دخول شدید در شب زفاف و تاثیر بد آن در عروس

دخول شدید در شب زفاف دو تاثیر بد در عروس دارد . یکی تاثیر جسمی و دیگر تاثیر روحی .

تاثیر جسمی:

تاثیر جسمی ناشی از طرز غلط پاره کردن پرده بکارت اوست زیرا با آن شدت و حدتی که داماد ، آلت را به درون فرج می کند ، تمام لذت بوس و کنار ، نه تنها از یاد عروس می رود بلکه سوزش شدید پاره شدن ناگهانی پرده بکارت از نظر جسمی ، در او تالم شدیدی به وجود می آورد که تا مدتهای مدید ، هر بار که جماع تکرار شود ، آن سوزش و درد هم تجدید می گردد. بدیهی است که این سوزش و درد در اثناء وصال عروس و داماد ، عاری از هر گونه لذت است بلکه با نفرت نیز آمیخته می شود و ترس و وحشت و روگردان شدن عروس را از عمل جماع به بار می آورد.

تاثیر روحی 

تاثیر روحی این حالت نیز ناشی از احساسات ناملایمی است که به دختر از ماجرای نامطلوب شب زفاف دست می دهد به خصوص اگر دختری ، احساساتی و پر آرزو و دارای نیوری تخیل قوی باشد ، عکل العمل روحی شب زفاف در او بی اندازه شدید و فراموش ناشدنی است و چه بسا که شوهر را به نظر او غول بی شاخ و دم و یا مردی دیو سیرت جلوه گر می سازد .

داماد که از این ماجرا آگاه نیست و سبب واقعی وازدگی و روگردان شدن عروس را از جماع ، درست نمیداند ، گمان می برد ، که عروس از او بدش می آید و شوهر خود را دوست نمی دارد . عروس نیز در نتیجه حیا و خجالت فطری شوخی را با شوهر خود آغاز نمی کند و حتی ممکن است پس از چندی که زخم پارگی پرده بکارتش بهبود یافت ، باز هم از مغازله با شوهر ، به حکم کم تجربگی ، خودداری کند به خصوص اگر زن و شوهر هر دو تحصیل کرده باشند ، چون کبر و غرور دارند ، از این حیث دریده شدن پرده تکلف و حجاب شرم میانشان دشوارتر می شود و سرانجام کار به جائی می کشد که میانشان ناراحتی ایجاد می شود و جدائی می افتد.

بدینگونه است که ازدواج موجب بدبختی می شود ، در حالیکه باید موجب خوشبختی باشد و مسبب نیز همان نخستین صدمه ایست که از حیث جسمی و روحی در شب زفاف به عروس وارد می آید.

اما اگر عروس و داماد ، این حقایق را به خوبی فهمیده باشند ، در شب زفاف می توانند بدون احتیاج به اظهارات و توضیحات شفاهی ، با هم با حسن تفاهم و لذات متبادله کنار آیند و با تدبیر و بصیرت ، ماجرای شب زفاف و نخستین شبهای نزدیکی را به شیرینی تمام به سر آورند.

داماد باید در نخستین شبهای همخوابگی با همسر خود ، کمال لطف و نرمی و آرامش و خونسردی را رعایت کند و هرگز در جماع ، افرا روا ندارد تا لذت وصالهای آینده را تضمین کرده باشد .

دیگر آنکه داماد باید بداند که عروس از او کم جرات تر و خجول تر است . از این رو بر اوست که با لطف و مدارا و بصیرت خاصی ، عروس را به سر لطف و مرحمت و شوخی و مزاح و میدان را برای مغازلات ((عشق بازی های)) او باز کند و طوری رفتار نماید که پرده حجب و حیا به خوبی و خوشی و به طور طبیعی از میانشان برداشته شود زیرا میان یک زن و شوهر ، هیچگونه تکلف و تصنع و خجالت نباید وجود داشته باشد و میان ایشان کارهایی جایز است که برای هیچ یک از آنها به تنهایی جایز نیست .

ممکن است سن عروس برای ازدواج هنوز کم باشد . عده ای تصور میکنند همین که دختر قاعده شد ، می تواند شوهر کند ، در صورتیکه قاعده شدن معنیش به سر حد بلوغ رسیدن دختر نیست . بلوغی که برای ازدواج دختر لازم است ، نضج و پختگی و رسیده بودن بدنی و عقلی و روحی دختر است و این هم هرگز قبل از هجده یا بیست سالگی میسر نمی شود ( در بعضی مناطق گرمسیری می تواند بلوغ زودتر انجام شود ) و در حالیکه بعد از این سن نیز پستانهای دختر هنوز کاملا برآمده نشده باشد ، باز نباید او را آماده ازدواج دانست . معنی آمادگی دختر برای ازدواج و پختگی و رسیده بودن او این است که برای نخستین صدمه جنسی آماده و قادراست و برای درک لذت و تمتع از وصال ، آن جرات و جسارتی را که به هنگام شوخی و مغازله و تبادل بوس و کنار لازم است بدست آورده است ، اگر چنین نباشد دختر در حکم آلتی است در دست مرد برای فرونشاندن آتش شهوت او ، آلتی است که برای رنج بردن نه لذت بردن و چون زندگی زنانشوئی دختری ، بدینگونه آغاز یافت ، بدینگونه نیز استمرار می یابد و نتیجه نفرت و انزجار او از زنانشویی می شود .

یک ماجرا 

دختر شانزده ساله ای را شوهر دادند ، مادرش دو روز پس از شب زفاف که به دیدارش رفت ، با روی گریان او رو به رو شد . دختر شوهر رفته چنان در دامان مادر گریست که هرگز بدان شدت و سوز نگریسته بود و جدا از مادرش می خواست که او را به خانه خودشان بازگرداند زیرا او هرگز تصور نمی کرد که عروسی و ازدواج عبارت از یک عمل فجیع و دردآور و وحشتناک باشد .

آن دختر می گفت : که به هیچ وجه طاقت تحمل شوهرش را ندارد. اما حرف از این مرحله گذشته بود . دختر به ناچار ، آن فشارهای شدید را تحمل کرد و تا وقتیکه نخستین فرزند را نیاورده بود هر بار که شوهرش با او نزدیکی می کرد ، رنج می برد و بعدها به تدریج احساس کرد که در این کار لذتی هم وجود دارد و این هنگامی بود که از حیث بدنی و روح هر دو آماده وصال شده و با شوهرش مقدمات بوس و کنار را با رغبت و میل فراوان انجام می داد و بالنتیجه در جماع به حد اعلای لذت می رسید ، زیرا مقداری از آن قبل از دخول شوهر ، انجام شده و شوهر ، او را به سر حد لذت رسانیده بود .

در صورتیکه برای یک دختر شانزده ساله ازدواج این طور باشد ، حساب کنید . برای دخترانی که کمتر از شانزده سال دارند ، زنانشویی ممکن است برای بعضی ها سخت باشد ، نظیر اینگونه دخترانی که همواره از جماع رنج برده اند و زنانی که از وصال کامیاب نشده اند ، فراوانند.

عدم اطلاع زن و شوهر از قواعد علمی و جسمی زنانشویی ، آب را گل آلودتر می کند . عدم اطلاع از هنگام وصال ، عدم اطلاع از مقدمات آن ، عدم اطلاع از طرق مختلف آن که برای وضع جسمیشان لذتبخش و مناسب تر  است ، عدم اطلاع از نتایج  آن و انواع دیگر از این قبیل موارد ، زندگی زنانشویی بسیار از مردان و زنان ما را تیره و تار کرده است ، در صورتیکه هدف ازدواج زن و مرد ، لذت بردن از وجود یکدیگر و خوشبخت شدن در جوار همدیگر است.

نویسنده و تهیه کننده : توپ تاپ

مطالب مرتبط...

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...