تعبیر خواب مشت زدن به دیوار

خواب دیدم بخاطر موضوعی بشدت عصبانی هستم و بعد با مشت محکم به دیوار زدم و دستم از شدت ضربه زخم شد و خون آمد تعبیرش چیه؟ جابر مغربی نوشته است مشت در رویاهایی ما به چند علامت مختلف است اما تعبیر خواب مشت زدن به دیوار به نشانه ی رفاقت های ماندگار و طولانی ست بعضی اوقات نیز به علامت وفاداری در دوستی و قوی تر شدن رابطه ها می باشد ، اگر ببینی به دیواری مشت میزنی و بر اثر آن زخمی میشوی یا خون ببینی خوب نیست و به نشانه ی مصیبت رنج و از دست دادن یکی از دوستان صمیمی است اگر ببینی به دیوار مشت میزنی و دیوار را خراب میکنی به این نشانه است که شخصی به شما در میان یک جمع توهین یا بی احترامی میکند اگر دیدی مرده ای به دیوار مشت می زند به نشانه ی ریاکاری فریب و دورویی است اگر ببینی خانواده ات پدر یا مادرت در حال مشت زدن به دیوار هستند به این نشانه است که در کارهایی که شروع میکنید بدشانسی می آورید و یا به معنی تاخیر افتادن در امور است

سوال: خواب دیدم در یک مسابقه ای در شهر اصفهان شرکت کرده بودم و قرار بود چند نفر در یک خط بایستیم و به دیواری که در مقابل ما بود مشت بزنیم هرکسی که ضربه اش قوی تر بود برنده ی مسابقه بود بعد من با شدت به دیوار کوفتم و دست چپ من شکست تعبیرش چیه ممنون

پاسخ: به نشانه ی این است که برای یکی از رفقای نزدیک شما در آینده ی نزدیک اتفاقی خواهد افتاد که جانش به خطر می افتد و شما نیز همراه او هستید و ممکن است به شما نیز اسیبی جدی برسد

تعبیر خواب مشت زدن دیگران به دیوار به روابت ابراهیم کرمانی: این رویا برای زنان و دختران به معنی اشتی کردن دوستی با افراد جدید رفاقت های طولانی و پایدار و برای پسران و مردان به نشانه ی بدشانسی آوردن در امور از دست دادن دوست صمیمی و در بعضی موارد به علامت شنیدن خبرهای خوشحال کننده می باشد همچنین در سرزمین رویاها آمده است اگر زن بارداری این رویا را تجربه نماید به این نشانه است رقیبان او منتظر فرصتی برای ضربه زدن هستند و باید خیلی مراقب اطرافیان خود باشد

13 نظر

  1. ساراساراsays:

    سلام خواب دیدم دیوار همسایه بغلی مون خراب شده و خونه ی مارو میبینن هردومون پتو ها و تشک جمع میکردیم بعد دو تا سگ میخواست بیاد تو خونه من نذاشتم در و محکم بستم

    • مدیر سایتمدیر  (toptoop) :

      درود ، خوب نیست و نشان دهنده ی اتفاق نحس و رنج آوری است که در آینده برای این همسایه در راه خواهد بود.

  2. مجتبی حیدریمجتبی حیدریsays:

    سلام خواب دیدم که به جایی دعوت شدیم برای مهمانی رفتیم دیدیم که یه باغی است با یه عمارت مادرم پدرم رفتن به مهمانی من هم رفتم ولی اومدم بیرون یه طاقی مانند بود بچه خا میپریدن بهش مشت میزدن منم پریدم ۲ بار مشت زدم بریزه ولی نریخت رفتم تو مهمانی همه فامیل هامون بودن یه شاخه از درختی حالت پیچک اونجا بود داشت میوفتاد گلدونش رو صاف کردم که نیوفته تو ذهنم گفتم منم همونطور که زهره ( کسی که دوستش دارم ولی الان به من محل نمیده و قهر کرده و ج هم نمیده ) مادرم پدرش و میبره منم مادرم و پدرم رو میبرم بچرخونم با پدرم میخواستم برم کنسرت ولی تا حالا تو واقعیت نرفتیم و نمیاد

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام ممکن است در زندگیتان با تغیراتی روبرو شوید

  3. پارساپارساsays:

    باسلام .. خواب دیدم تو داروخونه ام بعد اومدم بیرون و دو پسر درکنارم بودن که همجنس باز بودن و خواستن به من تعرض کنن و من این دو تا رو به راحتی با دستم گرفتم و حسابی فشارشون دادم و تا میخوردن بهشون مشت زدم . ممنونم .

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      باسلام ممکن است کسانی با رفتارشان موجب ناراحتیتان شوند

  4. مینامیناsays:

    سلام من خواب دیدم در یک جایی مثل اتاقی درون پارکی هستیم ومن با خانواده شوهرم بحث میکنم وبعد همسرم با عصبانیت داخل اتاق میشه و یه مشت محکم به دیوار میزنه و دیوار خراب میشه ومن با ناراحتی از اونجا میدم وکفشامو می پوشم میرم

    • مدیر سایتمدیر(modiriyat) :

      سلام این رویا نشان دهنده بی احترامی است که ممکن است نسبت به شما بشود

  5. محمد مهدیمحمد مهدیsays:

    من خواب دیدم همین جوری به دیوار مشت میزنم و دستم درد نمی گیرد تعبیرش چیه

  6. هاتیههاتیهsays:

    سلام من صبح زود بود که خواب دیدم که من رفتم خونه عموم و زن عموم موهاش رو کوتاه کرده و عموم با دخترش قبلا دعواش شده که من اثر دعوارو که مشت کوبیده شده به دیوار و دیوار فرو رفتگی داره رو دیدم و بعد اون دیدم که ما با ماشینشون به جاده میریم و من تو راه جاموندم و سرگردون شدم سوار ماشین پسری شدم که ماشین مدل بالایی داشت و بعدا فهمیدم که دزدی بوده و دوباره سرگردانی

  7. هانیههانیهsays:

    سلام من دم صبح خوابدیم که به خونه عموم رفتم و زن عموم موهایش را کوتاه کرده و زیاد بهش نمیاد و راضی نبود و بعد اثار دعوای عموم و دختر عموم که خیلی صمیمی هستیم رو دیدم که مشت رفته بود توی دیوار و فرو رفتگی داشت و انگار عموم به او گفته از پنجره میندازمت پایین و بعدد ما با ماشین انها به جاده رفتیم که من سر راه جا موندم وسرگردان شدم سر راه با پسری که قبلا تو خواب دیده بودم سوار ماشین مدل بالایش شدم خیلی ام ترس داشتم بعدا فهمیدم دزدی بود ازش جدا شدم و باز سر گردان شدم

  8. هانیههانیهsays:

    سلام من دم صبح خوابدیم که به خونه عموم رفتم و زن عموم موهایش را کوتاه کرده و زیاد بهش نمیاد و راضی نبود و بعد اثار دعوای عموم و دختر عموم که خیلی صمیمی هستیم رو دیدم که مشت رفته بود توی دیوار و فرو رفتگی داشت و انگار عموم به او گفته از پنجره میندازمت پایین و بعدد ما با ماشین انها به جاده رفتیم که من سر راه جا موندم وسرگردان شدم سر راه با پسری که قبلا تو خواب دیده بودم سوار ماشین مدل بالایش شدم خیلی ام ترس داشتم بعدا فهمیدم دزدی بود ازش جدا شدم و باز سر گردان شدم

  9. الناالناsays:

    من تو اتاق بودم در رو بستم خیلی ناراحت عصبی بودم نشستم با دست راستم رو به دیوار می کوبیدم زخمی نمیشد فقط درد می‌گرفت سرم هم تو فشار بود گریه هم میکردم و من 14 سالمه این چه معنی میده

  10. PouyanpkPouyanpksays:

    با سلام من مدتیه بیشتر از یه هفته هست که همش خواب میبینم سر خیلی از موضوعاتی که بیشتر راجب خانومم هسن عصبی میشم و شروع میکنم مشت زدن به دیوار و خیلی اوقات دستام دیگه جونی واسش نمیمونه ولی همینجور مشت میزنم به دیوار دستام دردی نمیگیرین ولی جونی توشون نمیمونی بازم من سعی میکنم دستام رو بکشم و مشت بزنم به دیوار واقعا داره دیوونم میکنه ولی مشت زدن به دیوار دلیلش چیه انگار عصبی هستم فکر کنم مغزمو داره میخوره این خواب ...

  11. پرنیاپرنیاsays:

    خواب دیدم با دوست پسرم سابقم در یک خانه هستیم و دوستانمان هم هستند و دوستاد دور دوست پسر سابقم جمع شدند و او (دوست پسر سابقم) به دیوار مشت میزد و من از دور با بقض نگاهش میکردم ، تعبیرش چیست؟؟

  12. SSSSSSsays:

    سلام من خواب دیدم خیابون مون خیلی شلوغه و چند نفر غربیه داشتن خونهانون میکوبیدن با دست و سیله ما خواستیم بریم متوقفشون کنیم ولی خواستن مارو بزنن و نصف مردمی که بودن اشنا بودن و نصف بقیشون غریبه

  13. تارا قانعتارا قانعsays:

    سلام خواب دیدم خانم چینی در پذیرایی خانه ما بودو گفت یکی از دوستات اونجا گروگان گرفته شده سر ناهار بود من با مشت میخواستم دیوار پذیرایی رو خراب کنم که به باغ برسم و اونو نجات بدهم هرچه قدر مشت زدم فقط دیوار ترک میخورد و اصلا نمی ریخت اونجا دو تا مرد بزرگ جثه هم بودند که ازشون خواستم اونا دیوار رو بکشنن اما اونا هم نتونستن دیوار رو بشکنن