن آفرین که لوش دادی جون مارو به لب رسنده بود لطفا تعبیرش چی میشه؟

لیلاsays:

سلام وقتتون بخیر دیشب خواب دیدم میخوام آش رشته درست کنم ولی همش دیر میشد و إماده نمیشد میشه تعبیرشو بهم بگید لطفا

زهراsays:

با سلام دیشب خواب دیدم اخر شب بود منو ابجیام توی تاکسی بودیم میخاستیم بیاین منزل ک دیدم دم در زن داداشم واستاده بعد از چندقه بعد با داداشمو دختر کوچولوش ک چهارسالشه دارن میرن سمت خونه خودشون یهو دیدم دخترشو میسپاره بما و خودشو داداشم باحالت گریه میرن یعنی یجوری ک میخاس بگه شماربزرگش کنین دیگه شما مراقبش باشین دخترشم داشت گریه میکرد و مامانشم همینجور تعبیزش چی هست نگرانم

علیsays:

سلام دیشب خواب دیدم عروسی دختر داییمه دحتر داییم خیلی سالها پیش عروسیش بود دوتا بچم داره لباس عروس پوشیده بود و مراسمشم شلوغ بود و با رقص و اهنگ چه تعبیری داره

مریمیsays:

من خواب دیدم دوتا دخترام مردن وکفنشون کردن وبردن توسردخونه بعدازچند روز خواستن دفن کنن هردوتا زنده شدن ولبخند میزدن تعبیرش چی میشه

مریممممsays:

سلام سوالی داشتم اگر خواب کسی را ببینیم نشان نمیدهد که او به ما فکر میکند؟ممنونم

سامانsays:

دیشب خواب دیدم که دختره بهم گفت رلی یا سینگل منم جوابی ندادم رفت خدافظی کردیم

فاطمه نجاریsays:

با سلام مادرم چند هفته قبل فوت کردن خواب دیدم که میگه برادر وبرادرزاده ام مرده ان و میزاره داخل تنور و میسوزن میشه تعبیرکنید بسیار اشفته ام

محسن دامادیsays:

سلام. خواب دیدم ۲ تا عنکبوت (نسبتا بزرگ به اندازه یک چهارم کف دست) رو پیشخون کابینت تار تنیدند. خیلی تعجب کردم و خواستم با جارو تارشون و خودشون رو جمع کنم ولی به شدت خوابم میومد و به زحمت جارو رو برداشتم ولی چون خیلی آروم این کارو کردم، عنکبوتها در رفتند و منم تقریبا نتونستم کاری کنم و از شدت خواب اومدن، دراز کشیدم که بخوابم ولی دیدم یکی از عنکبوتها داره سمت من میاد که بیدار شدم. این تِمِ شدت خواب اومدن، خیلی در خوابهای من تکرار میشه، مثلا مهمون اومده خونم و من در حال حرف زدن با اون خوابم برده

ساراsays:

سلام. من یک دختر مجرد هستم. خواب دیدم که روبروی آینه ایستادم و نیمه برهنه هستم و دستم را روی سینه م میذارم و در خواب خودم را زیبا میبینم. تعبیرش چی میتونه باشه؟

حسن صفریsays:

سلام و عرض ادب و احترام با تبریک سال جدید. چند شب پیش خواب حضرت عیسی(ع) و یارانش با لباس های سفید و بلند را دیدم که هر چی بهم ریخته بود با یک چشم بر هم زدن درست میکرد ،از ایشان سوال کردم چجور به این سرعت همه چیز درست میشود .. فرمودن به حرمت عدد ۵۱ . ممنونم هستم راهنمایی بفرمایید

ل_ماندگارsays:

با سلام ، استاد من در خواب داداشم را دیدم که قدش کوتاه بود تا شونه های من بود و بعد به پایین نگاه کردم دیدم سایز پایش کوچک شده بود و یه جفت کفش کوچیک پوشیده بود بهش گفتم چرا توی خانه با کفش خوابیدی ، یکدفعه دیدم سریع کفشهایش را از پاش در اورد. ( لازم بذکر است داداشم در حالت عادی از من بلندتر هست و ازدواج هم کرده)

Ssssays:

ابتدا خاب دیدم از جایی برمیگشتم یک خانومی که نمیشناسمش به من اصرار داره که برم توی ماشین که یک نفر‌ با من صحبت کنه و کارم داره بعد من فرار کردم اون دنبال میکرد و من با سرعت فرارمیکردم تا رسیدم به ماشین فامیلمون سوار شدم و رفتیم بعد اون خانومه رو پلیس گرفته بود و کنار ما میرفتن و من خودمو قایم‌ میکردم بعد توی جاده کوهی بودیم با همون ماشین راننده پسر خالم بودو زنداییم هم‌کنارم بعد‌هی‌به سمت دره میرفت که‌من‌بترسم از آخر من قرمونو گرفتم با سمت جاده و یهو هممون توی دره افتادیم من یه لحظه واقعا مرگو حس‌کردم بعد یهو دوباره توی جاده ظاهر شدیم و هممون گفتیم خدا عمر دوباره بهمون داده توی یک قسمت دیگه من با یک پسر درگیر شدم و اون یک چیز داغ فلزی دستش بود انگار جااسپندی بود و زد به گلوم و گلوم سوخت و ردش مونده بود ‌ خابم همش قاطی میشد و لابه لایه اینهایی که گفتم بازم یک اتفاقاتی بود که زیاد مهم نبود فقط نمیدونم چرا پسر دختر خالمو میدیدم‌که همسن من بود من قبلا بهش حس داشتم ولی الان نه

یاسمنsays:

خواب دیدم دوستم یه بچه به دنیا میاره به اندازه کف دستم بود من داشتم خودشو و شوهرشو مسخره میکردم که بچتون خیلی کوچکه که شوهرش بهم گفت از خودت بهتره تعبیرش چی میشه

Ssssays:

سلام من‌ خواب دیدم کسی که دوسش دارم با مامانش دارن خونشون عوض میکنن که من نفهمم و من یواشکی به یه نفر شماره موبایل دادم که بده به کسی که دوسش دارم تا با من در تماس باشه و یک قسمت دیگه از خابم این بود که من دنبال یک نفر بودم با سرعت خیلی خیلی زیاد و از روی زمین رفتم روی دیوار میدویدم دنبالش دیواری که شکل دیوار های پیست مسابقه بود

ساراsays:

با سلام خاب دیدم‌ با دوستانم داریم جای نا اشنا و تاریکی راه میریم و یهو یک سراشیبی سرسبزی پیدا شد و ما ازونجا سر خوردیم پایین و اونجا یک باغ میوه بود من یک گیلاس درشت و قرمزی چیدم و بازش کردم و دونشو دراوردم و بعد گفتم‌چه گیلاس درشت و قرمزیه بعد که خاستیم بریم‌ بیرون مورد بازرسی قرار گرفتیم و کیفامو میدادیم من اونجا یک جعبه پر از‌ گیره دفتر دیدم که با تغییر جهت نگاهم از هی طلایی و نقره ای میشدن و بعدش توی اون شلوغی تمام فامیل ها‌رو میدیدم و دختر‌عمومو دیدم که قدش خیلی بلند تر از من شده (دختر‌عموم یکم از‌من بلند تر‌هست خیلی کم)

Aaaasays:

سلام ببخشید من خواب دیدم که جایی هستم مثل شهربازی و سوار ترن هوایی هستم اما از ترس وسط راه پیاده‌میشم و چیزی از‌ترن کنده میشه و پرواز میکنه یکجای دیگر داخل مدرسه بودم (من الان هم‌مدرسه میرم ) و یک نفر توی دستش پر سکه های طلای براق بود انگار سکه های قدیمی بود بعد پاشید هوا و توی همه کلاس ریخت و امه شروع به جمع کردن شدن من هم دوتا برداشتم یکی که خودش سکه هارو پاشیده بود اومد گفت یکدونشو بده من تو دوتا داری من هم دادم بهش

Samsays:

سلام‌خدمت شما من خاب دیدم خانه ی مادربزرگم‌هستم و اون به من چندتا ۱۰ تومانی کوچک داده ینی اندازه پول ها کوچیک بود و چندتا پول خیلی قدیمی که من تاحالا ندیده بودم و بعد در حیاط یک نفر بود که گمونم جادوگری چیزی بود و هویت اصلی ادم ها کم کم فاش میشد وهویت من هم داشت شناخته میشد که قدرت دارم و یا گمونم حالت عجیبی داشتم و هویت شیطان هم شناخته شد و هدیت یک نفر دیگه که یک موجود عجیبیه بعد از این قضایا یکجایه دیگر خواب دیدم که در سمینار‌ بزرگی‌شرکت کردم که مربوط به دختر داییم هست و اون سخنرانه و بعدش در یک جلسه خیلی بزرگ شرکت کردم‌که افراد موفق در کارم هم اونجا بودن و جلسه مربوط به کارمه و یک شخص معروف رو دیدم که وار کار من شده (من در‌کارم هنوز اولاش هستم و خیلی پیشرفت نکردم) و یکی‌از همکارام دارن‌پدرمو برای کار راضی میکنن

سماsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم که در محل زندگی‌مادربزرگم‌ با پسر‌عموم سردرگم شدیم و ناگهان‌ از‌هم جداشدیم‌ و خود را در خانه ای‌ مجلل‌ دیدم من در حیاط‌ اون خونه بودم‌و از‌من‌پذیرایی‌میشد‌تموم‌افراد اونجا‌ تماما مات و سیاه بودن انگار از‌ دوده‌تشکیل شده بودن و مانند روح سیاه بودن ناگهان همه ی اسمان سیاه شد قبل از‌ان اسمان‌روشن‌و ابی بود و من به اسمان خیره‌شدم‌ و بعد اسمان‌ از‌ وسط شکافت مانند دروازه و یک‌گوی طلایی و درخشان از‌ انجا در دستانم افتاد .

ساراsays:

سلام . من خاب دیدم دختری‌که‌میخامش ازدواج میکنه من در خاب مرد بود انگار اما در واقعیت دخترم . و بعد انگار تکنولوژی اونجا خیلی خیلی پیشرفته شده بعد کسی که میخاد با دختره ازدواج کنه منو به زود میندازه جای تاریک مثل سیاه چال بعد اونجا من یک عقرب دیدم اما کاری نداشت یک دره مسی مانند بزرگ بود اونجا که من ازون گرفتم و به زحمت بالا رفتم و دختری که دوسش داشتم فرار کرد و گفت که میخاد با من باشه .

نازیsays:

سلام من خاب دیدم حرم مطهر خلوت خلوت هست و مورد حمله قرار گرفته و درحال نابودیه و من اونجا سعی داشتم جلوی نابودیشو بگیرم.

آذرsays:

سلام ببخشید من خاب دیدم پسری که فامیل هم‌با من هست و من قبلا یک حسی داشتم بهش بهم‌میگه شنیدم‌میخای‌بری خارج و من گفتم اره و گفت از روی پروفایلت فهمیدم .

آرش زارعsays:

سلام من خواب دیدم دارم انار دون می کنم بعد انار ها رو با آب انارگیر دستی آبش گرفتم بعد یه لیوان آب انار خودم خوردم و یکی لیوان هم به برادرم دادم دوباره یه پارچ آب انار آماده کردم که بدم به پدر و مادرم که خودم اون پارچ سر کشیدم دوباره به اندازه یه لیوان دیگه خوردم . تعبیر این خواب چی میتونه باشه

Ssays:

سلام،من در خوابم خواب دیدم.خواب دیدم ک ب اتفاق یکی از اعضای خانواده،جاده ی اشتباهی رو انتخاب کرده و با مشاین ب جلو میریم ک در نهایت من از ماشین مرت میشم و می میرم و آخرین تصویری ک میبینم،ی تصویر حک شده رو دیواره و زمانی ک از خواب اولم بیدار میشم،صورتم پر از اشک بوده و همون تصویر رو جلوم رو ی دیوار میبینم.انگار ک توی ترمینالی چیزی هستم و خیلی هم شلوغه.من با دیدن اون عکسه شروع ب گریه و دعا میکنم و مردم با تعجب ب من نگاه میکنن.انگار اون مکان رو خیلی نمیشناختم،انگار ک زمان عوض شده بود... یکی میاد میگ ک باید بریم،انگاری ک من قبلا برنامه ی مهمی رو ریخته بودم و باید انجامش میدادم ولی من فوق العاده حالم بد بود،از اونجا رفتم بیرون ک تو تنهایی حالم بهتر شه ک یکی دیگ اونم منو میشناخت بیرون بود و وقتی حالمو دید منو فرستاد تو ی هتلی(ک انگار قبلا اونجا اقامت داشتم) ک اونجا یکی ک مواظبم بود بهم رسیدگی کنه و بعد کلا از خواب بیدار شدم. این خواب ذهنمو مشغول کرده،از تعریف خیلی از جزئیات پرهیز کردم.امیدوارم ک تعبیر این خواب منو بگید،با تشکر

ل_ماندگارsays:

سلام استاد ، من در خواب دیدم که مادرم در حضور پدرم میگفت پریود شده ام ، در صورتی که ایشون یائسه هستند لطفا تعبیر بفرمایید. ممنون

نادریsays:

سلام وقتتون بخیر ..دیشب ساعت ۴و نیم صبح خواب دیدم ک یک گلوله تو سر بابام زدم ،پیشونیش اندازه یه سکه سوراخ شد و سیاه سیاه و عمیق شد ،تو خواب روی رختخواب بود این کارو کردم و بعد ازاینکه اینکارو کردم اصلا پشیمون یا غصه دار نشدم فقط یکم ناراحت بودم و یکی دوبار صداش کردم جواب نداد منم دیگه بیخیال شدم ،بعد مادر بززگم ک فوت کرده(مادرش)خبرش کردن پسرت مرده ،اومد اونم فقط ناراحت بود اما گریه نمیکرد تنها کسی ک واقعا ناراحت بود مامانم بود و گریه میکرد ،تعبیرشو بگید ممنون میشم فکرمو مشغول کرده

نادریsays:

سلام وقتتون بخیر ..دیشب ساعت ۴و نیم صبح خواب دیدم ک یک گلوله تو سر بابام زدم ،پیشونیش اندازه یه سکه سوراخ شد و سیاه سیاه و عمیق شد ،تو خواب روی رختخواب بود این کارو کردم و بعد ازاینکه اینکارو کردم اصلا پشیمون یا غصه دار نشدم فقط یکم ناراحت بودم و یکی دوبار صداش کردم جواب نداد منم دیگه بیخیال شدم ،بعد مادر بززگم ک فوت کرده(مادرش)خبرش کردن پسرت مرده ،اومد اونم فقط ناراحت بود اما گریه نمیکرد تنها کسی ک واقعا ناراحت بود مامانم بود و گریه میکرد ،تعبیرشو بگید ممنون میشم فکرمو مشغول کرده اصلا خون نیومد از چای گلوله

فاطمهsays:

سلام.خسته نباشید.من خواب دیدم توی کشتی هستم بعد کشتی واژگون میشه من دست و پا میزنم تو آب بعد برادرم هم پشتم بود بعد یه نهنگ بود که برادرم با نهنگ بود و ولی من از نهنگ میترسیدم.بعد من رو به عنوان اسیر برده بودن به کشور دیگه.(ممنون میشم بخوابم رو با توضیح بیشتر تعبیر کنید و بگید که این خواب برای من خوب هست یا نه)

هستیsays:

سلام من خواب دیدم مجلس شادی بود نمیدونم تولد بود یا عروسی به هر حال ما لباس مجلسی و شیک پوشیده بودیم من لباسم گلبهی رنگ بود ماپارسال دختر یه دوستامونو فوت کردند تو خوابم دیدم عموی اون بما مهمونی داده و مامان اون دختره ک فوت شده میرقصه و سعی میکنه ما رو از ناراحتی در بیاره بعد دیدم دختر عموی اون شخصی ک فوت کردند اومدند و شبیه اون شخص ک فوت شده بود بودند از نظر قیافه و حتی چاقتر شده بود ک من میگفتم تو خواب این ک لاغر بود بعد زدم زیر گریه و سعی میکردم بقیه نبینن ک دیدم بقیه دختر عمو های اون شخص هم زدن زیر گریه خیالم راحت شد ک من فقط گریه نمیکنم چون خیلی دلم سوخت برا اون شخص فوتی تعبیرش چیه؟ممنونم

نگارsays:

سلام من خواب دیدم به تهران رفتیم و هوای وحشتناکی بود الوده و اصلا نمیتونستم نفس بکشم احساس خفگی داشتم من همراه مادرم برادرم بودیم به یک بنگاه رفتیم مادرم اونجا صحبت میکرد همشم سوار ماشینا بودیم تعبیرش چی میشه

حنانه رحیم مفردsays:

سلام من خواب دیدم داخل یه فضایی هستیم مثل مسجدهمه جا تاریک بودجمعیت زیادی بودبعدمیان میگن آماده باشیدامام زمان داره میاد وقتی میاداینقدصورتش نورانی هست که همه جاروشن میشه بعدبادوستم نشستیم خاله ام شیرینی توزیع میکنه بین مردم وقتی میاد پیش من میگم میشه دوتابردارم میگه اره برداراینقدشیرینی اوردن که نگو من دوتابرمیدارم خیلی نرم و تازه بودن بعد دوباره انگارکربلاهستیم یعنی خونمون انگار اونجاست میخواهیم بریم حرم با دوستام میگن مواظب باشیدعربهادختراروسراشون رومیبرن میفروشن میریم یه سری دردسردرست میشه عبورازرودخانه وایناخواهرم روعربهامیکشن سرش روخونه ای که میخرن من میرم داخلش بعد داخل حیاط که هستم روبروی حرم هستم رو میکنم به حرم حضرت عباس و بهش میگم کی گفته توابرو داری توابرونداری اصلاتووجودنداری اگه داشتی خواهر منو بهم برمیگردوندی بعدمیرم داخل خونه یه خانم بهم میگه خواب دیده حضرت عباس بهش میگه بیاد به من بگه کمترابروش روببرم و خواهرم زنده میشه اون سربریده یهوازداخل سطل خواهرم بلندمیشه ومن میگم بایدبرم حرم یه دل سیر گریه کنم تاعباس منوببخشه

صلواتsays:

سلام خوابه شخصی که شهید شده بود را دیدم ازشون انگشتری خاستم ایشون ۳ انگشتر آوردن و من از بینشان یکیش رو انتخاب کردم یاقوت زرد رنگ داشت و ایشون مراحل شهادت رو گفتن میشه تعبیرش رو لطف کنین که چی هست

صلواتsays:

سلام خوابی دیدم که به همراه گروهی جایی بودیم برای نماز مرتب اشهدان علی ولی الله رو تکرار میکردم یک دفعه به سمت آسمان رفتیم و گروهی از شهدا به استقبالمون آمدن بعدجایی رفتیم مانند ساختمان در همون حین خواب یاده خانواده ام افتادم و در یک لحظه برگشتم به بیداری در اون حین یک صدایی گفت چون وابسته بودی نتونستی بری ممنون میشم از تعبیر این خواب

مهسا خزاعیsays:

باسلام وخسته نباشید من مرتب خواب میبینم که یه بارخالم و یه باردخترخالم ویه بار خود پسر خالم ویه بار شوهر خالم تو خواب بهم میگن پسرشون بهم علاقه داره وعلت اینکه هنوز ازدواج نکرده اینه که به من علاقه داره واز وقتی ازدواج کردم این خواب بیشتر شده تعبیر این خواب چیه ممنون میشم پاسخ بدید

مهسا خزاعیsays:

سلام خسته نباشید شوهرم خواب دیده که من بهش گفتم قبل از تو یک بار ازدواج کردم تعبیرش چیه؟ باتشکر

صدفsays:

سلام،خواب دیدم جلو در یه خونه ایی که تو کوچه پشتی ما هست دارم جارو میکنم و خاک جمع میکنم و تمیز شد انگار اون خونه مال ما هست ،و با خودم میگم خب اینجا ک تمیز شد جلو در اون یکی خونمونم(که الان خونه فعلی ما هست) هم برم جارو بزنم خاکارو جمع کنم تو همین فکر بودم یهو چنتا موتور سوار اومدن سمتم که به من حمله کنند منم سریع سوار موتور شدم و پرواز کردم بالای سرشون که منو نگیرن دستشونو دراز میکردن که منو بگیرن من یه چاقوی بزرگ تیز نشونشون دادم و اونا ترسیدن و همچنان من بالای سرشون چاقو به دست پرواز میکردم و یکم بالاتر رفتم که دستشون بهم نرسه،ممنون ازتون تشکر

محمد حبیبیsays:

با سلام . عمه ی من حدود 2ماه پیش به رحمت خدا رفته . در خواب دیدم که عمه م خیلی سرحال و سالم به همراه برادرم سوار بر ماشین برادرم وارد خانه شدند . یک برگه از من گرفت و نگاش کرد و گفت :1 ماه دیگر . همین . تعبیرش چی میتونه باشه ممنون میشم جواب بدین.

ناشناسsays:

سلام خسته نباشید. خواب دیدم برادرم باخواهرم که فوت کرده عروسی کردلطفن تعبیرش رابگویدممنون میشم

ناشناسsays:

سلام خسته نباشید. خواب دیدم روی پشت بام خانه ام بودم سقف خانه ام اب میریخت وخیلی نازک بودمن خودمومحکم نگه داشته بودم میخواستم سوربخورم ومیترسیدم که سقب سوراخ بشه وبیوفتم

ساري گلينsays:

سلام خواب ديدم در بالكن منزل قديمي مون نشسته بودم ولي حياط عين باغ پر از گل و دختر بود درخونه باز شد و يه اقايي كه من ميشناسمش چند ساله وارد شد اومد كنار من و گفت دستتو بيار دستمو جلو بردم يه مرواريد خيلي بزرگ گذاشت توي مشتم من خيلي خوشحال شدم و تعجب زده! هي ميپرسيدم اين اصل؟! ميگفت اره روش نوشته داره بخون

سعید سرلکsays:

با سلام خدمت شما ... من خواب دیدم در اتاقی هستم و روی عدد ۱۲ ساعت دیواری عکس پرسنلی من بود و روی عدد ۲ هم عکس پرسنلی خودم بود وقتی که به ساعت دیواری نزدیک می شدم بدون اینکه بخواهم عقربه کوچک ساعت روی عدد ۱۲ میرفت و وقتی از ان دور می شدم عقربه کوچک ساعت روی عدد ۲ می رفت و چند بار این کار را تکرار کردم و همین مشاهدات را کردم بعد به آشپزخانه خانه مان رفتم که تاریک بود و شمعی را در آن مشاهده کردم که روشن بود.

Sarasays:

سلام ما چند شب پشت سر هم خواب اقوام مردمون رو ميبينيم مادرم خواب مادربزرگم كه حدودا چندين سال هس فوت شده رو ديد كه در بيمارستان بود و مريض احوال مادرم بغلش كرده بهش ارامش داده. خودم خواب عمم كه چند سالي هس فوت كرده ديدم كه در يك ميهماني بوديم و غذا ميخورديم ماست و لوبيا پخته غذا بود و عمه ام در اخر ميهماني با بي قرارى راه ميرفت و پدرم خواب عمم رو ديده كه در دسته و عذاداري همراه اعضاي ديگ خانواده بود و عمويم خواب عمه و شوهر عمه مرده ام را ديده كه در ميهماني بوده اند. ايا تنامي اين خواب ها معني خاصى دارد؟

مهساsays:

سلام من چند شب پیش خواب دیدم رفتیم به ی روستا که قبلا ابش خیلی کم بودو الان خیلی زیاد شده اب اندازه رودخانه بود ی پل کوچیک روی اب بود که ما ازش رد میشدیم هی دوباره عصری ساعت سه چهار خواب دیدم رفتیمهمون روستا که اصلا ابشار نداره دیدم ابشار زدن براش مردم خیلی خوشحال بودن بچها و مردم داشتن بازی میکردن ولی من فقد نگا کردم ممنون میشم تعبیرشو بگید

مریم حسینیsays:

سلام و درود خواب طولانی دیدم اما آخرین صجنه خوابم دیدم که حضرت فاطمه و امام علی (ع) با مهربانی و خوشی برای هم نامه نوشتند و انگار یه جورایی بینشون توافق نامه بود و از هم جدا شدن!!

پری زارعsays:

سلام من تو خواب دیدم باهمسرم میرفتم یه جا دریا بود یه جا باغ من پیاده شدم به همسرم گفتم نمیای باسرش گف نه یه نور که شبیه بچه بود اومد دستمو گرف برد بالا دیدم یه امام زاده هس سه تا مرد که لباس های خادم حرم پوشیده بودن اومدن تو دست وسطی کلید بود گف اینجا خونته میخوای بردار برو خونت من یه لحظه خانوادم از جلو چشمم گذشتن برگشتم عقبو نگا کردم بیدار شدم

سپیدهsays:

سلام ممنون از مطالب خوبتون .من خواب دیدم که دارم میرم سر کلاس دانش آموزام برای آموزش کاردستی ، اما در مسیر حرکتم درهای شیشه ای زیادی وجود داشت که به راحتی با یک دست باز می شدن به روشهای مختلف به سمت بالا ، به صورت کشویی و... وجالب که در نزدیکی در ها یک راه باریک بود که در دو طرف حفره های مستطیلی وجود داشت و من با اینکه خیلی خوابم می یومد و یک جورایی در حالت خواب الودگی بدو بدو می کردم اما خیلی راحت از این راه باریک عبور ودر را کنار می زدم و به مسیر ادامه می دادم تا اینکه پس از پشت سر گذاشتن مسیر و در های زیادی به سالنی رسیدم ،وقت کلاس گذشته بود وبچه ها رفته بودند مدیر به من تذکر داد که دیگه دیر نیام ویک کاسه سیر ترشی 7 ساله هدیه داد که من نخوردم ولی در خواب به یکی از دوستانم که می خواست یک سیر کامل دادم در حالی دور تا دورمون خانمهایی نشسته بودند که منو نگاه می کردن.

محمد حاجی خانیsays:

سلام وقت بخیر خواب دیدم در یک مجلس بزرگ قرآن میخوانم فقط یادم هست در این آیات کلمه فعززنا یا و عززنا وجود داشت ولی من بیشتر آیات را غلط میخواندم لطفا راهنمایی کنید.

رویا مهرsays:

با سلام ،من مامانم خواب دیده که نامزدی من هست و کلی مثل قدیمی ها گونی گونی هدیه برام آورده بودن،و تو یکی از گونی ها یه چیزی مثل شیرینی بوده که شیرینی بیش از اندازه داشته،و بعد از اون من به آرایشگاه هم رفتم ،میخواستم بدونم تعبیرش چیه؟

Hamedsays:

سلام..خواب دیدم که مجلس عروسی همسر سابق من است و من تو اون مجلس نشستم هیچ رقص و اوازی هم نیست ولی من میدونستم که عروسیه همسر سابق من است داماد رو هم دیدم که به نظرم اشنا میومد و تو فکر خودم خیلی ناراحت بودم که کسی که تا چند وقت پیش زن من بوده الان زن کسی دیگه شده... ممنون میشم تعبیر کنید این خواب عجیب منو...مرسی

مریم محمدیsays:

سلام خدا خیرتون بده. خواب قبلی من پاک شده بود. ۱- پدرم که دوماه قبل فوت شده خواهر بزرگم منقل بزرگی رو خواب دیده که روش داشته کباب میپخته وبابا درحالی که سوار ماشین شاسی بلند قرمز بوده رد شده وگفته برمیگردم ۲- خواهر کوچکم به کرات خواب رفتن خانوادگی با پدر ومادر و همه خواهرهام. بدون همسر وبچه هاشون به کوهپایه بسیار سرسبز وزیبا که نظیر این زیبایی حتی در عکس ها روندیده و پدرم که ورزشکار بوده به خواهرم میگه راه بلدی تو جلو برو ۳- چرا بعد از فوت پدرم اصلا خوابشو نمیبینم نکنه مشکلی دارم نگران شدم به حال خودم. ممنون ومتشکرم

مرو مروsays:

سلام من خواب کسی رو دیدم که قبلا دوست داشتم باهاش ازدواج کنم و با هم در یک بوستان بودیم. بعد بیدار شدم و دیدم پدر و مادرم پای سفره نشسته اند و صبحونه میخورن و منم رفتم پیششون و بعد از خواب بیدار شدم و دیدم کسی خونه نیست. یعنی تو خوابم خواب دیدم. یه بار دیگه هم همچین اتفاقی برام افتاد. لطفا تعبیرش رو بگین

مارتیناsays:

سلام و خسته نباشید من دیشب خواب دیدم کاسه ی آهنی از خرابه پیدا کردم که توش پر از سنگ بود و خیلی کثیف بود در نزدیکی من زنی شلنگ آب دستش بود داشت آب پاشی میکرد رفتم پیشش و کاسه رو شستم و برق انداختم خیلی تمیز شد کاسه سنگاب داخلشم همرو شستم ولی اون زن سنگای داخلشو خالی کرد و گفت الان برات کاسه رو میارم.تعبیر خوابم چی میشه.

الهامsays:

با سلام همکار من خواب دیده که من در دستشوییی سیگار می کشم ،میشه تعبیرش را بگید ؟؟؟

یاسمنsays:

سلام، من دیدم در خواب از خواب بیدار میشویم(من، برادر و خواهرم)شروع به تعریف خواب هایمان میکنیم، من و برادرم خواب سفر پدرمان را و خواهرم خواب نگران بودن مادرم در خواب را دیده بود ناگهان موی بلند خواهرم به بردارم گیر کرده و دائما کشیده میشود که با تلاش من از حالتی شبیه حالت شیطانی خارج شده و اصرار دارد که این کار را نکرده و برادرم در حال گریه و زاری است

elnaz dianatsays:

خواب دیدم دور هم بودیم با خالم و بچه‌اش کله پاچه پخته بودن بعد موقع تقسیم چیزی برای ما کنار نذاشتن ما خیلی ناراحت شدیم مامان و بابام گفتن خب میگفتین یه شام بیاریم حالا این موقع شب چیزی نیست بعد تو راه دندان آسیاب کوچک دوم ترکید سمت چپ بالا بعد دندان آسیاب بزرگ اولی و دومی بهم چسبیده تو دستام آمدن ب بابام چند بار گفتم گفت هیچی نیست تو همون خواب لطفا تعبییرشو بگین😭

Roshanak tehranisays:

سلام خواب دیدم که در خواب خوابی دیده ام ، خوابم مرگ کسی بود که داشتم برای یکی تعریف میکردم یعنی در خوابم خواب میدیدم میشه تعبیرش رو‌بگید‌؟

Dliwsays:

سلام خستع نباشیدمن خواب میدیدم درحمام میخوابم وخیلی خوابم میومددرهمین حین یک سوسک خیلی بزرگ اومدروی پام ومن بازحمت ازخواب پامیشدم تااونوببینم

مبینانجفیsays:

سلام وقتتون بخیر، من بااقایی درارتباط هستم که 8ماهه بعد قراره بیان خاستگاری و ما 4ساله به واسطه همسایگی همومیشناسیم و 1سالونیمه باهم درارتباطیم منوایشون هردودرس میخونیم و هردوهم برای کنکورمیخونیم من دبیرستانم ایشونم براارشدایشون خواب زیادمیبینن ولی دوباربرامن تعریف کردن واقعا نگران شدم یکی اینکه گفتش خواب دیدم مردمدورازجون توقبرم دارن روم خاک میریزن ، پریشبم خواب دیده که تویه بیابون توعراق گم شده بعد یه شتر سفید دیده انگاربراخودش بوده اون شتر ازموهاش میچسبه باهاش میره راهوپیدامیکنه و یهومیبینه اون شترو کشتن، من نگرانم شدیدا چون پارسال خواب دیدن دندونشون افتاده فرداش داییشون که جوون هم بود فوت شدن خداخیرتون بده خیلی نگرانم

Parinazsays:

یکی از دوستام چندین شب هست که خواب میبینه که خسته و خوابالو هست و توسط یک فرد ناشناس نوازش میشه و وقتی نوازش میشه از خواب میپره....لطفا بگید تعبیرش چیه کمی نگرانشیم:)

Mmmsays:

سلام خسته نباشید یکی از دوستام خواب دیده که من حاملم یکی از اقوام هم خواب دیده من حاملم خودمم خواب دیدم بچه دوقلو دارم تعبیرش چیه؟

alisays:

سلام وقتتون به خیر من امروز ساعت ۶ الی ۷ صبح خواب دیدم ک در حال راه رفتنم و کتاب قرآن که خیلی بزرگه توی دستمه وقتی باز میکنم کتاب رو کلمه ی ألموت به چشمم میخوره و اون رو میبندم جلوتر ک میرم میبینم دوستم ک فت کرده یه گوشه نشسته و داره بهم نگاه میکنه یکم جلوتر ک میرم میبینم یکی از دوستای قدیمیم داره سیب زمینی و تخم مرغ خیرات میده چون پنج شنبس و من از خواب میپرم خیلی نگرانم کرده این خواب ممنون میشم وقت بزارید برام

نگارsays:

سلام من خواب دیدم که برای مدت چند ماه به خواب رفته بودم و کسی به این موضوع توجه نکرده و وقتی از اون خواب طولانی بیدار شدم خیلی چیزها تغییر کرده بود

آناهیتاsays:

سلام دایی ام از زنداییم تازه جدا شدن و دیشب خواب دیدم زنداییم مو ها و ابرو هاش و رنگ کرده ی رنگ بِلُند و با چشمای پف کرده از گریه دیدمش تعبیرش چیه ؟

محمد‌جواد‌شعبانی‌says:

سلام من خواب در خواب عاشق دختری شده بودم و درخواب خوابیدم و با اون دختر حرف زدم ولی محلم نذاشت

امیر حسین غیورsays:

سلام من خواب دیدم که دارم خواب میبینم و یه چیز های افسانه ای میدیدم منظور من اینکه داخل خواب خواب دیدم

رسولsays:

با سلام خواب دیدم که چند نفر دنبالم هستن که دشمنم هستن میخوان اذیتم کنن،همینکهاز دستشون فرار میکنم میرسم به ی صحرا که هیچی توش نیست،بعدش میبینم ی اسبی با ی چهره ی زیبا داره میاد طرفم که دشمنا فرار میکنن،فقط میاد به زبونم که ابوالفضل العباس بود

ثمین...says:

سلام من در خواب خواب میدیدم که در حال نگاه کردن به چشمان مادرم هستم و بعد به چشمان برادرم ... بلافاصله برادرم تبدیل به مار شد و دنبال من راه افتاد و وقتی دوباره مستقیم به چشمان مادرم و بعد برادرم نگاه کردم دوباره تبدیل به انسان شد... پدرم هم نقشی نداشت فقط پای لپ تاپ بود...

حسینیsays:

سلام چند سالی هست که پدر بزرگم فوت شده و بعد از فوتش ما متوجه شدیم خالم ک مجرده و تو خونس نقشه کشیده و اموال رو به نام خودش زده و از طرفی مادربزرگم رو با خودش هم تیم کرده و چهار هست ک اصلا اجازه نداد حتی بچه ها و نوه هاش بیان ک ببینن و در ارتباط باشیم.حتی تهدید کرد اگر بیایید به پلیس زنگ میزنیم!!!.تا اینکه ده روزی هست مادربزرگم فوت کرده و دیشب به خوابم آمد.اما اینجور که من خواب دیدم تو خوابم خوابیدم و دارم تو اون خواب ؛ خواب میبینم که من و مامانم و پدر و مادرش سر یک سفره نشستیم و مامان بزرگم خیلی خوشحاله جوری ک همه دندوناش دیده می‌شد و بهم میگفت شما اصلا نگران نباشید. معنی این چی میتونه باشه؟ برام عجیبه این حالت که تو خوابم دارم خواب میبینم ...

asays:

من خواب دیدم ک در خواب خوابی دیدم ک در اثر اون خواب ،در خواب گریه میکنم و مادرم رو صدا میزنم اما گریه فقط در خواب بود و گریه ی بیرونی نبود ک من هم در حالت بیرونی گریه کنم

Maryamsays:

سلام من چند روز پیش خواب دیدم که مادرم یک موجود شیطانی شده بود و بهم آسیب میزد بعد پیش یک نفر رفتم گفت برای اینکه بری تو بهشت باید این موجودو بکشی میشه لطفا تعبیرشو بگید

sanaaasays:

سلام من خواب دیدم که در خواب دارم خواب میبینم که پدربزگم فوت کرده بعد بیدار شدم و به مادرم گفتم که هرشب دارم خواب مرگ یک نفرو میبینم و بعد کلا بیدار شدم تعبیرش چیه؟

هاشمsays:

سلام بعدازظهر خواب يكي از دوستانم رو ديدم كه بتازگي فوت شده است ، در خواب با هم حرف ميزديم به من گفت من پيش يك ساحره رفتم و او به من گفت تو ميميري البته نه به مرگ طبيعي و از خواب پريدم خواستم ببينم تعبيرش چيه ممنونم

Anisasays:

من خواب دیدم معشوقم و من، زیر ستاره ها کنار من نشسته بود و از ناراحتی های گذشته صحبت میکردیم و اون داشت منو دلداری میداد، و یک حس عجیب به من دست داد و بعد اون رو بوسیدم و او کاملا جا خورده بود. تعبیرش چیه؟

ریحانهsays:

با سلام بنده خواب دیدم که خوابیده ام و میبینم که نذری داریم درست میکنیم و کسی که قبلا دوستش داشتم اومده خونه مون و میخواد برای من فال بگیره هرچند در واقعیت اصلا اهل این کارها نیست وقتی فال گرفت گفت تعبیرشو بعدا برات میگم و من همون موقع با خودم دوباره وارد جنگ شدم که دوستش ندارم اما حسی درونم فریاد می‌زد که هنوز عاشقشی وقتی از خواب بیدار شدم خوابم رو برای دوستم داشتم تعریف میکردم که مادرم از خواب بیدارم کرد. امیدوارم متوجه بشید چی گفتم

مهدیهsays:

سلام خواب دیدم ک معشوقم ک در واقعیت رفتع برگشته بود ک دستامو می‌بوسید و گریه میکرد بخاطر کاری ک کرده و بخاطر اینک با احساسم بازی کرده و میگف دوسم دارع اما خب درواقعیت بم گف دوسم ندارع ... تعبیرش چیع؟

Godsays:

سلام وقت بخیر...من معمولا خواب نمیبینم ولی دیشب خوابم عجیب بود در خواب درحال دیدن خوابی بودم که در خونمون قبل از اینکه نوسازی بشه چیزی شبیه به درخت یا چیزی سبزرنگ با سرعت رشد کرد و به طرف من اومد انگار میخواست دور من بپیچه من حرکت کردم که منشا اون رو پیدا کنم ولی در تنه اون بین تمام شبزرنگی ها گلی قرمز رشد کرد من خیلی قشنگ و عجیب بود برام...بعدش من در خوابم بیدار شدم و باز در خواب برای پدرم تعریف کردم که چه خوابی دیدم و پدرم هم براش جالب بود و گفت خوابتو تعبیر کن

علیsays:

خواب دیدم توی یک باغ پر از درختان خشک شده هستم و بعد از چند قدم افتادم زمین و از سینه و شکمم یک موی سیاه و زخیم بیرون اومد و به آسمان رفت.تعبیرش چی هستش؟

ناشناسsays:

سلام من خواب دیدم که مامان بابام و برادرم یکجا نشستند و من رفتم بالای یک جایی مانند کوه و خواننده ای که ازش بدم میومد رو دیدم اما تو خوابم دوستشون داشتم و بعد از اونها یک دونه از خواننده مورد علاقمو دیدم بعد اون ازم فرار میکرد اما وقتی افتاد من بهش کمک کردم و خوشحال شد وقتی برگشتم با اینکه مثل واقعیت بود اما من احساس کردم خواب بودم. ممنون میشم تعبیرشو بگید

رضوانهsays:

با سلام من دیشب خواب دیدم در حال نماز خوندن هستم به نظرم نماز صبح بود چون نزدیک نماز صبح بود و قبل کامل شدن خواب برای نماز بلند شدم دیدم در حال نماز خوندن هستم و از درستی نمازم اطمینان کامل دارم اما زمانی که نماز رو تموم کردم مادرم به من گفتند خیلی سریع خواندی من از درستی و صحت نمازت اطمینان ندارم بیا برای من حمد و سوره رو بخون و قران رو باز کردن یادم نمیاد حمد رو خوندم یا نه اما شروع کردم به خوندن سوره که نگاهم به قران افتاد که باز بود و صفحه بر عکس بود یعنی طرف دیگر سوره نوشته شده بود اما شبیه اینکه کاغذ نازک باشه من از اون طرف می دیدم که اون طرف کاغذ چی نوشته شده و این طرف صفحه هیچ نوشته ای نداشت بعد یواش بدون نگاه کردن به قران شروع کردم به خواندن سوره و برای اینکه ثابت کنم بلدم بسیار یواش میخوندم اما قبل کامل شدن سوره از خواب بلند شدم لطف میکنید خواب رو تعبیر کنید

ایمان باقریsays:

من خواب دیدم وکلی اتفاق های خوب و ناجور برام اتفاق افتاد در خوابم. جالبش اینجاست که من داخل این خواب یقیین داشتم که تمام این موارد خواب هست و باید خودمو برسونم به منزل مشخصی تا ازخواب بپرم.خودمو باهزارتا حادثه و دیدن افرادآشناوغریبه رسوندم به خونه ای که مدنظرم بود،داخل اون خونه پیرزنی نشسته بود که به محض سلام دادن بهش خوابم تموم شد و ازش بیدارشدم. (یعنی من داخل خوابی که میدیم میدونستم تمام این موارد خواب هستش وباید تلاش کنم تا ازش بیداربشم.) خواب درخواب بودم،خیلی فکرمو مشغول کرده.تعبیرش چیه به نظرتون؟

طاها امینsays:

من خواب دیدم با کسی که دوسش دارم به فروشگاه رفتم و خرید میکنم ولی در واقعیت او مرا دوست ندارد ولی من واسه او میمیرم

😑says:

من درخواب دیدم که در یه منطقه هستم اول متوجه نبودم در خوابم بعد متوجه شدم در خوابم همون موضوع چند بار تکرار شد بعد دیدم دوباره ازخواب پاشدم همون لباس هایی واقعا خوابیده بودم بلند شدم بعد خواهرم بیدار کردم تعریف کردم براش دوباره از خواب بیدار شدم بعد این سری داد میزدم فریاد میزدم ولی هیچ کس صدامو نمیشنید توی خواب میگفتن چرا اینجوری میکنی ولی صدام در نمی اومد فکر کنم بالا ۵ بار این تکرار میشدم همشو میدونستم خواب دیگه گیج شده بودم و در ذهنم میگفتم که آیا این خواب یا واقعیت آیا من هیچ وقت از خواب بیدار نمیشم یه دفعه از خواب واقعا پاشدم انقدر ترسیدم که اتاقم ترک کردم رفتم نشیمن خوابیدم و بخش ترسناک فکر کنم من موضوع تکرار میشد همش و از خواب بیدار میشدم و میدونستم که در خوابم

نداsays:

سلام من خواب دیدم که خوابیدم و یکی از فامیلامون که دعا ندیس هست برام دعا مینویسه و پیام داده که جن ها رو میفرستم سراغت 😕😕

ستارهsays:

سلام من خواب دیدم که چند تا جن از نوع دختر شو توی دستشویی دیدم بعد بیدار شدم نتونستم دستم و بیارم بالا انگار یکی دستم و گرفته بود بعد بلاخره تونستم و بعد توی خواب رفتم به خانوادم گفتم اونا جدی نگرفتن و اون موقع فکر کردم من واقعا بیدارم و دارم خواب مو برای خانوادم میگم ولی درواقع من توی خواب خوابم و برای خانوادم گفتم و وقتی واقعا از خواب بیدار شدم اینو فهمیدم لطفا کسی تعبیر خواب منو میدونه؟

مارال محمدیsays:

سلام وقت بخیر من توی خوابم دیدم که دارم خوابی رو میبینم بعد وقتی از خواب بلند شدم، حس کردم که دوباره در خواب هستم و به یکی از افرادی که کنارم بود گفتم که من دارم الان خواب میبینم و تو توی خواب من هستی! این شخص و بقیه افراد که بودن سفیدی چشم هاشون سیاه شد و بدنشون مثل موز پوست کنده شد!! (تازگیا نه فیلم ترسناک دیدم نه اکشن نه درمورد اینچیزا ها صحبت کردم و نه چیزی خوندم!) میشه بگید چجوری میشه؟!

فرحانsays:

سلام خسته نباشید من یه خوابی دیدم که جلوی آینه سیاهی از سرم شروع شد و من رو برکرفت بعد از خواب بیدارشدم وقتی چشمانم رو باز کردم خودم رو دیدم که بالای سرم وایساده به یه چاقو و منو کشت دوباره از خواب بیدار شدم و شش بار همینجوری توی خوابم خواب دیدم که یکی شبیه خودم سعی داره منو بکشه میشه بگید معنی این خوابها چیه وقتی از خواب بیدار شدم خیس عرق بودم و از استرس نمیتونستم بخوابم

یلدا میرزاییsays:

من خواب دیدم خوابم بعد درحال دیدن خواب ترسناکی در خوابم هستم، تعبیر؟

علی محمدیsays:

سلام من تو خواب خودم داشتم خواب میدیدم که معشوق خودمو بغل کردم و ناگهان از خوابی که تو خواب میدیدم بیدار شدم و هنوز تو خواب بودم بعدش از خواب اصلی بیدار شدم واقعا خواب عجیبی بود چه معنی میده

جواد گراوندsays:

با سلام و خسته نباشید من خواب دیدم ک در خواب خودم دارم خواب می بینم رفته بودیم تفریح چند خانواده ای باهم ک همه جا شلوغ بود و ما تو ی جای سرازیری نشستیم و بعد من رفتم وسایل جمع کنم باد میومد وسایل هم میفتادن از ارتفاع و منم خواستم بیفتم ک بیدار شدم و رفتم پیش خانواده و ناراحت بودم ک وسبله هایمان رو ک باد برده .تعیبرش چی هست ممنونم .بازهم ممیگم تو خواب داشتم خواب میدیم انگار اون جا قبلا هم رفته بودم

آوا تیموریsays:

سلام ببخشید من خواب دیدم که پیش پایانه مسافر بری هستم و با خانوادم می ریم توی یک کوچه یعنی خونه یکی از فامیل هامون که باهاشون قهریم بعد در مورد قهر بودنمون حرف می زنیم و دعوا مون میشه و از خونشون می ریم و توی خوابم از خواب بیدار میشم و خوابم رو برای خانواده تعریف میکنم و بهم می خندن خواستم بفهمم تعبیرش چی میشه

سجاد صادقیsays:

من چون خوابی دیدم و در آن خواب در عذاب و ترس بودم و مورد حمله قرار گرفتم به ناگاه به یاد آوردم ک خواب هستم پس با خودم گفتم از خواب بیدار می‌شوم و این رویا تمام میشود اما در رویایی دیگر و در اتاقی سر به مهر از خواب بیدار شدم ک تنها یک پنجره داشت هر بار که ب سمت پنجره میرفتم ندایی در ذهنم می‌گفت اگر درب را باز کنی بد میبینی در همین تقلا از خواب بیدار شدم و دیدم در اتاقم هستم

معصومهsays:

سلام من طرفای صبح درخواب میدیدم ک درحیاط مادربزرگم من و داییم ام نشسته ایم ،و یک پیرزن باموهای سفید و لباس سفیداما خوشچهره وارد حیاط میشه و میگه من دخترعمه ی فلانی هستم ک اون دشمن ما هست،وقتی میاد داخل ب داییم میگه تو دروغگو هستی ،یکجورهایی پیشگویی میکرد انگار ب مادر بزرگم گفت تو بی عار و ترسویی و به من گفت بخت تو در ۵۰کیلومتری توست ،من درخواب اینو دیدم یعنی توی خوابم این خوابو دیدم بعد توی خوابم ازخاب بیدار شدم و این رو برای مادرم تعریف کردم و اینجای خوابم واقعی از خواب بیدار شدم و فهمیدم همش خواب بوده

فاطمه قادریsays:

من خواب دیدم که توی خواب دارم خابی که دیدم و برای یکی تعریف میکنم ,توی خوابم ,خواب دیده بودم که کنار مادرم که دوسال پیش فوت کرده دراز کشیدم وسرم روی بازوی مادرمه و دارم براش درد و دل میکنم. اونم هی موهای منو نازمیکنه و دلداری میده میتونید بگید چه تعبیری داره ؟ ممنون

فاطمه قادریsays:

من خواب دیدم که توی خواب دارم خابی که دیدم و برای یکی تعریف میکنم ,توی خوابم ,خواب دیده بودم که کنار مادرم که دوسال پیش فوت کرده دراز کشیدم وسرم روی بازوی مادرمه و دارم براش درد و دل میکنم. اونم هی موهای منو نازمیکنه و دلداری میده میتونید بگید چه تعبیری داره ؟ ممنون

بهارsays:

سلام وقتتون بخیر 🌹 من دیشب خواب دیدم که دارم خواب تمام ترس هایم را اونجا میبینم ، بعد که بیدار شدم در خواب به خدا گفتم خدایا چقدر خواب ترسناک دیدم . بعد از همه از خواب بیدار شدم ، ممنون میشم تعبیرش را بهم بگید. 🙏🌹