رضاsays:

با سلام و خسته نباشید خواب دیدم دوستم (که چند سالی میشه ازش خبر ندارم) پسرش رو که پنج ساله هست. گم کرده و من پسرش رو پیدا کردم و به منزل خودم آوردم و ازش مراقبت کردم بعد از چند وقت دوستم به همراه همسرش اومدن به منزل ما و پسرش رو تحویل گرفتن و از من تشکر کردن. ممنون

فاطمهsays:

سلام. خواب دیدم با خواهرم و همسرش میخوایم بریم مسافرت ولی من از ماشین پیاده شدم و تو شهر خودم گم شدم . تعبیرش چی هست ممنون میشم

سارا کریمیsays:

با سلام و تشکر ساعت 5صبح خواب دیدم در مکانی هستم که سفره ایی در آن گسترده است و کلی از اقوامی که سالهاست آنهارا ندیده ام در آنجا هستند و سر سفره نشسته اند من نیز انگار خسته بودن جای شلوغی بود انگار همه برای چیزی جمع شده بودند رفتم سر سفره نشستم ولی کسی چیزی برای خوردن به من نداد بلند شدم و رفتم بیرون که به خانه برگردم انگار شب بود و بسیار دیروقت طوری که تاکسی در خیابان نبود و همه وسیله ی شخصی افراد بودند هر چه کردم تاکسی قابل اعتمادی که سوار شوم و به منزل برسم نیافتم منزلمان نزدیک بود و با تاکسی شاید 4دقیقه هم نمیشد ولی شب بود و خطرناک یک ماشینی که راننده اش زن بود ایستاد و من با التماس سوار شدم ولی او مسیر را دور زد و گفت من مسیرم جای دیگریست هر چه به التماس میکردم که برگردد و اول مرا برساند قبول نمیکرد و میگفت راهم را عوض نمیکنم مرا به مسیر خیلی دورتری برد و من در حال پریشانی از اینکه این موقع چگونه باید برگردم و بسیار سرگردان و آشفته بودم در همین عین بیدار شدم دیروز هم خواب سفره ایی رادیدم که از آن چیزی نصیبم نشد همینطور دستهای بریده که تعبیرش را مشکلات دانسته بودید دقیقا از دیروز مسله ایی مالی پیش آمده که انگار مشکل ساز است برایم امروز نیز باز سفره ایی که چیزی از آن عایدم نشد و راهی که گم کردم چه کنم تا خوابم باطل شود

سارا کریمیsays:

با سلام تقریبا ساعت 5 صبح بود که خواب دیدم در مکانی هستم بسیار شلوغ و اینکه سفره ای گسترده شده بدون غذا و همه ی فامیلهای دور و نزدیکم در آنجا بودن من هم رفتم نشستم وسط سفره ولی کسی زیاد منو تحویل نگرفت بعد از آنجا آمدم بیرو شب بود و بسیار دیروقت منتظر تاکسی بودم که برم منزل ولی بخاطر دیروقت بودن نه تاکسی بود و نه آدم درستی که بشه اعتماد کرد و سوار شد با تاکسی حدود 3 یا 4 دقیقه بیشتر طول نمیکشید تا منزل ناگهان زنی که راننده ی ماشین بود ایستاد شروع کردم التماس کردن که مرا نیز با خودت ببر سوار ماشینش شدم ولی او یکم که جلوتر رفت دور زد و برگشت و شروع کرد به رفتن هر چه به او التماس کردم که مسیر را اشتباه رفتی و باید برگردی و اول مرا برسانی قبول نکرد و گفت من دیرم میشه و نمیتونم برسونمت وسط راه یه جایی پیاده ت میکنم و من ترسان و پریشان از اینکه آن موقع شب مرا دورتر از مسیر خودم پیاده میکنه در همین حین بیدار شدم و بسیار آشفته بودم

saharsays:

سلام من خواب دیدم یه جایی تو ثبت احوال بودیم بعد آبجیمو گم کردیم مادرم گف من دیدمش داشت سوار یه ماشین شاسی بلند میشد میرفت مامانمم نرفته بود دنبالش بعد چند روز که انگار گم شده بود خودش برگشت خونه میخواستم ببینم تعبیرش چیه

Kothariiisays:

سلام چند ماه پیش خواب دیدم رفتم خونه خواهرم بعد برگشتنی که تو راه گمشدم خیلی سر گردون شدم بعد کسی که دوسش دارم بهم زنگ زد بهم آدرس داد و بهم با عکس نشون بعد گفت نمیخواد تو بمون من میام میبرمت ....(ی چند ماهه که ارتباط ندارم و ازهم جدا شدیم) ممنون

هديsays:

سلام خواب ديدم گم شدم بعد يه ماشين پيدا كردم مال من نبود سوييچشم داشتم اروم رانندگي ميكردم يجايي پاركش كردم و دنبال شخصي ميگشتم كه پيداش كردم ولي اون شخص رو نميشناختم(خيلي پيچيدس خوابم نميدونم چجوري قشنگ بيانش كنم)

سارا صالحsays:

سلام خسته نباشین خواب دیدم دوستم یهو ناپدید شد و تبدیل به یک شی خیلی کوچیک شد ممنون اگر تعبیرو بگید؟

Farzanesays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم پسرخالم ک از منم بزرگتره گم شده بودتعبیرشو ممنون میشم بگین. یه خواب دیگه هم که دیدم از یه نفر دوچرخشو قرض گرفتمو خیلی ماهرانه از رو یه بلندی پریدم تعبیرشون چیه

Padizsays:

درود خواب دیدم با همسر و چند نفر دیگه رفته بودم زادگاهم از بیمارستان که میخواستیم بیام بیرون و جلوتر از همه بودم اینقدر سریع بیرون اومدم که خودم رو تو فرودگاه و هواپیما دیدم برگشتم دیدم هیچکدوم دنبالم نیستن از ی نفر سوال کردم کجا میره؟گفت ی شهری رو گفت که من اصلا با اونجا کار نداشتم گفتم تو رو خدا پرواز نکن تا پیاده بشم من اشتباه سوار شدم بعد که پیاده شدم داشتم آدرس میپرسیدم گفتن ۱۰ تومان بده گفتم من اثلت کیف پول همراهم نیست به هر طریقی بود پیداشون کردم بعد که میخواستیم بریم تا به ماشین برسیم دیدم دمپایی پا نیست به همسرم گفتم پس دمپایی من کو؟گفت تو اون ماشین بود کلی راه رو پا برهنه رفتم بعد گفتم کفشمم تو ماشین مونده چکار کنم؟جوتبی بهم نداد همینطور که میرفتم دوباره گفتم دیدی چی شد کیفمم نیاوردم تمام مدارکم از شناسنامه کارت ملی و تمام کارت بانکیم تو کیفم بود حالت باید چکار کنم؟میخواستم تعبیرش رو بهم بگید ممنون

سعیدsays:

باسلام منو نامزدم ک تقریبا زنمه ومحرمم باهم دعوامون شد وخواست ک جدا شیم شبش خواب دیدم دوست پسر قبلیش و من و نامزدمیم ک پسره لب خندی بهش زد وپسر بچه خوشگلی با ما بود ک انگار برای ما بودونامزدم به پسره کار نداشت و پسره نمیدونم کجا رفت ک منم با اتوبوس با ادمایی و ایستاده رفتیم یجا نزدیک یاد نامزدم کردم نکنه پسره بره مخشو بزنه زود برگشتم پیداش نکردم هرچی خواستم زنگ بزنم شمارشو پیدا نکردم و خیلی بد بود تعبیرش چیست؟ایا رابطمون دوباره درست میشه؟

مریم. مsays:

سلام من خواب دیدم که شبه ومن توی یه جاکه درختان کوتاهی داره دنبال خرگوشم هستم دیدم ی مرد که قدکوتاه وزشت بود گذاشت دنبالم و من سعی میکردم ازدستش فرارکنم اینقدر دویدم تابه یه قبرستون رسیدم اون مردهمین جورکه دنبالم میکردبهم گفت اسم من شاپورهست اینجا هم قبرستونه اخرش من تورومیارم اینجا. به نظرتون تعبیر ش چیه؟؟

میناsays:

سلام چند ماه پیش خواب دیدم رفتم خونه خواهرم بعد برگشتنی تو راه گمشدم خیلی سر گردون شدم بعد کسی که دوسش دارم بهم زنگ زد بهم آدرس داد و با عکس نشون داد بعد گفت نمیخواد تو بمون من میام میبرمت ....(ی چند ماهه که ارتباط ندارم و ازهم جدا شدیم)

آسمانsays:

سلام..من دیشب تو خواب دیدم توی مسجد کیفم رو گم کردم و خیلی ناراحتم و همه جا دنبالش میگردم بیشتر نگران مدارک داخل کیفم بودم و انگار برادرم کیف ومدارک رو پیدا کرد ولی پولهای کیفم نبود البته من خوشحال شدم چون مدارک برام اهمیت داشت..ممنون میشم تعبیر بفرمایید

مهتاsays:

سلام من خواب دیدم که با خانواده و فامیل برای تفریح به کوه و دشت رفتیم که هوا داشت کم کم تاریک میشد که من به بابام گفتم بریم دیگه ... چون چن تا پسر اومدن که من ترسیدم ، داشتیم از کوه رد میشدیم که بریم خونه ... کوه حالت سربالایی داشت مامانم وسیله توی دستش بود نمیتونست بره بالا ازش گرفتم انداختم بالا تا بابام برداره ... بابام بالا وایساده بود دست منو کشید برد بالا ... در این حین که داشت به مامانم کمک میکرو بیاد بالا من جلوتر ازاونا رفتم که یدفعه خودمو توی یه کوچه نااشنا دیدم فهمیدم گم شدم دنبال خانوادم میگشتم کلافه بود یکدفعه یه پسری جلوم ظاهر شد چاقو کشید خیلی ترسیدم ... گفت چرا جورابات نازکه حجابتو رعایت کن درصورتی که من چادر سرم بود ... مادر این پسر داشت گریه میکرد انگار کسیو گم کرده بود یا ازدست داده بود ولی نمیخواست باور کنه ... بعد مامانمو دیدم‌که پیدا کرد منو میخواستیم بریم که رفتم از مادر این‌پسر خدافطی کنم گفت شمارمو بگیر پیام بدع میشه تعبیرشو بگین ممنون میشم

مریم.....says:

سلام خسته نباشید. من خواب دیدم که حلقه بدل دارم که رنگ‌ش مث نقره هست کنارجوی اب هستم حلقه افتاد توی اب ومن هر چی توی گل ولای جوی گشتم نتوستم پیداش کنم

ریحانهsays:

سلام خواب دیدم دارم یه مسیری رو میرم که برسم خونه اون مسیر رو رفتم دیدم اونجا نا آشنا هست برام برگستم و تو راه زن عموم‌ رو دیدم بهش گفتم گم شدم اون منو برد راهو نشون بده برد یه جایی که باید از یه ارتفاعی میرفتیم پایین زن عموم خودش از بالا پرت کرد پایین ولی من نتونستم اونطوری برم پایین اونجا طناب بود با کمک اون رفتم پایین بعد تنهایی رفتم جلو اول رسیدم محله عموم خونه عوض شده بودن. تمیز تر و خوشگل تر بودن بعد نزدیک خونمون البته یه اداره هست درای اونو برداشته بودن و محله ما به محله عموم وصل شده بود رفتم پایین تر اونجا هم خیلی تغییر کرده بود خونه ما هم‌اونجا نبود. من خوابم رو تو محله قدیمیمون دیدم الان یه جا دیگه زندگی میکنیم

رحمتsays:

سلام خواب دیدم پسر دایی ام که سالهاست ناپدید شده برگشته و موهای جلوی سرش ریخته . ممنون

Mehdisays:

سلام خسته نباشید من خواب وحشتناکی دیدم و خیلی ذهنم مشغولش هست دیدم که من با یکی از نزدیک ترین رفیقم رفتیم ب یک شهر دیگر برای آبدرمانی و وقتی از آب بیرون اومدیم و مشغول خشک کردن خود بودیم ، با یکنفر بحثمان شد و ان شخص چند نفر دیگر را صدا زد و آمدند و درگیر شدیم و من نهایتا تنهایش گذاشتم و رفتم وقتی برگشتم که رفیقم رو با خودم برگردونم شهر خودمون دیگه هیچ اثری ازش نبود و داشتم گریه میکردم و سر برادر کوچکترم که ۱۲ سالش هست دارم داد میزنم که میگم تقصیر توئه و فلان در حالی که اون اصلا اونجا موقع درگیری نبود. بهمراه برادرم ، خاله ام هم بود که اون هم مثل داداشم توی صحنه اول درگیری حضور نداشت. چند جا نگاه کردم گفتن مشکلات و فلان و یجایی زده بود بزودی سیاه پوش خواهی شد توروخدا کمکم کنید بدنم مثل بید داره میلرزه.ممنونم

خانمsays:

سلام بنده عقد هستم شوهرم دیده که باهم بیرونیم و داریم میگردیم بعد شب شده و دیر وقتم بوده و اونم خیلی خستش بوده و خوابش گرفته بوده بعد منم گفته بودمه بیا شب بریم خونمون بخواب و اونم باهام اومده بوده خونمون بعد که رسیدم خونمون (منظور خونه ی پدرمه)داداشم در رو باز کرد و رفتیم داخل بعد یه دوتا تشک و پتو و بالش اورده بودمه برای دوتامون و کنار هم خوابیدیم و داداشمم زیر پام دراز کشیده بوده البته لباس تنش نبوده جز یه شلوارک خلاصه ما هی باهم حرف میزدیمو میخندیدیمه و میگفتیمه و بعد من یهو نزدیکش شده بودمه یه بوس کرده بودمشه و بعدشم نمیدونه کجا رفتم ولی تا بلند شده بودمه داداشم سر جای من اومده بوده وخوابیده بوده بعد همسرمم روشو اونطرف داداشم کرده بوده و میخواسته بخوابه که یهو داداشه منم پتوشو روش کشیده بوده و انداخته بوده رو خودش و همسرمم مجبور شده بره یجای دیگه بخوابه ولی بعدش هرچه گشته بوده که منو پیدا کنه و بیاد کنارم بخوابه پیدام نکرده بوده

Shoshosays:

سلام خسته نباشید برادرم خواب دیده که برادر زادمون ک دختر 2ساله اییه فوت کرده واصلا کسی از اعضای خانواده ناراحت نیست و فقط خودش گریه و زاری میکرده و تو خواب از این متعجه ک چرا کسی گریه نمیکنه و ناراحت نیس لطفا تعبیر بشه

مهدیسsays:

سلام و درود..پدرم خواب دیدن ک همگی رفتیم کوه بعد همه خونواده ما و خونواده داداشم اینا پدر و برادرزاده ۵ساله ام رو جا گذاشتیم..بعد پدرم یهو نوه اش(محمدطاها) رو گم کرده گفت دو ساعت تمام دنبالش گشتم و پیدا نشده..ممنون میشم تعبیرش کنید.

مهساsays:

سلام من خواب دیدم دارم میرم شهر خودمون ولی تو راه متوجه شدم خانواده ام گم شدن من رفتم دنبال اون ها ولی یهو از جای سر در اوردم که صخره بود به سختی میشد ازش عبور حین عبور از اون سخره بود که بیدار شدم میشه بگید تعبیر خوابم چی میشه هر چی گشتم تعبیرش رو پیدا نکردم

فاطمهsays:

سلام،خواب دیدم با خواستگارم رفتم بیرون اما منو دم خونه پدربزرگم با بی محلی پیاده کرد و رفت ... یکبار دیگه هم خواب دیدم اومد دنبالم و باز به مقصد که رسیدیم گُمِش کردم از چند نفر سراغشو گرفتم و به من ادرس محل زیارتی رو دادن ...

سمانهsays:

سلام مادرم دیده بود یجا شبیه مثلا بهشت فکنم هستش ...اونجا هم من بودم هم پدرم هم خوده مادرم..اونجا یجای سرسبز بوده با گل های بزرگ خلاصه ماما نم و بابام که جلوتر از من میرفتنه بعد من انگار دورتر بودمه خلاصه مامانم که منو صدا میکنه هیچ جوابی نمیشنوه و اصلا منو نمیبینه دیگه

سمانهsays:

سلام من دیدم تو یه مکانیم با یسری افراد ناشناس شوهرمو یادمه که یه پیراهن رنگه آبی نفتی تنش بود دقیقا نمیدونم به چه دلیلی و چطور ولی یادمه هرچه دنبالش اینور اونور رو نگاه نکردم نتونسم پیداش کنم حتی یه افسر یادمه کمربند کرمی رنگشو بهم داده بود که هواشو داشته باشم وتوهمی وضع گم کردنه شوهرم یادمه یکی از رفیقای قدیمیم که سالهاست میشناسمش و چندیدن ساله ندیدمشه تو بیداری رو دیدم که داشتم بیاد چگیامو دنبالش میدویدم و هرچه نگاه اطرافم میکردم شوهرمو بازم ندیدم..درآخر دیدم یسری افراد همومکان تو یه اتاقن وشوهرمم بینشو بود ولی فقط حس کردم اونجاست واصلا چهرشو ندیدم اونا داشتن فک میکردن که باهمسرم چِکُنَن انگار خطایی ازش سر زده بود واحتمالا بخاطر همی بود که خودشو بنظرم پنهان کرده بوده.وهمیطور تو خواب احساسه خیلیییی صمیمی و عاطفی بهش داشتم خوابم از این نظر عالی بود حسش

فاطمههsays:

سلام من خواب دیدم که خواهرم در سر کوچه ما به این طرف و آن طرف میدوید و انگار که سرگردان بود و برای من عجیب بود چرا خواهرم در سر کوچه ما سرگردان می دود . میشه تعبیر شو بگید؟ ممنونم

مهسا احمدیsays:

باسلام و خسته نباشید و با تشکر شما امروز صبح خواب می‌دیدم یکی از دوستام اومده خونمون و بهش شوخی میکردم که پیشم بخوابه بعد رفت خونه همسایمون مثل اینکه میشناختن همدیگرو ولی من اونا رو نمی‌شناختم و عده ای زن بودن که با یکیشون سلام و علیک کردم و خواستم برم جلو باهاش روبوسی کنم که نکرد و منم جلو بقیه کمی خجالت کشیدم بعد میخواستم برم خونمون که اونام داشتن میرفتن و گویا مهمان بودن که به یه دختریش گفتم یه دختر خوب سراغ نداره واسه امر خیر که اونم گفت نه و پرسید دامادی که متوجه شدم یعنی تازه عروسی کردی و گفتم آره بعد به خودم اومدم و گفتم دو تا بچه دارم بعد یه خونه نشونم داد گفت یه دختری تو این خونه کشته شده و میخواست نشونم بده که خیییلی ترسیدم و گفتم نه نمیخوام ببینم و ازش ترسیدم و از اونجا زود رفتم ولی میترسیدم پشت سرم باشه و بخواد کشته شدن رو گردن من بندازه و اطلاع بده بسکه ترسیده بودم از جلو خونه مامانم البته بود ولی فکر میکردم خونه خودمونه رد شدم و متوجه شدم و برگشتم اما خونه رو پیدا نمی‌کردم میترسیدم دیر بشه و شوهرم برسه خونه سوار خط واحد شدم اما اصلا نمی‌دونستم کجا باید پیاده بشم یجایی پیاده شدم که پارک بود گفتم از یکی بپرسم چند تا مرد بودن نگاه قیافشون کردم ببینم کدومشون قابل اعتمادتره یکیش یه شتر داشت میبرد پرسیدم متوجه نشد بعد از یه شخص مسن میخواستم بپرسم که یادم نیست پرسیدم یا نه نگاه ساعت کردم ۹ شب بود و مثل اینکه یدفعه دوستمو دیدم گفتم گوشیم تو خونه جا گذاشتم دعا کن شوهرم زنگ نزنه بفهمه خونه نیستم ولی کلید خونه تو دستم بود خوشحال و امیدوار بودم که حداقل کلید خونه رو دارم که از خواب بیدار شدم لطفا اگه میشه لطف کنید تعبیرشو بگید ممنوووون از اینکه پاسخگو هستید ???

مهسا احمدیsays:

باسلام و باتشکر از سایت خوبتون در ضمن در خواب در خط واحد که داشتم میرفتم یه نفر یه سوزن خیاطی نشونم داد که گفتم مال من نیست و دوستم هم که خونمون اومده بود میخواست لباسشو عوض کنه که بهش گفتم خیالت راحت باشه من نگاه نمیکنم و اونم خندید به این معنی که خیالش از من راحته ممنوووون از تعبیرتون ??

راضیییییsays:

سلام پدرم دیشب خواب دیده که من گم شدم و خیلی ناراحت شده برام جوری که بیدار شد سرش درد گرفت خودمم دیشب خواب دیدم گم شدم توی یه جاهای هی میدوم تا جایی پیدا کنم آشنا باشه که یهو سر از خونه فامیلمون در میارم از همزادم یه چیزایی میگه و بعدش از درشون در میام میبینم کوچه پایین خونه روستایمونم و میرم خونمون میشه بگین تعبیر دارع یا نه؟

مهرمریم سیاوشsays:

سلام و صبح بخیر توپ تاپ خواب دیدم برای خرید رفتیم به شهری کوچک در جنوب در یکی از مغازه ها سه تا بلوز سفید بسیار زیبا بود که من یکی از آنها را می خواستم بخرم یادم نیست که خریدم یا نه ولی خانم فروشنده برام از بالا که لباس در ویترین بود آورد بهم داد بعد وارد کوچه یی شدیم گفتم بریم جایی که همیشه میرفتیم برای خرید مامانم گفت من که اینجا رو بلد نیستم گفتم کاش نشانه یی میدیدیم تا مسیر رو پیدا کنیم بعد گلدسته ی مسجدی رو از دور دیدم گلدسته ی آبی رنگ با خوشحالی گفتم مامان این همان مسجدی هست که همیشه کنارش پیدا می شدیم بیا از این طرف بریم راه رو پیدا کردیم و رفتیم تا برسیم به جایی که می خواستیم اون گلدسته راه رو به ما نشان داد لطفا برایم تعبیر کنید مچکرم

آسمانsays:

سلام صبح در خاب دیدم با مادرم رفتیم بازار مادرم رفت خانه و من در بازار گم شدم و خیابانها برایم نااشنا بود و نمیدانستم از کدام سمت باید به خانه برگردم سوار اتوبوسی شدم که رفت سمت روستایی که من نمیشناختم و خیلی ترسیدم پیاده شدم با زنی آشنا شدم که دوتا دختر بزرگ داشت و مرا به خانه شان بردن و برایم آزانس گرفتن تا به خانه ام برگردم وقتی خاستم سوار ماشین شوم دیدم که کفشهایم پام نیست و گم شدن. چندماه پیش هم خاب دیدم با شوهرم رفتیم شمال و شوهرم مرا رها کرد و رفت و من گم شدم و باز هم خانمی که دوتا دختر بزرگ داشت به من پناه داد و مرا به خانه اش برد.

عاصمهsays:

با سلام و خسته نباشد. دیشب خواب میدیدم توخیابونم میخوام برم خونه اما نمیدونستم از کدوم خیابون باید برم یه تاکسی گرفتم آدرس دادم ولی یهو متوجه شدم کلی منو از مسیر خونه دور کرده وخیلی هم دیرم شده بود شروع به گریه کردن کردم لطفا تعبیر کنید خیلی نگرانم راستی چند روز پیش به پسری که عمیقا دوسش داشتم ابراز احساسات کردم ولی اون گفت ارزش زیادی برام قائله ولی نامزد داره دنیا رو سرم خراب شد. لطفا منو راهنمایی کنید.

زهرا رضاییsays:

با درود و وقت بخیر خواب دیدیم خاله ام منو و مامان و خواهرم که با خاله ام قهر هست را بیرون ناهار دعوت کرده یک رستوران سنتی غذا را که آوردن من یک قاشق برنج خوردم یادم آمد برم دستم را بشورم تو مسیر از اونجا دور می شدم و می رفتم تو ارتفاع و از بالا اونها را می دیدیم نه مامانم نه خاله ام سر میز نبودن فقط خواهرم که باخاله ام قهر بود داشت غذا می خورد یک دفعه من به خودم آمدم گم شده بودم دنبال رستوران می گشتم مادربزرگم را دیدیم بهش کمک کردم راه را به اون نشون دادم ولی خودم خیلی نرسیده بودم و گریه می گردم یک دفعه نگاه کردم کفش نداشتم جوراب‌هام که سفید یکم گلی بود ولی وقتی وارد یک جایی شدم امدم جورابهام تمیز بود از یکی سوال کردم گفت چنین رستورانی اینجا نیست اصلا انکار یک جایی گیر ا فتاده بودم خونه ها و اون محل خیلی قدیمی بود و گریه می کردم ببخشد طولانی شد سپاس و تشکر فراوان از وقتی که می گذارید 🌺

Ngnsays:

سلام وقتتون بخیر ببخشید من برادر ندارم ولی امشب خواب دیدم که یه برادر بزرگ تر ازخودم دارمو چن سال پیش گم شده و منم بدجوری بیتابم که فقط پیداش کنم تو خواب همش گریه میکردمو خودمو ب این درو اون در میزدم ک یبارم ک شده برادرمو از نزدیک ببینم جوری بیتابی میکردم که انگار قبلا دیدمش درحالی که من نه برادر دارم و نه تو خواب چهره ی خاصی جلوچشام بود! ممنون میشم تعبیرکنید💐

ازیتاsays:

سلام وقت بخیردیشب خواب دیدم همراه مامانم جایی بودیم که شبیه دانشگاه بود من زودترازمامانم بیرون اومدم ومنتظرش شدم تو جمعیت زیادی که اونجا بود گمش کردم خانومیو دیدم که شیرینی پخش میکرد من 2تا ورداشتم یکیشو خوردم یکیشو نگه داشتم که به مامانم بدم اما نیومد دیدم پدرم کناریه تاکسی ایستاده سوارماشین شدیم هرچی به پدرم گفتم منتظرشیم تا مادرم بیاددگفت ولش کن خودش میاد مام برگشتیم ممنونم

Tina_says:

سلام من خواب دیدم که با دوستم بیرون بودیم و خیلی ناگهانی مادرم زنگ زد که بریم خونه ی یکی از فامیلامون و منو دوستمم باهم رفتیم بعد یکی از فامیلامون یه چیزی گفت که دوستمو ناراحت کرد منم با اون فرد دعوا گرفتم وقتی برگشتم که دوستمو ببینم نبود گمش کردم و هرچی زنگ میزدم همش کسای دیگه ای برمیداشتن یه فرد دیگه ای هم درباره همین دوستم خواب دید که زنگ زده برن خونشون ووقتی رسیده اول خونه رو پیدا نمیکرده بعد که پیدا کرد برگشت که با پدرو مادرش خداحافظی کنه و وقتی اومد بره داخل دید نه خونه هست نه کوچه هرچیم که به همون دوستم زنگ میزد به شماره ی یکی دیگه زنگ میخورد

حسينsays:

سلام خسته نباشيد اغا الان يك سال گذشته ك از كسي ك دوسش دارم به خاطر يه مشكل رابطه مون رو به هم زديم ولي هنوز بهش فكر ميكنم هنوز نتونستم فراموشش كنم اون اصلا بهم پيام هم نميده من فقط حالشو ميپرسم خيلي وقت بود حالي ازش نپرسيدم تا كه ديشب گفت استوري اينستا گذاشت ك ميخاد اكانت اينستا رو حذف كنه منم پيامش دادمو حرف زديم ولي خب امشب خواب ديدم كه عشقم دزديده شده ما همه رفتيم دنبالش فهميديم ك يه جا نگه هش داشتن اونجا خيلي هارو نگه ميداشتن ما رفتيم اونجا تمام جاها رو گشتيم. ولي هيچ جا نبودش يه كي از اعضاي گروه منو اذيت ميكرد ولي من توجه نميكرديم. رفتم رو پشت بام. همه جا رو گشتم نبود تا اينكه از يه بچه اي ك اونجا اسير بود سوال پرسيدم بهم گفت ك اونجا مخفيش كردن ما رفتيم پيداش كرديم ممنون ميشم تعبيرش كنيد

مرضیهsays:

سلام روز بخیر. من خواب دیدم باخانوادم سوار ماشین بودیم پیاده شدم ولی از هر خیابون و کوچه ایی میرفتم ب مقصد نمیرسیدم. بعد فک کردم مسیرو پیدا کردم . بعد ی جا دیدم خواهر زادم ک الان دوسالشه چند ماهه شده بود و ب حدی ناز و خوشکل شده بودو خوابیده بود بغلم بودو کنار دریا داشتم قدم میزدم. زحنت میکشید. تعبیر کنید.

marymsays:

سلام خواب ديدم با يكي از دوستام از راه دريايي ميخوام برم چين و با يه قايف در تاريكي شب حركت مي كنيم كلا خوابم تو شب و تاريكي بود و گم ميشيم تو دريا و اشتباه به جاي چين ميريم هنگ كنك و كلي مشكل برامون به وجود مياد دوستم هي غرق ميشه يا مثلا كفششو اينا ميافتاد تو اب و من بايد ميرفتم تو اب تيره و تاريك شنا ميكردمو درشون مياوردم يا يه تيكه از خوابم يادمه يه اسب مرده رو اب ديدم و كلا اين كشوري كه بهش رسيدين چيزي شبيه يه تپه سنگ يا خشكي رو اب بود ولي در اخر به كمك يه شخص سومي همه وسايلامونو جم مي كنيم و با خيلي راحت بر ميگرديم به شهر خودمون كه دريايي هم هست و قضيه رو با پيروزي براي همه ميگيم

الsays:

سلام خواب دیدم مامانم داره میره مسافرت، منم داشتم میرفتم خونه دوستم، توی راه سر از مکان زیارتی درآوردم ، سفره انداخته بودن من رفتم از حلوا و چندتا چیز دیگه که بود خوردم داشتم می خوردم که به من گفتن برای مصاحبه ی شغلی برو اون اتاق من رفتم فرم پر کردم، آقایی که از من مصاحبه می کرد پیشنهاد غیر اخلاقی داد و من از ترسم زود اومدم بیرون که موبایلمو جا گذاشتم بعد از اتمام مراسم با یکی از دوستام و مامانش رفتیم دنبال گوشیم اما پیداش نکردیم، البته توی خواب گوشی من ارزون قیمت و قدیمی و مشکی بود ولی در بیداری طلایی و جدیده، بعد از اینکه گوشیم پیدا نشد من سه تا بچه گربه دیدم و بغلشون کردم و خواستم با خودم ببرمشون خونه. ممنون

رویا بانوsays:

درود برشما و خدا قوت خواب دیدم شوهرم رو ربودن و من هر چی گشتم نشونی ازش پیدا نکردم خیلی ناراحتی میکردم و گریه میکردم که برادر شوهرم با زنش اومدن خونمون بعد رفتن تو حیاط خونه و از درخت انار که کلی انار درشت و قرمز داشت چیدن برا خودشون و منو دلداری میدادن که پیدا میشه شوهرت ممنون میشم تعبیر شو بگید

سارا ساراsays:

سلام من خواب دیدم دارم میرم بازار و دوستمو تو راه دیدم ک داره سوار تاکسی میشه اون پیاده شد اومد گفت بیا با هم بریم بعد من گفتم من برم خونه لباس درست بپوشم و گوشی و پولامو بیارم...بعد ک اومدم دیدم نیسد رقتم توی بازارچه جمعیت زیاد بود نمیدیدمش...پیام دادم بهش گجایی گفت لای جمعیتم ...درواقع گمش کرده بودم..تعبیر چیه

شهینsays:

سلام من خواب دیدم داشتم میرفتم خونه یکدفعه دیدم تو خیابان درگیری و یک سری دارند فرار می کنند و بقیه هم دنبالشون با سنگ بهشون حمله می کنند بعد من گفتم برم تو یه مغازه تا رد شوند بروند و بعد که رفتند برم خونمون. محله غریب و قدیمی بود و کوچه های باریک و تنگ که پر از مغازه های کوچک بود و من خانمان را گم کرده بودم و نمی توانستم ان را پیدا کنم. در راه که میرفتم یک خانم ودو تا اقا ازم سوالی پرسیدند و من داشتم نشانشان می دادم و دنبالشان بروم که فهمیدم ادم های خوبی نیستند و می خواهند گولم بزنند پس فرار کردم و با سرعت راه میرفتم و همینطوری دنبال خونمون می گشتم و یکی از اونها که یه مرد جوان با موهای روشن و پوست سفید رو به قرمز بود دنبالم کرد و بالاخره خونمون را پیدا کردم و او هم تا دم خونه دنبالم اومد.با اینکه در خواب خونمون بود ولی در واقعیت خونمون تو همچین محلی و این شکلی نیست.

مهرخورشید سیاوشsays:

سلام و خسته نباشید خواب دیدم برای خرید رفتم به شهری کوچک با مامانم بعد گم میشم خیلی ترسیده بودم هرچی گشتم مامانم رو پیدا نکردم گریه می کردم یک آقایی رو دیدم سبزه رو و بلندقد رفتم دنبالش وارد منزلی شد در زدم و گفتم با مامانت کار دارم مامانش هم زنی سبزه و قدبلند با لباسی آبی بهش گفتم گم شدم جایی رو بلد نیستم میشه پسرت بیاد منو برسونه جایی چون کسی بامن نیست پسرت برام برادری کنه زن گفت باشه ولی خودم هم باهات میام ترسید برای پسرش دام باشم بعد پرتاب شدم سمت دیگه یی از یک شهر دیگه یا همان شهر از دری آمدم بیرون و خیلی رفتم جلو دیدم که کیفم همراهم نیست تمامی مدارک و گوشی ام رو گم کرده بودم یادم افتاد همه ی خاطره هایم افتادم که توی گوشی ام بود دیگه حالم بد شد و از بس گریه کردم بیهوش شدم ولی فکر کنم خانمی کیفم رو برام پیدا کرد و بهم داد در خواب صحنه های تلخ و ترسناکی از گم شدن خودم و کیفم داشتم لطفا تعبیرکنید مرسی

فاطمهsays:

سلام خسته نباشید من خواب دیدم تو صحن حضرت معصومه گم شدم .در نهایت راه رو پیدا کردم تو یکی از خیابان ها بودم میخواستم برگردم خونه که عکس سه شهید بزرگ روی دیوار بود رو بروی من .که عکس وسطی عکس عموی خودم بود( .البته شهید نشدن ایشون جانباز بودن فوت شدن )

Danyalsays:

درواقع یکی از دوستانم خواب دید که من کنارش بودم ولی یهو ناپدید شدم...حتی در زندگی دچار مشکلاتی شدم و ازش کمک خواستم...تعبیر گم شدن دیگران برای این خواب درسته؟!(نظر بالا متعلق به بنده است)

شهرام مظاهریsays:

با سلام ...خواب دیدم که تو خواب میخوام برم ملاقات مادرم تو بیمارستان مغز واعصاب بیمارستان خیلی بزرگ بود نمیدونم مادرمو ملاقات کردم یانه ولی وقتی میخواستم برگردم راهو گم کردم همین که داشتم دنبال راه خروج میگشتم یه لحظه فکر کردم نکنه از پرستاری راهو بپرسم واون فکر کنه که خودم مریض هستم ومیخوام فرار کنم واسه همینم چون این فکر تو ذهنم بود سعی کردم خودم راه خروج پیدا کنم ولی نتونستم ومجبور شدم از یه پرستار بپرسم که راه خروج کجاست پرستاره اول فکر کرد من خودم بیمار روانی هستم ودارم کلک میزنم ومیخواست منو ببره ولی تونستم قانعش کنم وبنابراین راه خروج رو به من نشون داد ومن رفتم بیرون

نسرین طsays:

با سلام من دیشب خواب دیدم که دختر کوچکم گم شده و من فوق العاده زیاد ناراحت بودم طوری که انگار جگرم میسوخت دنبال دخترم بودم هی اسمشو صدا میزدم بعد برگشتیم خونه دیدم که کلی مهمون اومده من توی اشپزخونه داشتم گریه میکردم خواهر شوهرم اومد و گفت مهمونارو چکار کنم منم گفتم که براشون چایی بریزید زشته مهمون با دهن خشک بره. رفتم بیرون که دیدم دخترم چند متر انور تر ایستاده با لباسی تور توری و خیلی زیبا و سفید ششبیه به لباس عروس بود انگار که چهرش فرق داشت منم هی صداش میزنم دختر خوشگلم عزیز دلم بیا اینجا انگار که دخترم از دستم ناراحت بود هرچی میگفتم عزیز دلم بیا میخوام بغلت کنم نمیومد و اخرش هم باز دوباره رفت دخترم 19 سالشه و من توی خوابم 14.13 ساله دیدمش ممنون میشم تعبیر کنید خوابمو

مناsays:

سلام وقت بخیرخواب دیدم با خانواده رفته بودیم جنگل که یدفه کارت ملیم ازدستم افتاد جایی که بش دسترسی نداشتم وگم شد اما هرجوری بود بازم.پیداش کردم مادرم ازم گرفتش واسممو چک کرد ببینه مال منه یا نه ممنون

رویاsays:

سلام من خواب دیدم که با چند تا اتوبوس پر از آدم رفتیم سفر ، بعد یه جایی اتوبوسمون ایستاد برای استراحت ، شوهرم نبود گم شده بود اصنم نمیدونستم کجاس ... بعدشم پیداش نکردیمو راه افتادیم ، همشم به صفحه ی گوشیم زل زده بودم منتظر تماسش ... خیلی حس بدی بود

زهراsays:

با سلام دختر خاله دوستم خواب دیده که دوستم گم شده و هرچی دنبالش میگشتن پیداش نمیکردن مادرش خیلی نگران شده و اخر هم دوستم پیدا نمیشه میشه تعبیرشو بگید خیلی ممنون

زهرهsays:

سلام خواب دیدم همسرم تو فرودگاه نیم ساعت قبل پرواز گم کردم همش نگران بودم هواپیما پرواز کنه نتونم پیداش کنم یه پسر بچه کوچیک همراهم بود کلی گریه کردم آخر سر بچه رو سپردم دست یکی خودم دنبالش گشتم و تونستم پیداش کنم تعبیر این خواب چیه؟

فاطمهsays:

من در خواب دیدم که با معشوق خودم ازدواج کرده بودم و بعد از چند سال زندگی او به جایی رفت و دیگر برنگشت و اون رو گم کردم و اصلا هیچکس از اون خبری نداره و به حدی که خانوادم گفت که به بیمارستان خبر بدهیم.

Szahrasays:

سلام ،من خواب دیدم در یک‌جای تفریحی بودم انگار مشهد بود جایی خانوادم نشسته بودن منو پدر بزرگم رفتیم دور شدیم وگم شدیم بعد از یکم چرخیدن پیداشون کردیم وانگار دوباره با شخصی که دوست داریم همو و مشکلاتی داریم وافرادی که مخلاف ما هستن با ایشون بودم ودوباره خانواده رو گم کردیم وبعد از کمی گشتن پیداشون کردیم.از طرفی هم خواب دیدم که به مسافرتی رفتم تنها و برگشتم پیش خانوادم در حالی که پول توی کیفم بود قایمشون کردم وبه همه گفتم پولامو خرج کردم.تمام این خواب هارو در یک شب دیدم.

سمانهsays:

با سلام مادم خواب دیده یه جای پر از برف و یخبندان یه دره ای بین دوتا کوه بود که پر از برف بود و کوه ها پر از برف بود که با مامانم بودیم من یخ لحظه گفتم مامان الان میام و رفتم داخل دره و کم‌ کم گمشدم بعد نگاه کرد به دره دید پر از اب شده و با موج های خیلی زیاد و بعد مادرم شروع کرد به جیغ و داد کردن تعبیرش چی میشه ؟

وحیدsays:

سلام وقتتون بخیر در خواب دیدم نامزدی که دو سال پیش مرا ترک کرده بود گم شده و همه به دنبال وی می گردند اما او با من تماس گرفت و گفت کجاس و گفت به زودی بر می گردد و به کسی نگویم از او اطلاع دارم .اما مادرش سراغ او را از من می گرفت و نمی توانست وی پیدا کند

پریاsays:

سلام من دیشب خواب دیدم که در مدرسه گم شدم . از در مدرسه که خارج می شودم دوباره وارد مدرسه می شودم. یک دختر که از من کوچیک تر بود دنبالم می کرد . می گفت ( کجا راه فراری نیست کجا میری ).

Saminsays:

سلام دیشب خواب میدیدم که تو یه خیابون تاریکم بعد دیدم یه پسر بچه تاتی تاتی داره میاد جلو جلوتر که اومد صورتشو کامل دیدم دستاشو باز کرده بود و میخواست بغلش کنم منم بغلش کردم بچه خیلی خوشرو و خوش خنده ای بود و با اینکه بچه منو نمیشناخت اما با دیدن من بغل منو میخواست و منو که دید میخندید مامانم گفت فکر میکنه بچه یکی از فامیلای همسایمونه و میخواستم نگه ش دارم تا خانوادش بیان ممنون و از سایت خوب و تعبیرتون:)

اسدیsays:

سلام خسته نباشین من خواب دیدم با یکی در اقیانوس گم شدم و بعد از طوفان و بدبختی ها تونستیم باهم بریم لب ساحل... بنظزتون این یعنی چی؟! تشکر👍💜