درناsays:

سلام دیشب قبل اذان خاب دیدم دارم با خاهرم میرم جایی وارد مکانی شدم مثل یک شهر دنبال دخترم میگشتم البته فکر کنم بعد گفت یک لباس نگین دار بالای کوهه بریم برداریم من لباسی نمی دیدم گفتم منکه نمیبینم اصرار داشت بیا بالا رفتیم اون آخرا انگار ارتفاع روی سرم میدیدم حالت دورانی ولی به نوک کوه رسیدیم تا لبه کوه وگرفتم دیدم اون طرف انگار کوه نیست مثل شکم خالی که یهو پرت شدم ،ارتفاع زیاد به نظر می اومد فک کردم میمیرم اما سالم وایستاده روی پام فرود اومدم بعد بهش اعتراض کردم که میخای من وبکشی و حرفای دیگه ...نگران شدم فکرم مشغول شده ممنون

سمانهsays:

سلام یکی از هم اتاقیام خواب دیده که یه تخت چند نفره که از بالا اولیش یکی از بچها. دومیش من و سومیش خودش دراز کشیده بوده بعد موهاشو یا همو سرشو که تکون داده بوده میفته پایین تخت...و تخت تکون خورده بود...بعد نفر اولی بعد من میفتیم روش و داشتیم میخندیدمه چه تعبیری میتونه داشته باشه خواهش میکنم بگید لطفا؟؟؟ ممنونم

سsays:

سلام خواب دیدم روی چهارپایه تو بالکن اپارتمان چند طبقه ای هستم ،یکسری کتاب از دستم افتاد داخل حیاط و خودمم از روی چهارپایه با حالی که پر از ترس بودم افتادم کف بالکن ولی صدمه ای ندیدم و منتظر بودم کتابا رو واسم بیارن بالا

ساراsays:

با سلام و تشکر امروز صبح خواب دیدم از یه بلندی به پایین سقوط کردم در عین سقوط کردن همه جا تاریک و سیاه بود متاسفانه مشکل جدی در محل کارم پیش آمده که بخش عمده ای از آن تقصیر خودم بوده و حالا ذهنم درگیر این موضوع شده و قصد صحبت کردن و حل کردن موضوع را دارم ولی از من خواسته شده فعلا سکوت کنم در کل سر در گم هستم و نمیدانم صحبت کنم یا سکوت با تشکر

ساراsays:

با سلام و تشکر در خواب دیدم همسرم من را از یک سر سره ی فلزی از بالا به پایین هل داد این سرسره حالت پله برقی یک فروشگاه بزرگ بود که انگار زیر زمین بود وقتی به پایین رسیدم مسیر سرسره به راست پیچید و یه مسیر بسیار راست و مستقیم بود وقتی به انتها رسیدم وارد فروشگاه شدم و پسرم را در حال بازی دیدم همسرم هم خودش را به پایین رسانده بود ولی خوابم بسیار تاریک بود مخصوصا جایی که پسرم در حال بازی بود

مجتبیsays:

سلام من دیشب خواب دیدم رفتم توی اتاق خواب یه پنجره بزرگ اونجا بود روی طاقچه دخترم خوابیده بود درز پنجره رو باز گذاشه بود و پاهاش جلو پنجره بود رفتم که پنجره رو ببندم یدفه دخترم افتاد مثل آدمایی که منجمد شدن بود ولی منجمد نبود حالت سیخ خوابیده بود من زیر گردن دخترم رو گرفتم و بلندش کردم ممنون میشم تعبیر رو بگید

فاطیماsays:

سلام من خواب دید ازیه جای بلد افتادم که اصلا به زمین نمیرسیدم

مهدیsays:

سلام استاد. خواب دیدم با یک نفر غریبه داخل یه هواپیما که در بلندی در حال پرواز هستیم و هرکدوم چتر نجات داریم.اول غریبه پرید ولی من نپریدم هعی خواستم بپرم ولی از خواب بلند شدم.دیگه دقیق یادم نیس پریدم یا نه. ممنون

سولمازsays:

سلام من خواب دیدم تو آسمون پله هست و داریم با چند نفر بالا میریم من میگفتم دیگه نمیتونم بیام و پله ها تکون میخورد ومیترسیدم ولی باز میرفتیم بالا یهو همه افتادیم و از خواب پاشدم

علیرضا حیدرزادهsays:

سلام من دیشب خواب دیدم که تو ماشین هستیم و داریم میریم بیرون که وسط راه با ماشین تصادف میکنم وموقع که از ماشین پرت میشم مثل اینکه از روی ده طبقه میخورم زمین وساق پاهام میشکنه قشنگ استخون پاهام دیده میشه اما خون ازش بیرون نمیاد زنگ میزنم بابام میاد دنبالم موقع میریم خونه بابام به من تریاک میده میشکم تا درد پاهام خوب بسشه بعدش با نخ سوزن میخاد پاهامو به هم بدوزه خیلی ترسیدم وازخواب پریدم

فاطمهsays:

سلام در حال تمیز کردن خانه با یک کارگر بودیم یهویی صدای جیغ مادرم را شنیدم که کمک می خواست رفتم دیدم مادرم داخل چاه توالت غرق شد مادرم را با کمک کارگرمرد در اوردیم ولی مادرم تبدیل به یک نوزاد شد تن مادرم کثیفی توالت بود مادرم را به خوبی با آب ولرم شستم یک لحظه چشمان مادرم باز شد بعد یهویی از خواب بیدار شدم البته این خواب را دوشب پشت هم می بینم لطفا تعبیرش کنید.

ساراsays:

با سلام و تشکر ساعت 5 صبح خواب دیدم یه جایی هستم انگار ساحل بود ولی ساحل نبود نشسته بودم رو زمین برگشتم پشت سرم رو نگاه کردیم دیدم دوتا دختر دارن با توپ بازی میکنن زمین اونجا عجیب غریب بود یه قسمتایی بود مثل گردیهایی به ابعاد یک و نیم متر در یک و نیم متر که داخلشون رنگ خاک انگگار سبز لجن بود و همه چیز میکشید تو خودش دوتا دخترا انگار میدونستن و از کنار اونا رد میشدن بدون اینکه نزدیکش بشن بعد یهو جلومو نگاه کردم پسر 3سالمو دیدم که داره بی هوا میدوه به سمت جلو جلومونم پر از تپه و اینجور چیزا بود احساس خطر کردم دوییدم دنبالش و هر چی میگفتم بایست نمیایستاد یهو پسرم از یه تپه پرت شد پایین رسیدم بهش ببینم سرش چیزیش شده یا نه لج کرد و نزاشت نگاش کنم و دوباره از دستم فرار کرد و گفت ولم کن بزار هزکاری میخوام بکنم دویید به سمت جلو از یه تپه و صخره ی دیگه افتاد پایین زی صخره یه حالت خاکی بود که پسرم افتاد رفت زیر خاکا اصلا نمیدیدمش ولی صدای گریه ش رو میشنیدم برگشتم عقب رو نگاه کردم که به یکی بگم من کجام و بعد خودم بتونم پسرمو در بیارم یا حتی منم برم زیر خاکا چون عین یه باتلاق آدمو میکشید تو خودش همون موقع خواهرمو دیدم که اونم داشت میدوید سمت ما ولی شلوار و مانتو خواهرم مشکی بود خواهرم تو واقعیت اصلا شلوار مشکی نداره

روشاsays:

سلام استاد خواب دیدم ،باکسیکه رابطه احساسی داریم یجایی انگار همش اب بود رفتیم و یهو دست منو ول کرد چن قدم رفت جلوتر توی اب و سعی کردم نزارم اما یهو از جلوی انگار حصار خودشو پرت کرد پایین وقتی نگاکردم خیلی فاصله بود اما اون پایینم مث دریا بود همش اب بود و مثل رودخونه جریانش زیاد بود

س.ناشناسsays:

سلام خواب دیدم یه جایی گیر کردم روی یه تیرآهنی که از ساختمان زده بود بیرون به اندازه ی 20 سانت بیرون زدگی داشت و منم همنجا به سختی نشسته بودم و یه جورایی آویزون بودم انگار ساختمان خیلی بلندی بود و زیر پامم خالی بود و اگه می افتادم دیگه نابود میشدم یکم اونطرفترم زمین بود ولی من دستم بهش نمیرسید که بپرم و از اونجا خودمو نجات بدم اهالی اون خونه ایی که ازش آویزون بودم نمیزاشتن رد شم و نجات پیدا کنم و اصلا کمکم نمیکردن با وجودیکه میتونستن ولی کمک نمیکردن اونطرف دوتا آدم بودن تقریبا مسن نمیشناختمشون ولی اونا خیلی سعی میکردن کمکم کنن و هی دستشونو دراز میکردن سمتم ولی متاسفانه دستم بهشونم نمیرسید و نمیتونستم اگه اونا هم بیشتر میخواستن بیان نزدیک احتمال افتادنشون بود و نمیخواستم اونارو هم به خطر بندازم

بهارsays:

سلام خواب دیدم دارم لباسهامو روی رخت آویز جابجامیکنم یهو دیدم نشستم رو رخت آویز وارتفاعش ب اندازه یک تیر برق هست وخیلی متزلزله خیلی ترسیدم هرچه کردم نتونستم خودمو نجات بدم ویک دفعه تعادل رخت آویز ب هم خورد ومن همونطور درحالت نشسته با رخت آویز ب سمت زمین سقوط کردم خیلی ترسیده بودم دنبال کمکی راه نجاتی بودم دیگه ناامید شدم بعد یهویی در اوج ناباوری دیدم گیر کردیم ب لبه ایوون ومن همونطور درحالت نشسته وباترس وتشویش خودم رو کشیدم ب سمت کف ایوون وباز هم در اوج ناباور ی از افتادن نجات پیدا کردم و دیدم ک سه تا از خواهرام تو ایوون نشستن وبعداز نجات من تازه متوجه شدن چه اتفاقی واسم افتاده اوناهم ترسیدن ولی وقتی دیدن ب خیر گذشته یکیشون بهم گفت خداروشکر کن ک نجات پیدا کردی وخودمشم همش میگفت خداروشکر ومن متعجب بودم چرا جیغ نزدم حین افتادن چرا با فریاد زدن کسی رو خبر نکردم اما خیلی خوشحال وآسوده بودم ک نجات پیدا کردم واحساس آرامش داشتم

دلیsays:

سلام من خواب دیدم ب همراه خواهرم و بابام بالای یک کوه بلند هستیم که دره زیر پای کوهه .. یهوو خواهرم ناپدید میشه و بابام و من میگیم کجاست و میفهیمم اونجا فوت کرده کلی گریه و زاری میکنیم .تعبیرش چیه؟؟

الىsays:

با سلام من خواب ديدم يكى از دوستان خيلى دورم ديدم كه از پنجره خونه آويزون شده بود داشت يك كارى انجام ميداد كه به يكباره افتاد و من اين صحنرو ديدم از همون بالا پرت شد پايين و مُرد همه خيلى شكه و ناراحت بودن و من اصلا باورم نميشد همچين اتفاقى افتاده شك و ناراحت بودم لطفا اگ تعبيرى داره اين خواب ممنون ميشم بگيد

نازیلاsays:

با سلام و ضمن تشکر از شما، خواب دیدم با هواپیما میرم روی کوه ها که با چتر بپرم هوا کاملا برفی بود و منم با چتر پریدم و به راحتی روی سطح برفا فرود اومدم بعد دیدم کسی که دوسش دارم هم اومد پیشم ی منظره بی نظیری بود داخل برفا و کوهستان،بعد که می خواستیم بر گردیم ی چتر بیشتر نداشتیم و من تنها با چترم برگشتم و اون با هواپیما برگشت خواستم بدونم تعبیری داره حدود ۹ صب این خواب رو دیدم.

پوریاsays:

سلام خواب دیدم از ارتفاعی بلند سقوط میکنم و در اخر ب یک دیوار برخورد میکنم تعبیرش چی میتونه باشه

مریمsays:

سلام خواب می دیدم یه عالمه لباس کثیف دارم گذاشتمشون تو ساک که بردارم بلند که شدم لباسا ریختن روم باعث شدن دوباره بیوفتم زمین ولی کمرم درد گرفت حس کردم یه کم کمرم رو به عقب خم شد.

زکییsays:

سلام ببخشید من خواب میدیدم چادرمشکی مثل همیشه سرم بودخواهرزادمم بغلم بود انگاری داشتم ازیه چیزی فرارمیکردم توپیاده روبودم تندتندکه داشتم میرفتم یهوخوردم زمین اماهیچ اسیبی ندیدم بدون هیچ زحمتی دوباره سریع بلند شدم وبه راهم ادامه دادم

عاصمهsays:

با سلام وخسته نباشد دیشب خواب دیدم از ارتفاع سقوط کردم وافتادم پایین ( فک کنم از روی تراس بود دقیق یادم نیس) وهنگام سقوط فکر میکردم که زندگیم دیگه تموم شد ومن میمیرم ولی به زمین برخورد کردم اما نمردم وبلند شدم و جالب اینجاس قبلا توی خواب موقع برخورد به زمین از خواب بیدار میشدم ولی دیشب خوابم ادامه داشت ومن زنده بودم لطفا تعبیر کنید. تشکر

فاطمهsays:

سلام و سپاس خواب دیدم با عده ای از دوستان و خانواده دو طرف رود یا دریایی ایستاده ایم که مستطیلی کشیده و دراز بود. یکهو آب از هم شکافته شد و بخشی به شمت راست و بخشی به سمت چپ رفت و از وسط دره ای سیاه و عمیق ظاهر شد. خیلی ترسیده بودیم و خدا را شکر می کردم که کسی در حال عبور از آب نبوده در آن لحظات. من چند بار برای کاری رفتم و برگشتم و دیدم جای آن آب ها همه خاک و گل است و عده ای در حال عبور از روی آن هستند ولی لابه لای گل ها هر چند متر بخشی از آن به اندازه نیم یا یک متر باز بود و من می پرسیدم چرا روی همچین چیز خطرناکی راه می روید؟ همه هم پسرهای فامیل بودند یکهو دیدم همان عده ای که در جحال عبور بودند بکی یکی گل زیر پایشان نرم و سنی شد و با فریادهای وحشتناک به درون دره سقوط کردند. نمی دانم چرا به نظرم آمد انتهای دره پر از آتش است. با وحشت دیدم دو تن از برادرهایم هم در حال عبور هستند فریاد کشیدم بیرون بروند ولی آنها هم سقوط کردند...نمی دانم باز چه قدر طول کشید رفتم و برگشتم و وقتی آمدم همان دو برادرم را دیدم که سالم و سلامت کنار آن دو دره در حال عبور بودند با خوشحالی جلو رفتم و دیدم پای یکی از آنها در گچ است و تازه یادم آمد که درون دره سقوط کرده بودند. پرسیدم بقیه هم سالم هستند؟ گفتند فقط ما دو نفر توانستیم خودمان را به بالای دره برسانیم بقیه آن قدر گناه کار بودند که در آتش سوختند و سیاه شدند. خیلی خواب ترسناکی بود لطفا تعبیرش را بفرمائید.

مهنازsays:

سلام ممنون از وقتی که صرف میکنید من خواب دیدم که با برادرم در یه جاده در حال راه رفتن هستیم ناگهان زیر پای برادرم مثل بیسکوییت خرد شد و اونم سقوط کرد و افتاد بعد توی دره یه دریاچه پدید اومد و برادرم افتاد توی آب و دستاش بیرون بود فقط و من از خواب بیدار شدم تعبیرش رو لطف میفرمایید

ناشناسsays:

سلام خواب دیدم با دختر خواهر شوهرم ، در حال خواندن نماز جماعت بودیم که نمیدونم من به اون خوردم اون افتاد یا خودش همینطوری از بلندی پشت بام افتاد زمین . درمیان تمام کسانی که آنجا بودند تنها من گریه می کردم و میگفتم مرد . به طوری که پدرم میگفت نگران نباش و چیزیش نشده . این خواب را دوبار دیدم لطفا تعبیرش کنید ‌.

زهراsays:

سلام خواب دیدم با خالم مشغول انتخاب لباس برا خالم بودیم بعد در راه بدون اینکه متوجه باشم خالم از یکجا ب بعد مامانم جاشو گرفت بعد همینطور ک میرفتیم یهو به ی ورودی رسیدیم که از ان طرف به داخل حیاط ارتفاع خیلی زیادی داشت. انگار لبه یک پنجره وایستاده بودیم و راه برگشتی نداشتیم. من استرس افتادن داشتم ک یهو مامانم ک فوت شده. پرت شد پایین و من خیلی ب هم ریختم و گریه کردم و ازون بالا داد میزدم مامان مامان. تکون نخور پات شکسته. ولی اون شروع کرد ب راه رفتن و من گریه میکردم و میگفتم مامان راه نرو

مریمsays:

سلام خواب دیدم که یکی از پسر دایی هایم از روی پل افتاد و من هم انجا بودم

سمیهsays:

سلام. نصف شب خواب دیدم که بادوستام روی یه بلندی که پرتگاه دره ی عمیق و سبز بود وایسادیم . داریم درمورد فونداسیون یه خونه که قراره اونجا ساخته بشه با صاحبش حرف میزنیم و میگیم پی سسته. یه هو یکی ازدوستام که بدون دلیل اونجا بود افتاد توی دره و من به سرعت مشت سرش رفتم پایین که کمکش کنم ولی موفق نشدم. انگار یه ظرف قیر داغ ریخت روی سرش و دیگه نفهمیدم چی شد. بعدش دیدم که اومدم یالا و گفتم که اون مرده. بعدشم باز دیدم توی خونه ،تو اتاقم که تاریکه نشستم و دارم بخاطر مرگ دوستم به شدت به خودم میپیچم و گریه میکنم. خیلی خیلی گریه کردم تا بیدار شدم.

Nazisays:

سلام.وقت بخیر از اینکه خوابمو تعبیر میکنید سپاسگزارم دیشب خواب دیدم رو حیاطمون برف باریده با بچها مشغول برف بازی بودم که یه دفعه درون یه چاله افتادم،تا زانوهام داخلش اب بود همینطور تو فکر بودم ک مادرم ک کنارش یه سگ بود بالا سر چاله دیدم منو بیرون اورد تعبیرشو لطف میکنید بگید.

محمدsays:

سلام وقت بخیر میدیدم که در یک شهری یک میله با ارتفاع بزرگ تقریبا 300 متر را میدیدم رفتم بالای ان و ان میله شل شد افتاد من محکم ان را گرفتم و هیچ ترسی هم نداشتم با میله با سرعت افتادم پایین هیچ صدمه ای هم ندیدم و روز هم بود ممنون میشم برام تعبیر کنید.

میتراsays:

سلام ساعت ۱۲:۳۰ ظهر خواب دیدم در یک جای دور افتاده با دوتا از دوستانم هستم که لباس مدرسه تنمه و بارو شدید میباره و با دوستام میریم داخل یک مدرسه مخروبه که یکسری ادم ترسناک به ما هشدار میدن که اونحا خوناشامها هستند و ما ۳بار جیغ میزنیم و فرار میکنیم تا به یه جای باز مثل دشت که دورش دیواره میرسیم و یک مرو لاغر با قد و دستهای بلند میاد و روی یکی از دوستام اره برقی پرت میکنه و دوستم ناپدید میشه و یکیشون رو با دستاش میگیره و پرت میکنه به اسمون طوری که صدای برخوردش با سطح رو میشنوم و منم پرت میکنه اونقدر با شدت که میرم یک کشور دیگه و تو اب میفتم و یک مرد با بدن درشت که تو قایقه و موهاش بوره منو میاره تو قایقش و ما باهم انگلیسی صحبت میکنیم و مرد میگه اهل لهستانه و ما الان تو کشور ترکیه هستیم و اینکه دریک جای گرد قرار داریم در قایق و اطرافمون پر از مامورهای ترکه

unknownsays:

سلام خواب دیدم خونه ی همسایمون که فامیل هم هست و برقاش رفته و کلا تو تاریکیه و هوا کاملا تاریک هم نبود ولی خونه شون خیلی تاریک بود .روی بالکنشون که برخلاف واقعیت نرده نداشت یه زن و مرد بودن که صورتشون معلوم نبود. زنه با صورت از بالکن افتاد تو حیاط طوری که معلوم بود میمیره و مرده هم انگار فریاد میکشید ولی صداش نمیومد منم از دیدن این صحنه خیلی ترسیده بودم رفتم به خانوادم گفتم

سیده لیلا کاظمیsays:

دیشب خواب دیدم شوهرم خونه جدیدمون و داره برچسب رو کمداس میزنه ولی خیلی نامرتب زشت بود و خواهرشم داشت یکی از کمدها رک از تو رنگ میزد که اونم جالب نبود مامانم رفت بالای نردبون و خواست برچسبی که شوهرم زده بود میخواست درست کنه که یهو از اون بالا افتاد زمین و سرش محکم خورد به زمین که صدای بلندی داد پدر مرحومم وایستاده بود که خیلی ترسید منم هم خیلی ترسیدم لطفا تعبییر بفرمایید

مبیناsays:

سلام وقتتون بخیر من دیشب خواب دیدم دوتا از خاله هام ویکی از دایی هام یه خونه سه طبقه خریده بودند و هر کدوم در یه طبقه مستقر بودند من و مادرمم به طبقه سوم که خونه خالم بود رفته بودیم مامانم رو بالکن رفت و انگار خودش از قصد رفت و از بالکن آویزون شد و ما هم داشتیم نگاش می کردیم که یهو پرت شد پایین و من شروع کردم به جیغ زدن و بدو بدو از پله ها پاایین میرفتم و سر راهمم انگار فامیل رو میدیم که دارن نگاه میکنن و بعضی هاشون میومدن‌کمک وقتی به مامانم رسیدم شروع کردم به گریه کردن اما مامانم بلند شد و سالم سالم بود

زهراsays:

سلام خواب دیدم تو ی میحطی بودم ی دختری هم اونجا بود ب خواهرم گفتم فلانی اومده اما اون گفت هر وقت فلانی میاد برا ما ی مصیبتی پیش میاد بعد چن دقیقه خواهرم از ی بلندی افتاد جوریکه دوتا از دندوناش و ی دستش شکست لطفا تعبیر کنید

اsays:

سلام خواب دیدم پسری که دوسش دارم و حس میکنم این حی دوطرفس ولی ابراز علاقه ای بین ما صورت نگرفته داره از صخره ای با یه گروهی انگار رفته کاهنوردی که یکدفعه همشون پرت میشن اون چنتایی که باهاش بودن میوفتن پایین ولی اون انگار از خدا میخواد که کمکش کنه و یدفه یه سنگو میگیره و نجات پیدا میکنه و من میگم چقدر ایمان واقعی میتونه ادمو نجات یده و تحسینش میکنم تو خواب

گلیsays:

سلام .خواب دیدم داشتم توراهی میرفتم یکباره زمین شکاف خورد ومن داشتم فرو میرفتم که فریاد زدم و یکی از دوستام دستمو گرفت بلند شدم‌ تعبیرش چیه؟

Fatemehsays:

سلام و عرض ادب و تبریک سال نو ، خواب دیدم یه آقایی که قبلا رابطه ای احساسی بینمون بود و یک نفر از پنجره یه ساختمون چند طبقه پرتاب میکنه در حال دست و پا زدن بود و هنوز به زمین نرسیده بود که حالتی شبیه پرواز کردن پیدا میکند ،و من نظاره گر این اتفاقات بودم ،ممنون از تعبیر شما

الههsays:

سلام، من خواب دیدم دخترم که الان 20سالشه ولی تو خواب حدود 10سالگیش بود رفته کنار پنجره پایین رو نگاه کنه که یه دفعه افتاد پایین منم تا خواستم بگیرمش نشد از بالا دیدم که داره تکون میخوره سریع رفتم پایین بغلش کردم دیدم سالمه و آسیبی ندیده

میناsays:

با عرض ادب استاد خواب میدیدم لبه یه دره خطرناک پر از برف و یخ وایسادم که البته زیرپای منم پر از یخ بود و هر آن نزدیک بود داخل دره سقوط کنم که اسم یه نفرو که تو بیداری نمیشناسمش و اونجا وایساده بود صدا کردم اون به زور نجاتم داد خودمم تو خواب باور نمیکردم بتونه نجاتم بده ، ممنون میشم تعبیر کنید.

مریمsays:

سلام خسته نباشید ببخشید من خواب دیدم تو یه بالکن هستیم و پسرم که ۱۰ سالشه میخواست که به پایین نگاه کنه یهو از بالا افتاد من وقتی این صحنه رو دیدم هم زبونم بند اومده بود هم نمیتونستم راه برم که ببینم چی شده در همین حین از خواب بیدار شدم ممنون میشم تعبیر خواب منو بگید

ناشناسsays:

سلام ی شب خواب دیدم ی نفر ی پاکت پول تو عروسی خودم بهم داده و همچنین و طرف کسی که دوستش دارم ی موز رسیده بهم داده و شب بعدش خواب دیدم که خواهرم اومده تو خوابم و میگه ی گیری تو کارتونه و دو بار ازش سئوال کردم که درست میشه جوابی نداد ولی چند لحظه بعدش حدودای بیست سکه نقره بهم داد ولی ندیدم که کی داد چون فقط ی دست دیدم. ممنون میشم تعبیرش کنید

آیلین مرادیsays:

سلام من صبح خواب دیدم که مادرم از لبه صخره داره توی دریا پرت میشه و من دستشو گرفته بودم اما یهو دستمو ول شد اما تو خواب انگار خودم دستمو شل کردم بعدش ک مامانم پرت شد بابام یه سنگ خیلی بزرگ پرت کرد تو دریا که کنار مامانم تو دریا افتاد که دیگه مامانم معلوم نبود تو دریا انگار بعدش منم خودمو پرت کردم ولی چیزیم نشد دوباره اومدم بیرون ایندفعه دوباره خودمو پرت کردم تو دریا بعدش انگار که بیهوش شدم (خوابم عجیب غریب بود) اینم بگم دریا مواج بود و هوا طوفانی ما با خالم و مامانبزرگم اینا بودیم تو خواب که یکی دیگه هم افتاد تو دریا بعدش دیدم هممون نجات پیدا کردیم به من گفتن سرت خورده بود به سنگ بیهوش شدی ممنون میشم اگه جواب بدین🌸🌺

مایاsays:

سلام وقتتون بخیر لطفا خواب من رو تعبیر کنید یک دنیا ممنون خواب دیدم خونه ام طبقه بالاس و اومدم طبقه پایین دیدم جاریم با لباس مشکی عجیب و غریب و آرایش خیلی غلیظ در حد سایه مشکی غلیظ و موهای سرش قرمز و مشکی و سیخ سیخ بود بعد یهو حس کردم روی من افتاده و سنگینی اش رو حس میکردم یه دستبند که تو واقعیت دارم دستم بود گیره اش به دستبند جاریم گیر کرد و میخواستم دستم رو بکشم گیره ها آزاد بشن دستبند جاریم پاره شد و مهره های پلاستیکی و منجوق همه طرف پخش شد تعجب کردم فکر میکردم دستبندش طلاس ولی بدل پلاستیکی بود بهش گفتم وایسا برات درست کنم گفت دوستش نداشتم مهم نیست میخواست بره عروسی

مایا نظریsays:

سلام وقتتون بخیر لطفا خواب من رو تعبیر کنید یک دنیا ممنون خواب دیدم خونه ام طبقه بالاس و اومدم طبقه پایین دیدم جاریم با لباس مشکی عجیب و غریب و آرایش خیلی غلیظ در حد سایه مشکی غلیظ و موهای سرش قرمز و مشکی و سیخ سیخ بود بعد یهو حس کردم روی من افتاده و سنگینی اش رو حس میکردم یه دستبند که تو واقعیت دارم دستم بود گیره اش به دستبند جاریم گیر کرد و میخواستم دستم رو بکشم گیره ها آزاد بشن دستبند جاریم پاره شد و مهره های پلاستیکی و منجوق همه طرف پخش شد تعجب کردم فکر میکردم دستبندش طلاس ولی بدل پلاستیکی بود بهش گفتم وایسا برات درست کنم گفت دوستش نداشتم مهم نیست میخواست بره عروسی

مایا نظریsays:

تو رو خدا جواب بدین

مایا نظریsays:

تو رو خدا جواب بدین